• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
مقاومت اسلامی (بازدید: 5935)
سه شنبه 9/7/1392 - 6:36 -0 تشکر 656639
خاطرات همرزمان شهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

دراین تاپیک به گرداوری خاطرات همرزمان شهید میپردازم.

زنده باد ایران

سه شنبه 9/7/1392 - 7:4 - 0 تشکر 656783

« کتاب : لاله های تنگستان »

همرزم شهید امیرزاده می گوید : یکم فروردین ماه سال 1361 ‏بود ؛ سید اکبر دوستان  خود  را  با  عطر خوشبو می کند و خودش را نیز خوشبو می کند و می گوید اگر امروز قرار است شهید شوم بهتر است خوشبو باشم . نزدیکی های ساعت یازده بود در حین عملیات که با رمز یا زهرا (س) شروع شده بود از ناحیۀ سر مورد اصابت قرارگرفت و با ذکر یا مهدی (عج) بر زمین افتاد و او را به بیمارستان اهواز انتقال دادند اما او به لقای خود و معبود و معشوقش  پیوست .

« شهید سید اکبر امیرزاده / شهرستان تنگستان »

سه شنبه 9/7/1392 - 7:5 - 0 تشکر 656785

شیبانی یكی از همرزمان شهید محمد ابراهیم همت ، فرمانده لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) با ذكر خاطره‌ای از این فرمانده شجاع سپاه اسلام ، به بیان آخرین دیدار خود با وی می گوید : در عملیات خیبر، همت از طریق بی سیم به من اطلاع داد كه برادر "عزیز " در قرارگاه منتظر ماست و باید به آنجا برویم به او گفتم كه شما برو، من هم خودم را می رسانم و با یكی از دوستان به سمت قرارگاه به راه افتادیم . در میان راه منطقه خطرناكی بود كه می بایست با احتیاط بیشتری از آنجا عبور می‌كردیم . به همین دلیل به حالت نیم‌ خیز قرار گرفتیم قدری كه از رفتن ما گذشت ، دیدیم دو جنازه شهید روی زمین افتاده . از لباس‌هایشان  فهمیدیم  بسیجی اند . تصمیم  گرفتیم پیكر شهدا را به عقب بكشیم .من پای یكی از آنها را گرفتم و كشیدم شهیدی كه من پای او را كشیدم سر نداشت. وقتی به قرارگاه رسیدیم گفتند هنوز همت نیامده سپس به  من خبر دادند  كه  از همت  خبری نیست و آقای هاشمی ( رفسنجانی ) ما را می خواهد . به آنجا رفتیم و قبل از من ، شهید محلاتی رسیده بود خودم را معرفی كردم . شهید محلاتی به من گفت همت مفقود شده و شما برای شناسایی پیكر برخی شهدا كه شناسایی نشده‌اند ، باید به عقب بروی وقتی این را شنیدم یاد همان پیكر بی سری افتادم كه در راه با آن برخورد كردم ؛ در معراج شهدا بود كه با دیدن همان پیكر و نشانی هایی كه از همت داشتم ؛ فهمیدم آن پیكر بی سر، پیكر چه كسی است ...

سه شنبه 9/7/1392 - 7:5 - 0 تشکر 656787

یکی از همرزمان شهید میرسنجری از زیرکی وی می گوید :

‏در خط تعدادی اسم خواندند با این کار خواستند بیسیم چی و فرماندهی ‏را مشخص کنند . اسم عده ای خوانده شد و من بلافاصله نسبت به نحوه ی انتخاب ها اعتراض کردم . گفتم : ‏افرادی باید انتخاب شوند که در این باره تسلط و مهارت کامل داشته باشند و اسم عبدالعلی میرسنجری را دادم .

‏عبدالعلی را بیسیم چی رابط میان فرمانده و دسته ها گذاشتند . در واقع فرکانس بیسیم عبدالعلی با گروهان یکی بود و ما نمی توانستیم بصورت مستقیم با فرمانده تماس بگیریم . این ارتباط باید از طریق او انجام می شد.

‏چند شبی با همدیگر برای آموزش بیسیم به کلاس ‏آموزشی رفتیم.  یک ‏شب او مرکز شد و ما هر فرکانسی می گرفتیم ؛ چون دشمن در نزدیکی ما قرار داشت ؛ روی فرکانس آنها می افتد . شهید با استفاده از کد ؛ دستور داد که به سنگرها بر گردید .  

‏‏وقتی رسیدیم ، بچه ها  اعتراض  کردند  که  ما  هنوز  کاری انجام  نداده بودیم ؛ چرا دستور برگشت دادید ؟ شهید گفت : « ما با هر فرکانسی تماس می گرفتیم ، به عراق برخورد می کردیم . بیسیم چی آنها نیز روسی حرف می زد . اگر بیشتر پافشاری می کردیم و می ماندیم ، آنها آگاه می شدند که در این منطقه نیروی ایرانی در حال آموزش است و ممکن است با خود بگویند شاید اینجا حمله یا عملیاتی در پیش باشد . اینجا پشت خط و اردوگاه است و موقعیت نیروها فوری برای دشمن مشخص می شود . ممکن بود رد کد را بگیرند و با استفاده از آن ؛ همین  نقطه و نیروهای پشتیبانی را بزنند . بنابراین من تصمیم گرفتم از خیر آموزش بگذریم » .

« شهید عبدالعلی میرسنجری »

شهرستان بوشهر

سه شنبه 9/7/1392 - 7:5 - 0 تشکر 656788

یکی از همرزمان شهید میر سنجری از خاطرات وی می گوید :

‏ما را از شوش به اردوگاهی که حدود ده دقیقه با خط مقدم فاصله داشت ، آوردند . در صبح روز اول ، عبدالعلی و یکی از همرزمان بدون اطلاع به خط رفتند . وقتی برگشتند ؛ گفتم : چرا بدون خبر رفتید ؟ شهید عبدالعلی گفت : « چند روزی بود که بچه ها را ندیده بودم ؛ دلم شور آنها را می زد » .  

در خط به طرف آنها تیراندازی شده بود . آنها راه را اشتباه طی کرده ، از خط گذشته و به سمت عراقی ها رفته بودند . یکی از دیدبانها آنها را بصورت اتفاقی دیده و به آنها گفته بود : کجا می روید؟ آنها هم گفته بودند : « به طرف بچه ها » و دیدبان به آنها گوشزد کرده بود که شما دارید به طرف عراقی ها می روید ؛ برگردید و از آن طرف بروید و تازه آنها به اشتباهشان پی برده بودند .

« شهید عبدالعلی میر سنجری »

شهرستان بوشهر

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.