• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 5089)
پنج شنبه 21/9/1387 - 0:38 -0 تشکر 76693
-:- مناظره ائمه با مخالفان چه طوری بود ؟؟-:-

اللهم انت السّلام و منک السّلام

و لک السّلام و الیک یعود السّلام

سلاااااااااام

*******

یکی از بخش های مهمی که در زندگی و شیوه تبلیغ ائمه بزرگوارمون وجود داره مناظراتی هستش که امامان ما در برابر مخالفان انجام میدادند ...

نمونه ای از مناظرات امام صادق علیه السلام - موعودنامه 

 شیوه ای که این بزرگواران پیش می گرفتند واقعا سرمشق و درس خوبیه برای ما ... آداب مناظره و هدفی که داشتند و شیوه شروع و پایان مناظره از نکاتی هستش که باید بهشون توجه کرد ...

خوشحال میشم شما هم در کنار ما باشید ... من که همیشه از این مناظره ها لذت می برم  ... منتظرتونیم ...

 

ماندگار باشید

یا علی

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

يکشنبه 31/3/1388 - 23:18 - 0 تشکر 124871

هوالحکیم

اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه و النصر و جعلنا

 من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه‎

سلام

خوب این هم از اون تاپیک قشنگ ها بود که رفته بود اون پاینها داشت گرد میخورد , در حالی که این تاپیکها هیچ وقت قدیمی نمیشه ... خوب چون میلاد با سعادت امام محمد باقر علیه السلام نزدیکه من هم مناظره ایشون رو با هشام میزارم ... امیدوارم که دوستان دیگر هم در راستای این کار خوب بیاند و کمک کنند :

مناظره امام باقر علیه السلام با هشام

امام باقر علیه السلام

امام چه خانه‎نشین باشد و چه در متن اجتماع در مقام امامتش تفاوتى رخ نمى‎دهد زیرا امامت چونان رسالت، منصبى است خدایى و مردمان را نمى‎رسد كه به دلخواه خویش امامى برگزینند.

غاصبان و متجاوزان هماره به مقام والاى امام رشك مى‎بردند و به هر وسیله براى غصب و تصرف حكومت و خلافت كه ویژه امامان بود دست مى‎یازیدند و در راه این منظور از هیچ جنایتى نیز باك نداشتند. امامت امام در زمان خلافت ولید و سلیمان بن عبدالملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبدالملك و هشام بوده است.

برخى از دوران امامت امام باقر علیه السلام مقارن حكومت ظالمانه هشام بن عبدالملك اموى ‎بود و هشام و دیگر امویان به خوبى مى‎دانستند كه اگر حكومت ظاهر را با ستم و جنایت به غصب گرفته‎اند هرگز نمى‎توانند حكومت در دل‎ها را از خاندان پیامبر بربایند.

عظمت معنوى امامان گرامى چنان گیرا بود كه گاه دشمنان و غاصبان خود مرعوب مى‎ماندند و به تواضع برمى‎خاستند.

هشام در یكى از سال‎ها به حج آمده بود و امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نیز جزو حاجیان بودند، روزى امام صادق علیه السلام در اجتماع عظیم حج ضمن خطابه‎ا‎ی فرمود:

«سپاس خداى را كه محمد صلی الله علیه و آله را به راستى فرستاد و ما را به او گرامى ساخت، پس ما برگزیدگان خدا در میان آفریدگان و جانشینان خدا (در زمین) هستیم، رستگار كسى است كه پیرو ما باشد و شقی بدبخت آن كه با ما دشمنى ورزد.»

امام صادق علیه السلام بعدها مى‎فرمود: گفتار مرا به هشام خبر بردند ولى متعرض ما نشد تا به دمشق بازگشت و ما نیز به مدینه برگشتیم به حاكم خود در مدینه فرمان داد تا من و پدرم را به دمشق بفرستد.

به دمشق در آمدیم و هشام تا سه روز ما را راه نداد، روز چهارم بر او وارد شدیم، هشام بر تخت نشسته بود و درباریان در برابرش به تیراندازى و هدف‎گیرى سرگرم بودند.

هشام پدرم را به نام صدا زد و گفت: با بزرگان قبیله‎ات تیراندازى كن.

پدرم فرمود: من پیر شده‎ام و تیراندازى از من گذشته است، مرا معذور دار .

هشام اصرار ورزید و سوگند داد كه باید این كار را بكنى و به پیرمردى از بنى‎امیه گفت كمانت را به او بده پدرم كمان برگرفت و تیرى به زه نهاد و پرتاب كرد، اولین تیر درست در وسط هدف نشست، دومین تیر را در كمان نهاد و چون شست از پیكان برداشت بر پیكان تیر اول فرود آمد و آن را شكافت، تیر سوم بر دوم و چهارم بر سوم ... و نهم بر هشتم نشست، فریاد از حاضران برخاست، هشام بى‎قرار شد و فریاد زد:

آفرین اباجعفر! تو در عرب و عجم سرآمد تیراندازنى، چطور مى‎پندارى زمان تیراندازى تو گذشته است... و در همان هنگام تصمیم بر قتل پدرم گرفت و سر به زیر افكنده فكر مى‎كرد و ما در برابر او ایستاده بودیم، ایستادن ما طولانى شد و پدرم از این بابت به خشم آمد و آن گرامى چون خشمگین مى‎شد به آسمان مى‎نگریست و خشم در چهره‎اش آشكار مى‎شد، هشام غضب او را دریافت و ما را به سوى تخت خود فرا خواند و خود برخاست و پدرم را در برگرفت و او را سمت راست خود بر تخت نشانید و مرا نیز در برگرفت و سمت راست پدرم نشاند، و با پدرم به گفتگو نشست و گفت:

قریش تا چون تویى را در میان خود دارد بر عرب و عجم فخر مى‎كند، آفرین بر تو، تیراندازى به این خوبی را از چه كسى و در چند مدت آموخته‎‎اى؟

پدرم فرمود: مى‎دانى كه مردم مدینه تیراندازى مى‎كنند و من در جوانى مدتى به این كار مى‎پرداختم و بعد ترك كردم تا هم اكنون كه تو از من خواستى.

هشام گفت از آنگاه كه خویش را شناختم تا كنون تیراندازى بدین زبردستى ندیده بودم و گمان نمى‎كنم كسى در روى زمین چون تو بر این هنر توانا باشد، آیا فرزندت جعفر نیز مى‎تواند همچون تو تیراندازى كند؟

فرمود: ما «كمال» و «تمام»را به ارث مى‎بریم، همان كمال و تمامى كه خدا بر پیامبرش فرود آورد آنجا كه مى‎فرماید: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا»(1) ؛ ... زمین از كسى كه بر این كارها كاملا توانا باشد خالى نمى‎ماند.

چشم هشام با شنیدن این جملات در حدقه گردید و چهره‎اش از خشم سرخ شد، اندكى سر فرو افكند و دوباره سر برداشت و گفت: مگر ما و شما از دودمان «عبد مناف» نیستیم كه در نسبت برابریم؟

امام فرمود: آرى اما خدا ما را ویژگی‎هایى داده كه به دیگران نداده است.

پرسید: مگر خدا پیامبر را از خاندان «عبد مناف» به سوى همه مردم و براى همه مردم از سفید و سیاه و سرخ نفرستاده است؟ شما از كجا این دانش را به ارث برده‎اید در حالی كه پس از پیامبر اسلام پیامبرى نخواهد بود و شمایان پیامبر نیستید؟

امام بى‎درنگ فرمود: خداوند در قرآن به پیامبر مى‎فرماید:

«زبانت را پیش از آن كه به تو وحى شود براى خواندن قرآن حركت مده.» (2) پیامبرى كه به تصریح این آیه زبانش تابع وى است به ما ویژگی‎هایى داده كه به دیگران نداده است و به همین جهت با برادرش على علیه السلام اسرارى را مى‎گفت كه به دیگران هرگز نگفت و خداوند در این باره مى‎فرماید: «و تعیها اذن واعیة» (3) ؛ آنچه به تو وحى مى‎شود و اسرار تو را - گوشى فرا گیرنده فرا مى‎گیرد.

و پیامبر خدا به حضرت على علیه السلام فرمود: از خدا خواستم كه آن را گوش تو قرار دهد. و نیز حضرت على بن ابیطالب علیه السلام در كوفه فرمود «پیامبر خدا هزار در از دانش به روى من گشود كه از هر در هزار در دیگر گشوده شد.» همانطور كه خداوند پیامبر را كمالاتى ویژه داد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله نیز حضرت على علیه السلام را برگزید و چیزهایى به او آموخت كه به دیگران نیاموخت و دانش ما از آن منبع فیاض است و تنها ما آن را به ارث برده‎ایم نه دیگران.

هشام گفت: على مدعى علم غیب بود حال آن كه خدا كسى را بر غیب دانا نساخت.

پدرم فرمود: خدا بر پیامبر خویش كتابى فرود آورد كه در آن همه چیز از گذشته و آینده تا روز رستاخیز بیان شده است زیرا در همان كتاب مى‎فرماید: «و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شیئى» (4) ؛ بر تو كتابى فرو فرستادیم كه بیان كننده همه چیز است. و در جاى دیگر فرمود: «همه چیز را در كتاب روشن به حساب آورده‎ایم» (5) و نیز: هیچ چیز را در این كتاب فرو گذار نكردیم» (6) و خداوند به پیامبر فرمان داد همه اسرار قرآن را به على بیاموزد، و پیامبر به امت مى‎فرمود: على از همه شما در قضاوت داناتر است ... هشام ساكت ماند ... و امام از بارگاه او خارج شد. (7)

پی‎نوشت‎ها:

1- سوره مائده، آیه 3 .

2- سوره القیامه، آیه 16.

3- سوره الحاقه، آیه 12.

4- سوره نحل، آیه 89 .

5- سوره یس، آیه 12.

6- سوره انعام، آیه 38 .

7- دلائل الامامة طبرى شیعى، ص 104- 106، چاپ دوم نجف. با اختصار و نقل به معنى در پاره‎اى از جملات .

منبع:

کتاب پیشوای پنجم، نظری منفرد علی .

-*-*-*-*-*-*-

التماس دعا

شدیدا کثیرا

شاد باشید و سربلند

فعلا

یا علی مددی

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

دوشنبه 1/4/1388 - 11:12 - 0 تشکر 124937

به نام هستی بخش عالم

سلام

قدرت الله گرامی خوش آمدید به انجمن قرآن وعترت ....تایپیک بسیار خوبی رو به روز کردید .......

مناظره زیبایی بود امیدوارم همگی از انجمن قرآن وعترت استفاده لازم ببریم .....

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

جمعه 5/4/1388 - 0:9 - 0 تشکر 126003

هوالحکیم

اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه و النصر و جعلنا

من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه‎

 سلام

خوب شب شهادت آقا اما هادی ع هستش ...دیدم مناظره ایشون رو هم بزارم تا دوستان هم بخونن و هم برای حقیر دعا کنند ... مناظره امام هادی(علیه السلام) با متوكل عباسی از امام هادی ـ علیه السلام ـ نزد متوكّل سعایت كردند كه در منزل او اسلحه و نوشته‌های تحریك برانگیز و اشیای دیگر است كه از شیعیان او در قم به او رسیده و او عزم شورش بر ضد دولت دارد. متوكل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولی چیزی به دست نیاوردند، آن گاه امام ـ علیه السلام ـ را در اطاقی تنها دیدند كه در به روی خود بسته، جامه پشمین بر تن دارد و بر زمینی مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوكل بردند و به او گفتند: «در خانه‌اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم كه قرآن می‌خواند. متوكل چون امام ـ علیه السلام ـ را دید، عظمت و هیبت امام ـ علیه السلام ـ او را گرفت و بی‌اختیار حضرت را احترام كرد و در كنار خود نشاند و جام شرابی را كه در دست داشت به آن حضرت تعارف كرد! امام ـ علیه السلام ـ سوگند یاد كرد و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف دار! متوكل از تقاضایش منصرف شد ولی برای این كه امام ـ علیه السلام ـ را در نظر جمع سبك جلوه دهد گفت: پس شعری بخوان! امام فرمود: من شعر، كم از بر(حفظ) دارم. گفت: باید بخوانی. امام ـ علیه السلام ـ اشعار زیر را خواند: باتُوا عَلی قُللِ الجِبالِ تَحرُسُهُم غُلْبُ الرّجالِ فَما اَغْنَتهُمُ القُلَلُ وَ اسْتَنزَلُوا بَعدَ عِزٍّ عن َمَعاقِلِهِم فَاُوَدّعُوا حُفَراً یا بِئسَ مانَزَلُوا ناداهُم صارِخٌ مِن بعدِ ما قُبِرُوا اَیْنَ الاَساوِرَ و التّیجانُ وَ الحُلَلُ؟ اَینَ الوُجوهُ الّتی كانَت مُنعِمَهً مِنْ دُونِها تَضْرِبُ الاَستارُ وَ الْكُلَلُ؟ فَافصَحُ القَبرُ عَنهُم حینَ ساءَ لَهُم تِلكَ الوُجُوهَ عَلَیها الدَّود یَقتَتِلُ قَد طالَما اَكَلُوا دَهراً وَ ما شَرَبُوا فَاَصْبَحُوا بَعدَ حُلولِ الاَكُلِ قَد اُكِلُوا وَ طالَما عَمَّروا دُوراً لِتَحَصُّنِهِمْ فَفارَقُوا الدّوَر عَلَی الاَعداءِ وَ ارْتَحِلُوا اَضْحَتْ مَنازِلُهُم قَفْراً مُعَطَّلَهً وَ ساكِنُوها اِلی الاَجْداثِ قَدْ رَحَلُوا ترجمه: (زمامداران جهانخوار و مقتدر) بر قله كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالی كه مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌كردند، ولی قلّه‌ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند. آنان پس از مدتها عزّت‌ از جایگاه‌های امن به زیر كشیده شدند و در گودال‌ها (گورها) جایشان دادند؛ چه منزل و آرامگاه ناپسندی! پس از آن كه به خاك سپرده شدند، فریادگری فریاد برآورد: كجاست آن دست بندها و تاجها و لباسهای فاخر؟ گور به جای آنان پاسخ داد: اكنون كِرمها بر سر خوردن آن چهره‌ها با هم می‌ستیزند! آنان مدت درازی در دنیا می‌خوردند و می‌آشامیدند، ولی امروز آنان كه خورنده همه چیز بودند، خود خوراك حشرات و كرمهای گور شده‌اند! چه خانه‌هایی ساختند، تا آنان را از گزند روزگار حفظ كند، ولی سرانجام پس از مدتی این خانه‌ها و خانواده‌ها را ترك گفتند و به خانه گور شتافتند! چه اموال و ذخائری انبار كردند، ولی همه آنها را ترك گفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند! خانه‌ها و كاخهای آباد آنان به ویرانه‌ها تبدیل شد و ساكنان آنها به سوی گورهای تاریك شتافتند! تأثیر كلام امام ـ علیه السلام ـ چندان بود كه متوكل به سختی گریست، چنان كه ریشش تر شد. دیگر مجلسیان نیز گریستند. متوكل دستور داد بساط شراب جمع كنید و چهار هزار درهم به امام ـ علیه السلام ـ تقدیم كرد و آن حضرت را با احترام به منزل برگرداند.(1)

پی نوشتها: 1- مسعودی، مروج الذّهب، بیروت،‌دار الاندلس، ج 4، ص 11؛ شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مكتبه المشهد الحسینی، ص 166؛ سبط ابن الجوزی، تذكره الخواص، نجف، المطبعه الحیدریه، 1383 هـ .ق، ص 361؛ ابن خلكان، وفیات الاعیان، منشورات شریف رضی، 1364 هـ .ش، ج 3، ص 272؛ قلقشندی، مآثر الأناقه فی معالم الخلافه، الطبعه الثانیه، مطبعه حكومت الكویت، ج 1، ص 232.

شاد باشید و سربلند

 فعلا

یا علی مددی

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

جمعه 5/4/1388 - 0:11 - 0 تشکر 126005

هوالحکیم

اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه و النصر و جعلنا

من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه‎

 سلام

http://behar.ir/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=151&page=1 منبعش هم این هستش شرمنده نزاشتم ببخشید یادم نبوووود

شاد باشید و سربلند

 فعلا

یا علی مددی

_________________________________   
|------------------------------------------------------| ______     
|------------------------------------------------------|| O`| __/  
|------------------اصفهان بیابالا----------------------||```|```| 
|____________________________________||___|___|
";===(@)-(@)-(@)---(______)------j(@)j-(____)-(@)=' 

--------------------
اللهم عجل لولیک الفرج

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.