• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 46319)
دوشنبه 6/8/1387 - 14:22 -0 تشکر 67678
دهه کرامت

 

 

با توجه به نزدیک شدن به دهه ی مبارک و میمون کرامت و تولد حضرت معصومه (س) و برادر گرامیشان ، اسوه ی بخشش بر آن شدم تا این تایپیک را ایجاد کنم

ان شاءالله با همکاری شما گرامیان اطلاعاتمان را در باره ی این بزرگواران بالا می بریم

دوشنبه 20/8/1387 - 10:11 - 0 تشکر 69810

قیاس احادیث با قرآن
حسن بن جهم از امام صادق علیه السلام نقل مى كند و مرحوم فیضقدس سره آنرا در بابا اختلاف حدیث و حكم در كتاب وافى آورده است : راوى مى گوید: به امام رضا علیه السلام عرض كردم : روایتهاى مختلفى از شما به ما مى رسد، ما چه كار كنیم ؟
آن حضرت فرمودند: هر روایتى كه از ما به شما رسید، با قرآن و احادیث ما مقایسه كنید؛ اگر به آن دو شباهت داشت ، راست است و اگر شباهت نداشت ، دروغ است و آنرا نگفته ایم .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 20/8/1387 - 10:18 - 0 تشکر 69813

كوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند!
بعضى از دریانوردان در نزد معروف از طوفان و آشوب دریا شكایت كردند، معروف به آنان گفت : هر گاه دریا آشوب شد، او را بر سر معروف سوگند دهید، آرام مى شود!
به دستور عمل كردند و بهره مند شدند.
امام علیه السلام به معروف فرمود: این مقام را از كجا به دست آورده اى ؟
عرض كرد: مولاى من ! سرى كه عمرى در آستانه ولایت شما فرود آمده است ، او را در نزد خداوند این حد قدر نباید باشد؟!

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 20/8/1387 - 10:52 - 0 تشکر 69823

مدیحه اى در شاءن امام
این خلكان شافعى اشعرى ، در تاریخش مى گوید:
ماءمون ، دخترش ام حبیب را در سال دویست و دوم (هجری) به عقد ایشان (امام رضا علیه السلام ) در آوردم و او را ولى عهد خویش كرد و نامشرا بر دینار، منقوش .
سبب بروز چنین اقدامى از ماءمون آن بود كه روزى در شهر مرو، اولاد عباس ‍ را از زن و مرد و كوچك و بزرگ كه تعداد نفراتشان ، سى هزار نفر بود گرد آورد، على (بن موسى ) را نیز دعوت نمود و در جایى نیكو منزل داد و خواص اولیا را جمع كرد و خبر داد كه در اولاد عباس و نیز على بن ابى طالب علیه السلام نظر افكنده ام و كسى را بهتر و محقتر به امر گذاشته ، رنگ سبز جایگزین كنند...
ابو نواس در مدح آن امام علیه السلام مى گوید:

قیل لى انت احسن الناس طرا

فى فنون من امقال النبیه

لك من جید القریض مدیح

یثمر الدر فى یدى مجتنیه

فعلى ما تركت مدح ابن موسى

والخصال التى تجمعن فیه

قلت لا استطیع مدح امام

كان جبریل خادما لابیه

سبب آنكه ابو نراس ، این ابیات را سرود، آن بود كه بعضى از اصحابش او را گفتند: او تو وقیح تر ندیده ایم ؛ زیرا در باره هر معنا و طربى حتى شراب شعر گفته اى ، ولى در مدح على بن موسى الرضا علیه السلام كه معاصر توست هیچ نگفته اى !
ابو نراس پاسخ داد: به خدا قسم كه من این كار را تنها از جهت احترام و تعظیم ایشان ترك گفته ام ؛ زیرا چون من را شایستگى مدح او نیست ! سپس ، بعد از ساعتى ، اشعار مذكور را سرود.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

سه شنبه 21/8/1387 - 11:21 - 0 تشکر 70038

نرم گشتن بندهاى آهن
یكى از محبان امام رضا علیه السلام را بعد از شهادت وى حبس نمودند، و زنجیر گران بر گردن و پایش نهادند، و او را در خانه اى كه حبس نموده بودند آتش زدند، كه دایم مناقب امام گفتى ، و درهاى مدح اولاد رسول سفتى ، بعد از امر سوختن خانه چون آن فقیر بى گناه از این حال آگاه شد مناجات نمود كه یا رب به حق آن امامى كه انگور زهر آلود چهره به باغ شهادت گرد آلود كرد، و به حق رضاى آن رضا كه به تقدیر تو موافق گشته و به داغ دورى فرزندان و مفارقت جان راضى شد، مرا از این بند گران خلاصى ده ، و آتش ‍ سوزان را به محبت اولاد خلیل خود بر من گلستان كن ، همان دم به كرم مجیب دعوه المضطرین (الدعاء) بندهاى آهن چون موم نرم گشت ، و از آن آتش بلا به خاك جسم آب محبت زده ، چون باد از آن ورطه خلاص شد كه به یك سر موى وى مضرت برسید

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

سه شنبه 21/8/1387 - 11:32 - 0 تشکر 70043

نور آسمان و زمین
شیخ صدوق در تفسیر آیه الله نور السموات و الارض از عباس بن هلال نقل كرده است كه : از امام رضا علیه السلام درباره این آیه پرسیدم ایشان فرمود: یعنى هدایت كننده اهل آسمان و زمین .
و در روایت برقى آمده است : كسانى را كه در آسمان و زمین اند، هدایت مى كند.
این بدان سبب است كه هر كس به سوى حقیقتى ، هدایت یافته باشد، در واقع با نور وجود هدایت شده است و اگر نور نبود، تاریكى ها غالب مى شد. پس نور، یعنى وجودى كه هدایت كننده است . و این تصدیق سخن ولى الله اعظم است كه نور را به هادى تفسیر نمود.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

سه شنبه 21/8/1387 - 11:44 - 0 تشکر 70047

وصف خدا با خود خدا
در تفسیر صافى فیض - قدس سره - در ضمن كریمه : ذهب الله بنورهم و تركهم فى ظلمات لا یبصرون در عیون از امام رضا علیه السلام آمده كه : ان الله لا یوصف باترك كما یوصف خلقه الخبر، یعنى : خداى تعالى به ترك موصوف نمى شود، آنگونه كه خلقش به آن موصوف مى گردند.
و ثقه الاسلام كلینى - رضوان الله تعالى علیه - در باب نهى از وصف كردن حق به غیر آنچه كه خود وصف كرده در اصول كافى به اسنادش از ابوالحسن رضا - علیه الصلوه والسلام - روایت كرده است كه فرمود: اللهم لا اصفك الا بما وصفت به نفسك ؛ یعنى خدایا! تو را جز به آنچه خود، خودت را وصف كردى وصف نمى كنم .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

چهارشنبه 22/8/1387 - 17:46 - 0 تشکر 70343

تفاوت تقلید كوركورانه و میراث ارزشمند
در مباحث پیشین گفته شد كه تقلید جمود فكرى و مانع ترقى به قله ى تحقیق است ؛ قله اى كه معارف حقه بر پایه ى آن استوار است و نیز معلوم گردید كه تحجر ذهنى سرمایه ى جاهلانى است كه شعارشان این است : انا وجدنا ابائنا على امة و انا على اثارهم مقتدون (388) و شعورشان این : ما سمعنا بهذا فى ابائنا الاءولین (389)؛ در حالى كه قرآن حكیم سنگینى زنجیرهاى بسته بر دست و پاى انسان را برداشته ، او را به عقل برهانى یا نقل قطعى كه هیچ تضادى با یكدیگر نداشته ، بلكه همراه یكدیگرند، هدایت مى كند. زیرا برهان عقلى در تمامى ابعاد، وحى قطعى را گواهى مى كند و وحى قطعى نیز برهان عقلى پیش روى خود را درست مى داند.
ساحت وحى قطعى از راندن برهان عقلى منزه است و محال است كه عقل روشن و برهان خالى از شائبه ى مغالطه ، از مسیر وحى سرپیچد و در پیشگاه آن خضوع نكند و مطالب وحیانى را نپذیرد و به آن پناه نبرد و بر آن اعتماد نكند. زیرا خود عقل برهانى است براى اثبات ضرورت وجود وحى و عصمت آن از هر سستى و بدى و صیانت آن از هر سبكى و بى محتوایى و طهارت آن از هر آلودگى و پلیدى و پاكى آن از هر جهل و خطا و برائت آن از هر صفت عیب و نقصى .
پس در این صورت نمى شود كه این عقل برهانى در برابر وحى قطعى تعبد نورزد و به آن ایمان نیاورد، وگرنه در حقیقت به خودش اعتقاد داشته است و این همان محذور جمع میان دو نقیض است كه محال است . زیرا عقل خود بر ضرورت وحى ، برهان مى آورد، حال اگر این عقل مطالب را وحیانى تخطئه و رد كند، در حقیقت خود را رد كرده است .

چهارشنبه 22/8/1387 - 17:47 - 0 تشکر 70344

محور تقلید، گوینده ى سخن
انسانى كه بر روش صحیح فكر مى كند، هنگامى كه با حقى برهانى یا وحیانى رو در رو شود، به آن معتقد مى گردد و اگر پدران او نیز بدان معتقد باشند، خرسند شده ، عزم او در آن اعتقاد قوى تر مى شود و این همان میراث ارزشمند است ، بر خلاف تقلید كه بر مدار گوینده دور مى زند، نه بر مدار سخن . زیرا تقلید در حقیقت اعتماد به شخص معین و شنیدن و پذیرفتن سخنان اوست ، بدون عرضه كردن بر عقل و وحى ؛ به گونه اى كه كلام مقلد خود را بدون چون و چرا مى پذیرد، در حالى كه میراث ارزشمند همان اطمینان داشتن به حقى است كه پیام عقل است یا وحى به آن اشاره دارد و اتفاقا پیشینیان نیز به آن كلام حق معتقد بوده اند.
بخشى از میراث ارزشمند، سفارش پیامبران به فرزندانشان در خصوص ‍ اسلام آوردن و پیروى فرزندان از این توصیه و خشنودى آنان به پیروى از آن است . همچنین فرمان خداوند سبحان به رسولش در خصوص پیروى كردن از هدایت انبیاست .
سفارش پیامبران به فرزندانشان در این فرموده ى خدا آمده است : اذ قال له ربه اءسلم قال اءسلمت لرب العالمین * و وصى بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنى ان الله اصطفى لكم الدین فلا تموتن الا و اءنتم مسلمون * اءم كنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد الهك و اله ابائك ابراهیم و اسمعیل و اسحق الها واحدا و نحن له مسلمون .
(390) زیرا سفارش كردن به حق با توصیه به تقلید و تحجر فكرى متفاوت است و حضرت ابراهیم علیه السلام و نیز حضرت یعقوب علیه السلام فرزندان خود را به حق سفارش مى كردند.
مورد دوم ، یعنى پیروى فرزندان نیز در این آیه آمده است : ... انى تركت ملة قوم لا یؤ منون بالله و هم بالاخرة هم كافرون * و اتبعت ملة ابائى ابراهیم و اسحق و یعقوب ما كان لنا اءن نشرك بالله من شى ء ذلك من فضل الله علینا و على الناس و لكن اءكثر الناس لا یشكرون .
(391) چون پیروى از حق پس از روشن شدن حقیقت آن ، تقلید به شمار نمى رود؛ گرچه ممكن است تصادفا از نوع دین پدران شخص پیرو باشد. زیرا آنچه پیروى شده حق است ، نه سخنان پدر و جد و سنت موروثى و امثال آن .
آنگاه این برهان توحید را متذكر شده ، شرك را نفى مى كند؛ ... ما كان لنا اءن نشرك بالله من شى ء
(392) بدان دلیل خداوندى كه ربوبیتش حد و مرزى ندارد، اصلا نمى شود كه چیزى غیر از او رب چیز دیگر باشد.
مورد سوم ، یعنى پیروى از هدایت انبیا در این آیه آمده است : اءولئك الذین هدى الله فبهدیهم اقتده قل لا اءسئلكم علیه اءجرا ان هو الا ذكرى للعالمین .
(393) ظهور آیه در آن است كه خداوند رسولش را به پیروى از هدایت پیامبران پیشین امر مى فرماید، نه پیروى خود آن پیامبران ؛ به گونه اى كه حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم تابع آنان باشد، بلكه ایشان تابع حقى هستند كه آن پیامبران نیز از آن تبعیت مى كردند. چون همه ى آنچه بر این پیامبران وحى مى شد و بر قلب آنان تجلى مى كرد و در آن استقرار مى یافت ، نسبت به حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نیز تحقیق یافته است .
شاهدش این سخن خداست : انا اءوحینا الیك كما اءوحینا الى نوح و النبیین من بعده و اءوحینا الى ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاءسباط و عیسى و اءیوب و یونس و هرون و سلیمان و اتینا داود زبورا .

چهارشنبه 22/8/1387 - 17:49 - 0 تشکر 70345

تحقیق ، پایان هر تقلید
نتیجه ى مباحث بخش نخست چنین است :
یكم . صرف توافق عقیده شخص با اعتقادات قومى كه پیش از او بوده اند، دلیل بر تقلید و پیروى از آنان نیست ؛ در صورتى كه معیار اعتقاد او همان حقى باشد كه حقیقت آن با برهان عقلى یا كلام وحیانى ثابت شده باشد.
دوم . تفاوت این سخن حضرت یوسف : و اتبعت ملة اباءى
(395) و این سخن نادانان مشرك : انا وجدنا اباءنا على امة و انا على اثارهم مقتدون (396)، همان فرق میان حق ثابت شده ، با اعتقاد از روى تقلید باطل است كه پرهیز از آن لازم است .
سوم . باید در هر زمان و مكان و از هر گوینده و نویسنده اى حق را دریافت كرد. چنان كه حضرت رضا علیه السلام مى فرماید: حكمت گمشده ى مؤ من است ، آن را بجویید، حتى اگر نزد مشرك باشد تا شما اهل حكمت و سزاوارتر به آن باشید؛ و الحكمة ضالة المؤ من ، فاطلبوا و لو عند المشرك ، تكونوا اءحق بها و اءهلها .
(397) این حدیث مؤ ید این سخن است : بنگر به آنچه گفته مى شود و ننگر به آن كه مى گوید.
چهارم . پیروى در فروع صحیح است ، ولى در اصول نادرست .
پنجم . تقلید باید به تحقیق بینجامد، تا ثابت شود كه فرد پیروى شده معصوم است یا از سوى معصوم به نحو خاص یا عام نصب شده است . این مطلب همان است كه امام محمد باقر علیه السلام در تفسیر آیه ى : فلینظر الانسان الى طعامه
(398) مى فرمایند؛ طعام همان علمى است كه انسان باید بنگرد از چه كسى آن را دریافت مى كند؛ علمه الذى یاءخذه ممن یاءخذه . (399) زیرا علم برهانى طعامى پاك است كه برآیند ماده اى بدیهى و صورتى نتیجه بخش است .
این صورت توسط عقل كه از آفت خطا و نقصان خیال در امان است ، تصویر بندى شده ، اعتبارى بیش از صدق ضرورى در آن لحاظ نشده است ؛ اعتبارى مانند گوینده ى معین یا نویسنده ى معلوم . زیرا فكر و لفظ و عمل و نوشتار و دیگر شئون او تاءثیرى در علم برهانى ندارد، بدین لحاظ نیكوكار و بدكار در اقامه ى آن مساویند، مانند علم ریاضى و امثال آن انسانها با شخصیت هاى متفاوتشان ، در براهین آن با یكدیگر مساویند بر خلاف موردى كه مبداء فاعلى به گونه اى در آن علم اثر گذار باشد كه باید صلاحیت اعتماد به آن احراز شود. این صلاحیت به دلیل عصمت یا نیابت خاص یا عام از سوى معصوم ، براى او و دیگران به دست مى آید.
ششم . زیر بناى اساسى در شناخت مبداء و معاد و وحى و نبوت همان شناخت انسان است به نفس خویش ، چنان كه خویش حضرت رضا علیه السلام مى فرماید: برترین عقل ها آن است كه انسان را با خودش آشنا سازد؛ و اءفضل العقل معرفة الانسان نفسه .
(400) نیز مى فرماید: دوست هر كس عقل او و دشمن هر كس جهل اوست ؛ صدیق كل امرى عقله و عدوه جهله . (401) همچنین مى فرماید: دوست نادان در سختى است ؛ و صدیق الجاهل فى تعب . (402)
هفتم . معیار شناخت عقل است ، نه حس . حضرت رضا علیه السلام مى فرماید: بدان كه آنچه را حواس تو در مى یابد، همان معنایى است كه براى حواس درك كردنى است و هر حسى نشان از آن چیزى دارد كه خداوند بزرگ در حیطه ى درك آن قرار داده است ؛ ولى اگر فهم به وسیله ى قلب باشد، همه ى فهمیدنى ها را در بر مى گیرد؛ و اعلم اءن كل ما اءوجدتك الحواس فهو معنى مدرك للحواس و كل حاسة تدل على ما جعل الله عز و جل لها فى ادراكها و الفهم من القلب بجمیع ذلك كله . (403)
هشتم . تفكر، جست و جوى اصول و استنباط فروغ از اصول است . چنان كه مولایمان حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند:... آن را تعقل كن و آنچه را درست دانستى ، بر اساس آن پایه ریزى كن ؛ فاعقل ذلك و ابن علیه ما علمت صوابا . (404)
نهم . شناخت خداوند به اندازه ى طاقت بشرى شدنى است ؛ لیكن تفریط در شناخت ، یعنى راهیابى به آن با ابزار حس ناممكن ، چنان كه افراط در این حیطه نیز مجالى ندارد؛ یعنى این كه انسان بخواهد با احاطه یافتن به خداوند از طریق قلب ، به معرفت پروردگار دست یابد.
حضرت رضا علیه السلام مى فرماید: صفات خداوند بزرگ نشان وجود اویند و اسماى او وسیله اى براى درك او و از طریق مخلوقاتش به سوى او هدایت مى شوند تا جوینده ى مشتاق به دیدن از طریق چشم و شنیدن از راه گوش و لمس كردن دست و احاطه ى قلب نیازى نداشته باشد.
پس اگر صفات او - ثنایش بلند باد - بر او دلالت نكند و اسمایش به سوى او فرا نخواند و مردمان حقیقت دان ، معنا آن را درك نكنند، عبادت مردم تنها براى اسما و صفات او خواهد بود، بدون آن كه معنا را بنگرند و اگر چنین باشد، معبود چیزى است غیر از خدا. چون صفات و اسماى او چیزى غیر از او هستند؛ و لمن یدل على الله عزوجل بصفاته و یدرك باءسمائه و یستدل علیه بخلقه حتى لا یحتاج فى ذلك الطالب المرتاد الى رؤ یة عین ، و لا استماع اءذن و لا لمس كف و لا احاطة بقلب ، فلو كانت صفاته جل ثناؤ ه لا تدل علیه و اءسماؤ ه لاتدعو الیه و المعلمة من الخلق لا تدركه لمعنا كانت العبادة من الخلق لاءسمائه و صفاته دون معناه ، فلولا ان ذلك كذلك لكان المعبود الموحد غیر الله تعالى لاءن صفاته و اءسماءه غیره .
(405)
نیز حضرت علیه السلام مى فرمایند: همه ى صفات و اسماى الاهى بر كمال وجود دلالت مى كنند و بر احاطه دلالتى ندارد؛ چنان كه بر حدود چهارگوش و سه گوش و شش گوش دلالت مى كند. زیرا شناخت خداوند والا و پیراسته تنها با صفات و اسما دست یافتنى است و از طریق محدود كردن با طول و عرض و ارتفاع و كمیت و رنگ و وزن و امثال این ها فهمیدنى نیست و هیچ یك از این امور بر خداوند بزرگ و منزه روا نیست ، تا مردم با شناخت نفوس خودشان ، به گونه ى ضرورى كه پیش از این گفتیم به شناخت خداوند پى برند؛ و الصفات و الاءسماء كلها تدل على الكمال و الوجود و لا تدل على الاحاطة ، كما تدل على الحدود التى هى التربیع و التثلیث و التسدیس لاءن الله عز و جل و تقدس تدرك معرفته بالصفات و الاءسماء و لا تدرك بالتحدید بالطول و العرض و القلة و الكثرة و اللون و الوزن و ما اءشبه ذلك و لیس یحل بالله جل و تقدس شى ء من ذلك حتى یعرفه خلقه بمعرفتهم اءنفسهم بالضرورة التى ذكرنا . (406)
نیز در پاسخ به این سؤ ال عمران درباره ى این كه خداوند در چه چیزى است و آیا چیزى به او احاطه مى یابد و آیا از چیزى به چیز دیگر دگرگون مى شود و آیا به چیزى نیازمند است ؟ حضرت فرمودند: اى عمران به تو مى گویم - پس خوب فكر كن - این پرسش تو از پیچیده ترین مسائلى است كه براى مردم مطرح مى شود و كسى كه عقل او رخت بر بسته ، از علم بى بهره است ، این مساءله را نمى فهمد؛ اما خردمندان با عدالت و انصاف از فهم آن عاجز نیستند؛ فى اءى شى ء هو؟ و هل یحیط به شى ء؟ و هل یتحول من شى ء الى شى ء؟ اءو به حاجة الى شى ء؟ اءخبرك یا عمران فاعقل ما ساءلت عنه فانه من اءغمض ما یرد على المخلوقین فى مسائلهم و لیس یفهمه المتفاوت عقله العازب علمه و لا یعجز عن فهمه اولوا العقل المنصفون . (407)
بنابراین ، اگر عقل ، منصف بوده ، از آلودگى تفریط و افراط و پلیدى مغالطه در ماده و صورت قیاس فكرى ، در امان باشد و بعضى از مقدمات ، آن را از نتایج باز ندارد و علم آن از كوچك ترین ذره ى مؤ ثر در استدلال غافل و غایب نباشد، چنین عقلى بر فهم پیچیده ترین معارف یعنى توحید و بى نیازى خداوند از ما سوى و نیازمندى ما سوى به خداوند سبحان چیره مى گردد.
این ، تشویق به برهان عقلى و بر حذر داشتن از قیاس موهومى است كه از طریق تدبر در قرآن به دست مى آید، در حالى كه مستنطق آن یعنى انسان كامل معصوم علیه السلام نیز آن را گواهى مى كند. چنان كه حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند: ... به واسطه ى عقل ها آدمیان به خداوند معتقد مى شوند؛ و بالعقول یعتقد التصدیق بالله .
(408)
نیز مى فرمایند: آن چه در مخلوقات است ، در خالق آن ها یافت نمى شود و آنچه در مورد مخلوق ممكن است ، در صانع آن ممتنع است ؛ فكل ما فى الخلق لا یوجد فى خالقه و كل ما یمكن فیه یمتنع فى صانعه . (409) چون حضرت علیه السلام با فرمایش نخست كه ... به واسطه عقلها... به برهان فرا خوانده اند و با این فرمایش : آنچه در مخلوقات است ... انسان را از مغالطه بر حذر مى دارند؛ مغالطه اى خلق را با خالق مى سنجد و خصوصیات مخلوق را به خالق سرایت مى دهد.

چهارشنبه 22/8/1387 - 17:49 - 0 تشکر 70346

بخش دوم . جایگاه شهود قلبى در قرآن
علم از دو راه به دست مى آید. زیرا گاهى بدون واسطه و گاهى با واسطه ى امر دیگرى است . نوع نخست همان علم حضورى است كه در آن میان معلوم و عالم واسطه اى نیست و دومى همان علم حصولى است كه در آن ، میان معلوم خارجى و عالم ، علم واسطه مى شود؛ گر چه میان علم و عالم واسطه اى نیست . زیرا اگر واسطه اى باشد، تسلسل پیش مى آید زنجیره اى بى نهایت از واسطه ها.
بنابراین ، هر علم حصولى ، نوعى علم حضورى و معلوم بالذات است . زیرا میان علم و عالم واسطه اى نیست و غیر از این دو قسم حضورى و حصولى علمى نیست . زیرا جز این دو معلوم ، معلوم دیگرى نیست . چون معلوم از سنخ وجود است یا از سنخ ماهیت یا چیزى كه مانند این دوست یعنى مفهوم .
اگر معلوم از سنخ وجود باشد، تنها با علم حضورى دریافت مى شود، بدون آن كه میان معلوم وجود و عالم واسطه اى وجود داشته باشد و دستیابى به آن تنها از طریق شهود آن موجود در جایگاهش عالم خارج ممكن مى گردد. زیرا تحقق وجود در ذهن ممتنع است . چون لازمه ى تحقق وجود در ذهن ، انقلاب خارج به ذهن است و این انقلاب محال است .
اگر معلوم از سنخ ماهیت باشد، از آن جهت كه در ذهن معلوم البذات است به گونه اى كه خود ماهیت به ذهن راه پیدا مى كند و در نفس وجود دارد و مشهود آن است ، علم حضورى است ؛ ولى از آن جا كه ماهیت از امرى فراتر از خود وجود مربوط به خود حكایت مى كند و وسیله اى است براى رسیدن نفس به عالم خارج ، علم حصولى است .
این علم حصولى دو قسم دارد: تصور و تصدیق ؛ تصدیق خود بر دو قسم است : درست و نادرست ، و براى تشخیص این دو از یكدیگر معیارى لازم است كه مواد قیاس درست و پیراسته از خطا و نیز صورت هایى از قیاس را كه نتیجه ده بوده ، عقیم نباشد، آن را بیان كند.
در بخش نخست بحث گذشت ، ترازوى عدلى كه خداوند به حق فرو فرستاده بر قلب پیامبرى كه خود زبان صداقت و ترازوى حقیقت است ، معیار یگانه اى است براى جدا سازى قیاس برهانى واجد شرایط ماده و آداب صورت از قیاس مغالطه آمیزى كه بعضى یا همه ى شرایط را ندارد.
مورد بحث در این بخش ، تشریح شهود قلبى و علم حضورى و بیان امكان آن و دلیل بر تحقیق آن در خارج و نیز تشویق به تحصیل این نوع علم و هدایت كردن به شهود قلبى است كه در آن ، هر چه را در خارج محقق است ، قلب مى بیند، و نیز آنچه تجسم شیطانى یا نفسانى است و بیرون از دایره ى نفس آدمى وجود ندارد، تا زمانى كه مبداء رحمانى یا ملكوتى ندارد، اعتنا كردنى نیست .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.