منزل اصلی هركس ، قیامت است . ما در زمین آمده ایم تا شایسته ی زندگی قیامتی شویم و دین هم برای قیامتی كردن ما آمده است ، حال اگرفكری آمد كه ما را به كلی از قیامت غافل نمود و تماماً متوجیه دنیا كرد این فكر، در تقابل با سعادت انسان است.
تحت تأثیر چنین فكری آرام آرام احساس می كنید دیگر مؤمنان را دوست ندارید، دنیاداران را بیشتر دوست دارید و به نوع زندگی و برنامه های آن ها علاقه مند هستید. كم كم متدینین را مسخره خواهید كرد ، نسبت به روحانییت بی توجه می شوید و می گویید:این ها نقش تولیدی ندارند، می گویید: ادیسون برق اختراع كرد، آخوندچه كار می كند؟ در حالی كه برق در عین این كه می تواند وسیله ای جهت راحت كردن امور زندگی باشد ولی هرگز با برقی كه ادیسون اختراع كرد،نمی توان زندگی زمینی را آسمانی نمود .
پیامبران آمدند زمینی ها را به ابدیت متصل گردانند و آن ها را به ساحتی فوق ساحت زمین دعوت نمایند. اگر ذهن و فكر جوانان ما را تولید بدون توحید اشغال كرد، دیگرگوششان نسبت به سخنان پیامبران شنوا نیست تا بخواهند بر اساس دستورالعمل پیامبران الهی زندگی كنند . و اگر این راه ادامه یابد روح كلی جامعه به مسیری می رود كه تحملِ به قتل رساندن قدسی ترین انسان هابرایش آسان می شود.
به همین جهت است كه می توان گفت فرهنگی كه در سقیفه پایه گذاری شد فرزند پیامبر را در كربلا كشت . آن ها فكرنمی كردند، حركت شان منجر به چنین فاجعه ای شود، ولی حضرت زینب به ما نشان دادند كه كربلا از كجا پایه ریزی شد . همچنان كه اصالت دادن به ارزش های غربی در صدر مشروطه، روح جامعه را به سمتی كشاند كه شیخ فضل الله نوری را مانع اهداف خود دید و لذا تحمل شهادت او برای جامعه آسان شد . و پس از آن بود كه پنجاه سال حكومت وابسته پهلوی پای گرفت.
یا علی مدد