تبیان، دستیار زندگی

سوسک و جلسه رسمی!

چندروز پیش در یک جلسه رسمی اتفاق جالبی افتاد که تا به امروز فرصت نشده بود تا در موردش چیزی بنویسم.

ماجرا از آنجایی شروع شد که در اواسط جلسه، از طرفی که خانم‌ها نشسته بودند، هیاهو و پچ‌پچ‌هایی به گوش می‌رسید و خانم‌ها در ردیفی که نشسته بودند یکی‌یکی به عقب می‌رفتند و بعد از چند لحظه دوباره جلو می‌آمدند و البته بعضی هم همان عقب می‌ماندند!!

موضوع جلسه به جاهای جدی و حساسی رسیده بود و مسئول جلسه با جدیت در حال ارائه نقطه نظرات خود بود که ناگهان یکی از خانم‌های مورد اشاره، میکروفنش را روشن کرد و در حالی که صدایش می‌لرزید گفت:

" آقای دکتر، یک سوسک روی میز خانم‌ها در حال حرکته و باعث ایجاد مشکل شده".

از قرار معلوم، یک سوسک بالدار بزرگ و سیاه! از ابتدای میز خانم‌ها شروع کرده به سان دیدن! و همین‌طور جلو آمده و باعث این مشکل شده بود.

البته فکر کنم منظور آن بنده خدا از مشکل، ترس و اضطراب و تشویش روحی!! بود.

به نظر شما، چرا اکثر ما آدم‌ها از موجوداتی کوچک و ضعیف می‌ترسیم و از آفریننده بزرگ و قادر و متعال آن موجودات کوچک و ضعیف نه؟

منبع

من نمیدونم چرا خانم ها از اشخاص و چیزایی که باید بترسن نمی ترسن از این موجودات بی ازار می ترسن

به نام خدا

ســلام

اصولا سوسكها موجودات زشت و خشن و چندش آوری هستند كه....... نه نه نه ... اشتباه نكنید... سوسكها موجودات بسیار بسیار ناز و لطیفی هستند البته باطننننننن.. در ورای این ظاهر زشت و خشن قلبی رئوف نهفته و در زیر پوست سختشان بالهایی بسیار نرم و لطیف وجود دارد... اندام این موجود كه جزو حشرات به شمار می روند تشكیل شده از 6 پا كه دوتای آن دستها و چهار تای باقی مانده پاها هستند.. دو شاخك در بالاترین نقطه سرش قرار دارد كه نقش رادار را برای آن ایفا می كنند... در قسمت پایین پاها و دستان این حظه پرزهایی وجود دارد كه دارای قدرت زیادی هستند و حشره را در بالا رفتن از دیوار و سقف یاری می كنند  این حشره با یك قطره آبجوش چنان از خود بی خود می شود كه مانند عاشقی كه وصال معشوق رسیده غش می كند و .............كس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من(به نظر شما این جمله چه ربطی می تونه داشته باشه؟)........................ .

ادامه دارد...

درمورد سوال مطرح شده باید بگم كه بحثی فلسفی است و در انجمن طنز نمی توانم پاسخگوی آن باشم... شرمنده..

به نام خدا

سلام

اتفاقا تو جلسه ی نجوم امروز هم یه همچین اتفاقی افتاد!

البته در ابعاد کوچیک تر.

اینجا فقط صدای سوسک رو شنیده بودن!

البته سوسک که صدا نداره! هه هه.    فقط یه صدای خش خش از زیر یکی از وسایل روی میز شنیده شده بود!

و طی ماموریتی که به من محول شد مامور جستجو و دستگیری سوسکه شدم!

ما که هرچی گشتیم هیچی پیدا نکردیم!!!

هه هه

تا بعد...

یا علی

به نام خدایی که در همین نزدیکی هاست

سلام

سوسک موجود زشتی نیست، زشتی و زیبایی نسبی هست و در دید هرکس معنی خاص خودش رو داره، چون من از سوسک میترسم دلیل بر زشتی اون حیوان نیست، یعنی اون موجود خدا باید قربانی ترس عده از خانما و بعضا آقایون بشه و تهمت زشت بودن رو بهش بزنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

التماس دعا

....وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام دوستان

حس غریب جون به موضوع جالبی اشاره کردی . من هم خیلی دیدم تا حالا این قضیه رو .

جناب مهدی313 اولا که فقط خانمها نیستن که میترسن بعضی از آقایون بدترن .ثانیا این ترس نیست .میدونید یه جورایی چندش ناک هستن .اصلا بدم میاد نگاه کنم به سوسک .خیلی چندش آوره . من که خیلی بدم میاد از سوسک .و اگه سوسک ببینم فرار میکنم .

سوال آخرش خیلی جالب بود .آدم فکر میکنه موضوع بحث یه جورایی میخواد همین باشه و ترسیدن از سوسک بهانه ایه برای تفکر در این سوال .اما ترسیدن از سوسک همون طور که گفتم ترس نیست بلکه یه حس بدیه . اصلا نمیشه با ترسیدن از خدا مقایسه کرد .

به نام خدا

سلام

منم با خانم آقایی موافقم. سوسک بیشتر چندش آوره تا ترسناک. خود من هم از سوسک چندشم میشه. البته بعد از این که با دمپایی بکشمش !

کات کات . من اومدم .

از حشراتی که نمیترسم : سوسمار (مارمولک) ، سوسک (انواع آن) ، ملخ ها ، موش ، گربه ، کرم ها عنکبوتی ها . من بچه هم که بودم با اینا بازی میکردم . یک خاطره اصلا یادم نمیره : هنوز مدرسه نمیرفتم ، یه بار یه قابلمه برداشتم و رفتم بیرون . اولش شروع به جمع کردن مورچه ها کردم بعدش چندتا کفشدوزک انداختم توش . فکر کنم دوتا سوسمار هم انداختم یا بیشتر ، بعد ملخ و پروانه انداختم بعدش هم خورده نون واسشون ریختم . به مامانم گفتم : مامانی من یه غذا درست کرد بعدش گفت چی درست کردی ؟ منم قابلمه رو آوردم و درش رو باز که کردم ملخ ها پریدند و مادرم جیغ کشید و درش رو فورا از دستم کشید و گذاشت رو قابلمه . گفت (سانسور) .

اگه بگم اونا از ما میترسن باورتون نمیشه که ! قباحت داره والله که آدم یه موجود کوچک تر از خودش رو ترور کنه . حیوون که زدن نداره . مثل بچه ، که زدن نداره .

من از اسب خاکستری خیلی خوشم میاد . اینو گفتم تا بدونید . مثلا دوست دارم وقتی همه تو خیابون با ماشین راه میرن ، من با یک اسب خاکستریه جوان با قد و قامت بلند و شایسته راه برم . مثل پلیس های لس آنجلس .

خوش به حال سوسك

كاش میفهمید كه چقدر مهم شده

سلام

منم گاهی از سوسک می ترسم! یه وقتایی هم دل شیر پیدا می کنم با یه حلقه نخ زنده زنده شکارشون می کنم!

ولی میخوام بگم که ترس از موجودات دیگه فقط به خاطر زشتی و چندش بودنشون نیست. مایه فامیل داریم که از جوجه می ترسه!! درحالیکه همه ما از جوجه خوشمون میاد و میگیم خیلی ناز و خوشگله. ولی اون بنده خدا اگه جوجه بره طرفش درجا سکته می کنه. وقتی که اون دور خونه می دوید و جیغ میزد و جوجه هه هم دنبالش میدوید وجیک جیک میکرد واقعاً صحنه دیدنی و نابی به وجود اومده بود ...