• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پژوهش های دانش آموزی (بازدید: 7195)
شنبه 19/5/1392 - 15:1 -0 تشکر 630813
آیا به ریاضیات علاقه دارید؟

با سلام خدمت همه دوستان فعال در انجمن و با تبریک به مناسبت عید سعید فطر

از شما تقاضا دارم در بحث زیر شرکت کرده به سوالات پاسخ دهید که مطمئنا به اینجانب در کسب تجربه و به کارگیری در امر تدریس کمک بسیار بزرگی خواهد کرد.

آیا در دوران تحصیلی به ریاضیات علاقه داشته یا دارید؟لطفا به یکی از گزینه ها پاسخ داده علت آن و عواملی که باعث آن مورد شده اند را توضیح دهید.

1- به ریاضی علاقه دارم.

2- به ریاضی علاقه ندارم.

3- از ریاضی وحشت دارم.

4- فقط به خاطر کسب مدرک خوانده ام.

 

      "ریاضی را باید آموخت نه برای ریاضیدان شدن بلکه برای خردمند شدن"

                                                                            ( جان لاک)

چهارشنبه 23/5/1392 - 20:50 - 0 تشکر 632857

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;632551]سلام
1-به ریاضیات علاقه دارم
تو دوران تحصیل تا پیش دانشگاهی علاقه داشتم. الانم دارم ولی رابطه م باهاش خیلی کمرنگ شده، در حد سلام احوالپرسی!! شاید چون بهش خیانت کردم و دورش زدم،اون دیگه چندان به من علاقه نداره:))
کلا بهش اعتقاد دارم. یکی از اصیل ترین علومه و مادر به معنای واقعی:)
اما خب دغدغه ها رو هم باید درنظر گرفت. نمیتونستم تو ریاضی خودمو حبس کنم. نیاز به تنفس در فضای دیگه ای داشتم. یعنی اون عشق و هووی همیشگی اش: علوم انسانی:)
فیزیک هم شیفته مندم!
الانم تا مطالبی پیرامون فلسفه و فیزیک یا فلسفه و ریاضی و علوم بین رشته ای میبینم با سر میپرم تو جریان...
استعدادم همیشه متوسط بوده در ریاضی-فیزیک. اگه انتخابی بود ریاضیدان یا فیزیکدان بودن رو شاید ترجیح میدادم. اما چون ازم برنمیومد جذب چیزی شدم که هم استعداد هم علاقه هم دغدغه رو توأما دارم.

خانواده هم موثر بودند. بخصوص پدرم که میتونم بگم یه ریاضی پرسته! و خانواده پدریم که ارزش اساسی براش قائلند و اصولا هوش پرستند!

ولی میتونم بگم همه معلم هام خوب نبودند. بعضیا فاجعه تدریس میکردند. در حدی که علاقمندایی مثل من دلسرد و بی تفاوتها رو منزجر میکردند. روی هم رفته تدریس آقایون خییییییلی بهتر از خانمهاست طبق تجربه من. در هندسه تحلیلی و گسسته و فیزیک پیش و حل تمرین حسابان سوم و حساب دیفرانسیل و انتگرال، دبیر های آقا داشتیم که به جز گسسته بقیه عااااالی بودند در حدی که برای کلاسهاشون جون میدادیم.
ولی دبیرهای خانم! نمیدونم تو تدریسشون یه اشکالات مشترکی بود. خیلی خشک و بیمزه تدریس میکردن. حتی باهوش ترینهاشون اونجور که خودشون ریاضی رو میفهمیدن، نمیفهموندن. 
کلا یادگیری و خوندن ریاضی یه مسئله ست و یاددادن و فهموندنش یه مسئله دیگه که استعداد وافری میخواد. کار هرکسی نیست.

سلام
ههیییی...
منم خیلی به علوم انسانی علاقه داشتم و دارم...
حتی دانشگاه امام صادق هم برا لیسانس اسم نوشتم ولی برا مصاحبه ش نرفتم...
ذهن من پر از سواله...
پر از سوالات مربوط به علوم انسانی
ولی اعتقاد دارم نباید تمام وقتم رو برای علوم انسانی بذارم تا جوابای سوالام رو پیدا کنم که اگه این کار را بکنم، از عمل و پیشرفتی که میتونم واسه جامعه ام بیارم، باز میمونم.
بهتره به چیزی که ایمان دارم عمل کنم و کم کم سوالام رو تا حد امکان حل کنم.
واسه همین رشته ای که خوندم و خواهم خوند یه رشته عملیه. صنعتی و تجاری و علمی. پر از ریاضی و فیزیکه :)

یه نصیحت یه بار واسه ام پیامک شد بسیار عالی بود. حیفم اومد اینجا نگم:
از امام علی نقل شده:
علم خود را نادانی و یقین خود را شک مپندارید. بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.

حرمت نگه دار دلم! كاين اشك، خون بهاي عمر رفته من است. "حسين پناهي"

چهارشنبه 23/5/1392 - 21:59 - 0 تشکر 632872

""قـــاف"" گفته است :

سلام
ههیییی...
منم خیلی به علوم انسانی علاقه داشتم و دارم...
حتی دانشگاه امام صادق هم برا لیسانس اسم نوشتم ولی برا مصاحبه ش نرفتم...
ذهن من پر از سواله...
پر از سوالات مربوط به علوم انسانی
ولی اعتقاد دارم نباید تمام وقتم رو برای علوم انسانی بذارم تا جوابای سوالام رو پیدا کنم که اگه این کار را بکنم، از عمل و پیشرفتی که میتونم واسه جامعه ام بیارم، باز میمونم.
بهتره به چیزی که ایمان دارم عمل کنم و کم کم سوالام رو تا حد امکان حل کنم.
واسه همین رشته ای که خوندم و خواهم خوند یه رشته عملیه. صنعتی و تجاری و علمی. پر از ریاضی و فیزیکه :)

یه نصیحت یه بار واسه ام پیامک شد بسیار عالی بود. حیفم اومد اینجا نگم:
از امام علی نقل شده:
علم خود را نادانی و یقین خود را شک مپندارید. بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.

لیلای او گفته است :
[quote=""قـــاف"";389402;632857][quote=لیلای او;399461;632551]سلام
1-به ریاضیات علاقه دارم
تو دوران تحصیل تا پیش دانشگاهی علاقه داشتم. الانم دارم ولی رابطه م باهاش خیلی کمرنگ شده، در حد سلام احوالپرسی!! شاید چون بهش خیانت کردم و دورش زدم،اون دیگه چندان به من علاقه نداره:))
کلا بهش اعتقاد دارم. یکی از اصیل ترین علومه و مادر به معنای واقعی:)
اما خب دغدغه ها رو هم باید درنظر گرفت. نمیتونستم تو ریاضی خودمو حبس کنم. نیاز به تنفس در فضای دیگه ای داشتم. یعنی اون عشق و هووی همیشگی اش: علوم انسانی:)
فیزیک هم شیفته مندم!
الانم تا مطالبی پیرامون فلسفه و فیزیک یا فلسفه و ریاضی و علوم بین رشته ای میبینم با سر میپرم تو جریان...
استعدادم همیشه متوسط بوده در ریاضی-فیزیک. اگه انتخابی بود ریاضیدان یا فیزیکدان بودن رو شاید ترجیح میدادم. اما چون ازم برنمیومد جذب چیزی شدم که هم استعداد هم علاقه هم دغدغه رو توأما دارم.

خانواده هم موثر بودند. بخصوص پدرم که میتونم بگم یه ریاضی پرسته! و خانواده پدریم که ارزش اساسی براش قائلند و اصولا هوش پرستند!

ولی میتونم بگم همه معلم هام خوب نبودند. بعضیا فاجعه تدریس میکردند. در حدی که علاقمندایی مثل من دلسرد و بی تفاوتها رو منزجر میکردند. روی هم رفته تدریس آقایون خییییییلی بهتر از خانمهاست طبق تجربه من. در هندسه تحلیلی و گسسته و فیزیک پیش و حل تمرین حسابان سوم و حساب دیفرانسیل و انتگرال، دبیر های آقا داشتیم که به جز گسسته بقیه عااااالی بودند در حدی که برای کلاسهاشون جون میدادیم.
ولی دبیرهای خانم! نمیدونم تو تدریسشون یه اشکالات مشترکی بود. خیلی خشک و بیمزه تدریس میکردن. حتی باهوش ترینهاشون اونجور که خودشون ریاضی رو میفهمیدن، نمیفهموندن. 
کلا یادگیری و خوندن ریاضی یه مسئله ست و یاددادن و فهموندنش یه مسئله دیگه که استعداد وافری میخواد. کار هرکسی نیست.

سلام
وای جدا؟! جالبه من امام صادقیم:)
دقیقا مثل شما بودم رشته خودمم ریاضی فیزیک بود دانشگاه خوب هم سراسری روزانه قبول شدم محبوب ترین رشته ای که میخواستم(کامپیوتر)
تو مصاحبه دانشگاه هم همین حرفای شما رو زدم! بهشون گفتم ذهنم پر از سواله و دغدغه انسانی وخب تکنولوژی لازمه پیشرفت جامعه ست و نیاز روز و ...
تا روز آخر موعد ثبت نام هم پنجاه پنجاه بودم ولی دلو زدم به دریا رفتم دنبال عشق خاصم!
پشیمون نیستم اگه میخواستم مهندس بشم میشدم یه مهندس معمولی چون علاقه مفرطم نبود. میدونم اگه ریاضی رو ادامه میدادم باز هم دلم و سرم مشغول انسانیات بود و سرم تو کتابای فلسفی. وقتی هم تمرکز نباشه حق اون علم ادا نشه..در واقع ظلم هست.
البته باز هم اگه پسر بودم ممکن بود همون مهندسی رو برم بخاطر اشتغال...
درحال حاضر دنبال جواب سوالام نیستم. چون گشتم نبود نگرد نیست. تو دریای سوالات غوطه میخورم و لذت میبرم و سعی میکنم درآینده این لذت رو با بقیه به اشتراک بذارم:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 23/5/1392 - 22:2 - 0 تشکر 632873

حدیث هم عالی بود باید روش خیلی فکر کرد. ظریف و دقیقه. گمون کنم فهمیدمش.

و اما منم بد نیست نقل کنم:
"عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست."
از "رنه کوتی"

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 23/5/1392 - 23:40 - 0 تشکر 632913

لیلای او گفته است :

سلام
وای جدا؟! جالبه من امام صادقیم:)
دقیقا مثل شما بودم رشته خودمم ریاضی فیزیک بود دانشگاه خوب هم سراسری روزانه قبول شدم محبوب ترین رشته ای که میخواستم(کامپیوتر)
تو مصاحبه دانشگاه هم همین حرفای شما رو زدم! بهشون گفتم ذهنم پر از سواله و دغدغه انسانی وخب تکنولوژی لازمه پیشرفت جامعه ست و نیاز روز و ...
تا روز آخر موعد ثبت نام هم پنجاه پنجاه بودم ولی دلو زدم به دریا رفتم دنبال عشق خاصم!
پشیمون نیستم اگه میخواستم مهندس بشم میشدم یه مهندس معمولی چون علاقه مفرطم نبود. میدونم اگه ریاضی رو ادامه میدادم باز هم دلم و سرم مشغول انسانیات بود و سرم تو کتابای فلسفی. وقتی هم تمرکز نباشه حق اون علم ادا نشه..در واقع ظلم هست.
البته باز هم اگه پسر بودم ممکن بود همون مهندسی رو برم بخاطر اشتغال...
درحال حاضر دنبال جواب سوالام نیستم. چون گشتم نبود نگرد نیست. تو دریای سوالات غوطه میخورم و لذت میبرم و سعی میکنم درآینده این لذت رو با بقیه به اشتراک بذارم:)
""قـــاف"" گفته است :

سلام
ههیییی...
منم خیلی به علوم انسانی علاقه داشتم و دارم...
حتی دانشگاه امام صادق هم برا لیسانس اسم نوشتم ولی برا مصاحبه ش نرفتم...
ذهن من پر از سواله...
پر از سوالات مربوط به علوم انسانی
ولی اعتقاد دارم نباید تمام وقتم رو برای علوم انسانی بذارم تا جوابای سوالام رو پیدا کنم که اگه این کار را بکنم، از عمل و پیشرفتی که میتونم واسه جامعه ام بیارم، باز میمونم.
بهتره به چیزی که ایمان دارم عمل کنم و کم کم سوالام رو تا حد امکان حل کنم.
واسه همین رشته ای که خوندم و خواهم خوند یه رشته عملیه. صنعتی و تجاری و علمی. پر از ریاضی و فیزیکه :)

یه نصیحت یه بار واسه ام پیامک شد بسیار عالی بود. حیفم اومد اینجا نگم:
از امام علی نقل شده:
علم خود را نادانی و یقین خود را شک مپندارید. بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;632872][quote=""قـــاف"";389402;632857][quote=لیلای او;399461;632551]سلام
1-به ریاضیات علاقه دارم
تو دوران تحصیل تا پیش دانشگاهی علاقه داشتم. الانم دارم ولی رابطه م باهاش خیلی کمرنگ شده، در حد سلام احوالپرسی!! شاید چون بهش خیانت کردم و دورش زدم،اون دیگه چندان به من علاقه نداره:))
کلا بهش اعتقاد دارم. یکی از اصیل ترین علومه و مادر به معنای واقعی:)
اما خب دغدغه ها رو هم باید درنظر گرفت. نمیتونستم تو ریاضی خودمو حبس کنم. نیاز به تنفس در فضای دیگه ای داشتم. یعنی اون عشق و هووی همیشگی اش: علوم انسانی:)
فیزیک هم شیفته مندم!
الانم تا مطالبی پیرامون فلسفه و فیزیک یا فلسفه و ریاضی و علوم بین رشته ای میبینم با سر میپرم تو جریان...
استعدادم همیشه متوسط بوده در ریاضی-فیزیک. اگه انتخابی بود ریاضیدان یا فیزیکدان بودن رو شاید ترجیح میدادم. اما چون ازم برنمیومد جذب چیزی شدم که هم استعداد هم علاقه هم دغدغه رو توأما دارم.

خانواده هم موثر بودند. بخصوص پدرم که میتونم بگم یه ریاضی پرسته! و خانواده پدریم که ارزش اساسی براش قائلند و اصولا هوش پرستند!

ولی میتونم بگم همه معلم هام خوب نبودند. بعضیا فاجعه تدریس میکردند. در حدی که علاقمندایی مثل من دلسرد و بی تفاوتها رو منزجر میکردند. روی هم رفته تدریس آقایون خییییییلی بهتر از خانمهاست طبق تجربه من. در هندسه تحلیلی و گسسته و فیزیک پیش و حل تمرین حسابان سوم و حساب دیفرانسیل و انتگرال، دبیر های آقا داشتیم که به جز گسسته بقیه عااااالی بودند در حدی که برای کلاسهاشون جون میدادیم.
ولی دبیرهای خانم! نمیدونم تو تدریسشون یه اشکالات مشترکی بود. خیلی خشک و بیمزه تدریس میکردن. حتی باهوش ترینهاشون اونجور که خودشون ریاضی رو میفهمیدن، نمیفهموندن. 
کلا یادگیری و خوندن ریاضی یه مسئله ست و یاددادن و فهموندنش یه مسئله دیگه که استعداد وافری میخواد. کار هرکسی نیست.

سلام
خوش به حالتون بهترین جمله ایه که الآن میتونم بگم!
از درساتون لذت ببرید...
به جای ما هم.

نه دیگه!
شما درس میخونید واسه چی پَ؟ واسه این که جوابای امثال منو بدید دیگه؟!!!

از خدا به شدت میخوام که این ذهن سائل رو از من و هیچکس دیگه ای نگیره. خدا نکنه یه وقتی برسه که... نه ولش کن اصلا حرفشم نزن... ایشالا که سولاش بیشتر هم بشه :)

حرمت نگه دار دلم! كاين اشك، خون بهاي عمر رفته من است. "حسين پناهي"

چهارشنبه 23/5/1392 - 23:41 - 0 تشکر 632914

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;632873]حدیث هم عالی بود باید روش خیلی فکر کرد. ظریف و دقیقه. گمون کنم فهمیدمش.

و اما منم بد نیست نقل کنم:
"عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست."
از "رنه کوتی"

تکبیر...

حرمت نگه دار دلم! كاين اشك، خون بهاي عمر رفته من است. "حسين پناهي"

پنج شنبه 24/5/1392 - 0:10 - 0 تشکر 632918

با سلام و تشکر از ترنم زندگی ، کاملا حق با شماست تمرین و تکرار خیلی موثره.

پنج شنبه 24/5/1392 - 0:15 - 0 تشکر 632919

با سلام و تشکر از لیلای او ، ممنون از نظرتون . علت تدریس خوب آقایون به دلیل مطالعه و اشراف اونها به ریاضیاته و متاسفانه اکثر دبیران خانم به دلیل مشغله های دیگر کمتر به مطالعه میپردازند.

پنج شنبه 24/5/1392 - 0:18 - 0 تشکر 632922

با سلام و تشکر از همه دوستانی که به این سوال پاسخ داده و خواهند داد ، مطمئنا کمک بزرگی در امر تدریس به من خواهد شد . موفق و سر بلند باشید

پنج شنبه 24/5/1392 - 17:20 - 0 تشکر 633048

""قـــاف"" گفته است :

سلام
خوش به حالتون بهترین جمله ایه که الآن میتونم بگم!
از درساتون لذت ببرید...
به جای ما هم.

نه دیگه!
شما درس میخونید واسه چی پَ؟ واسه این که جوابای امثال منو بدید دیگه؟!!!

از خدا به شدت میخوام که این ذهن سائل رو از من و هیچکس دیگه ای نگیره. خدا نکنه یه وقتی برسه که... نه ولش کن اصلا حرفشم نزن... ایشالا که سولاش بیشتر هم بشه :)
لیلای او گفته است :

سلام
وای جدا؟! جالبه من امام صادقیم:)
دقیقا مثل شما بودم رشته خودمم ریاضی فیزیک بود دانشگاه خوب هم سراسری روزانه قبول شدم محبوب ترین رشته ای که میخواستم(کامپیوتر)
تو مصاحبه دانشگاه هم همین حرفای شما رو زدم! بهشون گفتم ذهنم پر از سواله و دغدغه انسانی وخب تکنولوژی لازمه پیشرفت جامعه ست و نیاز روز و ...
تا روز آخر موعد ثبت نام هم پنجاه پنجاه بودم ولی دلو زدم به دریا رفتم دنبال عشق خاصم!
پشیمون نیستم اگه میخواستم مهندس بشم میشدم یه مهندس معمولی چون علاقه مفرطم نبود. میدونم اگه ریاضی رو ادامه میدادم باز هم دلم و سرم مشغول انسانیات بود و سرم تو کتابای فلسفی. وقتی هم تمرکز نباشه حق اون علم ادا نشه..در واقع ظلم هست.
البته باز هم اگه پسر بودم ممکن بود همون مهندسی رو برم بخاطر اشتغال...
درحال حاضر دنبال جواب سوالام نیستم. چون گشتم نبود نگرد نیست. تو دریای سوالات غوطه میخورم و لذت میبرم و سعی میکنم درآینده این لذت رو با بقیه به اشتراک بذارم:)
""قـــاف"" گفته است :

سلام
ههیییی...
منم خیلی به علوم انسانی علاقه داشتم و دارم...
حتی دانشگاه امام صادق هم برا لیسانس اسم نوشتم ولی برا مصاحبه ش نرفتم...
ذهن من پر از سواله...
پر از سوالات مربوط به علوم انسانی
ولی اعتقاد دارم نباید تمام وقتم رو برای علوم انسانی بذارم تا جوابای سوالام رو پیدا کنم که اگه این کار را بکنم، از عمل و پیشرفتی که میتونم واسه جامعه ام بیارم، باز میمونم.
بهتره به چیزی که ایمان دارم عمل کنم و کم کم سوالام رو تا حد امکان حل کنم.
واسه همین رشته ای که خوندم و خواهم خوند یه رشته عملیه. صنعتی و تجاری و علمی. پر از ریاضی و فیزیکه :)

یه نصیحت یه بار واسه ام پیامک شد بسیار عالی بود. حیفم اومد اینجا نگم:
از امام علی نقل شده:
علم خود را نادانی و یقین خود را شک مپندارید. بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.

لیلای او گفته است :
[quote=""قـــاف"";389402;632913][quote=لیلای او;399461;632872][quote=""قـــاف"";389402;632857][quote=لیلای او;399461;632551]سلام
1-به ریاضیات علاقه دارم
تو دوران تحصیل تا پیش دانشگاهی علاقه داشتم. الانم دارم ولی رابطه م باهاش خیلی کمرنگ شده، در حد سلام احوالپرسی!! شاید چون بهش خیانت کردم و دورش زدم،اون دیگه چندان به من علاقه نداره:))
کلا بهش اعتقاد دارم. یکی از اصیل ترین علومه و مادر به معنای واقعی:)
اما خب دغدغه ها رو هم باید درنظر گرفت. نمیتونستم تو ریاضی خودمو حبس کنم. نیاز به تنفس در فضای دیگه ای داشتم. یعنی اون عشق و هووی همیشگی اش: علوم انسانی:)
فیزیک هم شیفته مندم!
الانم تا مطالبی پیرامون فلسفه و فیزیک یا فلسفه و ریاضی و علوم بین رشته ای میبینم با سر میپرم تو جریان...
استعدادم همیشه متوسط بوده در ریاضی-فیزیک. اگه انتخابی بود ریاضیدان یا فیزیکدان بودن رو شاید ترجیح میدادم. اما چون ازم برنمیومد جذب چیزی شدم که هم استعداد هم علاقه هم دغدغه رو توأما دارم.

خانواده هم موثر بودند. بخصوص پدرم که میتونم بگم یه ریاضی پرسته! و خانواده پدریم که ارزش اساسی براش قائلند و اصولا هوش پرستند!

ولی میتونم بگم همه معلم هام خوب نبودند. بعضیا فاجعه تدریس میکردند. در حدی که علاقمندایی مثل من دلسرد و بی تفاوتها رو منزجر میکردند. روی هم رفته تدریس آقایون خییییییلی بهتر از خانمهاست طبق تجربه من. در هندسه تحلیلی و گسسته و فیزیک پیش و حل تمرین حسابان سوم و حساب دیفرانسیل و انتگرال، دبیر های آقا داشتیم که به جز گسسته بقیه عااااالی بودند در حدی که برای کلاسهاشون جون میدادیم.
ولی دبیرهای خانم! نمیدونم تو تدریسشون یه اشکالات مشترکی بود. خیلی خشک و بیمزه تدریس میکردن. حتی باهوش ترینهاشون اونجور که خودشون ریاضی رو میفهمیدن، نمیفهموندن. 
کلا یادگیری و خوندن ریاضی یه مسئله ست و یاددادن و فهموندنش یه مسئله دیگه که استعداد وافری میخواد. کار هرکسی نیست.

سلام
شما هم بجای ما:)
آخه جواب داریم تا جواب. بشخصه کسی هستم که راحت قانع نمیشم. بعد ذات علوم انسانی و شاید همه علوم طوریه که هر سوالی به جوابش برسه خودش آبستن  سوالات دیگه ای میشه و همینطور تصاعدی میره بالا...قانونشه هر چی بیشتر بدونی کمتر میدونی...این که خوبه...معمولا زنجیره سوالات میرسن به یک سوال لاینحل بیجواب...این برای من زیاد پیش میاد. وقتی بنظر میرسه همه چیز یک به یک روشن میشه و معماها کشف میشن ناگهان روبه روی دری خودم رو میابم که نه قفل داره نه کلید و...آه...
تدریس علوم ریاضی و تجربی خیلی رضایتبخش تر از تدریس علوم انسانیه. فکرشو میکنم میبینم ریاضیات و تجربیات تکلیفشون مشخصه. مسائلی هست و راه حل هایی و پاسخهایی که معیار برای درستی و غلطی دارند. اما در علوم انسانی مسائل خیلی پیچیده تر و مرکب ترهستند. ذاتا مناقشه برانگیز و پر از اما اگر شاید چرا...آه!
-------
تاریخ علم سرگذشت پاسخ های مکرر است
و تاریخ فلسفه سرگذشت سوالهای مکرر

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 24/5/1392 - 18:10 - 0 تشکر 633057

لیلای او گفته است :

سلام
شما هم بجای ما:)
آخه جواب داریم تا جواب. بشخصه کسی هستم که راحت قانع نمیشم. بعد ذات علوم انسانی و شاید همه علوم طوریه که هر سوالی به جوابش برسه خودش آبستن  سوالات دیگه ای میشه و همینطور تصاعدی میره بالا...قانونشه هر چی بیشتر بدونی کمتر میدونی...این که خوبه...معمولا زنجیره سوالات میرسن به یک سوال لاینحل بیجواب...این برای من زیاد پیش میاد. وقتی بنظر میرسه همه چیز یک به یک روشن میشه و معماها کشف میشن ناگهان روبه روی دری خودم رو میابم که نه قفل داره نه کلید و...آه...
تدریس علوم ریاضی و تجربی خیلی رضایتبخش تر از تدریس علوم انسانیه. فکرشو میکنم میبینم ریاضیات و تجربیات تکلیفشون مشخصه. مسائلی هست و راه حل هایی و پاسخهایی که معیار برای درستی و غلطی دارند. اما در علوم انسانی مسائل خیلی پیچیده تر و مرکب ترهستند. ذاتا مناقشه برانگیز و پر از اما اگر شاید چرا...آه!
-------
تاریخ علم سرگذشت پاسخ های مکرر است
و تاریخ فلسفه سرگذشت سوالهای مکرر

""قـــاف"" گفته است :

سلام
خوش به حالتون بهترین جمله ایه که الآن میتونم بگم!
از درساتون لذت ببرید...
به جای ما هم.

نه دیگه!
شما درس میخونید واسه چی پَ؟ واسه این که جوابای امثال منو بدید دیگه؟!!!

از خدا به شدت میخوام که این ذهن سائل رو از من و هیچکس دیگه ای نگیره. خدا نکنه یه وقتی برسه که... نه ولش کن اصلا حرفشم نزن... ایشالا که سولاش بیشتر هم بشه :)
لیلای او گفته است :

سلام
وای جدا؟! جالبه من امام صادقیم:)
دقیقا مثل شما بودم رشته خودمم ریاضی فیزیک بود دانشگاه خوب هم سراسری روزانه قبول شدم محبوب ترین رشته ای که میخواستم(کامپیوتر)
تو مصاحبه دانشگاه هم همین حرفای شما رو زدم! بهشون گفتم ذهنم پر از سواله و دغدغه انسانی وخب تکنولوژی لازمه پیشرفت جامعه ست و نیاز روز و ...
تا روز آخر موعد ثبت نام هم پنجاه پنجاه بودم ولی دلو زدم به دریا رفتم دنبال عشق خاصم!
پشیمون نیستم اگه میخواستم مهندس بشم میشدم یه مهندس معمولی چون علاقه مفرطم نبود. میدونم اگه ریاضی رو ادامه میدادم باز هم دلم و سرم مشغول انسانیات بود و سرم تو کتابای فلسفی. وقتی هم تمرکز نباشه حق اون علم ادا نشه..در واقع ظلم هست.
البته باز هم اگه پسر بودم ممکن بود همون مهندسی رو برم بخاطر اشتغال...
درحال حاضر دنبال جواب سوالام نیستم. چون گشتم نبود نگرد نیست. تو دریای سوالات غوطه میخورم و لذت میبرم و سعی میکنم درآینده این لذت رو با بقیه به اشتراک بذارم:)
""قـــاف"" گفته است :

سلام
ههیییی...
منم خیلی به علوم انسانی علاقه داشتم و دارم...
حتی دانشگاه امام صادق هم برا لیسانس اسم نوشتم ولی برا مصاحبه ش نرفتم...
ذهن من پر از سواله...
پر از سوالات مربوط به علوم انسانی
ولی اعتقاد دارم نباید تمام وقتم رو برای علوم انسانی بذارم تا جوابای سوالام رو پیدا کنم که اگه این کار را بکنم، از عمل و پیشرفتی که میتونم واسه جامعه ام بیارم، باز میمونم.
بهتره به چیزی که ایمان دارم عمل کنم و کم کم سوالام رو تا حد امکان حل کنم.
واسه همین رشته ای که خوندم و خواهم خوند یه رشته عملیه. صنعتی و تجاری و علمی. پر از ریاضی و فیزیکه :)

یه نصیحت یه بار واسه ام پیامک شد بسیار عالی بود. حیفم اومد اینجا نگم:
از امام علی نقل شده:
علم خود را نادانی و یقین خود را شک مپندارید. بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;633048][quote=""قـــاف"";389402;632913][quote=لیلای او;399461;632872][quote=""قـــاف"";389402;632857][quote=لیلای او;399461;632551]سلام
1-به ریاضیات علاقه دارم
تو دوران تحصیل تا پیش دانشگاهی علاقه داشتم. الانم دارم ولی رابطه م باهاش خیلی کمرنگ شده، در حد سلام احوالپرسی!! شاید چون بهش خیانت کردم و دورش زدم،اون دیگه چندان به من علاقه نداره:))
کلا بهش اعتقاد دارم. یکی از اصیل ترین علومه و مادر به معنای واقعی:)
اما خب دغدغه ها رو هم باید درنظر گرفت. نمیتونستم تو ریاضی خودمو حبس کنم. نیاز به تنفس در فضای دیگه ای داشتم. یعنی اون عشق و هووی همیشگی اش: علوم انسانی:)
فیزیک هم شیفته مندم!
الانم تا مطالبی پیرامون فلسفه و فیزیک یا فلسفه و ریاضی و علوم بین رشته ای میبینم با سر میپرم تو جریان...
استعدادم همیشه متوسط بوده در ریاضی-فیزیک. اگه انتخابی بود ریاضیدان یا فیزیکدان بودن رو شاید ترجیح میدادم. اما چون ازم برنمیومد جذب چیزی شدم که هم استعداد هم علاقه هم دغدغه رو توأما دارم.

خانواده هم موثر بودند. بخصوص پدرم که میتونم بگم یه ریاضی پرسته! و خانواده پدریم که ارزش اساسی براش قائلند و اصولا هوش پرستند!

ولی میتونم بگم همه معلم هام خوب نبودند. بعضیا فاجعه تدریس میکردند. در حدی که علاقمندایی مثل من دلسرد و بی تفاوتها رو منزجر میکردند. روی هم رفته تدریس آقایون خییییییلی بهتر از خانمهاست طبق تجربه من. در هندسه تحلیلی و گسسته و فیزیک پیش و حل تمرین حسابان سوم و حساب دیفرانسیل و انتگرال، دبیر های آقا داشتیم که به جز گسسته بقیه عااااالی بودند در حدی که برای کلاسهاشون جون میدادیم.
ولی دبیرهای خانم! نمیدونم تو تدریسشون یه اشکالات مشترکی بود. خیلی خشک و بیمزه تدریس میکردن. حتی باهوش ترینهاشون اونجور که خودشون ریاضی رو میفهمیدن، نمیفهموندن. 
کلا یادگیری و خوندن ریاضی یه مسئله ست و یاددادن و فهموندنش یه مسئله دیگه که استعداد وافری میخواد. کار هرکسی نیست.

سلام
موافقم. به شرطی که آدم همین حوصله رو داشته باشه و خسته نشه.

و راجع به تاریخ فلسفه، حق با شماست. یه سری داشتم تاریخ فلسفه رو (خیلی مقدماتی و ابتدایی) میخوندم. آخرش فهمیدم مثلا دو هزار سال پیش یکی یه چی گفته. صد سال بعدش یکی دیگه اونو رد کرده. صد سال بعد از اون دوباره یکی اومده گفته نه اولی درسته گفته!
و خلاصه اون قضیه الآن هم ممکنه خیلی ها بگن فلانی درست گفته، خیلی ها هم بگن اون یکی!
اینجا ما میمونیم و حرفای اولی و دومی! نه میفهمیم اولی درست گفته یا دومی، هم از اولی میمونیم هم از دومی! این وسط یه سومی هم میاد میگه منم هستم :)

خلاصه اگه دو دو تا چهار تا بود که این همه اختلاف نظر نبود!
اما علوم ریاضی و تجربی هم همیشه دو دو تا چهار تا نیستن. شنیدم نظریه نسبیت اینشتین رو هم زیر سوال بردن...
اصلا یه روش هست که میشه باهاش ثابت کرد 2+2=0  !!! فک کنم اسمش هم نهشتی بود :)

حرمت نگه دار دلم! كاين اشك، خون بهاي عمر رفته من است. "حسين پناهي"

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.