• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 16583)
شنبه 26/5/1392 - 17:39 -0 تشکر 634174
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف گ)

http://tabarestan.ir/


زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.
در این مبحث حرف گ

يکشنبه 27/5/1392 - 13:54 - 0 تشکر 634469

مازندرانی
گره کنیز gare kaniz ۱لگن مخصوص ادرار در گهواره ۲تسمه ی پارچه ای گهواره
گره کنیف gare kanif
گره کوه gare koo مرتعی از نواحی شهرستان کردکوی
گره گوله gere goolla هرچیز که گره ی زیاد داشته باشد
گره لاکندی gore laakandi
گره للـه gare lale نی سوراخ دار گهواره که جهت ریختن ادرار در آن تعبیه شود
گره وندچو gare van choo
گره هکردن gore hakerden ۱صدا زدن ۲با آوای رسا کسی را فراخواندن
گری geri ۱گربیماری که درانسان و حیوان موجب ریزش موی سر و بدن گردد ...
گری geri ۱گره بستن ۲گریپ یا جریب واحد قدیمی مساحت معادل هکتار یا ...
گریتن garayten غلتیدن در سرازیری
گریز geriz ۱ناله ۲شکایت
گریز بیاردن gariz biyaarden ناله کردن
گریک gerik ۱شکوفه ی نشکفته ی مرکبات ۲شکوفه ی تازه تبدیل شده مرکبات ...
گریک gerik ۱غلت در سرازیری ۲آلت تناسلی زن ۳به هنگام بازی توپ را در هوا ...
گریگ gerik گره کوچک
گرین garin ۱وسواسی ۲بدغذا
گریندوک geryendook
گرین گن garin gen کسی که به بیماری گر مبتلا می باشد
گریوده gerivde از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
گز gaz گز بندرگز از دهکده های بزرگ انزان شامل محلاتی قدیمی به نام ...
گز gez سوزش ناشی از سوختن دردهای عصبی
گز gaz واحد قدیمی طول به درازای یکصد و چهارسانتی متر
گز gaz دو روستا به نام های گز شرقی و گز غربی در جنوب بندرگز
گز gez ور رفتن
گزاله gozaale بسیار تلخ
گزاو gazoo ۱از آب های معدنی دشت سر از بخش مرکزی آمل ۲امام زاده و محله ...
گزر gezer گذر محلی از رود که به سبب عمق کم جهت عبور مناسب است
گزر gazer هویچ
گزک gazak چوب چنگک دار،جهت آویزان کردن لباس چوب لباسی گالشی
گزک gazek ۱فرصت ۲دست آویز ۳نوبت
گز کاردن gaz kaarden متر کردن
گزک بپا gazek beppaa آدم آماده – فرد مهیا
گزک بنیشتن gazak banishtan کمین کمین کردن
گزک هپائن gazek hepaaen در کمین وقت مناسب بودن
گزک هکاردن gazek hekaarden ۱پاییدن و نگریستن ۲وارسی کردن با شتاب
گزکی gazeki ۱گذری اتفاقی ۲نوبتی
گزگا gazgaa انباری با سقف کوتاه درگوشه ی ایوان خانه ی روستایی که در بهار ...
گزگز gez gez ۱مور مور ۲درد استخوان داشتن
گزگز هکاردن gez gez hekaardan مور مور کردن
گزلاغ gezlaagh قلقلک
گزلم gezlem پیچیده – درهم
گزلیک gezlik چاقوی کوچک
گزما gazmaa از توابع دو هزار واقع در منطقه ی تنکابن
گزلیک gezlik تیغه ای شبیه کارد که نوک آن پهن و عریض بوده و کفاشان آن را ...
گزنا gazenaa گزنه
گزنا gezenaa گزنده
گزنا سری gazenaa serey از توابع ناییج واقع در شهرستان نور
گزنا وسنی gaznaa vesni یکی از انواع گزنه ها
گزنچال gezen chaal از توابع بندپی واقع در شهرستان بابل

يکشنبه 27/5/1392 - 13:56 - 0 تشکر 634472

گزندی gezendi نوعی از نشستن و گره کردن پاها
گزنستون gazeneston از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
گزن کش gazen kash دره ای در بخش یانه سر در منطقه ی هزارجریب بهشهر
گزنک gazenak از توابع بالا لاریجان شهرستان آمل
گزنه gezenne گزنده
گزنه gazene ۱گزنه،گزنا،گزنک،گیاهی است از رسته ی دو لپه های بی گلبرگ ...
گزنه کلا gazne kelaa از توابع تلارپی شهرستان قائم شهر
گزو gazoo نام مرتعی در حومه کارمزد واقع در منطق ی سوادکوه که امامزاده ...
گزونه gazoone نوعی درمان قولنج یا سردرد که با شاخ گاو یا کوزه انجام می ...
گز هکاردن gaz haakerdan ۱اندازه گیری پارچه یا هر طول دیگر
گزی gazi شاخ حجامت
گزی gazi زهرآگین
گزی gazi زهرآگین
گزی gezi کرم سیاه رنگ پشمالو که از برگ کلم،گزنه و بعضی از گیاهان تغذیه ...
گزی بویین gazi baviyen زهرآلود شدن
گزیل gazil وسیله ی ماهی گیری شامل چنگک و طعمه و چوب و نخ
گزینه gazine گزنه
گزینه آش gazine aash آشی که سبزی آن از گیاه گزنه باشد و در آخرین چهارشنبه ی سال ...
گزینه خارش gazine Khaaresh خورشت گزنه
گژت gezhet چوب چنگک دار
گژگ gezhag چوب لباسی گالشی
گژگال gezhgaal ۱شرور ۲پر سر و صدا
گس ges ۱گردن ۲توجه کردن ۳گیسو
گساله gesaale گوساله
گسبن gesben گوسفند
گسبند gosband گوسفند
گس دکته ges dakete کسی که با کار یا سخن ملامت بار دیگران آزرده خاطر شود
گس دینگئن ges dingoen کسی را آزردن
گسفن gesfen گوسفند
گسفن دملیک gesfen demmelik نوعی سبزی خودرو
گسفن زور gosfen zoor پهن گوسفند
گسک بزئن gesek bazoen نوعی قهر کردن که علامت آن بالا انداختن شانه ها است
گسن توده gedan toode بچه های خردسال چوپانان که به همراه الاش ون ها گوسفندان را ...
گس ندائن ges nedaaen ۱بی اعتنا بودن – اعتنا نکردن ۲تسلیم نشدن
گسن دخان gosen doKhaan اصل واژه گیلی استاز تکه های سازی و آوازی معمول در غرب مازندران ...
گسن دش لوه gesan dosh lave دیگ مسی یا رویی که ظرفیت آن از دو من کمتر نیست
گسن دمال gosen domaal ۱در لغت به معنی:به دنبال گوسفند،در پی گوسفنداصل واژه گیلکی ...
گسن کرد gesan kord چوپان گوسفند
گسنه gosne گرسنه
گسو gasso مرتعی جنگلی در حومه ی شهرستان نوشهر
گسه gesse گیس گیسو
گس هدائن gesse hedaaen ۱رام شدن ۲تسلیم شدن
گسه هکاردن gesse hekaarden بافتن گیسو
گشاد geshaad گشاد باز
گشاد روز goshaad rooz هنگام فراخ دستی
گشاد گشاد geshaad geshaad ۱گشاد گشاد ۲گشاد گشاد راه رفتن
گشاد ور goshaad var از اصطلاحات کارگاه پارچه بافی قدیم
گشاد ور goshaad var پهنا

يکشنبه 27/5/1392 - 13:59 - 0 تشکر 634476

گشک فک goshk fak لانه ی زنبور
گشنون geshnoon از توابع لفور واقع در شهرستان قائم شهر
گف gaf گپ حرف
گفاره gefaare گهواره
گفت goft ۱زخم زبان ۲حرف حسادت بار
گفتاره goftaare ۱بگومگوی مردم ۲همهمه
گفت بزئن goft bazoen شور زبانی – در باور عامیانه سخنی که شوم باشد
گفته gofte پهن اسب
گکل gokal نوعی بوق که با شاخ گاو درست کنند
گگ gaga لفظی برای کودکان که جهت نام بردن از قند بکار برند
گگ gaga ۱پدر پدربزرگ ۲لقب بسیار محترمانه و دوست داشتنی برای آقایان ...
گگا gegaa ۱پدر پدربزرگ ۲لقب بسیار محترمانه برای افراد محبوب و دوست ...
گگل gagal ۱دوست ۲یک دل ۳محرم راز
گگلی gegeli ۱از اجزا و لوازم گهواره ۲بسیار صمیمی و نزدیک
گگه gage ۱تخم مرغ ۲برادر میانی ۳برادر ۳این لفظ را بیشتر گودارها مورد ...
گگه gage آدم ابله
گل gal ۱موش درشت اندام ۲بار دفعه
گل gol آب بند
گل gel گل
گلا gelaa ۱طایفه ای درمنطقه ی سوادکوه ۲نامی برای گاو
گلا galaa نام قلعه ای قدیمی که ویرانه های آن در دهکده ی بالا واز ناییج ...
گلا gelaa گوسفندی کبود مایل به قرمز
گلاجه gelaaja چین و چروک و فرورفتگی های صورت
گل اجیک gel ajik کرم خاکی
گلاچه gelaacha چین و چروک و فرورفتگی های صورت
گلاز gelaaz نام مرتعی در منطقه ی آمل
گل اغوز gel aaghoz نوعی فندق با نام علمی aeana oryoos
گل اغوزک gelaghoozak فندق
گل افتاب goleftaab گیاه و گل آفتاب گردان که از دانه ی آن جهت روغن کشی نیز استفاده ...
گل افرا gol efraa روستایی در فاصله ی نه کیلومتری جنوب شرقی شهر بندرگز که نام ...
گل افشان gel afshaan از توابع بیشه سر قائم شهر
گل افشون gol afshoon از توابع شهرخواست شهرستان ساری
گلاکشین galaa keshiyan به سرعت بلعیدن – بلعیدن ناگهانی طعمه توسط جانوران
گلال gelaal یک دسته از هر گیاه
گلام gelaam ۱برگ ۲دو یا چند چیز بسته بهم ۳به خوشه ۴منگوله
گلامره gelaamre از توابع بیرون بشم چالوس
گلان gelaan ۱قیافه ۲ژست
گل انار gol anaar ۱انار می خوش – ملس ۲انار سرخ رنگ
گل انو gol ennoo سقف و دیوار گل اندود –سقفی که گل مالی و با ماله صاف شود
گلانه galaane حالت پچیده شدن و گره خوردن طنابهای گاو آهن که گاه منجر به ...
گلانه galaane ۱دوغاب ۲گلی که برای مرمت دیوار مورد استفاده قرار گیرد
گل بادیه gel baadeye بادیه ی گلی – کاسه ی گلی – بادیه ی سفالی
گل باغ gloe baagh از توابع نرم آب دوسر شهرستان ساری
گل بست gel bast زمینی که خاک آن سنگ و شن نداشته باشد
گل بلند galbeland ساق بلند
گل بن gele ben ۱زیرگل ۲وجینی که خاک به پای بوته ریزند
گل بن گسندی gele bene gosendey گورکن
گل بنه جیک gel bene jik کرم خاکی و حشره ای شبیه سوسک
گل بن هکاردن gel ben hekaarden نوعی تقویت گیاهان بوته ای از طریق زیر و رو کردن سطحی خاک ...
گل بوم gel boom سقف و دیوار گل اندود سقفی که گل اندود شده و با ماله صاف گردد ...

يکشنبه 27/5/1392 - 14:0 - 0 تشکر 634477

گل بویین gel baviyen گل اندود شدن – گل و لای شدن زمین
گل به جار galbejaar بخش بالایی
گل به گل gel be gel گاه گاه
گل به گل هدائن gal be gal hedaaen ۱گرم صحبت ۲گرم صحبت شدن
گل بیتن gel bayiten ۱فرو رفتن ۲اندودن با گل ۳سخن یا مطلبی را قطع کردن
گلپا gel paa گاو یا اسب با پاهای سفید و بدنی سیاه
گلپنو gel peno ۱برزگر ۲کسی که زمین را شخم زند
گل پیاله gel piyaale کاسه ی گلی
گلپیر golepir نام قلعه ای قدیمی در شمال روستای دویلات از کوهستان نور
گل تب gel tab گلوله ای از گل – گل گلوله شده
گل تب بوس gol tab boos وسیله ای که با آن چای دم کنند
گلتج gal taj کسی که همیشه دور از خانه است
گل تله gal tale تله ی موش
گلج gelej ۱جاجیم ۲نوعی روانداز هنگام خواب که آن را با پشم بافند
گل جاری gel jaari از توابع چهاردانگه سورتچی ساری
گلجینگ gel jing گره گره خوردن و به تعویق افتادن امور
گل چال gel chaal ۱تپه ای از گل رس مخصوص که از آن برای ترمیم دیواره ی خانه استفاده ...
گل چال بن gel chaal bon از توابع جنت رودبار تنکابن
گل چاله سر gel chaale sar از توابع قره طغان بهشهر
گل چایی gole chaayi گیاهی معطر که در چای ریزند
گلچینی golchini از توابع اسفیورد شوراب شهرستان ساری
گل خارون gel Khaaroon از توابع نرم آب دوسر ساری
گل خاسک gel Khaasek چکاوک
گل خان gel Khaan آتش خانه ی حمام
گل خراس gel Kheraas توده ی بزرگی از گل – گل گلوله شده
گل خزک gel Khezek ۱گونه ای پرنده به رنگ خاک که شبیه سار است ۲کاکلی و چکاوک ...
گل خسبک gel Khosbek چکاوک
گلخن golKhan تون و آتشدان گرمابه
گلخوم gelKhoom آتش خانه ی حمام
گل خیل gele Kheyl از توابع دهستان قره طغان شهرستان بهشهر
گلدشت geldasht از توابع گیل خوران واقع در منطقه ی قائم شهر
گل دوجی پرده gol dooji parde پارچه های نقش دار بافته شده توسط بافندگان سنتی
گل دوری gel doori بشقاب سفالی
گل دویئن gal daveyan دور از خانه بودن
گلر gelar نوعی گیاه که با الیاف آن حصیر بافند
گلرد gelard ۱نام مرتعی در آمل ۲از توابع دهستان گیل خوران قائم شهر
گلردی افند galardi afand نام دهکده ای در کوهستان کلارستاق چالوس
گلرمو gelermo از مراتع واقع در بالاچلی شهرستان کتول
گلزار بن golzaar ben از توابع گلیجان ییلاقی شهرستان ساری
گل زور gale zoor فضله ی موش
گلس geles بزاق دهان
گلسا gelesaa مسری سرایت کننده
گل سازه gol saaze گیاهی همانند جارو که گل دهد
گلستان goelestaan ۱استان گلستان از استان های شمالی کشور که در نیمه ی دوم دهه ...
گلستان محله golastaan mehalle از توابع دو هزار تنکابن
گل سر شور gel sar shoor ۱گل سفید رنگ که آن را در ظرف مسی خیس کرده و به صورت محلول ...
گلسن gelesen آن که پیوسته بزاق از دهانش روان باشد

يکشنبه 27/5/1392 - 14:2 - 0 تشکر 634478

گلشاه golshaa از دهستان سجارود شهرستان بابل
گلشت galesht پاره گوشتی که از زیرچانه تا زیر سینه ی برخی از جانوران قرار ...
گلف galef با فاصله
گل قدره gel ghadere کاسه ی بزرگ گلی
گلک gelek طایفه ای در منطقه ی سوادکوه
گلک galke به معنی بسیار که در مقام اغراق و مبالغه بکار رود
گلکا gelekaa ۱غوزه پنبه ۲صورت فلکی پروین
گلکار gelkaar گل مالی کردن کف اتاق های قدیمی جهت پیشگیری از برخاستن غبار ...
گل کار گل gel kaar gel دوغاب گلی برای اندودن دیوار
گل کالی gal kaali لانه ی موش
گل کت gel kat کلوخ
گل کتک gel katek کلوخ
گل کلا gele kelaa از توابع ساری
گل کلو gel keloo ۱حیف و میل ۲آماده کردن خزانه ی شالی ۳نرم کردن کلوخ های زمین ...
گل کند gel kand نام قلعه ای در جنده رودبار یا جنت رودبار تنکابن
گل کوه gol kooh ۱کوهی در بیست و شش کیلومتری جنوب شهرستان کتول که ارتفاع ...
گلک gelek ۱گیلکگیل کوچک که مراد مردم ساکن در منتهی الیه شرق گیلان ...
گلکی geleki گیلکیزبان مردم گیلان که به خطا تبری زبان ها را نیز با همین ...
گلگ galg درحین – هنگام
گلگا gelgaa ۱غوزه ی پنبه که در خال باز شدن باشد ۲گلوله شدهمچاله شده
گل گانده gel gaande از وسایل چرخ ریسی سنتی
گلگان سر golgaane sar از روستاهای متروک دهستان دوهزار تنکابن
گل گشاد gal goshaad ۱گشاد ۲باز و رها شده
گل گلی golgoley گل گاوزبان
گلگلی gelgeli قلقلک
گل گلی هدائن gel geli hedaaen قلقلک دادن
گل گو زوان gol go zevaan گل گاوزبان
گل گوش gale goosh گل گوش
گل گوشت gele goosht گل گوشت
گل گوشت بخاردن gele gooshte baavaarden گل گوشت بخاردن
گل گوشت دکتن gele goosht daketen کنایه از فربه و چاق شدن
گل گو گی gel go gi اندودن دیواره ی اتاق های قدیمی با مخلوط آب و گل و تپاله ی ...
گل گی gele gi گلایه
گل گیرون gel giroon ۱نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل ۲مکان که برای گل اندود ...
گل گیرون gel giron از مراتع عباس آباد تنکابن
گلم gelam ۱منگوله ۲رشته ها یا نخ های یک اندازه ی اطراف قالی یا پتو
گلما golmaa روستایی واقع در منطقه ی ساری
گلمات gelmaat مکانی در منطقه ی سوادکوه
گلم ازار gelem ezzaar نام قسمتی از زمین های کشاورزی دشت سر آمل
گلمالوک gel maalook رشته ی بافته از پشم
گل مالی gel maali گل مالیکردن – گل مالیدن
گلم به گلم gelem begelem ۱نشای پر پشت ۲دانه های درشت برف ۳دانه به دانه
گلمزار gel mezaar از توابع لاله آباد شهرستان بابل
گلم سلار golom selaar ۱مختاباد ۲مسئول اصلی گاوسرا
گلم گترمی galem gotermi درهم آمیخته
گل مله gel male از توابع لاله آباد شهرستان بابل
گل مموشک gl mamooshek گل بنفشه
گلم ور golom var مراتع زمستان – مرتع قشلاقی
گلمه golme قطع کردن شاخه های درخت و باقی نگه داشتن تنه ی آننوعی هرس ...

يکشنبه 27/5/1392 - 14:3 - 0 تشکر 634479

گلن galen سطحی پوشیده از خار پشته و بوته های تیغ دار
گل ناربزا gel naar bazaa مرتعی جنگلی در روستای کوهپر نوشهر
گلند galand گلند
گلندان gelendaan قلعه ای کهن در بین راه لاسم و نوا در منطقه ی آمل
گلندرود gelend rood از توابع میان بند منطقه ی نور
گل نشیر gel neshir از توابع رودپی شهرستان سای
گل نشین gel neshin تپه و روستایی به همین نام واقع در شهر خواست ساری
گلنگ gelenak روستایی در منطقه ی کجور و چالوس
گلنگا galengaa از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
گل وا gel e vaa بادی که از سمت شمال شرقی می وزد
گلوانه gal vaane گردن بند
گلو باد galoo baad بادگلو – آروغ
گلو بند galoo band تخته ی کوچک که بین دو پلور در قسمت بیرون دیوار اتاق است – ...
گل و تیل gel o til گل و لای
گلورد geloord از توابع چهاردانگه ی هزار جریب ساری
گل وردی gel vardi ۱گل ورد نام منطقه ای است ۲در موسیقی مذهبی(تعزیه) گل وردی ...
گلو گارش galoo gaaresh بادگلو
گلوگلو geloo geloo صوتی برای فراخواندن گوساله
گل و گور gel o goor دشنام – دشنام دادن به مردگان و اموات که توهینی سخت محسوب ...
گل و گور بوتن gel o goor bowtan ۱نوعی دشنام ۲پرده دری کردن – توهین به اموات
گل و گویی gel o gooyi آماده کردن گل – مخلوط گل،آب،کاه و پهن چهارپایان برای اندودن ...
گل ولگی gele valgi برآمدگی های قرمز رنگ بدن که نوعی بیماری است
گل ولگی gele valgi نامی برای زنان
گلوی galooy نام یکی از سه گروه نژادی مردها – ساکنین قدیم بخش باختری ...
گله gele ۱درختچه – جوانه ی درختان قطع شده – بوته ۲گله شکایت
گله gole ۱توده ۲بوته ۳انبوه آشغال ۴کوزه
گله gele تکه پاره
گله بویئن gole baviyan مفقود شدن یا جدا شدن بخشی از احشام از گله
گل هدائن gel hedaaen ۱زیرگیاهی گل ریختن ۲نشا کردن ۳فرو کردن قلمه یا شاخه ی گل ...
گل هدائن gal hedaaen ۱از مسیر منحرف کردن فکر – گول زدن – گمراه کردن طرف مقابل ...
گله دار gele daar گله مند
گله دون gele doon از توابع اندرود منطقه ی ساری
گله ره بوردن galle re borden گله را بردن،قطعات موسیقی مقامی مازندران است،که با نی چوپانی ...
گله زئن gole zaan کوزه زدن به قصد حجامت
گله غوز gela ghooz فندوق
گله گردنک gale gardanak دره ای در منطقه ی علم کوه کلاردشت
گله گله gele gele تکه تکه شدن اشیای چینی یا شیشه ای
گله وا gele vaa بادی که از سمت غرب و گیلان وزد و آغاز آن،ابری شدن و بارندگی ...
گلی gali ۱گلو ۲چوبی که گوشه های دو جوال را به هم متصل کند و یک بار ...
گلی geli بند
گلی geli ۱نام قطعه چوب کوتاه در بازی الک دولک ۲نوزاد ریز جثه
گلی آپک gali aaghghek آروغ
گلی آردن gali aarden آروغ زدن
گلیا galyaa ۱راه آب – محل ورود آب به آب راه ۲گلوی هر چیزی ۳نام روستایی ...
گلیاره galiyaare صدایی برای صاف کردن گلو
گلی با gali baa ۱آروغ ۲بادگلو
گلی بره gali bare ۱سرفه ی کوتاه ۲صاف کردن گلو و حنجره
گلی بند gali band گردن بند
گلی به گلی gali be gali ۱گلو به گلو ۲سینه به سینه ۳نوعی سؤال و جواب موسیقیایی و آوازی ...
گلی بیته شال gali bayte shaal به کسی گفته می شود که صدایش گرفته باشد – صدای ناصاف

يکشنبه 27/5/1392 - 14:5 - 0 تشکر 634480


گلی بین geli bayyene ۱سوراخ شدن آسیاب و ریختن گندم در آب ۲قطع شدن آب آسیاب و یا ...
گلی پک gali pek سکسکه
گلی تاس gali taas تاس گلی – تاس سفالی کاسه سفالی
گلی ترشک gali tershek ترش کردن معده
گلی ته یی gali tayi زیرگلویی – نوعی زینت –که به گردن آویزند
گلیج gelij ۱جاجیمی که تانه ی آن – تار پارچه با نخ و بافه ی آن پود پارچه ...
گلیجان golayjaan از بخش های مربوط به شهرستان تنکابن
گلیج کئلو gelij koeloo لانه ی زنبور
گلی داشتن geli dashten گله داشتن – شکوه داشتن
گلی دست چو gali dast choo الک دولک
گلیرون geliroon از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
گلیز galiz عدسک آبی – نوعی علف هرز
گلیس gelis بزاق دهان
گلی سره gali sere اطراف حلقوم و حنجره
گلی غرپان gali ghorappaan ۱تفاخر و تغیر در موقع نزاع رجزخوانی ۲باد به گلو انداختن
گلی غرپان کاردن gali ghorappaan kaarden ۱فریاد و هیاهو سر دادن – رجز خوانی – باد انداختن در گلو ...
گلی غروب gali ghorob آروغ
گلیک galeyak ۱آروغ ۲چهچه زدن درآواز
گلیکا golekaa گل نشکفته ی پنبه – غوزه ی پنبه
گلی کاچ goli kaach دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک دولک
گلی کاسه geli kaase کاسه ی گلی
گلی گارش gali gaaresh آروغ
گلی گلی geli geli ۱قطعه قطعه کردن چوب های کفلت ۲قطعه قطعه تکه تکه
گلیله gelile گلوله
گلیما gelimaa زگیل
گلی مار goli maar دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک دولک
گلی مار بازی goli maar baazzi نوعی بازی
گلین galyan از توابع جنت رودبار واقع در شهرستان تنکابن
گلینک gelinak از توابع چلندر واقع در شهرستان نوشهر
گلیون galyoon از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
گلیه gelie ۱گلوله شده ۲قسمت بالایی و دهنه ی کیسه یا مشربه ی مسی،آفتابه ...
گلی هاکردن geli haakerden جدا کردن – سوا نمودن
گلی هدائن geli hedaaen برای جلوگیری از چرا کردن دام،قطعه چوبی کوتاه را که به دو ...
گلی هکاردن geli hekaarden گله کردن
گلیه کلا galeye kelaa از توابع نوکنده کای شهرستان قائم شهر
گلییاردن galiyaarden در موقع آواز خواند کوک صدا را عوض کردن
گلی یازی geli yaazi گلایه شکوه گله
گلییه galiye قسمت بالای کیسه یا هر جسم دیگر
گلییه تا geliye taa ۱کلاف کردن نخ ۲یک رشته نخ
گم gom گام قدم
گماشته gomaashte پادو نوکر خانه
گمان gemaan گمان
گمبل gambel ۱حیله و مکر ۲آدم پول دار
گمبلان gombelaan ۱قارچ ۲قارچ سمی
گم بویین gom baviyen گم شدن
گمبه گمبه gombe gombe پیاپی – پیوسته
گمبی gambi شکمو
گم بیشتن gom beyeshten گام نهادن
گمبیل gambil ۱رشد مرحله ای برنج ۲شکم گنده – چاق – خپل ۳حقه
گم بییتن gom bayiten گام برداشتن


يکشنبه 27/5/1392 - 14:5 - 0 تشکر 634481

گلی بین geli bayyene ۱سوراخ شدن آسیاب و ریختن گندم در آب ۲قطع شدن آب آسیاب و یا ...
گلی پک gali pek سکسکه
گلی تاس gali taas تاس گلی – تاس سفالی کاسه سفالی
گلی ترشک gali tershek ترش کردن معده
گلی ته یی gali tayi زیرگلویی – نوعی زینت –که به گردن آویزند
گلیج gelij ۱جاجیمی که تانه ی آن – تار پارچه با نخ و بافه ی آن پود پارچه ...
گلیجان golayjaan از بخش های مربوط به شهرستان تنکابن
گلیج کئلو gelij koeloo لانه ی زنبور
گلی داشتن geli dashten گله داشتن – شکوه داشتن
گلی دست چو gali dast choo الک دولک
گلیرون geliroon از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
گلیز galiz عدسک آبی – نوعی علف هرز
گلیس gelis بزاق دهان
گلی سره gali sere اطراف حلقوم و حنجره
گلی غرپان gali ghorappaan ۱تفاخر و تغیر در موقع نزاع رجزخوانی ۲باد به گلو انداختن
گلی غرپان کاردن gali ghorappaan kaarden ۱فریاد و هیاهو سر دادن – رجز خوانی – باد انداختن در گلو ...
گلی غروب gali ghorob آروغ
گلیک galeyak ۱آروغ ۲چهچه زدن درآواز
گلیکا golekaa گل نشکفته ی پنبه – غوزه ی پنبه
گلی کاچ goli kaach دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک دولک
گلی کاسه geli kaase کاسه ی گلی
گلی گارش gali gaaresh آروغ
گلی گلی geli geli ۱قطعه قطعه کردن چوب های کفلت ۲قطعه قطعه تکه تکه
گلیله gelile گلوله
گلیما gelimaa زگیل
گلی مار goli maar دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک دولک
گلی مار بازی goli maar baazzi نوعی بازی
گلین galyan از توابع جنت رودبار واقع در شهرستان تنکابن
گلینک gelinak از توابع چلندر واقع در شهرستان نوشهر
گلیون galyoon از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
گلیه gelie ۱گلوله شده ۲قسمت بالایی و دهنه ی کیسه یا مشربه ی مسی،آفتابه ...
گلی هاکردن geli haakerden جدا کردن – سوا نمودن
گلی هدائن geli hedaaen برای جلوگیری از چرا کردن دام،قطعه چوبی کوتاه را که به دو ...
گلی هکاردن geli hekaarden گله کردن
گلیه کلا galeye kelaa از توابع نوکنده کای شهرستان قائم شهر
گلییاردن galiyaarden در موقع آواز خواند کوک صدا را عوض کردن
گلی یازی geli yaazi گلایه شکوه گله
گلییه galiye قسمت بالای کیسه یا هر جسم دیگر
گلییه تا geliye taa ۱کلاف کردن نخ ۲یک رشته نخ
گم gom گام قدم
گماشته gomaashte پادو نوکر خانه
گمان gemaan گمان
گمبل gambel ۱حیله و مکر ۲آدم پول دار
گمبلان gombelaan ۱قارچ ۲قارچ سمی
گم بویین gom baviyen گم شدن
گمبه گمبه gombe gombe پیاپی – پیوسته
گمبی gambi شکمو
گم بیشتن gom beyeshten گام نهادن
گمبیل gambil ۱رشد مرحله ای برنج ۲شکم گنده – چاق – خپل ۳حقه
گم بییتن gom bayiten گام برداشتن

يکشنبه 27/5/1392 - 14:6 - 0 تشکر 634483

گمچ gamech ظرف سفالین
گمردو gamar do آب چلو
گمش gomesh گاومیش
گمکا gemkaa کوزه ی سفالی بومی که برای نگهداری غذا و دوشاب ازآن استفاده ...
گمن هکاردن gemon hekaarden گمان کردن
گمون gemoon گمان
گمه geme غرابه ی شیشه ای یا کوزه ی گلی سرپهن
گمی gami جانوری درشت پیکر و دریایی
گن gan گند کثیف
گنا gannaa مادربزرگ – جده
گنا genaa بزه گناه اشتباه
گناره genaare روستایی از منطقه ی قرق شهرستان گرگان
گنبد gonbed برجی مربوط به خاندان آل زیاربنای این گنبد برج آجری ده ضلعی ...
گنبد gonbed ۱گنبد – نوعی سقف بنا در معماری ۲گنبد قابوس
گنبدسی gonbed si نام برجی در شونادشت امیری واقع در لاریجان آمل
گنبد قابوس gonbede ghaaboos برجی مربوط به خاندان آل زیار که در قرن چهارم هجری درگرگان ...
گن بموئن gan bemooen گند آمدن – گندیدن
گن بی gane bi ۱بوی بد ۲گندیده
گنج تیم ganje tim بذر بوته ی جارو
گنج سرخاس ganj sar Khaas راسو قاقم
گنج سر خسک ganje sar Khosek ۱موش خرما ۲راسو
گنج کلا ganj kelaa از توابع بندپی شهرستان بابل
گنج کول ganje kool نام تپه ای در دهکده ی نوجمه از ناحیه ی ناییج نور
گنج وج ganje vej ۱یابنده ی گنج ۲کسی که گنج و عتیقه را جستجو کند
گنجه ganje خوک کوچک – بچه ی خک
گنجه گج ganje gej آدم کم عقل
گنجی ganji ۱حیوان خال خالی و دو رنگ ۲افرادی که دارای لک های پوستی باشند ...
گندال gandaal کسی که نسبت به رعایت بهداشت فردی بی توجه است
گندال gendaal ۱برآمدگی ۲تبر زدن تنه ی درختان ۳برآمدگی تنه ی درخت
گند او gand o ۱اب بوی ناک ۲شجاعت –دلیری
گندل gandel ۱گندو ۲آن که تنش بد بوست
گندلک gendelek تپل چاق
گندلوک gendelook آدم فربه و کوتاه قد
گندله gondele ۱گلوله شده ۲گرد ۳تپل
گندله قرزم gondele ghorzem از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
گندلی gondeli غلت خوردن در سرازیری
گندلیک gendelik غلت خوردن
گندلی هدائن gendeli hedaaen قل دادن اشیا از ارتفاع به سمت سرازیری
گندم gandem گندم
گندماک gandemaak ۱زگیل ۲برجستگی های کوچک و دان دان در بدن
گندم پته gandem pate نوعی غذای مراسمی که ماده ی اصلی آن گندم است
گندم جار gandem jaar مزرعه ی گندم
گندم سر gandem sar ۱خوشه ی ریز و کوچک ۲خوشه ی گندم
گندم سر gandem sar سبوس گندم
گندم سفال gandem sefaal ساقه ی گندم که پس از درو شدن در زمین باقی مانده باشد
گندم مکه gandom makka ذرت
گندموک gandemook زگیل
گندمه gandeme زگیل
گندنا gandenaa ۱تره ۲گیاه بدبویی که از ساقه های آن جارو درست کنند
گندو gando آب راکد و بویناک

يکشنبه 27/5/1392 - 14:8 - 0 تشکر 634484

گندوسر gando sar از توابع بندپی واقع در شهرسان بابل
گندوک gandook گندو گندناک
گنده gande بوی بد
گنده goende ۱چانه ی خمیر ۲خمیر
گنده جارو gande jaaroo نوعی علف هرز شبیه درمنه یا گندواش
گنده گنده gande gande کثافت کاری
گندی goendi کوهی به ارتفاع ۲۶۱۰ متر در منطقه ی کتول
گندیاب پایین gandyaab paayin از توابع ناتل کنار نور
گندیس کلا gendis kalaa از توابع پنجک رستاق کجور
گندیما gandimaa از توابع ناییج واقع در شهرستان نور
گنس gans منگ گیج
گنس ganes خسیس
گنسن ganesen اصابت کردن – برخورد کردن
گنش ganesh ۱تب خال ۲اصابت کردن
گنک gonek چانه ی خمیر که برای پختن نان آماده باشد
گنکا gennekaa ۱گرد مدور ۲هرچیز گلوله شده
گن کر ganne kar گیاهی بدبو با برگهای درشت و پهن
گن کر ganne kar بوگندو
گنکی میچکا ganki michkaa از انواع گنجشک
گنگ geng ۱لوله سفالی برای گذر آب ۲ارتفاعی درشهرستان سوادکوه
گنگ geng دست و پا گم کرده – عقل از دست داده – سرگردان – خل خنگ
گنگر gangar از توابع منطقه ی کجور
گنگر gangar ۱گنه گنه ۲دانه ی درخت اکالیپتوس که در گذشته از آن قرص تب ...
گنگنی gangeni ۱نوعی زنبور وحشی ۲آدم سمج و اعصاب خردکن
گنگوشتک gon gooshtak گنجشک
گنم gannem
گنماک gannemaak زگیل
گنم برشته gannem bereste ۱دانه های گوشت و پیاز خرده کرده که آن را تفت داده باشند
گنمک gannemek از گلهای بومی شبیه به گندم
گنو gannoo ۱گرداب ۲نقطه ای از بلندی که آب از شکاف آن بیرون زند
گنو gannoo
گنو gano ۱باتلاق ۲آب معدنی گوگرد دار و بویناک که خاصیت درمانی دارد ...
گنو ganoo روستایی درجنوب باختری شهرستان کتول
گنه genne ۱فربه ۲برخورد می کند ۳هرچیز گلوله شده
گنه gene ۱گونه ۲رخسار
گنه کر ganne kar ۱گندیده ۳گند دهنده
گنی ganni آدم بدبو
گنیما ganimaa ۱علفی است که برگ هایش شبیه شوید بوده و غیرخوراکی است ۲زگیل ...
گنیماک gannimaak زگیل
گو goo گاو گوزن
گوآل goaal جوال کیسه ی بافته شده از موی بز
گوآهن go aahen نام مرتعی در ولوپی واقع در سوادکوه
گوا gevaa شاهد گواه
گوارس goaars ارزن
گواسل go aassel ازآبگیرهای منطقه پلنگان در شبه جزیره ی میانکاله
گواگر gevaa ger (ریزمقام) درلغت به معنی ساق دوش استدر موسیقی منطقه،نام تکه ...
گوال geval جامه ی پشمی بسیار کلفت و زمخت
گوال دوج gooaal dooj جوال دوز
گوال گوش gevaal goosh حلقه ای که جوال به آن بسته شود
گو النگ go aleng خل دیوانه

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.