• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 8124)
پنج شنبه 3/11/1392 - 11:11 -0 تشکر 682126
اشعار و مطالب پند آموز

دوستان هر كسی شعر و مطلب عبرت آموزی داره اینجا بزاره تا همه از خوندنش لذت ببرند .

سه شنبه 30/10/1393 - 10:9 - 0 تشکر 691786

نسان‌های بزرگ در باره عقاید سخن می‌گویند.


انسان‌های متوسط در باره وقایع سخن می‌گویند.


انسان‌های کوچک پشت سر دیگران سخن می‌گویند.


انسان‌های بزرگ درد دیگران را دارند.


انسان‌های متوسط درد خودشان را دارند.


انسان‌های کوچک بی‌دردند.


انسان‌های بزرگ عظمت دیگران را می‌بینند.


انسان‌های متوسط به دنبال عظمت خود هستند.


انسان‌های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می‌بینند.


انسان‌های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند.


انسان‌های متوسط به دنبال کسب دانش هستند.


انسان‌های کوچک به دنبال کسب پول هستند.


انسان‌های بزرگ به دنبال طرح پرسش‌های بی‌پاسخ هستند.


انسان‌های متوسط پرسش‌هایی می‌پرسند که پاسخ دارد.


انسان‌های کوچک می‌پندارند پاسخ همه پرسش‌ها رامی‌دانند.


انسان‌های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند.


انسان‌های متوسط به دنبال حل مسئله هستند.


انسان‌های کوچک مسئله ندارند.


انسان‌های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن بر می‌گزینند.


انسان‌های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می‌دهند.


انسان‌های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می‌گیرند.

سه شنبه 30/10/1393 - 10:9 - 0 تشکر 691787

مشتری فقیر

در اوزاکا، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت. مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد. مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد. قبل از آن که مرد فقیر به پیشخوان برسد، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد!

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.

وقتی مشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید.

صاحب مغازه در پاسخ گفت: مرد فقیر همه پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد. این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود. شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آن قدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.



برگرفته از كتاب: رمز و راز زندگی بهتر اثر پرومود باترا

سه شنبه 30/10/1393 - 10:9 - 0 تشکر 691788

از گذشته­ فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت­ ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن
گاه برای بعضی می­شود همه ­ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می ­نشینند و هیچ چیز
هم تغییر نمی­کند. از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب
از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذاب­تر از زمان حال نیست.

سه شنبه 30/10/1393 - 10:10 - 0 تشکر 691789


روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟


ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم

دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود

به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او  را هم نخواستم ، چون زیبا نبود

ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همین که ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم

دوستش کنجکاوانه پرسید : چرا ؟

ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم

سه شنبه 30/10/1393 - 10:12 - 0 تشکر 691790

چندگویی که بداندیش و حسود


عیب گویان من مسکینند


گه به خون ریختنم برخیزند


گه به بد خواستنم بنشینند


نیک باشی و بدت گوید خلق


به که بد باشی و نیکت بینند



(سعدی)

شنبه 4/11/1393 - 13:40 - 0 تشکر 691913

به دشمنانت هزاران بار فرصت بده تا با تو دوست شوند ، اما به دوستانت یک فرصت نده که دشمنت شوند.!!
زیرا ، دوستانت جای زخمهای دلت را دقیق میدانند .!

شنبه 4/11/1393 - 13:48 - 0 تشکر 691914

در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن ....
آیینه با  تمام یک رنگیش ،
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان میدهد ....

شنبه 4/11/1393 - 13:52 - 0 تشکر 691915

به سه چیز تکیه نکن  غرور ، دروغ و عشق
آدم با غرور می تازد ، با دروغ می بازد و با عشق می میرد .

دوشنبه 6/11/1393 - 8:30 - 0 تشکر 691925


دوشنبه 6/11/1393 - 8:30 - 0 تشکر 691926


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.