• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 20355)
پنج شنبه 21/9/1387 - 9:37 -0 تشکر 76731
( قصص العلما )

به نام خالق مخلوقات

با سلام وصلوات بر محمد و ال محمد(ص)

 

انشاالله این تایپیک منبعی باشد برای

خاطرات و تاریخ زندگی پربار

علما

البت سخنانشان را این جا نیمگذاریم آن را در "جرعه ای از سخن بزرگان دین"

میگذاریم

و معرفی کتابشان را در " خواندن این کتاب ها توصیه میشود"

 
شيخ رجبعلي خياط فرمود: 

اگر ما به قدر ترسيدن از يک عقرب از عِقاب خدا بترسيم،

همه کارهاي عالم اصلاح ميشود
 
 
 
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم 
 
چهارشنبه 8/6/1391 - 17:34 - 0 تشکر 534145





کدام موضوع یا موضوعات از نهج البلاغه نیاز به بحث و بررسی بیشتر از سوی عالمان دارد؟
آیت الله سبحانی: مجموع خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار آن حضرت بر دو بخش تقسیم می شود: بخشی مربوط به برون گرایی است که به احکام اسلامی و نظام های آن، مکاتبه با شخصیت ها و دستورها و سفارش های رزمی و سیاسی پرداخته می شود. ما همه آن ها را نوعی برون گرایی می دانیم. بخشی دیگر مربوط به درون گرایی است که به مسائل مربوط به معرفت خدا و پیامبران و شناخت عوالم عینی و کمالاتی که انسان می تواند در این راه به دست آورد، می پردازد. این بخش از کلمات امام کاملا دست نخورده مانده و تفسیر لازم درباره آن، انجام نگرفته است، یعنی جملاتی از قبیل خطبه 220، بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد: «فداحیی عقله و امات نفسه، حتی دق جلیله، و لطف غلیظه، برق له لامع، کثیر البرق، فابان له الطریق، و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامه و تبتت رجلاه بطمانینه، فی قرار الامن و الراحه؛ همانا خرد خود را زنده گرداند، و نفس خویش را میراند چندان که - اندام - درشت او نزار شد و ستبری اش زار. نوری سخت رخشان برای او بدرخشید و راه را برای وی روشن گردانید، و او را در راه راست راند، و از دری به دری برد تا به در سلامت کشاند، و خانه اقامت و دو پای او در قرار گاه ایمنی و آسایش استوار گردید به آرامشی که در بدنش پدیدار گردید.»


چهارشنبه 8/6/1391 - 17:34 - 0 تشکر 534146



از میان ترجمه ها و شرح و تفسیرهای نهج البلاغه و هم چنین سایر آثار موجود در باب شخصیت و افکار آن حضرت کدام را بیشتر می پسندید و چرا؟ آیت الله سبحانی: درباره نهج البلاغه از جهات مختلفی می توان سخن گفت:
الف - ترجمه ها: مترجمانی که اخیرا دست به ترجمه نهج البلاغه زده اند، آگاهی آن ها از علوم عربی و قواعد و لغت شناسی چندان استوار نیست لذا بسیاری از ترجمه ها در موارد زیادی برداشت است نه ترجمه دقیق عبارت حضرت. به نظر بنده، ترجمه ملاصالح قزوینی متقن ترین ترجمه است الا این که سبک ترجمه او، قدیمی است. و آهنگ زبان فارسی را ندارد همان طور که ترجمه جناب آقای دکتر شهیدی ترجمه ای، متقن و فصیح می باشد. در هر حال این کتاب، نیاز به ترجمه گروهی دارد که هر کدام آن ها از دیدگاه خاص و تخصص خاص، ترجمه را پی گیری کنند.
ب - از نظر محتوا: از نظر محتوا جنبه های تاریخی شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، بسیار خوب است. در این کتاب مطالب ارزنده ای وجود دارد که کمتر در کتاب های دیگر پیدا می شود. در حقیقت این کتاب، پلی میان ما و گذشتگان است که افکار گذشتگان را به آیندگان منتقل می کند. اما آن گاه که به مسائل فلسفی، کلامی و عرفانی می پردازد چندان ظهور و جلوه ای ندارد. ولی شرح ابن میثم (متوفی 689- ) بر خلاف شرح ابن ابی الحدید - در ترسیم مسائل تاریخی بسیار ناتوان است و تسلط او بر تاریخ و حدیث چندان اعتباری ندارد ولی در زمینه مسائل عرفانی، کلامی و فلسفی، الحق والانصاف تبحر کافی دارد. شرح نهج البلاغه «خوئی» خواسته است میان هر دو شرح جمع کند و یک شرح جامع از خود نشان دهد ولی از آن جا که ضد عرفان و فلسفه است در مواردی لغزش هایی دارد. به علاوه مدارک زیادی که امروزه در دست است، در اختیار او نبوده است. البته این را هم بگویم که شرح های دیگر هم هر یک در جای خود، مفید و سودمند است (شکرالله مساعیهم.)

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:34 - 0 تشکر 534147

علت عدم اقبال و توجه فقها به نهج البلاغه به عنوان یک منبع فقهی چیست؟
آیت الله سبحانی: اولا: آن چنان نیست که فقها اقبالی به نهج البلاغه نداشته باشند. نهج البلاغه یکی از منابع وسائل الشیعه است. چیزی که هست مرحوم رضی اسناد خطبه ها و نامه های نهج البلاغه را حذف کرده و متون آن ها را آورده است، چون او نسبت آن ها را به امام علی علیه السلام ثابت و روشن می دانست و نیازی به ذکر سند نمی دید، ولی طول زمان آن تواتر یا استفاضه را کاهش داده است. از این جهت، متاخرین فقها کمتر از نهج البلاغه در قلمروهای فقهی بهره گرفته اند. ولی اکنون که مصادر نهج البلاغه به وسیله محققان تنظیم و منتشر شده است، با توجه به این که خبر موثوق الصدور، حجت است نه قول ثقه، بنابر این با گردآوری قراین و شواهد می توان بر صدور خطبه ها از آن حضرت، اطمینان پیدا کرد و در مقام فتوا اعتماد نمود.

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:35 - 0 تشکر 534148


چنانچه جنابعالی اثر یا آثاری در مورد امام علی علیه السلام تالیف یا ترجمه فرموده اید، ویژگی های آن را بیان فرمایید؟

آیت الله سبحانی: این جانب، درباره زندگانی امیرمومنان کتابی به نام «فروغ ولایت» نوشته ام. این کتاب در عین حال که در 700 صفحه چاپ شده اما در آخر کتاب یادآور شده ام که بخش هایی از زندگانی آن حضرت در این کتاب نیامده است و باید درباره آن بحث و گفت وگو شود، نظیر: علم و دانش، زهد و پارسایی، فضایل و مناقب، خطبه ها و خطابه ها، رسائل و نامه ها، پندها و کلمات قصار، احتجاجات و مناظرات، اصحاب و یاران ایشان و سرگذشت آنان معجزات و کرامات، قضاوت ها و داوری های محیرالعقول و ... در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است که این موضوعات هر یک به تنهایی، مجالی دیگر و کتابی جداگانه می طلبد.



چهارشنبه 8/6/1391 - 17:35 - 0 تشکر 534149



تالیفات استاد در زمینه نهج البلاغه گفتگو با قاضى دادگاه عالى قطیف پیرامون نهج البلاغه
این کتاب یکى از آثار و تالیفات جعفر سبحانى است. در این کتاب اشکالاتى پیرامون نهج البلاغه مطرح شده و مولف محترم که از مفاخر شیعه و اسطوانه هاى علمى حوزه به شمار مى رود به جوابهاى مستدل و مستند شبهات را بر طرف و تشنگان دانش و معرفت را از آبشخور نهج البلاغه سیراب مى کند. این کتاب در جهت مناقشه و پاسخگویى از ادله و مطالب آن کتاب با زبانى نرم و ملایم و همراه با گفتگویى سازنده تنظیم و تالیف شده است و مولف آن را به حضور جناب شیخ صالح بن عبد الله درویش تقدیم کرده است.
مقالات استاد در زمینه نهج البلاغه 1-امام على (ع) و اصول سیاست
2-شورا در قرآن و نهج البلاغه.
3-حضرت على (ع ) و شورا

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:36 - 0 تشکر 534150


شهید شاهد، آیت باهر، علامه متفکر، حاج سید محمد باقر صدر (صدر الشهدا) یکی از بزرگترین علما و شهدای تاریخ در قرن اخیر است. صدر الشهدا فرزند آیت الله سید حیدر فرزند علامه حاج سید اسماعیل صدر بود که این خاندان و دودمان آنها از علما و پرچمداران بزرگ مکتب در عصر خویش بوده و هستند.

صدر شهید روز بیست و پنجم ذیقعده 1353 قمری در کاظمین خانه علم و دانش به جهان دیده گشود و از خردسالی آثار نبوغ در او مشهود بود. در ده سالگی به سلک علما درآمد و در هفده سالگی ردیف اساتید و مراجع به تدریس فقه و اصول در حوزه نجف مشغول شد و کتاب غایة الفکر را در علم اصول تألیف نمود و نقطه نظرهای تازه ای در علم اصول عرضه نمود که نظریات او مورد توجه مجتهدین اصولی قرار گرفت.

صدر الشهدا در اوایل زندگی مجتهدی متفکر، فقیهی مدرس و مؤلفی کم نظیر بود. او در چهل و شش سالگی شهید شد! اما بیش از نیم قرن از علمای معاصرش در علوم عقلی و نقلی جلوتر بود. و اگر مبالغه نباشد چند قرن از لحاظ تفکر و بینش اسلامی، روشنگری و روشنفکری، ایثار و از خودگذشتگی (و پیاده شدن قوانین صحیح اسلامی به وسیله حکومت اسلامی) از معاصرینش جلوتر بود! که اگر حکومت اسلامی در عراق و بلاد اسلامی عرب پیاده شود، آنگاه چهره واقعی این ابر مرد تاریخ به جهان اسلام و بشریت نمایان تر خواهد شد، و روزی برسد که در تمام ممالک اسلامی نام این شهید در جمله رهبران بزرگ جامعه اسلامی زینت بخش مؤسسات علمی (و دار التبلیغ فکری) قرار گیرد و آن مؤسسه ها به نام امثال این شهید متفکر افتخار نمایند.

فقیر در مورد بیش از چهارصد فقیه و مرجع شناختی زنجیره ای دارد، و در نماز وتر به جای چهل مؤمن و فقیه می تواند چهار صد نفر را از درگاه ذات صمدش «به ترتیب وفات» علو و ارتقاء مقام خواهد و این جمله را به عنوان سپاسی از نعمت دوستی اولیا که خودش به فقیری عنایت فرمود می نویسد. مقصود آنکه بین علمای بزرگ ما که بدین دفتر می خوانید، امثال سید بن طاووس، سید رضی، فاضل هندی، فخر المحققین و این صدر شهید در جهان بشریت که از نوجوانی به درجه اجتهاد رسیده باشند کم داریم.

افراد نام برده در جهان بشریت بر امثال نوابغی چون ابن سیناها بسی مزیت دارند، و امثال ابن سیناها با دانشمندان و نوابغ مختلف شرق و غرب قابل مقایسه نیستند!! و این جملات حقیقتی است که فردا برای جهان بشریت ثابت خواهد شد، و با توجه به ایمانی که مجتهدین به راه خود دارند، می نویسد. نتیجه آنکه: این صدر الشهدا هر چند به ظاهر خیلی زود غروب کرد، اما طلوعی بس روشن در پیش دارد، که تمام مسلمانان حتی علما حسرت مقام او دارند.

صدر شهید شخصیتی متین، سیدی جلیل القدر و با ابهت، اسطورۀ مقاومت و پایداری و پیکری از ایمان و شجاعت و بردباری بود. به راه خود که اعتلای اسلام و پیاده شدن قوانین اسلامی (چون حکمت عدل علی علیه السلام) بود ایمان و اصرار داشت.

روزی که حکومت جبار و ننگین بعثیها روی کار آمد، در سخنان خود همیشه بیانگر مظالم و حیله و تزویر اینان بود و تا سرحد شهادت به راه خود ادامه داد و حسین وار سرانجام دست خواهرش را گرفت و به سوی عمه سادات شتافت و فردا جدش سیدالشهدا بر وجود این برادر و خواهر مفتخر که راه آنان را برای رضای خداوند متعال ادامه دادند.

گذشت زمان بعثیها که سهل است، تمام ملکهای مرتجع و اربابان آنها را (یزید وار) به زباله دان تاریخ می کشاند!! اما این چهره های معصوم و شهدا معشوق بهر دوسرا تا خدا خدائی کند مفتخر و سربلند شدند و پیروزی نهائی با اینهاست. کتب الله لاغلبن انا و رسلی...
اثر وجودی صدر شهید و موجی که شهدای راه آزادی برای رضای خالق در اقیانوس جهان به وجود می آورند هم اکنون در روحیه و فکر و جوانان عراقی، لبنانی، مصری، پاکستانی، افغانستانی تا جنوب آسیا و افریقا و ممالک دیگر جهان طنین انداز شده و اثرش مشهود است.

تألیفات صدر شهید که دال بر طرز تفکر او دارد، محظوظ، و اکثر آنها در دست مسملین جهان مطبوع است که از جمله آنهاست:

حماسه ای از نور یا (مهدی منتظر)، خلافت انسان و شهادت انبیا، انسان معاصر و مشکلات اجتماعی، فلسفه ما، اقتصاد ما، منهاج الصالحین، غایة الفکر، دروس علم اصول، بحثی پیرامون ولایت، لمحه فقهیه، شرح عروة الوثقی، اساس منطق (مبانی منطق)، تعارض ادله شرعیه، منابع قدرت دول اسلامی، بانک در مجتمع اسلامی، بانک اسلامی بدون ربا، احکام حج و غیره.

صدر شهید پس از سالها مبارزه علیه استعمار و نوکران آنها به جرم دفاع از حریم اسلام و قرآن، سرانجام در شانزدهم فروردین ماه پنجاه و نه شمسی به وسیله رژیم بعثیها دستگیر شد و روز بعد همشیرۀ معظمه او بنت الهدی را نیز با کمال بی شرمی با اتفاق او از نجف به زندانهای بغداد فرستادند و در سه شنبه نوزدهم فروردین ماه 1359 بعد از شکنجه و آزار مظلومانه به درجه شهادت رسیدند و جسدهای کبود و خون آلود آنها در روز بیستم فروردین تحویل بستگان آنها داده شد و در کنار قبر خیرالاوصیاء در نجف اشرف مدفون شدند.

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:37 - 0 تشکر 534151





متوفاى ۱۳۱۲ ق.
تولد
سید محمد حسن حسینى مشهور به «میرزاى شیرازی» در پانزدهم جمادى الاول سال ۱۲۳۰ هجرى قمرى در خاندان مشهور و برجسته‌اى که همگى از دانشمندان دینى بودند چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوار او میرزا محمود در زمره عالمان دینى بود و در دستگاه حکومت شیراز به کار نویسندگى اشتغال داشت. میرزا محمد حسن تازه چشم به جهان گشوده بود که سایه پرمهر پدر را از دست داد و پس از مرگ پدر تحت تربیت دائى بزرگوارش سید حسین موسوى مشهور به مجدالاشراف که از عالمان دینى بود قرار گرفت.

تحصیل
میرزا محمد حسن در چهار سالگى پاى به مکتب نهاد و پس از فراغت از درسهاى اولیه در شش سالگى وارد حوزه علمیه شد و به فراگیرى علم و دانش پرداخت . تلاشى که تا آخرین لحظات زندگى سراسر افتخارش آنرا ادامه داد. هوش سرشار و حافظه قوى این کودک اساتید او را به شگفتى واداشت. هنوز کودکى هشت ساله بود که بر فراز منبر مسجد وکیل شیراز قرار گرفته همانند واعظان با تجربه با خواندن متن کتاب اخلاقى «ابواب الجنان» مردم را به حقیقت طلبى و سعادت جویى و خداخواهى و خودسازى دعوت نمود.
هنوز موى بر رخسارش نروییده بود که کتاب مهم و فقهى «شرح لمعه» را در حوزه علمیه شیراز براى شاگردانى که گاه از استاد بزرگسال‌تر بودند تدریس می‌کرد. حاکم شیراز به پاس خدمات پدرش (میرزا محمود) مسئولیت مهمى در حکومت شیراز به وى پیشنهاد کرد. از طرفى نیز استاد گرامى اش شیخ محمد تقى او را براى ادامه تحصیل، تشویق به ترک وطن و هجرت به اصفهان نمود. بالاخره میرزا محمد حسن دانش پژوهى را برامور دیوانى و حکومتى ترجیح داده، در سال ۱۲۴۸ ق. به سوى اصفهان بار سفر بست.


چهارشنبه 8/6/1391 - 17:38 - 0 تشکر 534152




هجرت به اصفهان
حوزه علمیه اصفهان در آن روزگار از پررونق‌ترین حوزه‌هاى علمیه جهان تشیع بود و از نظر علمى با مهمترین حوزه علمیه شیعه یعنى نجف برابرى می‌نمود میرزا با ورود به اصفهان در مدرسه صدر مستقر شد و آیت الله شیخ محمد تقى اصفهانى صاحب کتاب مشهور «هدایه المسترشدین» را به استادى برگزید.
پس از گذشت چند روز میرزاى شیرازى احساس کرد دروس عمومى استاد عطش فراوان دانش پژوهى او را برطرف نمی‌کند و نمی‌تواند بدان بسنده نماید. از اینرو به محضر استاد رفت و تقاضا کرد تا براى او وچند نفر از دوستانش تدریس خصوصى شروع کند. استاد با فراستى که داشت قابلیت و ظرفیت فوق العاده این شاگرد را حدس زده، با پیشنهاد او موافقت کرد.
بدینسان میرزاى شیرازى فرصتى یافت تا ساعتى پیش از درس عمومى استاد، بطور خصوصی جان عطشناک خویش را با زلال معارف و علوم اسلامى سیراب نماید ولى متأسفانه این فرصت دیرى نپایید و آیه الله شیخ محمد تقى اصفهانى در سال ۱۲۴۸ ق. به دیار ابدیت پر کشید.
میرزاى شیرازى پس از درگذشت استاد، در درس آیه الله سید حسن بیدآبادى مشهور به مدرس حاضر شد و تا پایان عمر خاطره شیرین این درس را به یاد داشت و از این استاد با عنوان «سیدنا الاستاد» نام می‌برد. در همین دوران به درس آیه‌الله حاج محمد ابراهیم کلباسى نیز می‌رفت. هنوز ازعمر میرزاى شیرازى بیست بهار نگذشته بود که آیه الله سید حسن بیدآبادى قدرت علمى او را تأیید کرد و براى او اجازه اجتهاد نگاشت.

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:38 - 0 تشکر 534153




ه سوى دیار ولایت و شهادت
میرزاى شیرازى تا بیست و نه سالگى در اصفهان ماند ولى جان عطش زده او که براى یافتن حیقیت و فراگیرى دانش قرارى نداشت اینک قصد دیار نجف و کربلا نموده بود. او مى رفت تا در کنار مرقد مطهر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) و در دیار عاشقان کربلاى حسینى گمشده خویش را بجوید و اساتید دیگرى بیابد و از خرمن دانش آنها خوشه و توشه برگیرد. میرزا مدتى را در کربلا اقامت گزید و در این دوران از درس استادانى همچون آیه الله شیخ حسن کاشف الغطا،‌آیه الله شیخ حسن نجفى (صاحب جواهر)، آیه الله سید ابراهیم قزوینى (صاحب ضوابط) و آیت الله شیخ مشکور حولائى بهره‌ها گرفت ولى چون خود را از این درسها بى نیاز دید و قصد برگشت به اصفهان نمود. صاحب جواهر که در این دوران به عظمت مقام علمى و معنوى میرزاى شیرازى پى برده بود نامه‌اى به حاکم شیراز و مردم آن سامان نوشته و در آن میرزاى شیرازى را با عظمت بسیار ستود و خواستار قدردانى و بهره‌جویى کامل از شخصیت والاى او شد.
میرزاى شیرازى کربلا را ترک گفته و قبل از رفتن به اصفهان وارد نجف شد و در درسهاى مهم آن روزگار شرکت جست ولى با اینهمه براى ماندن در نجف قانع نشده دوباره قصد برگشت به اصفهان کرد تا اینکه شیخ على نهاوندى از شاگردان آیه الله العظمى شیخ مرتضى انصارى به ایشان خبر داد که طلبه بسیار با استعدادى بنام میرزا محمد حسن شیرازى از اصفهان به نجف آمده است ولى درسها او را قانع نکرده ، قصد برگشت به اصفهان را دارد. شیخ انصارى پیشنهاد کرد تا در جلسه‌اى که بعد از ظهر همان روز در حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برگزار می‌شود با میرزاى شیرازى ملاقات کند. شیخ على نهاوندى به میرزاى شیرازى خبر داد و هر دو به دیدار شیخ شتافتند. شیخ اعظم مسئله‌اى علمى از میرزاى شیرازى سؤال کرد. میرزاى شیرازى پاسخ گفت ولى شیخ انصارى با استدلال محکم آن جواب را ابطال کرد و فرضیه دیگرى را مطرح کرد. میرزاى شیرازى جواب شیخ را قبول کرد و به بطلان جواب خویش اعتراف نمود. شیخ انصارى مجدداً‌ جوابى را که خود بیان کرده نیز باطل کرد و جواب سومى را بیان نمود و میرزا به بطلان جواب دوم و صحت جواب سوم معترف شد ولى شیخ باز جواب سوم را ابطال کرده و جوابى دیگر داد. این سؤال و جوابها هفت بار ادامه یافت میرزاى شیرازى با مشاهده قدرت استدلال و تسلط فوق العاده علمى شیخ شگفت زده شد و با استفاده از ذوق سرشار خویش، بیتى از اشعار سعدى را خواند که بیانگر انصراف از تصمیم خویش (هجرت از نجف ) بود:
چشم مسافر چو بر جمال تو افتد عزم رحیلش بدل شود به اقامت
بدینسان میرزاى شیرازى به حلقه یاران خاص شیخ انصارى می‌پیوندد رابطه‌اى که تا پایان عمر شیخ استوار مانده و از استادى و شاگردى بسى فراتر می‌رود بطوریکه شیخ انصارى چون کتاب مهم «فوائد الاصول» خویش را می‌نگارد با اصرار زیاد از میرزاى شیرازى می‌خواهد که آنرا تصحیح کند.

چهارشنبه 8/6/1391 - 17:39 - 0 تشکر 534155





قیام پیروزمند تنباکو
ایران در دوران حکومت سلسله قاجاریه یکى از اسفبارترین دورانهاى خود رامی‌گذراند. هر روز به یکى از دشمنان این مرز و بوم امتیاز تازه‌اى واگذار می‌شد و دست آنها براى سلطه بر این کشور گشوده‌تر می‌گشت. گاه این امتیازها آنقدر ظالمانه و نابخردانه بود که از سوى دشمنان نیز «بخشیدن ایران توسط شاه» نام می‌گرفت.
واگذارى امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج کشور به کمپانى ساختگى رژى یکى از این امتیاز بخشی‌ها بود. طرف اصلى این قرارداد دولت انگلیس بود که در پشت ماسک کمپانى رژى و شخصى بنام «ماژور تالبوت» مخفى شده بود. در آنزمان یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذارى این امتیاز به منزله واگذارى حق حیات یک پنجم مردم ایران به انگلیس بود و با توجه به اینکه انگلیسی‌ها اجازه داده شده بود که با استخدام و وارد کردن افراد مسلح تمامى راه‌ها را تحت نظر بگیرند و تمامى کالاها را بازرسى کنند، می‌توان اهمیت این قرار داد و ذلت آ‏فرینى آن را تصور نمود. بخصوص که در هنگام اجراى آن انگلیسی‌ها با وارد کردن دختران و زنان فاسد و جلسات و برپایى مراسم سراسر هرزه‌ گى سعى در متزلزل کردن پایه‌هاى اعتقادى مردم نیز داشتند. توجه به همه این جوانب بخوبى اهمیت این مسئله و حقیقت توطئه استعمار بر ضد ایران روشن می‌شود. از این رو بود که امام امت خمینى کبیر (ره) از این اقدام مهم میرزاى شیرازى اینگونه تعبیر کرد: «همان نصف سطر میرزاى شیرازى رضوان الله تعالى علیه مملکت ما را از توى حلقوم خارجی‌ها بیرون کشید.»[۱]
از اولین اقدامات سیاسى علیه این امتیاز، قیام مردم شیراز به رهبرى روحانى بزرگوار فال اسیرى بود که به تبعید ایشان و شهادت برخى از مردم منجر شد.
در تبریز مردم به رهبرى آیه الله مجتهد تبریزى بپا خواسته و با تلگراف تندى به ناصر الدین شاه اعتراض و مخالفت خود را اعلام نمودند.
مرد خراسان به رهبرى آیه الله حاج شیخ محمد تقى بجنوردى و آیه الله سید حبیب مجتهد شهیدى و دیگر عالمان آن دیار علیه امتیاز قیام نمودند و از ورود افراد کمپانى رژى به مشهد جلوگیرى نمودند.
در اصفهان آیه الله آقا نجفى و آیه الله محمد باقر فشارکى و آقا منیر الدین مردم را علیه امتیاز بسیج می نمودند.
در تهران آیه الله میرزا حسن آشتیانى و آیه الله شیخ فضل الله نورى که هر دو از شاگردان میرزاى شیرازى بودند رهبرى قیام را در دست داشتند و البته سلسله جنبان همه این حرکت‌ها میرزاى شیرازى بود.
امام مجدد در دو نوبت با تلگراف به ناصر الدین شاه اعتراض خود را نسبت به واگذارى امتیاز نشان داد و با شمردن مفاسد این گونه امتیازها، از او خواست به جاى تکیه بر خارجیان به ملت خود تکیه کند و مملکت را به خارجیان نفروشد. وى مطالب و موضوعات دیگرى را گوشزد کرد ولى چون گوش شنوایى نیافت و چاره دیگر نماند این دو سطر جاودانه را نگاشت:‌«الیوم استعمال توتون و تنباکو باى نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله علیه است.»
(حرره الاقل محمد حسن الحسینی)
این فتواى بظاهر ساده و کوتاه دریاى آشفته ایران را به طوفان وا داشت و در همه جا غوغا بپا نمود تا آنجا که ناصرالدین شاه در حرمسراى خود دستور آوردن قلیان داد ولى کسى اعتنا نکرد و چون از اطاق خود بیرون آمد زنان را مشغول شکستن قلیانهاى سلطنتى دید.
جلسات متعدد و تهدیدهاى بسیار و پیشنهاد رشوه و هدیه از طرف دربار به علماى تهران سودى نبخشید و آنان را به شکستن فتوى وادار ننمود.
بالاخره جمیعت مردم مؤمن با اجتماع در مسجد امام (مسجد شاه آن روز) به طرف دربار حرکت و عده‌از از آنان با شلیک مزدوران دربار به شهادت رسیدند. فشار بیش از حد دربار را وادار به لغو امتیاز نمود. میرزاى شیرازى هشدار داد که مواظب باشید در هنگام لغو قرار داد توطئه دیگرى نچینند و بند دیگرى بر پاى مردم ننهند.
ولى گویا باید به این هشدار بسیار مهم میرزاى شیرازى توجه نشد و دربار بصورت مخفیانه براى جبران خسارت کمپانى رژى نیم میلیون لیره (با بهره شش درصد) از بانک شاهى که در دست انگلیسیان بود وام گرفت ودر عوض گمرکات بندرعباس و شیراز و بندر لنگه را به عنوان ضمانت در گروه آنان گذاشت و این همان توطئه‌اى بود که میرزاى شیرازى بدان هشدار داده بود.
به هر حال نقشه بسیار گسترده انگلستان براى تسلط بر ایران و تبدیل آن به هند دیگرى که زیر سلطه کمپانى شرقى قرار بگیرد نقش بر آب شد و با فتواى مجتهد آگاه و شجاع مملکت ایران از حلقوم خارجی‌ها نجات یافت.


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.