تبیان، دستیار زندگی

گزارش «شبكه خبر دانشجو» از دانشجویان مشغول به كار در خطوط ‏BRT

 از این تاپیک میخواهیم برسیم به : چرا ؟ .. وجود راه حل ؟ .. نقش دانشگاهها ؟ .. تحویل دانشجوی واقعی به جامعه ؟

ساعت 6 بعداظهر، ایستگاه فوق العاده شلوغ است، جمعیت در سه صف جداگانه ‏منتظر رسیدن اتوبوس ایستاده‌اند. ‏

تا بیش از این می دانستم كه در آن شلوغی ساعت برگشت و اوج ترافیك در حالی كه ‏ماموران مشغول انجام وظیفه خود هستند، نمی توانم با آنها مصاحبه كنم، ولی با این حال ‏تصمیم گرفتم به سراغ اولین مصاحبه شونده بروم. ‏

كمی اطراف ایستگاه را نگاه می كنم و به دنبال چهره های جوان و بانشاطی می ‏گردم كه با خلوص نیت و علاقه به فعالیت و راهنمایی مسافران مشغول هستند. ‏

‏8 ساعت در روز، 200 هزار تومان

اولین شخصی كه موفق به مصاحبه با او می شوم امیر(ع) دانشجوی سال آخر ‏مهندسی رایانه است؛ وی در دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل است و به قول خودش ‏برای درآوردن هزینه دانشگاه، صبح‌ها در این مكان مشغول به كار است و بعدازظهرها ‏را در كلاس درس می گذراند. ‏

این كارمند شركت واحد در ادامه می گوید: كار ما در اینجا گرفتن بلیط و كنترل نظم ‏ایستگاه‌ها است؛ اما در بین افراد دانشجو كسانی هم هستند كه شب ها در اینجا ‏مشغول به كار می شوند و وظیفه آنها نگهبانی از ایستگاه‌ها است. ‏

از وی در مورد این افراد می پرسم، می گوید: در بین این افراد هم تعداد زیادی دانشجو ‏وجود دارد كه صبح ها را در دانشگاه‌ها مشغول به تحصیل و شب‌ها در شیفت شب ‏مشغول به كار می شوند. ‏

این دانشجوی رشته رایانه در ادامه در مورد وضعیت حقوق و دستمزد می ‏گوید: اینجا ماموران در دو شیفت مشغول به فعالیت هستند كه شیفت صبح از ساعت 6 تا 14 ‏و شیفت بعدازظهر از ساعت 14 تا 22 است و برای هر شیفت مبلغ 200 هزار ‏تومان تعلق می گیرد. ‏

همه فقط همین را می پرسند!‏

یكی دیگر از ماموران كه متوجه گفت و گوی من با همكارش می شود به سراغ ما می ‏آید و با لحن عصبانی می گوید: همه فقط  همین سوال های تكراری را می ‏پرسند؟! خبرنگاران، مردم، خانواده و ...‏

ولی چه كسی می داند كه ما اصلاً برای چه وارد این عرصه می شویم، از دختر و پسر ‏‏25 ساله تا زن و مرد 50 ساله در این كار مشغول به فعالیت هستند و كمتر كسی را ‏می بینید كه از كارش رضایت داشته باشد؛ همه فقط برای تامین نیازهای مادی و ‏رفع احتیاجات اولیه زندگی نظیر هزینه دانشگاه و یا هزینه اجاره خانه مشغول به ‏فعالیت می شوند. ‏

زمستان در راه است!‏

این كارمند شركت واحد با انتقاد از وضعیت نامطلوب ایستگاه‌ها می گوید: با شروع ‏فصل سرما مشكلات ما هم دو چندان می شود؛ چرا كه بدون هیچ گونه وسایل ‏گرمایشی باید در این ایستگاه‌های آهنی كار كنیم؛ خوب است كه مسئولان شركت ‏واحد از امروز به فكر باشند. ‏

از كنار آنها می گذریم!

هر روز صبح و شب وقتی با عجله به داخل ایستگاه‌ها برای سوار شدن می رویم ‏آنقدر به فكر پول و كار و رسیدن به مقصد خود هستیم كه دیگر فراموش می كنیم ‏افرادی در این شهر هستند كه روزها را در یك اتاقك آهنی سپری می كنند و ساعت ‏ها روی پای خود برای سریعتر رسیدن ما به مقصد می ایستند؛ بدون آن كه لب به ‏شكایت باز كنند، ولی ما به سادگی از كنار آنها می گذریم!/

من هم وقتی برای اولین بار این دوستان رو دیدم در یک نظر به خودم گفتم که چرا اینها که همسن و سال من هستند و به چهره ی آنها هم نمی خورد کم سواد یا بی سواد باشند ،  در این کار بسیار بی ارزش مشغول انجام وظیفه هستند و حالا که شما این مطلب رو نوشتید بنده به جواب رسیدم .

نمی دونم ولی تو این فکرم برم ببینم برای من کاری هست تو این قسمتها !

حقوقش 200 هزارتومن هشت ساعت بذار حساب کنم : ساعتی میشه 200 تقسیم بر هشت میش چند : 2500 خوب خدا رو شکر بیشتر از اونجاست ! خوب خانم عشق آبی میشه یه لینک بدین یا شماره برای قرار داد بستن و عضو این عزیزان شدن . پول خوبیه ها کارش خطرناک هم نیست .

بچه ها یادتون باشه آمریکا تو بحران اقتصادیه و ایران تو رفاه اقتصادیه و هیچ وقت فراموش نکنید که الان ایران هیچ مشکلی نداره ها به انتخابات سال آینده فکر کنید !

دیگه حرفی ندارم برای همه ی دانشجویان آرزوی سلامتی می کنم و بهشون پیشنهاد میدم فعلا خودکشی رو هم تعطیل کنند چون قبرامون هم دارند تموم میشند و قراره طرح هر خانه یک قبر بره برای تصویب .

لینک : انجمن طنز

به نام خدا

حدود سه هفته پیش بود .. دوست قدیمیمو تو مترو دیدم . ازش پرسیدم میری دانشگاه ؟ گفت نه ! میرم سر کار ! روزهای فرد کار تو یه شرکتی که نمی دونم اصلا کارش چیه و من اونجا میخوام چیکارکنم ؟ روزهای زوج هم صبح تا شب دانشگاه .. دوستم پارسال دانشگاه آزاد قبول شد .. می گفت تابستون هم کار می کردم .. الانم کار می کنم . ترم پیش یک میلیون و دویست پول شهریه رو دادم .. کار می کنم که نصف شهریه رو خودم بدم .. بیشتر وقت ها هم دیر می رسم سر کلاس ...

. . . . . . . . . . . . . .

آقای محسن خسرو شما می تونین به شرکت واحد مراجعه کنید ولی وجدانا مراجعه نکنین ، دانشجوها که تو خود دانشگاه براشون کار پیدا نمیشه بذارین تو اون ایستگاهها یه چیزی گیرشون بیاد تا پول کتاباشونو بتونن جور کنن ! ( شهریه پیش کش )

بحث سیاسی نداشتیما ! اینجا بیشتر رابطه بین دانشجو و جامعه هست ( البته زیر پوستی سیاسی =» طنز )

شاد باشین

عجب !!
همه رقمشو شنیده بودیم الا این یکی !!
تاسف باید بخوریم به حال "دانشجو بودن" . یکی نیس بگه اصلا این دانشجو بودن معنیش چی میشه بعد بره سراغ این ارتباطها که اصلا چه ربطی داره مثلا به این شغل !
اما اقا محسن عزیز داداش من اون تیکه که میگی شغلهای بی ارزش ! خب از نظر من اگه شغل باشه که بی ارزشی هم درش نیست اما اخرش باید قبول کنیم هر کسی یه وظیفه ای داره و تکلیفی .
اتفاقا حالا جای دانشگاه ازاد یکم میفرقه برای انکه شهریه هاش هم بالاتر هست . اما بذارید از رفیق خودم براتون بگم ! اون هم برای دانشگاه غیر انتفاعی که یعنی مخارج کمتری نسبت به آزاد داره . رفیقی که مجبور شد برای ترم تابستون خودش که تقریبا 40 تا 50 هزار شهریه اش بود بره بنایی و معماری سر کار !!!! اتفقاقا خوب هم هست . هم حسابداریشو یاد میگیره هم ساخت و ساز رو . بالاخره یه جایی توی زندگیش مجبور میشه شن وسیمان مخلوط کنه ! کچ اب بزنه ! یا .... الله اکبر از این مملکت !

حالا بچه ها همه این حرفها به کنار !
از همه اینها گذشته امروز تصویر جناب کردان!! رو دیدم در مجلس وزرای کشور اسیا در عمان (یا اردن بود؟) ... !!
این قدر با خودم تاسف خوردم که نگو !!! ما یک دانشجوی دارای مدرک واقعی هستیم و رفقامون که مثل ماها هستند باید برند دنبال این شغلها !! یکی هم مثل اون بنده خدا بدون سپری کردن دوران دانشجویی حتی ...!!
(به جون خودم سیاسیش نکردما !! تریپ جامعمون رو داریم میبینیم ! )

علی علی