مدیحه اى در شاءن امام
این خلكان شافعى اشعرى ، در تاریخش مى گوید:
ماءمون ، دخترش ام حبیب را در سال دویست و دوم (هجری) به عقد ایشان (امام رضا علیه السلام ) در آوردم و او را ولى عهد خویش كرد و نامش را بر دینار، منقوش .
سبب بروز چنین اقدامى از ماءمون آن بود كه روزى در شهر مرو، اولاد عباس را از زن و مرد و كوچك و بزرگ كه تعداد نفراتشان ، سى هزار نفر بود گرد آورد، على (بن موسى ) را نیز دعوت نمود و در جایى نیكو منزل داد و خواص اولیا را جمع كرد و خبر داد كه در اولاد عباس و نیز على بن ابى طالب علیه السلام نظر افكنده ام و كسى را بهتر و محقتر به امر گذاشته ، رنگ سبز جایگزین كنند...
ابو نواس در مدح آن امام علیه السلام مى گوید:
قیل لى انت احسن الناس طرا |
فعلى ما تركت مدح ابن موسى |
سبب آنكه ابو نراس ، این ابیات را سرود، آن بود كه بعضى از اصحابش او را گفتند: او تو وقیح تر ندیده ایم ؛ زیرا در باره هر معنا و طربى حتى شراب شعر گفته اى ، ولى در مدح على بن موسى الرضا علیه السلام كه معاصر توست هیچ نگفته اى !
ابو نراس پاسخ داد: به خدا قسم كه من این كار را تنها از جهت احترام و تعظیم ایشان ترك گفته ام ؛ زیرا چون من را شایستگى مدح او نیست ! سپس ، بعد از ساعتى ، اشعار مذكور را سرود.