• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 30922)
دوشنبه 28/5/1392 - 14:32 -0 تشکر 634889
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف م)

http://tabarestan.ir/


زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.


در این مبحث حرف م

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:22 - 0 تشکر 635720

مردن merden مردن
مرد نوم marde nom اسم مردانه
مردنی merdeni مردنی،جهت تحقیر استفاده می شود
مردنین merdenin مردنی بی حال
مردو mardoo نام دهکده ای در دشت نور
مردوا mardevaa نوعی گیاه وحشی
مرده merde مرده – بی جان – نوعی بازی که در مراسم عروسی انجام گیرددر ...
مردها mardhaa نام یکی از اقوام ساکن در تبرستان پیش از ورود آریایی ها
مرده – بار merde baar بارسنگین و کم حجم
مرده بییتن merde baiten نوعی بازی محلی
مرده – جان merde jaan نیمه جان
مرده – دل merde del نیمه جان
مرده – شور merde shor مرده شوی – شوینده ی اموات
مرده شور بورد merde shoor baverd نوعی نفرین
مرده شور خانه merde shoor Khaane غسال خانه
مرده لیک merde lik ۱لاغر و مردنی ۲مرده ریگ – ماترک
مردی mardi ۱مردک – به هنگام خطاب به کار رود ۲مردانگی ۳مرد
مردی هکاردن mardi hekaarden ۱دامن همت به کمر زدن ۲شوهر خوبی برای همسر بودن
مرز marz ۱نام درختی است – ممرز ۲بیماری
مرز marz سامان – توده ی خاک که برای نگه داشتن آب در یک امتداد انباشته ...
مرز marez ۱جفت گیری سگ سانان ۲محل آمدن
مرزانکلا marzaankelaa از توابع لیتکوه آمل
مرز بال marz baal مرزهای کوچک و بزرگ کشت گاه
مرز بال marz baal نام آبادی از کاری پی بابل
مرز بندی marz bandi کرت بندی در شالی زار
مرز بییت marez bayit نوعی نفرین – مرض گرفته
مرز پسن marze pasen بلندی بوته ی شالی در شالی زار به اندازه ای که مرز را بپوشاند ...
مرز کتل marze katel از وسایل آبدنگ
مرز کمر marze kemar ستون فقرات
مرز گل marez gal ۱جایی که درخت ممرز بسیار روید ۲ممرز زار
مرز گل marez gal نام بخشی در جنوب غربی التپه ی بهشهر
مرز گیر marz gir کارگری که مرزبندی شالی زار را پیش از نشای برنج انجام دهد ...
مرزن آباد marzan aabaad از توابع بیرون بشم کلاردشت
مرزناک marznaak از روستاهای بابل
مرزناک دشت marznaak dasht از توابع بندپی بابل
مرزن چال marzon chaal نام محلی در حومه ی آلاشت
مرزنده marzende از توابع ناتل رستاق نور
مرزن کلاته marzen kelaate روستایی در شرق گرگان
مرزنگو marzangoo از توابع دابوی جنوبی آمل
مرزنگوش marzan goosh گیاهی است شبیه نعناع که مصرف دارویی دارد – نوعی آویشن کوهی ...
مرزنگوم marzangoom مرتعی جنگلی در حومه ی چالوس
مرز نو marz no پیراستن مرز شالی زار از علف های هرز
مرزون marz van کارگر مرز بند زمین شالی زار
مرز ونی marz vanni ۱مرز بندی ۲بستن مرز زمین های شالی زاری
مرزه marze ۱آویشن از تیره ی نعناع که خودرو است ۲از قطعات آبدنگ – اهرم ...
مرزه marze مازه – ستون فقرات
مرزه واش marze vaash نوعی علف که در مزارع روید
مرزید marzid از توابع میان دو رود ساری
مرزی دار marzi daar درخت بلوط
مرزیکلا marzi kelaa از توابع بابل کنار بابل

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:24 - 0 تشکر 635721

مرزی یره marzi yare از توابع لفور قائم شهر
مرس mers ۱درخت راش با نام علمی fagasonentis ۲فلزی مس ۳از توابع کوهستان ...
مرس mares سگی که یک سال از عمرش گذشته و بالغ شده باشد
مرس افتوبه mers aftobe آفتابه ی مسی
مرس بن merse ben نام قدیمی روستایی در منطقه ی ساری
مرس تلا mers telaa نام مرتعی در سوادکوه
مرس چشمه mers cheshme ۱از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر ۲چشمه ای ...
مرس دوری mers doori بشقاب مسی
مرس ده merse de نام روستایی در قشلاق کلارستاق
مر سر اندون mar sarendoon نوعی هزارپای سیاه رنگ
مرس قلی چی mers ghali chi آن که ظرف های مسی را با قلع جلا دهد مسگر
مرسک mersek پارچ مسی – پارچ مسی بزرگ جهت دوشیدن شیر گوسفندان
مرس کلا mers kelaa ظرف مسی بزرگ برای حمل آب – شیردان مسی
مرس کوچک marese koochek از توابع چهاردانگه ی هزارجریبی ساری
مرس کوفا mares koofaa از توابع بندرج ساری
مرسم mersem نام روستایی در ساری
مرسن mersen مرتع پرتاسی حوزه ی لفور قائم شهر
مرسنگ mar sang از اماکن واقع در روستای زیارت گرگان
مرسه marese از توابع چهاردانگه ی هزارجریبی ساری
مرسه سرک marse serek مرتعی در راستوپی سوادکوه
مرسه – کش merse kash مرتعی در آلاشت سوادکوه
مرسه واش merse vaash علفی شبیه قصیل و خوراک دام
مرسی mersi ۱مسی – از جنس مس ۲زمینی که در آن درخت راش فراوان روییده ...
مرسی جوله mersi joole جوله ی مسی
مرسی سی mar sisi هزارپا
مرشک mereshk ۱کرم انگل ۲لارو مگس
مرغ mergh مرغ – ماکیان – اسمی عام برای مرغابی وحشی
مرغ margh از توابع بالا لاریجان آمل
مرغ ازار mergh ozaar بیماری ای که مرگ و میر مرغان خانگی را در پی دارد
مرغ اله mergh ole آبله مرغان
مرغانه merghaane تخم مرغ
مرغانه بیمئن merghaane beyamoen فرا رسیدن زمان تخم گذاری مرغ
مرغانه ترچین merghaane tarchine ته چینی مرکب از تخم مرغ،برنج،کشمش و سیب زمینی
مرغانه جنگی merghaane jangi بازی با تخم مرغ که طی روزهای اولیه ی عید نوروز زمان مبادرت ...
مرغانه چار پخت merghaane char poKht تخم مرغ آب پز
مرغانه سه تیکه merghaane se tikke خوراکی که بعد از حمام رفتن زائو به او دهنداین غذا ترکیبی ...
مرغانه کوکو merghaane kookoo کوکوی تخم مرغ
مرغانه ماست merghaane maast نوعی خورشت ساده که با نان میل شود
مرغ حسینی merghe hoseyni فلامینگو
مرغ زن شیش mergh zan shish ترکه ای که مرغ و ماکیان را با آن از درگاه اتاق و ایوان خانه ...
مرغک merghek نام علفی است
مرغ کله mergh kele کومه و چادری که برای شکار مرغ و پرنده سازند
مرغک مار mergheke maar نوعی سبزی خودرو که در ییلاق روید
مرغ گیری تله mergh giri tale نوعی تله ی پرنده گیری
مرغ موس merghe moos دنبالچه ی مرغ
مرغنه merghene تخم مرغ
مرغنه زردی marghenezardi زرده ی تخم مرغ
مرغی morghi مرغی از دیگر زبان های قراردادی مردم منطقه بوده که از خانواده ...
مرغی merghi نوعی قارچ خوراکی
مرغی شه merghi she اولین باران بهاره که موجب رویش علف زارها شود

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:26 - 0 تشکر 635724

مر کلا mar kelaa نوعی قارچ سنتی
مر کمیت markemit ۱عزراییل جان گیر ۲نوعی نفرینتحریف واژه ی ملک الموت
مرکمید markemid عزراییل – جان ستان
مرکوئک markooek گونه ای کرم خاکی بزرگ و مار مانند به رنگ خاک
مرگ جا marge jaa مرگ جا
مرگ خو marge Kho ۱خواب مرگ آور – نوعی نفرین است
مرگ دشت marg dasht از توابع رامسر
مر گل mar gol خر زهره
مرگ ماتمی marge maatemi نوعی نفرین به حیوان است به معنی:در سوگ کسی ترا بکشند
مرگ میرش marg miresh مرگ و مردن – مرگ و میر
مرگنه margene نام روستایی از فیروزجاه بابل
مرگ ور marge vere نوعی نفرین به افرادی که عمل آن ها حسادت نفرین کننده را بر ...
مرگه تو marge to نوعی نفرین است به معنی:به تبی دچار شوی که مرگ در پی داشته ...
مرگه سرو marge sero نوعی نفرین به افراد پر حرف
مرگه نی marge ni تپه ای در سوادکوه
مرم merem آوای کوتاه و ملاطفت آمیز گاو ماده جهت فراخواندن گوساله به ...
مرما mermaa ماه یازدهم تبری
مرمایی mar maayi مارماهی
مرم دره merem darre دره ای در منطقه هزارجریب بهشهر
مرمه mar mere مهره ی مار
مرمره mer mere شیب تند با زاویه ی باز
مرمری marmari اردک مرمری
مر ملا mar melaa مار و دیگر خزندگان
مرم نخی marem neKhi گیاهی دارویی که جهت بارآوری زنان و همچنین درد شکم مورد استفاده ...
مرواری mervaari مروارید
مرواریک mervaarik نام مرتعی در آمل
مروانک marvaanak نام تپه ای قدیمی در جنوب شرقی دهکده ی پلور در بالا لاریجان ...
مروکانی morookkaani غضروف
مروک مروک morook morook صدای خوردن نان خشک – صدای جویدن دانه های سخت در زیر دندان ...
مره mere مرا به من
مره more نوعی سبزی صحرایی که خاصیت دارویی دارد
مره بیا mere biaa ۱بیان احساس و هم دردی برای کسی ۲گفتاری از روی تمسخر به حرف ...
مری mari هوش حواس
مری meri از توابع کیاکلای قائم شهر
مری بز mari bez بزی با صورت سفید و یا رنگهای دیگر و رنگ بدن متفاوت
مریجان marijaan از توابع لاریجان آمل
مریکا merikaa خر مهره
مریک گل merik gel خاک سیاه رنگ
مریم گله maryam gele مرتعی در نزدیک روستای ساس کجور
مز mez مزد اجرت
مزار mezzaar قبرستان – گورستان – قبر
مزار وان mezaar vaan نگهبان قبرستان
مزاری mezaari ۱محل رویش درخت آزاد ۲نرده ی چوبی ۳مرتعی جنگلی در اطراف چالوس ...
مزاممر mezaammer گذرگاه
مزا ممرده بییتن mezaa mamerde bayiten قلق کاری را بدست آوردن
مزایش mozaayesh مزرعه ای در شمال روستای بالا جاده که تپه ی تاریخی مزایش در ...
مز بر مار او meze bare maare oo از آب معدنی های دشت سر آمل
مزدور mezdoor ۱مزدور ۲کارگر فصلی یا قراردادری برای مزرعه
مزدوری mez doori عملگی – کارگری – کارگری کردن
مزده mazde از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:28 - 0 تشکر 635725

مزدیر mezdir ۱تنومند – پر زور ۲کارگر روزمزد ۳کارگری که در ازای خرج شکم ...
مزدی گر mezdi gar کارگر روز مزد
مزر mazar نام رودخانه ای در تنکابن
مزرا mezraa مزرعه
مزرتی mozarreti ۱غشی به تصور عوام جن زده ۲فرد آزار دهنده
مزردشت mazerdasht روستایی از توابع تنکابن
مزرس mazres از توابع دشت سر آمل
مزرک mazerek از توابع خرم آباد تنکابن
مزرلات mazar laat روستایی درتنکابن
مزروعی لنگه mazrooi lenge از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
مزره mazre مزرعه
مزقانچی mez ghaanchi نوازنده،مطرب
مزقل mazghel فولادی که با آن کارد را تیز کنندتحریف کلمه ی مصقل
مزقون mozghon ساز ادوات موسیقی
مزگو maze go ۱گوزن نر مرال ۲گاو کوهی
مزنگ mazeng ۱از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر ۲روستایی ...
مزو mazoo از خاندان های ساکن در روستای پنجوی نور
مزور mozzoor مزدگیرنده
مزوره mezvare نوعی علف و گیاه سبز
مزه دار meze daar بامزه – لذیذ
مزه قلاش meze ghallaash ماهی نر کوچکی که سفید رنگ است
مزه هدائن meze hedaaan ۱لذت بخشیدن – خوش مزه بودن ۲طعمی خوش که چشنده به احساس دوباره ...
مزه هکاردن meze hekaarden مزه دادن – خوش مزه بودن
مزید mazid از توابع میان رود بالای نور
مزیدی mazidi تیره ای از طایفه ی علی شاهی ساکن در کتول
مزیر mezzir ۱مزدور ۲کارگر فصلی ۳نوکر
مس mas ۱فربه ۲مست – احساس سرمستی ناشی از سلامت کامل مزاج و روزگار ...
مس messe مال من
مس mes غم و غصه – اندوه
مسار masaar ۱درخت بلندی که کندوی سنتی زنبور عسل را روی آن قرارداده و ...
مسان mosaan مانند شبیه
مسباحی mesbaahi نوعی برنج به شکل دم سیاه ولی کوتاهتر و باریک تر با طعم بسیار ...
مس بویین mas baviyen ۱برخاستن نرینگی – حالت نعوظ ۲سرمست شدن
مسپاک mespaak نوعی برنج کم ارزش و پرمحصول
مستک mastek چسبک که نوعی گیاه با دانه های چسبناک است
مستکی masteki ۱جایی که گیاهان چسبنده،فراوان روید ۲نوعی گیاه چسبناک ۳شیره ...
مست موس maste moos الکی خوش
مسته مرد maste mard این شاعر مازندرانی در دوره ی عضدالدوله ی دیلمی می زیست و ...
مسجد جامع ساری masjed jaame saari حسن به اسفندیار درباره ی این مسجد نوشته است:مسجد جامع ساری ...
مس دره mes dare نام روستایی از دراز کلای بابل
مس دره mes darre از توابع بابل کنار بابل
مسف mesef روستایی در هزارجریب بهشهر
مسک masek ۱چسبک گیاهی یک ساله از تیره ی گندمیان ۲بسیار سوختن
مسکر mesker مسگر
مسکلا mes kelaa ظرف مسی بزرگ با لبه ی پهن که در آن شیر یا آب ریزند
مسکون maskoon از توابع لیتکوه آمل
مسکی masseki ۱پرچانه ۲سقز – آدامس ۳الکی خوش
مسگر mesgar نام اسبی که به رنگ مس باشد
مسگ مگیل masseg magil از توابع شبه جزیره ی میان کاله
مس مس mes mes ۱درنگ – این پا و آن پا کردن ۲کاری را مهمل گذاشتن

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:30 - 0 تشکر 635726

مس مستی mas masti از روی مستی – حرکات مستانه
مس مسو mes mesoo وارفته و تنبل – کم تحرپک
مسمسوک mes mesook کندکار – کم تحرک
مس مس هکاردن mes mes hekaarden ۱دست دست کردن ۲اهمال نمودن در کار ۳تردید و دودلی در عمل
مسملک masmalek دستگیره – دست آویز
مسن mosen مانند – شبیه
مسن mesen گاه زمان
مسنی masani محل تقسیم آب
مسنی masni آبی که از بلندی به آسیاب ریزد
مسوا mesvaa نوعی برنج
مسه خو masse Kho خواب عمیق
مش mesh ۱گوسفند ماده ۲گوسفند چند ساله
مشایی مله meshaai male از محله های قدیمی آمل
مشال meshaal مشعل
مشال پلیته meshaal pelite پارچه ی مشعلبراساس سنتی قدیمی پیش از اجرای مجالس تعزیه کودکان ...
مشاورک moshaaverak از توابع جنت رودبار تنکابن
مشبه mashbe مشربه – ظرفی برای حمل شیر و آب و دیگر مایعات – تنگ بزرگ
مشت masht انبوه لبالب پر
مشتال mashtaal ۱آبکی ۲سنگین ۳کندرو
مشت بار mashte baar ۱حواله به دیگری دادن ۱بار کامل و در حد نهایت ظرفیت
مشتری meshteri مشتری
مشتفه mashtofe مشربه – ظرفی مسی برای حمل شیر،آب و مایعات
مشتک mashtek نوعی ساز بادی
مشتک moshtak کود یا خاکی که با دست،پای صیفی جات مانند کدو،خیار و سیب زمینی ...
مشتلق meshtelogh مژدگانی
مشتله قونه meshtele ghoone مژدگانی
مشت مشت mashte masht ۱پر ۲ظرف انباشته از مایع در حد سرزیر
مشته moshte ۱شالی درو شده ای که در یک مشت جای گیرد ۲دسته ی گاو آهن ۳بافه ...
مشتی گیری mashti giri ۱شیک پوشی – قشنگ ۲گفتار و افعال قلندران داشتن
مش حال mesh haal مش+حال در لغت به معنی حالت میش است و درموسیقی مازندران نام ...
مشدی mashdi کفش دوزک
مشدی mashdi از منظومه های موسیقیایی و حماسی مازندران
مشرفه mashrefe پارچ مسی دسته دار
مشرک meshrek زشت – بد قیافه – بدریخت
مشعشعی moshashai از طوایف خواجه وند ساکن در کلاردشت
مشغل زمبه mashghol zambe مدیون – در زمه ی کسی بودن
مشقی mashghi نام تکه ای سازی در موسیقی مازندرانی است که در مراسم سرور ...
مشک meshk مشک – ماده معطر مشهور
مشک بند meshke bend گونه ای گیاه در شالی زار
مشک فیک meshk fik از انواع بید تبری
مشک ون meshke van نوعی علف قرمز رنگ
مشکی حلوا meshkihalvaa حلوایی که با آرد و عسل درست کنند
مسکین چال meshkin chaal نام مرتعی در آمل
مشمشه meshmeshe نوعی بیماری انسان و دام
مشمل mashmel ۱فرد بسیار زیبا و خوش اندام – زن خوش اندام ۲آدم لوس و اطواری ...
مشمل هدائن mashmel hedaaen ۱چاپلوسی کردن ۲ادا و اطوار در آوردن
مش می گهون meshmigehoon نوعی گون کم خار که دانه ی آن را به عنوان بنشن آش مورد استفاده ...
مشهدی سرا mashhadi saraa از توابع عباس آباد تنکابن
مصرع mesra نوعی سؤال و جواب در تعزیه که در اینگونه گفتگو هریک از طرفین ...

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:32 - 0 تشکر 635727

مضراب mezraab فشار وارد آوردن
معجر majar آتشدانی که بوسیله ی میله ای بر زمین استوار شوددر دهه ی محرم ...
معلم کوه moallem kooh از توابع نشتای عباس آباد
معین دره moein darre روستایی کنار جاده چالوس تهران نزدیک دزدبن
مغ magh سوراخ حفره
مغاب meghaab وسیله ی درودگری
مغار maghghaar غار وسیع و بزرگ
مغاش maghghaash ۱پنس موچین ۲ابزاری مربوط به نجاران که به وسیله ی آن چوب را ...
مغاشر meghaasher ۱دو پوسته کردن باقلا
مغاشر meghaasher نشخوار کردن چارپایان
مغان ده meghaan deh از توابع ناتل رستاق نور
مغز maghez ۱بزی که گوش های پهن و بلندی دارد ۲بز با گوش خال خالی
مغز maghez مگس
مغزبز magheze bez بز خال خالی رنگ
مغر پران maghez paraan ابزاری رشته رشته و چرمی که بر پیشانی اسب بندند تا حیوان از ...
مغز خار maghaz Khaar ۱پری شاهرخ ۲پرنده انجیر خوار با نام علمی:otiooos oos orio
مغزری هاکردن maghzerey haakerdan ۱بریدن کامل سر گوسفند به هنگام ذبح ۲واضح و آشکار ساختن ابهام ...
مغز عسلی meghaz asali زنبور عسل
مغز کندل maghez kandel کندوی عسل
مغزو maghezoo ۱مغز گردو – میان گردو ۲داخل – وسط
مغزه maghze کنجاله ی پنبه
مغف meghof بلد – دانا
مغفه داشتن meghofe daashten چم و خم کاری را دانستن – آگاه به انجام کاری بودن
مغلمه maghleme ۱هنگام جنگ و جدال ۲شلوغ – شلوغی
مغلو maghalo نوعی حشره – انواع کرم
مغلوش maghloosh
مغم meghom ادا از کسی تقلید کردن
مغم در بیاردن meghom dar biyaarden ادای کسی را در آوردن
مغمغو magh maghoo نوعی سبزی صحرایی که مورد استفاده ی غذایی دارد
مغن maghen سنگ دل – بی رحم
مغن moghon مانند
مف maf ۱درهم و برهم – نامرتب ۲کلافه – سردر گم – آشفته
مفتلا meftelaa تحریف واژه ی مبتلا – گرفتار
مفتلا بویین moftelaa baviyen مبتلا شدن – گرفتار شدن
مفتلا هکاردن moftelaa hekaarden ۱مبتلا کردن ۲گرفتار کردن
مفتی کلا mofti kelaa از توابع ساری
مفرش mafrash رختخواب و مشابه آن که بر روی اسب بار کنند و اطراف آن را بپوشانند ...
مچدزنگو machched zangoo از محلات تاریخی ساری
مقاش maaghghaash موچین
مقام meghaam ۱زمزمه ی همراه آهنگ ۲از توابع رودپی ساری
مقراض meghraaz قیچی
مقر بموئن megher bemooen اقرار کردن – به زور اقرار کردن
مقر بیاردن mogher biyaarden با فشار کسی را وادار به اقرار کردن
مقر هایتن moghor haaytan اقرار گرفتن
مقری بازی maghri baazi از انواع بازی های بومی
مقری کلا moghrikelaa از توابع بابلسر
مقلد moghalled دلقکی که همراه بند بازان و رسن بازان به صورت مضحکه به تقلید ...
مقن moghon مانند،شبیه
مقولو maghooloo ۱کرم ۲لفظی جهت نامیدن کرم به زبان کودکان

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:37 - 0 تشکر 635728

مقوم meghoom درموسیقی مقوم همان مقام مصطلح در موسیقی مناطق استدر محاوره ...
مقه maghe زیاد معطل شدن – در انتظار کسی ایستادن
مق هدائن megh hedaaan کسی را زیرفشار قرار دادن – خست گرفتن بر کسی
مک mak ۱پوسته ی سرکچل ها ۲کبره ی زخم
مک mok تمام – کامل – درست وبه اندازه
مک mek ۱شیری غلیظ و مقوی که پس از زاییدن گاو دوشیده شود ۲مایه ای ...
مکا maka از توابع کلاردشت چالوس
مکابج پله mekaabejpele ذرت با لفاف و کاکل و کرک
مکابره mekaabere ۱بگو مگوی خصمانه ۲مشاجره ی لفظی
مکابیج mekaabij ذرت
مکاچه mekkaache بالشتک زیر سر نوازد در گهواره
مکار makaar از توابع کوهستان غرب چالوس
مکارو mekaa roo ۱از مراتع لنگای عباس آباد ۲از روستاهای کلاردشت چالوس
مکارود makaa rood از توابع کلاردشت چالوس
مکرن mekren حیله گر – دارای مکر
مکز mekez ۱پرهیز – دوری – خودداری ۲خجالت ۳خجالت کشیدن
مکز هکاردن makez hekaarden پرهیز هکردن – دوری کردن – خودداری کردن
مکسن makesen ۱نوعی گیره ی در،پنجره یا صندوق ۲ورم بدن ۳پاروی قایق
مکم makkem محکم
مک مزه mek meze مزه غذای خوشمزه آمیخته با چاشنی های گوناگون
مک مک بیین mokke mok biyen لبریز بودندرست اندازه ی دلخواه بودن – به اندازه بودن
مک مکی mak maki غرغرو
مکن maken کچل – کسی که سری پر از شوره و پوسته یا قارچ و بیماری کچلی ...
مکنا mekenaa روسری چارقد
مکنا mekenaa نام نوعی سبزی کوهی با برگ های پهن و بوی خوش
مکنا دمبال mekenaa dembaal گوشه ی روسی
مکو makkoo ماکو دست افزاری که ماسوره را در آن کنند و به وسیله ی آن جامه ...
مکوئک makkooek کرم خاکی بزرگ و کلفت شبیه مار
مکه makke ذرت – بلال
مکه make اولین شیری که،پس از زاییدن گاو دوشیده شود
مکه بابو makke baaboo ۱ذرت بو داده ۲چس فیل
مکه ریش makke rish کاکل ذرت
مکه مکه meke meke از اصوات
مگ mog پهن یک ساله ی گاو و گوسفند که به صورت کود در آمده باشد
مگر مج meger maj دودل نگران
مگه mage مگر
مل mal ۱درخت انگور تاک ۲زنبور کارگر که بزرگ تر از زنبورهای دیگر ...
مل mal ۱خمار ۲عشوه
ملا mellaa ۱باسواد ۲آخوند
ملا باجی mellaa baaji زن با سواد
ملا ببین mellaa babeyan با سواد شدن
ملات melaat جایی که بیش از حد گل و لای جمع شده و غیرقابل عبور و مرور باشد ...
ملا چالک mellaa chaalak دره و دامنه ای نزدیک رودبارک کلاردشت
ملا خانه mellaa Khaane مکتب خانه
ملا خل mollaa Khel ۱از توابع چهاردانگه ی هزارجریب بهشهر ۲از توابع دهستان یخکش ...
ملار melaar از توابع بالا لاریجان آمل
ملار mellaar مردار
ملار بین mellaar bayyan تلف شدن – ذبح غیر شرعی – حرام شدن
ملار ما mellaar maa یکی از ماه های تقویم گالشی تبری برابر با آذرماه ایرانی
ملارکو melaarekoo نام مرتعی در آمل

چهارشنبه 30/5/1392 - 10:39 - 0 تشکر 635729

ملازه melaaze ۱زبان کوچک در دهان ۲ملاحظه
ملازیاک mellaa ziyak از انواع حواصیل
ملا زیپا mollaa zipaa خروس کولی
ملافه melaafe ملحفه
ملا کون جنبان mellaa koon jenbaan دم جنبانک
ملا کیله mollaa kile یکی از نهرهایی که به خلیج استرآباد می ریزد
ملال melaal ۱هوای گرم،شرجی و ابری که باد نوزد – هوای گرفته ۲نیم گرم
ملامل malaamel از توابع ناتل کنار نور
ملا ملا melaa melaa آهسته آهسته
ملا ملا mellaa mellaa نوعی بازی
مل انگور mal angoor درخت انگور
مل او mal o آب نخاع
ملاهمند melaa hemend از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
مل بندی mal bandi نوعی زیردگی که از شاخه های نازک درخت مو درست کنند
ملتانه moletaane برای کاری وقت معینی در نظر گرفتن
ملج malej نارون کوهی که گونه ی دیگر آن اجا است
ملچ ملچ melech melech صدایی که به هنگام جویدن برخیزد
ملچ ملوچ melech molooch ۱ماچ کردن ۲صدایی که از غذا خوردن یا بوسیدن برخیزد
مل در mal dar درب جلوی آغل که با سرشاخه ی درختان درست شود
مل دینگئن mal dingoen خمار شدن چشم
ملرد melerd نام محلی در سوادکوه
ملس males ۱انار میخوش ۲مزه ی ترش و شیرین
ملغ mallegh ملغ
ملغان molghaan وسیله ای برای وجین با اسب در پنبه کاری و ردیف کاری
ملق بزئن mallegh bazoen پشتک زدن – معلق زدن
ملک melk زمین اعم از مزرعه و مرتع و باغ
ملکار melkaar از توابع چلندر چالوس
ملک چشمه malek cheshme مرتعی در نزدیکی روستای زانوس چالوس
ملک خل maleke Khel از توابع بالاتجن قائم شهر
ملک دره malek dare دره ای در کردکوی
ملک و ملا melk o melaa زمین و ملک
ملک قلا malek ghalaa ۱نام قلعه ای در شوندشت ۲بنای تاریخی و عظیم ملک قلا یا ملک ...
ملکمیت malkemit عزراییل
ملک و ملا melk o melaa دارایی – ملک و ثروت
ملک و نون melk vaneven دشتبان مرتع
ملکی maleki گیاهی شبیه اسفناج است که در پلو ریزند – نوعی گیاه صحرایی ...
مل ما male maa ۱ماست تازه مایه زده ۲لاغر
ملمبه بیشتن melembe beyeshten انجام کاری را به آینده موکول کردن
ململ malmal ۱پارچه ی پنبه ای نازک ۲چشم خواب آلود
مل ملا mel melaa آرام آرام آهسته آهسته
ملموس malmoos ریاکار
ملنگ maleng ۱ سرحال و با نشاط ۲نامی برای سگ
ملو moloo نوعی علف
ملوش malosh کوچک ریز
مله male ۱ده – روستا ۲کوی و برزن
مله male سگ ماده
مله تج male taj عشقه،انواع پیچک های بدون گل
مله گرد male gerd ولگرد
ملهم malham مرهم

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:31 - 0 تشکر 636206

مله – ما male maa ۱ناز نازی ۲فردی که در مقابل بیماری های آسیب پذیر باشد
ملی meli سگ ماده
ملیار melyaar دشت در برابر کوه
ملیارتو melyaar to از مراتع واقع در تاویر علی آباد کتول
ملیته melite شپشک
ملیج دانه malij daane مورچه
ملیجه malije گنجشکدر بهشهر به مورچه گویند
ملیجه melije مورچه
ملیجه روزی melije roozi ملیجه روزی
ملیجه کتی melije keti تپه ای واقع در دهکده ی نودهک در میاندورود ساری
ملیجه مرغانه melije merghaane تخم مورچه
ملیچ malich نارون کوهی – گونه ی دیگر آناجا است که ملج هم گفته می شود
ملیک melik ۱قی چشم ۲در سوادکوه به صمغ درختان گویند ۳کوچک
ملیک maliyek از توابع اسفیورد شوراب ساری
ملیک سره melik sere از مراتع لنگای عباس آباد
ملیل malil بیمارگونه – ناخوش
مماسرچو mamaasar choo ۱مشعل ۲چوبی که گونه ای نمادین به عنوان عصا زیر بغل مرده گذارند ...
ممان memaan مهمان
ممان یره memaan yere ۱مهمانی ۲محل مهمانی
ممجک چین mamjek chin
ممجو mamejoo میوه ای که در اثر رسیدن زیاد له یا خشک شود
ممجوک mamejook ۱نوک پستان ۲کوچک
مم خر تو mam Khar to آن که بور و شرمنده شده باشد – آدم انگشت نما در بدی و زیانکاری ...
ممد پهلوون mamed pahlevoon از منظومه های موسیقیایی و حماسی مازندران
ممدجاری mamed jaari مرتعی در پرتاس سوادکوه
ممد چاله mamed chaale نوعی سرگرمی جهت تهیه تنقلات برای کودکان بده استدر این سرگرمی ...
ممد طاهر mammed taaher بقعه ی محمد طاهر در جاده ی کیاکلای قائم شهر
ممر mamar جوی هدایت کننده ی آب برای آبدنگ
ممرز mamrez از تیره ی فندق از گونه مختلف اولس که نام علمی آن sbetoooos carinaa ...
ممرزبن mamrez ben از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزار جریب بهشهر
ممرزجاری mamrez jari نام مرتعی در لفور سوادکوه
ممرز چشمه memraz cheshme چشمه ای در روستای ویسر چالوس
ممرز سره mamrez sere از توابع بندپی بابل
ممرزکن mamrezakan نام آبادیی در درازکلای بابل
ممرز گرچال mamrez garchaal از توابع بندپی بابل
ممز گله mamez gele برگ بوته ی تمشک با طعم ترش
ممزمون mamzemoon از منظومه های موسیقیایی و حماسی مازندران
مم سر سو mam sar soo مشعل
ممس کله mames kele ساقه نورسته تمشک که خوردنی است
ممسنی کتی mameseni keti نام مرتعی در حومه ی شیرگاه سوادکوه
ممل mamel ۱خریدار عمده ۲مشتری دایمی – معامله گر دایمی
مملر mamlor احمق خنگ
مملوک mamlok انباشته – پر
مم ممه شو mam mame shoo آیینی قدیمی برای بند آمدن باران و آفتابی شدن هوا
ممونک چین mamoonek chin بدغذا – بد طبع در غذا و غیره
ممه mame ۱مادر ۲پستان
ممه mama ۱واژه ای است به معنی خوراک و غذا به زبان کودکان
ممیج mamij مویز کشمش
ممیج بویین mamij baviyen ۱خوب رسیده شدن محصول کشاورزی

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:32 - 0 تشکر 636207

ممیج پلو mamij pelo ممیج پلو
ممیجک mamijek میوه ی خشک شده ی درخت جنگلی کلهو
ممیجو mamijoo میوه ی رسیده و بسیار پخته ی انجیر و انگور را گویند
ممیز mamiz انگور خشک شده – مویز
ممینه mamine بند طناب مانندی که از شاخه های منعطف درختانی مانند انجیلی ...
ممینه mamine ۱ساقه ی انگور وحشی ۲چوب بلند خیش که به گردن حیوان وصل شود ...
ممینه کش mamine kash مرتعی در سوادکوه
من men من واحد وزن که سه نوع می باشد:من لتر ater
منا mannaa نوعی سبزی که خشک شده ی آن برای کوکوسبزی مورد استفاده قرار ...
منات menaat ۱نوعی گردن بند ۲نوعی سنگ قیمتی
منات هسوین manaat hasveyan مستدل بودن سخن
مناچیر کلا menechir kelaa روستایی از دهکده های کچرستاق کجور که تپه ای تاریخی نیز در ...
مناسه کلا menaasekelaa از توابع لاله آباد بابل
منال mennaal نام مرتعی در آمل
منال menaal بهره ی مالکانه در دوران ارباب و رعیتی،نوعی بهره ی مالکانه ...
من بار men baar
منبرتلی manber tali هزارکشان – گیاهی شبیه به تاک و خاردار و پیچنده که میوه آن ...
منبرواش manbarvaash گیاهی خودرو و علفی
منپل menpel مکانی در بین راه لفور و آلاشت
منت manta مفت رایگان
من تامبور men taamboor مهره ی وسط کمر
منت بویین mennet baviyen نصیحت شدن – سرزنش شنیدن
منتر mantar در بارو عامه،وردی که بر چاقوی بسته شده خوانند تا حیوانات ...
منت هکاردن mennet hekaarden سرزنش کردن – نصیحت کردن
منج menj ۱چوب یا درخت نیمه خشک ۲هر چیز نیمه سفت و نیمه شل
منجلق بویین menjelogh baviyen نیم خشک شدن
منجله menjole برآمدگی ها و دمل های بزرگ چرکین که در فصل بهار در بدن گاو ...
منجور menjever چوبی که نه تر و نه خشک باشد – چوب نیمه خشک
منجول manjool کرم کلفت درون کاسه ی سر گوسفند نر یا درون کنده ی پوسیده ی ...
منجیر menjir از توابع پنجک رستاق کجور
مندر mander ۱مطابق قرار داد ۲پیمان – پیمانه
مندل mandol ۱آبگیر – حوضچه ی طبیعی ۲نقطه ای از بلندی نی که آب از شکاف ...
مندلق mendelogh فندق وحشی
من دله mendele از سمت داخل – درون
مندو mendo نوعی روغن است
مندو mando آب جمع شده و راکد
مندول mandool آب جمع شده راکد و عمیق
مندول mandool از توابع علوی کلای چالوس
منده بویین monde baviyen ۱مانده شدن ۲خسته شدن
مندیفه mandife دستار
مندیل mandil دستاری که زنان زیر روسری می بستند
منر mannar پیمانه
منزل menzel خانه – اتراق گاه
منزل بون menzelboon نگهبان خانه
منزل دره menzel dare از توابع چهاردانگه سورتچی ساری
منزل هدائن menzel hedaaen به مقصد رساندن
منزل هکاردن menzel hekaarden اتراق کردن
منزول manzool نام بومی کوله خاس استمنزول از درختان بومی استدر عین حال ...
منزولک manzoolak از کوه های سدن رستاق واقع در استرآباد

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.