تبیان، دستیار زندگی

به نام او که آرام قلب من است

سلام

دوستان خوبم نظر به استقبال گسترده ی!!! شما خوبان من بعد در این تاپیک معیارهای

انتخاب همسر و راه های شناخت همسر مناسب رو براتون مینویسم... ان شاء الله مفید واقع بشه....

بارونی باشید و همراه...

به نام تنها دلیل زندگی

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*************************

سلام

هر چند گفته بودید در آخر ولی من نتونستم جواب بدم...

خواهش میکنم من همیشه گفتم که ما همه با هم دوستیم و هیچ کس با کس دیگه هیچ خصومتی نداره و اگر حرفی زده میشه نظر شخصی طرف مقابل هست و برای ما محترم...

ببینید اول بگم بله من مجردم 19 سالمه دانشجو هستم تجربه دوستی نداشتم ندارم و نخواهم داشت(ان شاء الله)

منم مخالف تاثیر محیط نیستم اما من میگم آدم اگه آدم باشه تحت هیچ شرایطی خودشو نمیبازه

اونم همچین شرایطی که خیلی راحت میشه کنترلش کرد...اصلا کجا ما باید این ایمانمون رو به خدامون و به خودمون ثابت کنیم قطعا تو همچین شرایطی...

بعدشم کسی که رفته دانشگاه باید اونقدر شعور خودش رو افزایش بده که بفهمه با کی دوست بشه با کی دوست نشه...من خودم تو دانشگاه خیلی راحت تونستم اونی که میخواستم رو پیدا کنم یکی شبیه خودم با طرز فکری شبیه خودم...و در مورد خواهی نشوی رسوا باید بگم الان متاسفانه خواهی که شوی رسوا همرنگ جماعت شو...

ضمنا یه بچه مسلمون یه شیعه یه فرد با ایمان هیچ وقت نمیاد به رو کم کنی و این جور چیزا فکر کنه

یه فرد با ایمان همیشه سرشو بالا میگیره با افتخار از خودش و نظریاتش دفاع میکنه

من به عنوان یه مسلمان اسمی(چون هنوز قلبا مسلمان نشدم اونجور که باید بشم)با جرات میگم به همه هم میگم که نه دوستای من، من اهلش نیستم...من به این چیزا اعتقاد ندارم...اعتقاداتم این اجازه رو بهم نمیده...

ببینید به شدت دارید اشتباه میکنید!! اگه قرار باشه ما برای حفظ ایمانمون بشینیم یه گوشه تو اجتماع فعالیت نکنیم دانشگاه نریم سرکار نریم که نمیشه...اگه مردیم بین مردم باشیم و خودمون رو کنترل کنیم...اگه مردیم بریم تو جو و بزنیم تو دهن نفسمون و کنترلش کنیم...این درسته ...نه اینکه از ترس بریم قایم شیم و با هیچی مواجه نشیم چرا چون ممکنه وسوسه بشیم و ایمانمون تضعیف بشه ...که من ترجیح میدم همچین ایمانی تضعیف بشه ...

و در مورد مختلط نبودن فکر میکنید چرا این دخترا و پسرا اینجوری شدن؟؟؟چرا مدام دنبال همدیگن...

چون همیشه جداشون کردن از هم...چون از بچگی این پسرا،دخترا ارتباط باهاشون رو کوبیدن تو سرشون

چون هیچ وقت یاد نگرفتن چجوری باید با یه پسر رابطه سالمی داشت...

پس دخترا و پسرا کجا باید یاد بگیرن که چجوری با هم رفتار کنن...

و باز هم میگم این ارزشه که امکان بیراه رفتن باشه شرایطش فراهم باشه اما با تمسک به اعتقادات جلوشو بگیری نه اینکه بشینی گوشه خونه که مبادا...

متشکرم

موفق باشید

**یا علی از تو مدد**

یلدا خانوم 

همه ی اینا که گفتی درست ولی به نظرتون ما الان تو جامعه چقدر ادم رو داریم که طرز فکرشون شبیه شما باشه . معلومه خیلی کمتر از اونی که فکرشونو بکنی ؟و روز به روز تعدادشون هم کم میشه . درسته شما باید با نفستون بجنگید ولی چرا این کارو تو مکانهایی که از نظر دینمون هم بهشون خرده گرفته شده انجام بدید .در مورد مختلط بودن هم زدی به جاده خاکی .اینجور که شما میگی که اصلا بر خلاف دستور دین هست ما تو دینمون داریم که حتی دختر بچه 6 ساله رو نباید بوسید (البته نامحرما) اونوقت شما میگید که ما باید روابطشونو از بچگی ازاد میزاشتیم میشه بگید چطوری؟ چطوری هم میشه ازادشون بزاریم هم روابط سالم داشته باشند .عزیزم اشتباه نکن شهوت در هر انسانی قرار داده شده و فرد هر وقت که خوب و بد رو بتونه تشخیص بده(منظورم فرق بین خودش و جنس مخالفشه یعنی همون اندام تناسلی ) شهوتش هم به وجود میاد .در مورد بلوغ زود رس چیزی شنیدی؟ در ضمن این بحث فقط مختص من و تو نیست که فقط راجع به دین و ایمون خودت فکر میکنی این بحث کلیه . مطمئنا که شما دختر خوبی هستید ولی لطفا همه ی انسانها رو در نطر بگیرید یعنی همه ی دخترهایی که ایمان قوی متوسط ضعیف و بد دارند.در ضمن انگار شما نوشته های من رو کامل نمیخونید من که گفتم افرادی بودند خیلی با ایمان تر از من و شما ولی یک شبه از راه به در شدند پس هیچ کس نمیتواند منکر این شود که من از شر شیطان در امانم و ایمانم خیلی قوی است شما هم لطفا مراقب باش چون شیطان زمانی میتوالند بر انسان بهتر غلبه کند که انسان را غرور میگیرد .

یلدا جان تو بحث کار بیرون از منزل هم پست مهمی رو زدم ولی متاسفانه همین که فرستادمش سیستم تبیان ارور داد و همش پرید حالا دوباره باید بعدا تایپ کنم جواب منطقی برات داشتم .

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

**********************

سلام

ببخشید که دیر متوجه جوابتون شدم…

ببینید شما با حرفاتون به کل خانواده و نقششون در تربیت فرزندان شدید…

من نمیگم بچه رو الهی به امید تو ول کن با جنس مخالفش رابطه داشته باشه که عقده ای نشه…

اون بچه قطعا پدر مادر داره…این دیگه وظیفه شما به عنوان پدر و همسرتونه که چجوری با واقعیت های پیرامونش آشناش کنید…شما باید در عین اینکه مراقب فرزندانتون باشید محدودش هم نکنید…ببینید من میگم هر چیزی حدی داره…اینجور که شما میگید خیلی وحشتناکه…محدودیت حدی داره…باید بهشون یاد بدید که پاشونو از یه حدی فراتر نذازن…باید اونقدر با دخترتون پسرتون دوست باشید که این مسائل رو به راحتی باهاشون در میون بذارید….روزی که خواست بره تو اجتماع به تنهایی، از همه خطراتی که ممکنه تهدیدش کنه اگاهش کنید…

واقعیات جامعه رو براش بگید…بعدشم مراقبش باشید…البته نامحسوس…رفت و آمدهاشو کنترل کنید نه به طور وحشتناکی که فکر کنه بهش اعتماد ندارید…اعتمادتون بهش رو نشون بدید(این برای من یکی خیلی جواب داده چون واقعا نمیتونم به خودم اجازه بدم که از این اعتماد به نفس سوء استفاده کنم)

بهش یاد بدید درست رفتار کردن رو…

باید بهشون آموزش بدید که چطور هم آزاد باشن هم روابطشون سالم…هر چند باید این آزادی حدی داشته باشه…

نه اونقدر ریلکس که جلو چشم بابا مامانشون رفت و آمد داشته باشن به خونه همدیگه و …

کلا من احساس میکنم من منظورم از این روابط ازادانه و این ارتباط با اون چیزی که شما فکرش رو میکنید فرق میکنه…

ضمنا در مورد ایمان هم اینو بگم موافقم باهاتون…من هیچ وقت نمیگم کسی که ایمان قوی داره اتفاقی براش نمیفته…ببینید اینا همش استثنا هستن…مگه نداریم آدمهایی که به شدت ایمان ضعیفی دارن امااااا خیلی بیشتر این چیزا رو میفهمن…

من همیشه مراقب خودم هستم…تا به اینجا هم دست از پا خطا نکردم…نه به خاطر ایمان قوی( نداشتم)…چون ذهن مثبتی دارم…به جرات میگم اینو…چون میدونم صحبت کردن با یه پسر وسوسم نمیکنه …

کل صحبت من اینه که به فرزندانمون آموزش بدیم و درست و صحیح و اصولی راه رو بهشون نشون بدیم…

جوری که نه بیراه برن نه …

موفق باشید

**یا علی از تو مدد**

خوب سلام

یه مدتیه که دارم وبلاگم رو ردیف میکنم تو بحث کار  خارج از منزل کامل علت غیبتم رو توضیح دادم.

 خانم یلدا  همه ی حرفهایی که شما زدید رو من تو زندگیم به کار گرفتم و میشه گفت با 90 درصد حرفاتون موافقم ولی هنوز هم سر ملاکهایی که گفتم هستم .

شاید مقدار شدتتش کم بشه ولی نطرم رو نمیتونم برگردونم البته بستگی به اینم داره که زمانی که من میخوام ازدواج کنم وضعیت جامعه چی باشه .

چه بحث جالبی! خوب هر کس ملاک های مخصوص خودشو داره ببخشید که من هنوز در سنی نیستم که در بحث شما شرکت کنم اما به نظرم متدین بود شرط اول این جور انتخابی باید باشه.

سلام ببخشید من کمی درباه ی بحث بین جناب lovely-sky2007 و یلدا خانم فکر کردم و می خوام از جناب lovely-sky2007 پرسم به نظر شما کدام یک از دختر های زیر شایسته ترند؟

گروه اول : دخترانی که موقعیت رفتن به دانشگاه برایشان پیش نیامده و با وجود چنین مسائلی در دانشگاه از گناه در امان مانده اند و پاکی خودشان را حفظ کرده اند.

گروه دوم : دخترانی که موقعیت ورود به دانشگاه برایشان پیش آمده و به دانشگاه رفته اند و با وجود این مسائل در دانشگاه پاکی خودشان را حفظ کرده اندو به دنبال هواهای نفسانی نرفته اند.

البته میشه به این دو گروه چیز گروه دیگری هم اضافه کرد که خیلی معدودند.کسانی که برایشان موقعیت ورود به دانشگاه برایشان پیش آمده ولی از ترس اینکه به گناه بیافتند از رفتن به آن صرف نظر کرده اند.

اگه نظر شما هم مثل من باشه حتما متوجه می شوید که دانشگاه رفتن زن دلیل بر آلودگی او به گناه و نرفتنش دلیل بر معصومیت  و مصون ماندن از گناه نیست.

سلام دوست عزیزم ـ این مطلب برام خیلی مهمه و  از افراد مختلف بسیاری پرسیدم وتحقیق کردم و شعارهای زیادی را هم گوش دادم ...مختصر و مفید به اینها رسیم...

ـ با تقوا (حلال خدا حلال و حرام خدا حرام)

ـ صاف و زلال و شفاف درزندگی 

ـ صداقت (که این خیلی مهمه)

ـرفیق و دوست بودن قبل از همسرخوب بودن 

ـ  همراه در تمامی خوشی و نا خوشی ها

ـ مهربان بودن

ـ درک همسرش با تمام وجود  

ـ ظاهر هم خیلی مهمه و شاید این جای بحث در این جامعه فعلی و مسائل حاشیه ایی جامعه مان  از اهمیت بالایی برخوردار است

ـ خانواده هم در این امر از اهمیت بالایی برخوردار است

و بعضی از مسائل خصوصی دیگر....

موفق و سربلند باشید

1- برای من اخلاق خیلی مهمه ! دوست ندارم بگم مهربون یا صادق یا یه چیز خاص ! چون داشتن هر كدوم از این خصوصیات به تنهایی نمی تونه چیزی رو تضمین كنه ! صداقت بدون محبت نتیجه اش رك گویی بیش از حد و ایراد گیریه !
2- بعد اخلاق برام ظاهره كه مهمه ! شاید بگید ظاهر آدم نیست كه مهمه ولی به نظر من آدما همون جوری كه با خودشون رفتار می كنن با بقیه و همچنین شریك زندگیشون رفتار می كنن ! وقتی یه نفر حاضره با هر چیزی از خونه بیاد بیرون چطور می تونه شخصیت بزرگ و محترمی داشته باشه و شعور بالایی برای معاشرت ؟!
3- وضعیت مالی هم تا حدودی برام مهمه ! البته نه این كه ماشین آخرین مدلو خوانه ی 4000 متری بخوام ها ! نه ! منظورم اینه كه اونقدر رویایی فكر نمی كنم كه میشه بدون هیچی زندگی كرد ! این طوری نه آینده ای تضمینه و این كه بعد مدتی هر دو خسته می شیم و مجبوریم یه عمر یه زندگی كسالت بار رو تحمل كنیم
4 - یه نكته ی فوق الاده مهم و خصوصیه كه شاید بیشتر از همه ی اون سه تا برام مهم باشه ! ولی خوب تنها كسی كه می تونه درموردش بدونه مسلما خود طرفه !
5- در ضمن یادم رفت ! خانواده هم خیلی مهمه ! این جا دو حالت ممكنه پیش بیاد ! یكی این كه خانواده ی ایشون كاملا با من سازگار باشن كه چه قدر خوب ! یا اینكه كاملا مخالفم باشن كه این جا یا باید به طور كامل باهاشون قطع رابطه كنیم یا این كه اگه مشكل قابل حل بود كه به خیر می گذره !
6- یه خصلت دیگه هم كه ذكرش جدا هم خالی از لطف نیست عاشق بودنه ! عشق واقعی ! به قول همون جمله ی معروف عاشق واقعی كسیه كه لیاقتش رو داشته باشه نه تشنه ی عشق باشه ! چون تشنه بلاخره یه روزی سیراب می شه ! عشق خالص یكی ار مهم ترین خصلت های مورد توجه منه !

ممنون از سوالت ! در ضمن كسایی هم كه گفتن این تاپیك به هیچ دردی نمی خوره ! باید خدمتتون عرض كنم كه بهتره شما قانون جذب رو یكم مطالعه كنید تا متوجه شید ! دونستن ملاك ها و خواسته ها برای رسیدن بهشون خیلی موثره جانم !

آتنا @@@