سلام
C_H_E_L_S_E_A وقتی میبینم کاربران خوب و منطقی و با درک ، نظر میدن خیلی خوشحال میشیم . بعضی ها به جای پاسخ دادن ، فقط دنبال انتقاد های بیجا هستند
C_H_E_L_S_E_A بقیه دوستان هم که منطقی بودن خیلی ازشون ممنونم
جناب چلسی! از اینکه شما اینقدر منطقی و بادرک هستید که در همون گام اول مخالفین نظرتون رو بی درک و غیرمنطقی تلقی میکنید و انتقادشون رو هم بیجا می دونید واقعاً خوشحالم!
اما من مخالف اصل بحث شما نیستم بلکه نحوه بیانتون اشتباهه. اگه به جای مطرح کردن سئوال به شکل حاضر، نحوه پرسیدنت رو عوض می کردی شاید این شبهه پیش نمیومد که روحانیت رو زیر سئوال بردی.
C_H_E_L_S_E_A متاسفانه دوستان (یونس صالحی ، قطره اشک ) فکر میکنن من همیشه آدم مسخره ای هستم و دنبال خرابکاری هستم . متاسفم
شما از کجای حرف من این مطلبو برداشت کردی؟ من تو کجای مطلبم شمارو متهم به مسخره بازی و خرابکاری کردم؟ غیر از اینه که گفتم همونطور که زندگی با یک روحانی مزایا و سختیهایی داره ، زندگی با هرکدوم از صنوف شغلی هم متضمن یک سری سختیها ومحدودیتهاست؟ مثلاً خانواده یک پزشک آیا به همان راحتی بقیه خانواده ها هستند؟ نه از نظر مالی بلکه از نظر درکنار هم بودن، و وقت آزاد داشتن. یک نظامی آیا به راحتی بقیه افراد می تواند با خانواده اش به گردش و مسافرت برود؟ آیا احساس امنیتی که همه ما در خانواده هایمان داریم، درخانواده یک فرد نظامی و یا کسی که در مشاغل حساس است هم دیده می شود؟
محدودیتی که یک روحانی برای حضور در جامعه دارد بیشتر به خاطر نوع پوشش اوست. یعنی اگر لباس مخصوص روحانیت برتن نداشته باشد مشکل زیادی هم برای حضور در اماکن عمومی نخواهد داشت. کما اینکه می شناسم کسانی را که در حد اجتهاد در حوزه درس خوانده اند ولی ملبس به لباس روحانیت نیستند و با لباس عام در اجتماع حاضر می شوند.
این محدودیتی است که گریبانگیر همه اقشار مذهبی و مؤمن جامعه است. حتی من به عنوان یک زن محجبه و مقید همیشه زیر ذره بین اطرافیانم هستم و به محض اینکه کوچکترین عملی از من سربزند که خلاف انتظارشان باشد، فوراً به من گوشزد می کنند که تو و این کارها؟ به عنوان مثال وقتی که برای عروسی برادر شوهرم ، لباس عروس به تن کودک یک ساله ام کردم فوراً مورد هجوم و اعتراض همه فامیل قرار گرفتم که اِ اِ اِ تیردراپ تن دخترش لباس لختی کرده؟ بچه تیردراپو از این جور لباسا؟ چشممون روشن!!!
بله سعیدان گرامی! این محدودیتیه که به خاطر طرز تفکر آحاد جامعه ما نسبت به افراد روحانی و یا حتی منتسبین به آنها ، براشون بوجود آورده شده ولی تمام زندگی با یک روحانی که در شهربازی و یا پارک خلاصه نمیشه! من حرفم اینه که اگه کسی با یک روحانی ازدواج می کنه باید شأنیت اونو داشته باشه و بتونه حرمت همسرش رو در جامعه حفظ کنه و به اون خدشه ای وارد نکنه . یعنی همسر یک روحانی خودش هم باید فرد خاصی باشه و اگه کسی میخواد به یک روحانی جواب مثبت بده باید حتماً اینو در نظر بگیره که داره با یه نماینده دین و یا کسی که مردم اونو به عنوان نماد و نماینده دین اسلام میشناسن ازدواج میکنه ، و باید این توانایی رو درخودش ببینه که با اون تا آخرزندگی کنه و هرگز موجب این نشه که به خاطر سوء رفتارش ذهنیتی نسبت به دین اسلام بوجود بیاد.
و اما جواب جناب چلسی! نه خیر من اگر مجرد بودم حاضر نمیشدم با یک روحانی ازدواج کنم چون لیاقت این هم نشینی رو در خودم احساس نمی کنم. والسلام.