نامیرا
نه کاملا داستان است که نام ها و شخصیت هایش زاده تخیل نویسنده باشد و نه صرفا کتابی تاریخی است که مثل نوشیدن یک چای تلخ مذاق را خوش نیاید . بلکه داستانی است از یک تاریخ
داستان:
حتما می دانید که این داستان از جمله داستان هایی است که مربوط به زمان قیام امام حسین (ع) است. اما نه در مورد اهل بیت (ع) بلکه در مورد کوفه در زمان امام حسین (ع)...
در مورد اهالی کوفه و قبایل اطراف آن
داستان شهری که شبی با امام بود و فردایی علیه امام
داستان افرادی که بزرگ قبیله بودند و چگونه تصمیم هایشان تاریخی را رغم زد.
و دشمنی که چه طور با حیله و مکر عده ای را فریب داد.
پس اگر دانستن این موضوعات را می پسندید حتما از خواندنش لذت خواهید برد .
وقتی اواسط کتاب رسیدم کمی برایم خسته کننده بود اما عاقبتِ شخصیتی به اسم عبد الله ترغیبم می کرد به ادامه خواندن... شخصیتی که قهرمان جهاد های علیه مشرکان بود و به دنبال حق ولی راه را اشتباه می رفت و علیه امام و کل کوفه زمانی که با مسلم بیعت کرده بودند .... اما جایی که همه آنها به جهل و طمع دنیا را رها کردند عاقبت عبدالله به امام رسید .
شخصیت های این داستان که نمادین هم هستند و قابل تعمیم :
عبد الله
ام سلیمه
ربیع
عمرو بن حجاج
شریح قاضی
زبیر
ورود به داستان
صحبت عبد الله با انس
تصویر پایانی قصه