تبیان، دستیار زندگی

****به نام دانای مهربان****

سلام عرض می کنم خدمت همه دوستان عزیز

همانطوری که از نام تاپیک مشخص هست، به موضوعاتی خواهیم پرداخت که در بردارنده مطالب مختلفی در زمینه تجارت موفق هستند

مطالبی همچون

داستان ها، نکات ارزشمند، افراد موفق، تجربه ها و ...

همه و همه در زمینه تجارت موفق

شعار این تاپیک

تجارب + یک نقطه + یک تغییر = تجارت

امیدوارم که با حضور شما دوستان عزیز

بتوانیم با ارائه مطالب و بحث در مورد آنها به نتایج مفیدی برسیم

تجارت موفق یك هنر است وكسب رضایت طرفین یك معامله بخصوص رضایت مشتری هدف نهایی در تجارت است .

هریك از مشتریانمان باید مارا دوست داشته باشند،حفظ شوند وبه ما وفادار بمانند.

در دنیای امروز ،سیستمی كه با مدیریت تغییرات اثر بخش بر مبنای مشتری مداری اداره می شود در واقع ایجاد ارزشی می كند كه منجر به رضایت مندی مشتری می گردد.

چرا؟؟؟ چون نیاز های ما تغییر یافته -ما لباس نمی خریم كه فقط از برهنگی یا سرما در امان باشیم بلكه انتخاب ما برمبناي معيار ها وارزشهاي ماست ،فراموش نمی كنیم خرید یا معامله ای را كه برای ما ایجاد ارزش نموده است واز انجام آن خرید بخصوص، احساس خوبی به ما دست داده.............

وقتی خاطره مشتری شكل می گیرد در واقع موفقیت در تجارت به اوج خود رسیده است ...

با سلام

واقعا عالی بودن نوای آسمانی گرامی،

پس منم یه بار دیگه می گم

اگه علاقه داشتیم، کار رو شروع کنیم؛

یک شبه که نمی شه پولدار شد پس یکم صبر و تحمل لازمه؛ برایان تریسی می گه برای اینکه کاری به نتیجه برسه نیاز به 7 سال کار پیوسته داره!

تنها نباید کار کنیم؛ همکاری، همکاری، همکاری؛

یادمون باشه طرف دیگه ی قضیه مشتریان هستند؛

بدون طرح، هیچ کاری رو شروع نکنیم؛

منتظر 5 تای دیگه هم هستیم

Koshikolaii عزیز، سوالی رو مطرح فرمودید که مشغله ذهنی خودم شده چند وقته

واقعا هدف از تجارت چیه؟ که خودم هم می خوام جوابش رو پیدا کنم. البته این تاپیک برای همین هم هست.

خوشحال می شیم مطالب شما رو هم ببینیم .

ممنونم دانشمند گرامی،

بله تجارت موفق یک هنر است؛

البته شخصی که به موفقیت می رسد هنر موفق شدن را دارد که نباید یادمون بره این هنر اکتسابی ه و الان هدف ما هم همینه

ما می خواهیم هنر تجارت موفق را یاد بگیریم

کسب رضایت طرفین هدف نهایی تجارت موفق است

یکی از مواردی که تو این بحث بایستی بهش بپردازیم همین هست که چگونه طرفین از همدیگر رضایت داشته باشند؟

حق نگهدارتون

چگونه به خواسته‌های خود دست یابیم و لذت موفقیت را بچشیم؟

ضرب‌المثلی است که می‌گوید: «هر چه را بخواهید به دست می‌آورید». این عبارت امروز، به همان میزان 2000 سال پیش مصداق دارد. اما چرا مفهومی به این سادگی آن‌طور که شایسته است مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟ گاه اصولاً از خواسته خود مطمئن نیستیم و نمی‌خواهیم با طرح خواسته‌ای احتمالاً بی‌جا رفتاری احمقانه از خود به نمایش بگذاریم. گاهی اوقات از خواسته ی خود آگاه هستیم امّا از عواقب سوال کردن می‌ترسیم. می‌ترسیم به ما بگویند که پرسش نامربوطی را مطرح کرده‌ایم، می‌ترسیم سوال ما را غیرقابل قبول بدانند یا آن را بی‌تناسب و یا غیرممکن اعلام نمایند. اما «شما هر اندازه که بتوانید شکست را تحمل کنید، به موفقیت نزدیکتر می‌شوید». به عبارت دیگر، با هر جواب «نه» که دریافت می‌کنید یک قدم به جواب «آری» نزدیکتر می‌شوید تا شکست نخورید به پیروزی نمی‌رسید. هر شکست، طی کردن یکی از پله‌های نردبان موفقیت و پیروزی است و با بالا رفتن از هر یک از این پله‌‌ها به پیروزی نزدیکتر می‌شوید. ولی باید دقت داشته باشید که این نردبان در جهت مناسبی تکیه داه شده باشد. بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که پافشاری کلید اصلی و حلال مسائل است. به عبارت دیگر رد کردن، قدمی به سوی پذیرفتن است. شکست خوردن بخشی از موفق شدن است.

بله، شکست جزئی از موفقیت در تجارت هست همچنانکه پیروزی هست.

رابرت کیوساکی می گوید:

”علت عمده ای که باعث می شود اغلب مردم در تنگناهای مالی به سر ببرند این است که آنها سال های زیادی از عمر خود را در مدارس می گذرانند اما در خصوص پول، چیز زیادی یاد نمی گیرند. نتیجه این است که مردم یاد می گیرند فقط برای پول کار کنند، اما هیچ گاه یاد نمی گیرند چه کنند تا پول برای آنها کار کند.“

با سلام

یک تاجر موفق چگونه ساخته می شود؟ افرادی که به عنوان تجار موفق جهان در زمینه کاریشان شناخته می شوند نقاط اشتراک فراوانی دارند، که از موفقیت ها و استراتژی های آنها می توان بسیار یاد گرفت.

عنوانی که در بالا می بینید، عنوان مقاله ای است نوشته ی Murrey Raphel یکی از نظریه پردازان تجارت، که قصد دارم به صورت سریالی اون رو ترجمه کنم و همین جا ارائه کنم.

امیدوارم مفید باشه.

البته از شما دوستان عزیز هم خواهش دارم با ارائه نظرات ارزشمندتان چراغ این بحث رو روشن نگه دارید.

با سلام

یک تاجر موفق چگونه ساخته می شود؟

قسمت اول

من یک تئوری در مورد تجارت کردن دارم به این صورت که اگر کسب و کار من خوب هست به خاطر آب و هوا، سال انجام آن کار یا اقتصاد نیست. همه اش به خاطر خودم هست که دارم کارم رو درست انجام می دم. اگر کسب و کارم خوب نیست، به خاطر آب و هوا، سال انجام آن کار یا اقتصاد نیست بلکه به خاطر خودم هست که یه جای کارم درست نیست. مشتری ها همیشه از اشخاص خاصی خرید می کنند پس من چطوری می تونم باعث بشم که اونها بیان و از من خرید کنن؟

اول از همه، شما بایستی در ضمن داشتن اهداف واضح و آشکار، اعتماد به خودتان و کالای تجاری تان داشته باشید، و همچنین دانش مربوط به محصولاتی که می خواهید بفروشید داشته باشید. تنها بعد از اینها هست که شما می توانید از کارکنان خود انتظار داشته باشید که خودشان را وقف کارشان کنند و از مشتری ها انتظار داشته باشید که با اشتیاق از شما خرید کنند.

ثابت شده است، افرادی که اشخاص موفقی در زمینه کاریشان هستند، حالا هر زمینه ای باشد، ویژگی های یکسانی را در بیشتر موارد دارند. جهان امروز دیگر با موفقیت های کوچک و ساده راضی نمی شود، ما می خواهیم یاد بگیریم چگونه می توان موفقیت را به حد اعلایش رساند. روسی ها خط مشیی به نام anthropomaximology گسترش داده اند که در آن، آنها سعی براین دارند به این سوال پاسخ دهند که چرا بعضی از افراد بیشتر از افراد دیگر به موفقیت دست پیدا می کنند. در طی سالهای متمادی تا حدی روی anthropomaximology کار کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که برخی ویژگی ها هستند که می توانند همه تاجران موفق را توصیف کنند.

در ادامه این ویژگی ها آورده خواهد شد؛

به نام خدا

سلام

عذر می خواهم به خاطر تأخیری در ارائه بقیه ترجمه رخ داد؛

از امروز ان شاء اللّه به ارائه بقیه این مقاله خواهم پرداخت.

----------------------------------------------------------

یک) آنها همیشه اهداف بزرگی را برای خود بر می گزینند؛

تاجران موفق همچون کوهنوردانی هستند که با فتح یک قله به فکر فتح قله ای بلندتر از قله ی قبلی هستند.

دو) آنها از قلمرو راحتی خود دوری می کنند؛

برای یک شخص مؤفق، ایستادن همچون عقب ماندن است. کسانی که در قلمرو راحتی خود باقی می مانند کارهایی رو انجام می دهند که قبلا انجام می دادند، همان کالای قبلی رو با همان روش قبلی معامله می کنند و از هر ایده نو، متفاوت و یا حتی غیر عادی احتراز می کنند چراکه احساس می کنند ممکن هست کاری رو به اشتباه انجام بدهند.

----------------------------------------------------------

تا بعد...

سه) نیروی محرکه ی آنان دستاورد هایشان هست نه پول؛

افراد موفق پیرو Steve Jobs مؤسس شركت Apple Computer هستند كه می گوید: " پاداش مؤفقیت، بودن در مسیر مؤفقیت است نه رسیدن به آن". آنها به جای اینكه تمركزاصلی شان را روی محصول بگذارند روی مشتری می گذارند. برای آنها، چیزی مهمتر از صفی كه بیرون فروشگاه قبل از باز شدن درها ایجاد شده نیست.

“The journey is the reward’’

چهار) آنها به جای یافتن مُقصّر، مسائل را حل می كنند؛

یك تیر تلفن، جلوی دید گالری كانادایی Ron Bishop را گرفته بود. او می دانست كارش سخت خواهد شد اگر امكان جابجایی آن تیر تلفن نباشد. راه حل او این بود كه تیر را با یك زمینه تأثیرگذار نقاشی كنند. همینكه كه نقاشی تمام شد، روزنامه محلی آمد، تصویری از آن تهیه كرده و با نوشتن داستانی از آن، آن را به چاپ رسانید. Bishop می گوید: ’’آن تیر تلفن تبلیغ بسیار بزرگی بود، و حتی بعد از آن اتفاق تلفن ها شروع به زنگ خوردن كردند كه همه می پرسیدند آیا آن تیر برای فروش است؟“

تُجار مؤفق زمان خود را صرف این نمی كنند كه به مسائل نگاه كنند و بگویند: ’’تقصیر ما نبود“، ’’چرا این این كار را كردیم...“ بلكه آنها می گویند:’’بیایید نگاهمان به این باشد كه كجا اشتباه كردیم و درك كنیم كه آن یك تجربه مفید برای ما بود و حالا باید ببینیم چگونه می توانیم در مجال بعدی بهتر عمل كنیم.“

وقتی مشتری متوجه می شود كه آماده كردن درخواستش یك هفته یا حتی بیشتر طول خواهد كشید و می گوید: ’’متأسفم، ولی آن زمان خیلی دیر است،“ آیا شما شانه هایتان را بالا می اندازید و می گویید: ’’خوب، اینقدر طول می كشد.“ یا اینكه با خود فكر می كنید: ’’هوم...، اگر آن، چیزی است كه مشتری می خواهد، چگونه می توانم مشكل آنها را حل كنم؟“