یکی از همرزمان شهید میرسنجری از زیرکی وی می گوید :
در خط تعدادی اسم خواندند با این کار خواستند بیسیم چی و فرماندهی را مشخص کنند . اسم عده ای خوانده شد و من بلافاصله نسبت به نحوه ی انتخاب ها اعتراض کردم . گفتم : افرادی باید انتخاب شوند که در این باره تسلط و مهارت کامل داشته باشند و اسم عبدالعلی میرسنجری را دادم .
عبدالعلی را بیسیم چی رابط میان فرمانده و دسته ها گذاشتند . در واقع فرکانس بیسیم عبدالعلی با گروهان یکی بود و ما نمی توانستیم بصورت مستقیم با فرمانده تماس بگیریم . این ارتباط باید از طریق او انجام می شد.
چند شبی با همدیگر برای آموزش بیسیم به کلاس آموزشی رفتیم. یک شب او مرکز شد و ما هر فرکانسی می گرفتیم ؛ چون دشمن در نزدیکی ما قرار داشت ؛ روی فرکانس آنها می افتد . شهید با استفاده از کد ؛ دستور داد که به سنگرها بر گردید .
وقتی رسیدیم ، بچه ها اعتراض کردند که ما هنوز کاری انجام نداده بودیم ؛ چرا دستور برگشت دادید ؟ شهید گفت : « ما با هر فرکانسی تماس می گرفتیم ، به عراق برخورد می کردیم . بیسیم چی آنها نیز روسی حرف می زد . اگر بیشتر پافشاری می کردیم و می ماندیم ، آنها آگاه می شدند که در این منطقه نیروی ایرانی در حال آموزش است و ممکن است با خود بگویند شاید اینجا حمله یا عملیاتی در پیش باشد . اینجا پشت خط و اردوگاه است و موقعیت نیروها فوری برای دشمن مشخص می شود . ممکن بود رد کد را بگیرند و با استفاده از آن ؛ همین نقطه و نیروهای پشتیبانی را بزنند . بنابراین من تصمیم گرفتم از خیر آموزش بگذریم » .
« شهید عبدالعلی میرسنجری »
شهرستان بوشهر