تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا و سلام
این روزها هر چند وقت یک بار از اخبار می شنویم که آمار ازدواج رو به کاهش و برعکسش آمار طلاق رو به فزونی هست و این بدترین اتفاقی است که برای یک جامعه آن هم از نوع اسلامی اش ممکن است پیش بیاید.

چرا که :
هیچ بنایی در اسلام محبوب‌تر از بنیان خانواده برپا نشده و این نگاه، ویژه اسلام ومسلمانان است.

و در نقطه مقابل:
طلاق در اسلام منفورترین حلال نامیده شده‌است و از این واقعه عرش الهی می‌لرزد
 
حال به نظر شما چه باید کرد؟
در این مبحث به راهکارهایی در این زمینه می پردازیم

به نام خدا و سلام
بحثمون درباره ازدواج بدون شناخت بود بد نیست این مطلب را تا اخر بخوانیم:
بدون شک وقتی شاهد طلاق در اول زندگی هستیم متوجه می شویم که حداقل انتظاراتی که زوجین از زندگی مشترک داشته اند، برآورده نشده و در کوتاه مدت منجر به جدایی شده است. عدم شناخت از مهم ترین عواملی است که به عنوان علل اصلی طلاق می توانیم به آن اشاره کنیم. همچنین با ایجاد آگاهی برای جوانان پیش از ازدواج مانند چشم انداز های مشترک، نحوه دخل و خرج، ارتباط و رفتار با دیگران، نحوه فرزندپروری و... جوانان می توانند به شناخت تقریبی از یکدیگر برسند.
این هم یک تجربه تلخ:
من این اشتباه را کردم و ماندم می دانید نتیجه اش چه بود 15 سال کتک خوردم شاهد اعتیاد همسرم بودم آزمایش نشان نداد چون به او اموزش داده بودند چکار کند تا ازمایش جواب ندهد می دانید دخترم به من چه می گوید مامان از چه موقع فهمیدی بابا مشکل دارد گفتم موقعی که تو را حامله بودم گفت چرا مرا نکشتی من بابا ی معتاد نمی خواستم حداقل روحم می رفت پیش خانواده ای که بابا ش معتا د نبود می دانید چقدر این حرف سنگینه؟

پدر معتاد داشتن خیلی سخته واقعا فرزند این خانوم حق داره در جامعه کنونی ما زندگی واسه خانواده های سالم هم سخت شده چه برسه واسه خانواده هایی که پدر معتاد دارن واقعا سخته همون موقع مادر باید طلاق میگرفته به نظر من طلاق در این موارد جایزه نه بر سر مسائل پیش پا افتاده

به نام خدا و سلام
یکی دیگر از مواردی که در بحثمون مطرح شد " عشق " بود که باعث میشه فرد عیوب طرفش را نبینه و با دست خودش خودش را  تو یه مهلکه بزرگ بندازه در حالی که اگر این عشق کورکورانه نبود چه بسا خیلی معایب دیده می شد و وصلتی صورت نمی گرفت تا طلاقی در پی اش بیاد
بخوانید:
یک سال قبل به طور اتفاقی با..... آشنا شدم. من گول زیبایی ظاهری اش را خوردم و غافل از آن بودم که سیرت زیبا بهتر از صورت زیبا است. اولین باری که این دختر جوان را دیدم در یک روز سرد زمستانی، زیر باران خیس آب شده بود. با حس دلسوزی در کنارش ترمز زدم و او را سوار خودرو شخصی ام کردم. لحظه ای که به صورتش نگاه کردم دلم لرزید و یک دل نه صد دل شیفته اش شدم.

من پس از طی مسافت کوتاهی سر صحبت را باز کردم و او گفت: پدرم بیماری غیر قابل درمانی دارد و من مجبور هستم برای تأمین هزینه های زندگی سر کار بروم و کمک خرج مادرم باشم. با شنیدن این حرف جوگیر شدم و ازش خواستم اگر با مشکلی روبه رو شد رودربایستی نکند و حتما مرا در جریان بگذارد.

 ..... افزود: من شماره تلفنم را به دختر جوان دادم و از فردای آن روز ارتباط تلفنی ما شروع شد. او با چرب زبانی هایش مرا هر لحظه دلباخته تر می کرد و پس از گذشت ۴ ماه از خانواده ام خواستم به خواستگاری اش بروند.

پدر و مادرم پس از برگزاری مراسم خواستگاری، مخالفت خود را با این ازدواج اعلام کردند و سعی داشتند به طور منطقی  مرا هم قانع کنند که چشم هایم را باز کنم و انتخاب درستی داشته باشم. اما من در برابر آن ها ایستادم و بدون اجازه والدینم، دوباره به خواستگاری اش رفتم و او را به عقد خودم درآوردم.

بیچاره پدر و مادرم از ترس آبروی شان با این ازدواج عجولانه کنار آمدند و با این شرط که حق ندارم همسرم را به خانه آنها ببرم از من پشتیبانی مالی کردند. ولی افسوس و صد افسوس که خیلی زود فهمیدم چه اشتباه بزرگی کرده ام چون همسرم هیچ تعهدی به روابط زناشویی مان ندارد و شرم دارم بگویم که او چه کارهای ناشایستی می کند و ... .

..... ادامه داد: امروز همسرم را تعقیب کردم و با همکاری پلیس او را به همراه چند پسر و دختر جوان دستگیر کردیم. من در پایان از تمام پسران جوان خواهش می کنم در هر کاری با بزرگترهای خود مشورت کنند و بی تحقیق کاری نکنند که گرفتار سیلاب غفلت خواهند شد.

به نام خدا و سلام

به نام خدا و سلام
برخورداری زوجین از عقاید و اندیشه­ های دینی و رفتارهای اخلاقی و مذهبی ، موجب کاهش اختلافات خانوادگی می­ شود. قطعا دینداری هرکدام از زوجین ضمن اینکه زندگی را برای همسرش شیرین و لذت بخش می­کند باعث گرمی و صمیمیت روابط زناشویی نیز می­ گردد. شوهر دیندار سعادت خویش را در گرو سعادت خانواده خویش می­ داند و برآوردن نیازهای خانواده را از مهترین واجبات خویش بحساب آورده در جهت تحقق آن تلاش می کند. همچنین زن متدین، حفاظت از اموال و آبروی شوهرش را از واجبات دینی خویش بحساب آورده همواره با شوهرش صادقانه برخورد می­ کند و عقایدش هرگز به او اجازه نمی­ دهد که به شوهرش خیانت کند. اعتقاد عمیق و توجه زوجین به این اصل مهم قرآنی « زنان لباسی برای مردان و مردان نیز لباسی برای زنان هستند»آنان را از لکه­ دار کردن و ضایع کردن همدیگر برحذر خواهد داشت زیرا هریک از همسران خود را آیینه­ ای از دیگری می­ دانند.

با سلام !
به نظر منم بهترین دلیل برای جلوگیری از طلاق :
1- ایجاد تفاهم
2- صبر و گذشت و گاهی اوقات هم تحمل بیشتر
3- مهم تر از همه اینه که ما فکر خودمونو در هر لحظه کنترل کنیم تا اختیار خودمونو خودمون داشته باشیم !
4- درک کردن همدیگر

امام علی حدیثی دارند به این مضمون:
الصبر صبران. الصبر علی ما تحب و الصبر علی ما تکره
صبر دو چیز است. صبر بر آنچه دوستش داری (و نمی توانی به آن دست یابی) و صبر بر آنچه از آن بیزارهستی (و نمی توانی از آن دور شوی)

گاه انتظار رفتار یا اقدامی از طرف مقابل دارد ولی او انجام نمی دهد. صبر پیشه کند بر آنچه دوست دارد...
و گاه رفتارهای همسران برای طرف مقابل ناپسند است، یا خلاف ذهنیات و افکار یا سبک زندگی گذشته دیگری است. خب طبیعتا همسر آنرا دوست ندارد. اگر این حدیث امیرالمومنین در ذهنش باشد خب صبر می کند در برابر آنچه از آن اکراه دارد...