• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 2814)
چهارشنبه 15/8/1387 - 22:20 -0 تشکر 69146
جایی برای سرگرمی شایدم خندیدن

با نام ویاد خدا

با سلام

هر چی گشتم بحثی پیدانکردم این مطلبمو بزارم برای این خودم یه مبحث ایجاد میکنم تا توش مطلب طنز

رو قرار بدیم.البته شایدم بود ولی من ندیدم...

امیدوارم بحث جالبی باشه.

با تشکر

 

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خـاک سپارند تـا اجزای بدنم خـاک ایـران را تشکیل دهد.

((کوروش بزرگ))


دوشنبه 11/9/1387 - 13:23 - 0 تشکر 74547

علائم اعتیاد به اینترنت

اگر علائم زیر در شما آشکار شد حتم داشته باشید که شما معتاد شده اید.


1- وقتی کامپیوتر را خاموش می‌کنید احساس پوچی می‌کنید. درست مثل اینکه عزیزی را از دست داده‌اید.

2- ساعت ۴ صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوید که کمی آب بنوشید اول e-mail هایتان را چک می‌کنید.

3- تصمیم می‌گیرید یکی دو سال بیشتر در دانشگاه بمانید فقط بخاطر دسترسی رایگان به اینترنت.

4- وقتی می‌خندید سرتان را ۹۰ درجه به سمت راست خم می‌کنید.

5- تکالیف درسیتان را به فرمت html تبدیل می‌کنید و آدرس آنرا به استادتان می‌دهید.

6- همه دوستانتان یک @ در اسمشان دارند.

7- تنها ارتباطتان با اهل منزل از طریق e-mail است.

8- همسرتان را اینگونه معرفی می‌کنید ayal kitchen.com

9- بین پرداخت نکردن قبض آب و هزینه اشتراک اینترنت برایتان آسانتر است که بی‌آبی را تحمل کنید.

10- خوابهایتان را با فرمت html می‌بینید.

11- بر روی کنترل تلویزیون duble click می‌کنید.

12- وقتی با همسرتان دعوا می‌کنید آرزو می‌کنید کاش می‌توانستید او را ignore کنید.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 11/9/1387 - 13:34 - 0 تشکر 74552

سؤال های بی جواب

چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالیکه بچه ها هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می شن و گریه می کنن؟

چرا وقتی باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟

چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟

چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

چرا خلبان های کامیکازی از کلاه ایمنی استفاده می کردن؟
(توضیح مترجم: خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم، كه هواپیمای خودشون رو به ناوهای آمریكایی می كوبیدن.)

آیا میشه زیر آب گریه کرد؟

چطور ممکنه که انسان اول به فضا سفر کرد و بعدا به فکرش رسید که زیر چمدون چرخ بذاره؟

چرا گوفی روی دو پا راه میره ولی پلوتو روی چهار دست و پا، مگه هردوشون سگ نیستن؟ 

تا حالا توجه کردید که اگر در صورت سگ ها فوت کنید دیوونه می شن ولی اگر با ماشین بیرون برن دوست دارن سرشونو از پنجره بیارن بیرون؟

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 11/9/1387 - 14:19 - 0 تشکر 74561

آخرین جملات افراد مختلف قبل از مرگ

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 16/9/1387 - 13:22 - 0 تشکر 75640

دلیل برای میوه فروش شدن بجای مهندس نرم افزار شدن

1- عدم وجود گارانتی: بعد از فروش نرم افزار باید آن را گارنتی کنی. برخلاف بسیاری از مشاغل که شما بابت گارانتی پول اضافه می گیرد و نزد خود نگه می دارید، در نرم افزار بر عکس عمل می شود و این کارفرمای شماست که از شما تضمین (درصدی از قرارداد، چک تضمین، سفته و یا ضمانت نامه بانکی یا همه مواد) می گیرد. در حالیکه میوه فروشی گارانتی ندارد، جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود.

۲- بازه کوتاه زمان فروش: یک پروژه نرم افزاری ماهها طول می کشد و باعث فرسایش نیروی کار می شود در حالیکه در میوه فروشی، صبح زود بار میوه و سبزی می آوری، حداکثر تا ظهر سبزی ها تمام می شود، میوه ها هم، بسته به محیط شما، در مدت زمان کوتاهی فروش می روند و شما بازهم بار جدیدی می آورید.

۳- تغییر نیاز ندارید: رایج است که نیازهای مشتری تازه زمانی آشکار می شود که شما نرم افزار را فروخته اید و مشتری متوقع است که در چارچوب همان قرارداد تغییرات اعمال شود، حتی اگر ماهیت تغییر کند. اما در میوه فروشی، خریدار که از مغازه خارج شد شما دیگر مسؤولیتی ندارید، اگر تصمیمش عوض شد، شما نگران نیستید، یک کالای جدید به وی می فروشید.

4- عدم محصول ارجاعی: در نرم افزار اگر محصول شما کار نکرد و یا قدیمی شد مشتری یا ارجاع می دهد و یا دیگر سراغش نمی آید، در میوه فروشی شما میوه سالم را به مردم به فیمت گران، میوه نیمه خراب را ارزان تر به مردم کم درآمد تر و احتمالا میوه کاملا خراب را به آبمیوه فروشی ها و نمی دانم لواشک سازی ها می فروشید!

5-واسطه گری به جای تولید: در میوه فروشی شما محلی برای عرضه کالای دیگران هستید، معمولا افزایش قیمت بین میدان میوه و تره بار با مغازه شما چند برابراست . اما در نرم افزار شما تولید می کنید و دردسر های آن را دارید تازه در انتها و پس از کسر انواع مالیات و بیمه هزینه تولید را در بیاورید خیلی هنر کرده اید!

6-مدیریت نیروی انسانی، خیر! : شما در شرکت نرم افزاری با نیروی کارشناس سروکار دارید که کافی است یک کم ناراحت شود، هوس کانادا به سرش می زند، اما در میوه فروشی یکی دو کارگر از برادران افغانی می گیرید، مثل ساعت برای شما کار می کنند و غر که نمی زنند هیچ با همه سختی ها هم می سازند.

7-فصلی بودن کار، تعطیل: در تولید و فروش نرم افزار شما وابسته به زمان هستید، برای مثال دولتی ها معمولا در ماه های خاصی خرید بیشتری می کنند، یا در فروردین و اردیبهشت شما با افت فروش مواجه می شوید، اما در میوه فروشی هر فصلی میوه خودش را دارد و شما آن را می آورید، هر میوه ای هم طرفدار خاص خودش را دارد و شما تقریبا در همه سال فروش خود را یکنواخت خواهید داشت.

8- بودجه
IT : اگر بودجه IT کشور صفر شود که نمی توان پروژه ای تعریف کرد که نرم افزاری روی آن کار کند، چون هنوز از دیدگاه اغلب تصمیم گیرندگان ما، نرم افزار یک کار تشریفاتی است. اما میوه فروشی نیاز روز مردم است، همه هر روز خرید خودشان را دارد، وضع مردم بد هم بشود باز هم مهمانی می آید که شما وادار شوید حتما میوه خوب بخرید.

9-درهم است: در نرم افزار شما قاصر هستید از اینکه به یک مشتری بفهمانید نرم افزار با نرم افزار متفاوت است. چون با یک چیز انتزاعی طرف است، بین نرم افزاری حسابداری ۵ هزارتومانی با حسابداری ۱۰ میلیون تومانی فرقی قائل نیست. در حالیکه در میوه فروشی ، مشتری تفاوت سیب با سیب را در می یابد و اگر دنبال کیفیت خوب است پولش را هم می پردازد.

10- شما فقط میوه را می فروشید: در نرم افزار وقتی شما نرم افزاری عرضه می کنید، داستان عرضه خدمات پس از فروش شروع می شود، آموزش کاربران -بعضا واقعا تعطیل!- تبدیل اطلاعات و انتقال آنها از سیستم قدیمی به جدید، عرضه سخت افزار، نگرانی از کارکردن نرم افزار روی هر نوع سخت افزار ابتدایی که مشتری به شما می دهد و … اما در میوه فروشی، شما فقط میوه را می فروشید اینکه هندوانه را چطور می خورند، گیلاس را چطور؟ اینکه آیا مشتری ظرف مناسبی برای نگهداری میوه دارد و یا خیر نیز به شما ربطی ندارد.

۱1- یک بار برای همیشه، هرگز: نرم افزار را که می فروشید مشتری توقع دارد این نرم افزار مادام العمر باشد برایش ، به سادگی حاضر نیست قرارداد پشتیبانی و ارتقاء نرم افزار ببندد، اما همه می دانیم که یک میوه را برای همه سال نمی توان نگه داشت، خورده می شود بالاخره! باید میوه جدیدی خرید!

۱2- باگ: خرابی میوه نگرانی ندارد، روشهای نگهداری میوه معلوم است و اگر شما یک کم تجربه پیدا کنید می توانید به سادگی آن را نگهداری کنید، اما در نرم افزار آنقدر مشکلات متعدد و متفاوت پیش می آید که شما گیج می شوید که این خطا از کجاست و راه حلش چطور است؟ مناطق بحرانی ، آنقدر خطایابی را سخت می کنند که شما نیاز به فاز مجزایی برای آن پیدا می کنید و هزینه زیادی برای هر خطا می پردازید، تازه تضمینی وجود ندارد که همه خطا ها را پیدا کرده باشید و روز تحویل به مشتری، جلوی چشم وی، آنقدر سیستم خطا می دهد که شما آب می شوید و زمین می روید.

۱3-آن که خربزه می خورد پای لرزش می نشیند: شما مسؤول نحوه استفاده مشتری از میوه نیستید، مهم نیست برایتان که در عزا بخورند یا در عروسی، مهم نیست که به طرف نمی سازد یا می سازد. اما در نرم افزار، کافی است از نرم افزار شما سوء استفاده شود، نمی دانم چرا یقه شما را می گیرند که چرا از طریق نرم افزار شما به ما آسیب وارد شد، چرا هک شد، چرا ….؟

۱4-دوره بازپرداخت سریع: در میوه فروشی به محض فروش میوه پولتان را می گیرید، اما در نرم افزار تازه پروژه را که تحویل دادید و صورتجلسه کردید، باید بدوید به دنبال پولتان، آنقدر این پول دادن دیر و تکه تکه می شود که به نوش داروی پس از مرگ سهراب می ماند، به شکلی که بعضی وقت ها بی خیال پولتان می شوید.

۱5- تنوع مشتری: شما در یک شرکت نرم افزاری با طیف خاصی از مشتری سروکار دارید، یا دولتی یا خصوصی یا آموزشی یا … اما در میوه فروشی شما قیدی برای مشتری ندارید، زن و مرد، کوچک و بزرگ، دارا و ندار، پیر و جوان، شهری و روستایی ،… همه به نوعی مشتری شما هستند، آنهم مشتری دائمی که از همه چیز می گذرد الا از خوردن!

۱6- کپی رایت: در میوه فروشی نمی توانید یک میوه را بخرید و تکثیر کنید، در نرم افزار می توانید، خوب هم می توانید. اگر تولید کننده ناراحت هم شد مهم نیست، چون یا قانون کافی نداریم و یا آنقدر این قضیه پیچیده است که شما بی خیال می شوید. …..

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 16/9/1387 - 13:45 - 0 تشکر 75646

بیوگرافی گلبول قرمز!

تاریخ تولد: 120 روز قبل از فوت/ محل تولد: مغز گلی استخوان/ شغل: حمل گازهای تنفسی/ گورستان: بهشت كبد/ تاریخ فوت : 120 روز پس از تولد/ توضیحات : نامبرده در طول عمر به شغل شریف حمل گازهای تنفسی مشغول بوده است.. وی امانتدار خوبی بوده است و به هیچ عنوان نگاه چپ به اكسیژنی كه حمل می كرده ننموده و آن را مصرف نمی كرده است. گرچه برخی امانتداری وی را نه به جهت داشتن وجدان اخلاقی كه نداشتن ابزار خیانت یعنی نداشتن متو كندری می دانند. علی رغم نداشتن بضاعت مالی صورتش را با آهن سرخ نگه می داشته است. روانش شاد!

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 16/9/1387 - 18:13 - 0 تشکر 75703

دکتر فاطمه بهرامی، مسؤول واحد هنر جهاد دانشگاهی از طراحی مانتوهای جدید با اشعار حافظ و سعدی خبر داد..!!

Image and video hosting by TinyPic

در راستای طراحی مانتو هایی منقش به اشعار حافظ و سعدی به جهت استفاده در دانشگاه ها و محیط کار اینجانب شخصا پیشنهاد می کنم در جهت بالا رفتن فرهنگ مطالعه در دانشگاه ها و همچنین کوبیدن مشت محکمی در دهان استکبار جهانی و ترویج امر خیر در محیط دانشگاهی لباس های دانشجویان پسر نیز منقش به اشعار این بزرگان طراحی شود!

جدول زمان بندی استفاده از لباس ها!

سال اول دانشگاه

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:

تو پری زاده ندانم ز کجا می آیی

کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی  

سعدی

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:

ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر

از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر

سعدی

سال دوم دانشگاه

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:

آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به من مسکین داد

حافظ

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرائی

سعدی

سال سوم دانشگاه

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:

شمع را باید از این خانه بدر بردن و کشتن

تا به همسایه نگوید که تو در خانه مائی!

سعدی

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:

از همه کس رمیده ام با تو در آرمیده ام

جمع نمی شود دگر هر چه تو می پراکنی! (اره جونه … )

سعدی

سال چهارم دانشگاه

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:

ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟!

حافظ

بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:

من ز دست تو خویشتن بکشم

تا تو دستم به خون نیالایی!

سعدی

یا

برو هر چه می بایدت پیش گیر

سر ما نداری سر خویش گیر

سعدی

و گاهی هم

آندم که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست!

حافظ

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

يکشنبه 17/9/1387 - 11:1 - 0 تشکر 75847

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی - به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات - از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به روز شده بازسازی کنند...

بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
آب در "آب سرد کن" و ما تشنه لبان می گردیم!
آب که سر بالا میره، قورباغه "هوی متال" میخونه!!!
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد
"کافی میت" نخورده و دهن سوخته!
اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!
گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!
پاتو از پارکتت درازتر نکن!
هری پاتر آخرش خوشه!
قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!
گیرم پاپی تو بود فاضل --- از فضل پاپی تو را چه حاصل
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!
ادکلن آن است که خود ببوید --- نه آنکه فروشنده بگوید
ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!
بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!
یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AC Rom)
سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!
آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

دوشنبه 18/9/1387 - 12:57 - 0 تشکر 76126

مکالمات تلفنی مشاوره مایکروسافت

نکته: این مکالمات کاملا واقعی بوده و بیشتر آنها مربوط به مشاوره رایگان شهر های امریکایی و انگلیسی می باشند:

-- مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
- مشتری: یک کامپیوتر سفید...


-- مشتری: سلام من جان هستم، نمی تونم دیسکم رو دربیارم.
- مرکز: سعی کردین دکمه خروج دیک رو فشار بدید؟
-- مشتری: نه.. صبر کن.. من هنوز دیسکت رو نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه!

-- مرکز: روی آیکون My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
- سمت چپ من، یا شما!
-- مرکز: روز خوش، چه کمکی از من بر میاد؟
- مشتری: سلام... من نمی تونم پرینت کنم!
-- مرکز: میشه لطفا روی Start کلیک کنید؟
- مشتری: گوش کن رفیق، برای من اصطلاحات فنی قلمبه سلمبه نیار، من بیل گیتس نیستم، لعنتی!


-- مشتری: سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم و نمی تونم پرینت بگیرم. در واقع هر دفعه سعی می کنم، میگه :"نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم". من حتی پرینتر رو بلند کردم گذاشتم جلوی مانیتور، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه!


-- مشتری: من توی پرینت گرفتن تو رنگ قرمز مشکل دارم...
- مرکز: آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
-- مشتری: نه!


-- مرکز: و الان کلید F8 رو فشار بدین.
- مشتری: کار نمی کنه!
-- دقیقا چی کار کردید؟
- من کلید F رو 8 بار فشار دادم اما هیچی نمیشه!


-- مشتری: کیبورد من کار نمی کنه.
- مرکز: مطمئنید به کامپیوترتون وصله؟
-- مشتری: نه من نمی تونم برم پشت کامپیوتر.
- مرکز: خب، کیبورتون رو بردارید و ده قدم برید عقب.
-- مشتری: باشه.
- مرکز : کیبورد با شما اومد؟
-- مشتری: بله.
- مرکز: خب این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
-- مشتری: چرا هست، اوه ... این کار می کنه!


-- مرکز: رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple و حرف بزرگ V مثل Victor و عدد 7 است.
- مشتری: اون 7 هم با حروف بزرگه؟


-- مشتری: من نمی تونم به اینترنت وصل شم اما دوستم تونست.
- مطمئنید رمز عبور رو درست وارد کردین؟
-- بله!
- رمز چی بود؟
-- 5 تا ستاره بود!


-- مرکز: چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
- مشتری: Netscape
-- مرکز: اون برنامه ضد ویروس نیست.
- مشتری: اوه ببخشید... Internet Explorer


-- مشتری: من یک مشکل بزرگ دارم، دوستم برام یه Screen Saver آکواریوم نصب کرد، اما من هر وقت ماوس رو حرکت میدم غیب میشه!


-- مشتری: من دارم اولین ایمیلم رو میزنم.
- مرکز: خب و چه مشکلی وجود داره؟
-- مشتری: من حرف a رو پیدا کردم، اما نمی دونم چطور دورش دایره بذارم!

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 18/9/1387 - 15:8 - 0 تشکر 76142

روزی "ملانصرالدین گیلانی" در خانه نشسته بود که هوس خوردن "گوجه فرنگی" به سرش زد برای همین عیال خود را صدا  کرد و گقت : زن هیچ می دانی  گوجه فرنگی سرشار از ویتامین است و خوردن آن اشتها را زیاد می کند و گیاه شناسان خوردن  گوجه فرنگی قرمز و رسیده را به مردم توصیه می کنند چون مقوی اعصاب بوده و چشم ها را  نیز تقویت می کند.
عیال ملا نصرالدین گفت: حکمت خدا را شکر که در  میوه به این سادگی، این همه خاصیت را جا داده است.
ملا از اطلاعات عمومی خود، بادی به غبغب انداخت و ادامه داد: پس برو کمی گوجه فرنگی خام با نان و پنیر و سبزی بیاور تا هم گرسنگی ما برطرف شود و هم از این داروی خدادادی استفاده کنیم شاید که اعصابمان قوی شود و کمی نور به دیده های ما بیایید.
عیال ملانصرالدین گفت:والله در خانه گوجه نداریم و در بازار نیز انگار مردم از فوائد گوجه فرنگی با خبر شده اند و قیمت آن به یک باره طلا گشته است ،حال اگر می خواهی از این فوائد سود ببریم، کمی پول بده تا بروم از سبزی فروشی سر کوچه بخرم..
ملانصرالدین که اوضاع را  اینگونه دید، کمی فکر کرد و گفت: البته همان گیاه شناسان یک چیزی دیگری را هم گفته اند که گوجه فرنگی برای هر معده ای مناسب نیست و دیر هضم و ثقیل است سوای اینکه اگر خوب رسیده نباشد  سمی است و برای سلامتی آدم مضر است، همان بهتر که در خانه نیست وگرنه باعث اسباب زحمت ما می شد...

                          این نیز بگذرد.....
شنبه 26/2/1388 - 20:21 - 0 تشکر 113411

  • انجمن تنبلان:
  • تنبلهای عزیز توجه فرمایند دستورالعملهای جدید رسید:
  • _سعی كنید روزها استراحت كنید تا شبها راحت بتوانید بخوابید.
  • _در نزدیكی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن
  • نشته و استراحت كنید.
  • _جایی كه میتوانید بنشینید چرا می ایستید؟
  • _كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا .
  • _اگر حس كار كردن به شما دست داد كمی صبر كنید تا این حس از شما بگذرد .
  • _از همه دیر تر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع كردن
  • سفره به شما تحمیل نشود.
  • _برای كار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید .
  • _در میهمانی ها حتما با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست
  • آوردید.
  • _به خواب نگویید كار دارم به كار بگویید خواب دارم.

 .:. واسه ديدن امضاء , اينجا کليک کنيد .:. 
      =========> (کيليک نکني سنگين تري)                              
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.