• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 886)
دوشنبه 14/5/1392 - 15:9 -0 تشکر 628934
♥ازدواج در ملل مختلف‏ ♥

 
اقوام و مللى كه به خاطر جدائى از انبیا و بیگانه بودن با دین حق از خواسته‏هاى بى‏مهار خود پیروى مى‏كردند، و تابع قوانین من درآوردى خویش بودند، و یا اربابان زر و زور و تزویر هواى نفسانى خود را بر آنان تحمیل مى‏كردند داراى ازدواج‏هاى مختلف و گوناگونى بودند كه این ازدواج‏ها جز شكستن بناى شخصیت زن و لگدمال كردن هویت او، و نابود نمودن حقوق انسانى‏اش ثمره‏اى نداشت و انسان با غیرت و با كرامت از این گونه ازدواج‏ها كه هنوز هم در بعضى از ملت‏ها حتى در غرب وجود دارد با همه وجود غرق شگفتى و حیرت مى‏شود، من به نوشتن وضع زن در همه جوانب حیاتش در میان ملل به این تفصیل خود را ناچار مى‏بینم، زیرا براى نشان دادن خدمت عظیمى كه پیامبر اسلام به جنس زن داشت و او را در سایه‏ى قرآن به شخصیت و كرامت و حقوقش بازگرداند كه در سطور بعد مفصل آن را در ضمن توضیح آیات مورد بحث خواهم آورد راهى جز این ندارم زیرا به صورت دیگر نمى‏توانم حقایق قرآن و واقعیات رسالت پیامبر را بیان كنم، و از این كه بیشتر تفاسیر قرآن به سادگى از این مسئله گذشته‏اند و فقط به تفسیر آیات مربوط به زن بدون نگارش وضع زن در جوامع دیگر بسنده كرده‏ام گله‏مندم.

1- ازدواج خارجى‏
بعضى از ملل گذشته مثل هندوها و چینى‏ها و بسیارى از قبائل در همین عصر معتقد بودند و هستند كه نباید با زنان خانواده و قوم و قبیله خود ازدواج كرد، بلكه باید زن و شوهر از دو ریشه‏ى جداگانه باشند، شدت و ضعف این عقیده زیاد است، بعضى از اقوام به عدم ازدواج با محارم و اقربا تا درجه ششم قناعت كرده‏اند و برخى دیگر مطلقا ازدواج با زنان قوم و خویش خود را صحیح نمى‏دانند.
ازدواج خارجى بر سه نوع است:
1- خواستگارى عادى از طرف كسان داماد و قبول خاندان عروس در برابر پول یا هدیه‏اى كه داماد براى انتقال زن از خانواده‏ى پدرى به خانواده مى‏دهد.
2- خواستگارى كه معمولًا با مخالفت كسان زن و استنكاف شخص او مواجه شده، لكن این استنكاف و مخالفت تصنعى است و در این موقعیت است كه داماد به كمك دوستانش على‏رغم تظاهر خانواده زن موفق مى‏شود عروس را ربوده با خود ببرد.
3- اسیر كردن زن و پنهانى ربودن او على‏رغم خواسته‏اش و از آن بدتر انجام این اسارت بدون اطلاع خانواده‏ى زن!
دو بخش اول در ازدواج داخلى وجود دارد، ولى بخش سوم منحصر به اقوامى است كه مقیدند با زنان قبیله خود وصلت نكنند مى‏توان گفت چون ازدواج را عبارت از اسیر كردن زن مى‏دانند، و سزاوار نیست مرد نسبت به زمان قبیله خود چنین تعدى و ستمى روا دارد به ناچار از قبیله اجنبى زن مى‏گیرند.
در استرالیا كه از سابق جزء كشورهاى متمدن بوده و تاسمانى تا چندى قبل طرز زناشوئى این بوده كه مرد در اطراف خانواده زن كمین مى‏كرد، همین كه زنى را تنها و دور از كسانش مى‏دید به او حمله كرده با چماق ضربت سختى به او زده وى را بیهوش مى‏كرد و سپس گیسوانش را گرفته كشان كشان نزدیك قبیله‏ى خود مى‏آورد، بعد از یكى دو ساعت او را رها مى‏كرد تا به حال عادى باز گردد، پس از بهبودى به او تكلیف مى‏كرده كه دنبال او به خانه‏اش بیاید و زن او باشد، پس از ربوده شدن زن مردان دو طرف با هم كنار مى‏آمدند بدین ترتیب كه روز معینى بزرگان دو طایفه در محل معینى جمع شده جوانان طایفه عروس با تیر و كمان به داماد تیراندازى مى‏كردند در حالى كه داماد سپرى جلوى خود مى‏گرفت، البته تیراندازان هم رعایت مى‏كردند تیر به داماد اصابت نكند، پس از چند دقیقه جنگ پایان مى‏یافت و صلح برقرار مى‏شد.
در این موقع داماد از كسان عروس مهمانى مى‏كرد، و اغلب براى تحقق صلح پس از اتمام مهمانى عروس و داماد را به درختى بسته یك دندان انیاب از هر دو طرف مى‏شكستند! پس از آن زن ربوده شده همسر مشروع آن مرد مى‏شد و مرد هر معامله‏اى مى‏خواست مى‏توانست با او داشته باشد، این عمل تا جائى در استرالیا رایج و اهالى به آن مأنوس بودند كه كودكان در بازى‏هاى خود آن را تمرین مى‏كردند.
این طرز زناشوئى و ازدواج و انجام این تشریفات و مقدمات كار آسانى نبوده، به این خاطر جوانان استرالیائى اغلب عزب مانده از زن گرفتن چشم مى‏پوشیدند، با به وسیله اختلاط مردان با زنان رفع حاجت مى‏نمودند یا با دادن مبلغ مختصرى زنان رفقا و دوستان خود را براى مدت معینى اجاره مى‏كردند!
در این گونه ملل ازدواج معمولًا دفع شهوات و توالد نبوده بلكه زن گرفتن یك مرد عبارت بود از اسیر كردن و تصرف حیوان باركشى كه براى هیزم جمع كردن، باركشى كردن، آب كشى، و سایر مشقت‏هاى زندگى به كار مى‏رفت.
در ضمن شوهر اگر میل مى‏كرد براى التذاذ هم مورد استعمال پید مى‏نمود، وگرنه براى براى رفع شهوت بدون این كه اسم زناشوئى بر آن اطلاق شود دختران و پسران خانواده‏ها چه آشنا چه بیگانه با یكدیگر محشور و مخلوط بودند، برنامه‏اى كه هم اكنون در میان غرب به طور شبانه‏روز رواج كامل دارد.
در میان این ملت‏هاى مورد بحث دختران از سن ده سالگى مجاز مى‏شدند كه با پسران چهارده ساله معاشرت كنند، حتى گاهى پدر و مادر جشن گرفته به دختران خود اجازه آزادى مى‏دادند و شب‏ها را دختران مجبور بودند از مهمانان قبیله پذیرائى كنند، و چون منظور از ازدواج كار كردن زن بود، كمتر زنانى را كه سى سال تمام نداشتند اسیر مى‏كردند.
چون اختلاط به خودى خود موجب عقیم كردن زن و از بین بردن نسل مى‏شد، و دختر كُشى هم میان بعضى از اقوام رایج بود طبعا عده زنان كم مى‏شد و به این خاطر میل به اختلاط و ازدواج خارجى رواج پیدا مى‏كرد.
رؤسا و اغنیا این گونه جوامع چند صد زن در اختیار خود داشتند كه سه چهار نفرشان عنوان زن مشروع و اختصاص به شوهر داشتند، بقیه را رئیس براى تسلیم به سواران و نوكران خود اختصاص مى‏داد تا به این وسیله آنان را تشجیع و حس وفادارى و خدمت را در ایشان تقویت نماید!!
ارث مختص به پسرهاى زنان مشروع بوده، و زنان مشروع نسبت به شوهر خود وظیفه دیگرى نیز داشتند كه در این روزگار با كمال تأسف هنوز در بعضى مناطق رائج و شایع است از جمله: در جزیزه ویتى زن باید ابتداى عروسى دختربچه زیبائى را بین قبیله جستجو كرده به دخترى خود بپذیرد و او را تربیت نماید. پس از بلوغ به سن معینى در حالى كه زن مشروع ارباب هم مسن شده بایستى یك روز صبح دختر مزبور را شستشو داده، معطر كرده، او را همراه‏ برداشته وارد اطاق شوهر شده دختر را به شوهر تسلیم نماید و خود آهسته و بى‏سر و صدا بازگردد!!
2- ازدواج داخلى‏
به عكس آنچه در بخش ازدواج خارجى ذكر شد، بعضى اقوام و ملل چه متمدن و چه غیر متمدن مقیدند ازدواج بین خویشان نزدیك یا دور افراد یك خانواده و لا اقل میان افراد یك قبیله صورت بگیرد.
در ملل متمدن مثل ایران و مصر قدیم منطق این نظریه حفظ پاكى و اصالت خون بوده است.
ایرانیان قدیم حفظ انساب و پاكیزگى خون خانواده‏ها را از اهم واجبات مى‏دانستند و از ترس این كه اختلاط خون موجب آلایش و تنزل اخلاقى نشود ازدواج با محارم را جائز مى‏دانستند!
مصریان گذشته نیز اغلب با خواهر خود ازدواج مى‏كردند و بیشتر ملكه‏هاى مصر افتخار مى‏كردند كه خواهر و در عین حال همسر پادشاه‏اند.
در پرو كه جزء سرزمین‏هاى امریكاى جنوبى است ازدواج داخلى امرى عادى بوده، در ابتدا فقط پادشاه پرو حق داشت با خواهر خود ازدواج كند، ولى مشروط به این كه خواهر از مادرى غیر مادر پادشاه باشد، بعداً این گونه ازدواج با این خصوصیت به رؤساء و بزرگان هم سرایت كرد.
اهالى زلاند جدید كه جنگ‏جوترین ساكنین اقیانوسیه‏اند در داخل اقوام حتى با محارم خود ازدواج مى‏كنند، و زن را چه خانواده‏اش راضى باشند چه نباشند مى‏ربایند و مى‏دزدند سپس به همسرى خود وامى‏دارند و این مسئله براى اثبات لیاقت و توانائى مرد است و در نظر این مردم مردى كه چنین قدرت و تسلطى بر زن نداشته باشد كه او را از خانواده‏اش برباید مستحق زن گرفتن و تشكیل خانواده نیست!
3- تعدد زوجات بدون قید و شرط
در این نوع ازدواج علل و عوامل مختلفه دخالت دارد، فزونى تعداد زنان بر مردان شرط اولیه آن است، مى‏توان گفت در میان مردمى كه شماره زنان بیش از مردان باشد منع كردن از تعدد زوجات بدون شك با تجویز ضمنى ترویج فحشاء ملازمه دارد، زیرا قطع نظر از امر معیشت طبیعتاً زن از معاشرت با مرد بى‏نیاز نیست و فشار غریزه هم علتى شدید براى ارتباط با مرد است، روى این حساب اغلب زنانى كه بى‏شوهر مى‏مانند و ایمان و ادب در آنان ضعیف است قهراً به طرف فحشاء و منكرات متمایل مى‏شوند و از این طریق به سلامت روانى و جسمى و به مسئله ادب و تربیت و حیا و شرف بخشى از جامعه لطمه مى‏زنند و گاهى لطمات آنان قابل جبران نخواهد بود.
اگردر اسلام براى تعدد زوجات تا چهار همسر قانون وضع شده ولى جواز آن مشروط به تمكن مادى مرد و رعایت عدالت و مروت بین زنان است و در غیر این صورت حتى ازدواج دوم هم ممنوع است.
جالب‏تر این كه صرف احتمال این كه مرد نتواند بین زنان عدالت را رعایت كند براى ممنوعیت آن كافى است.
علت استقبال زنان از این موضوع در اغلب اقوامى كه با فرهنگ حق آشنا نیستند این است كه چون زحمت و مشقت زندگى در آن نواحى فقط سهم زن است و زنان میل دارند براى تقسیم كار و مرارت و مشقت شریك داشته باشند، ویخ مسیحیت در تبلیغ حرمت ازدواج‏هاى متعدد در میان این اقوام نگرفت زیرا زنان به شدت به این مسئله علاقه‏مندند.
طبعاً هر چه تعداد زنان براى شوهرشان بیشتر باشد زحمتشان كمتر است، حتى میل دارند شوهرانشان زن جوان بگیرند، زیرا اولًا زنان جوان از زن اول اطاعت كرده تحت نفوذ او خواهند بود، ثانیاً هر چه جوان‏تر باشند بیشتر كار مى‏كنند و به اضافه این چون از طرف شوهر محبت و علاقه مطلقا نسبت به زن اظهار نمى‏شود حسدورزى زنان با یكدیگر موضوعیت ندارد.
ملاحظه كردید كه در تعدد زوجات در چنان اقوامى مجوزش تحمیل كار و انواع مشقت‏ها و امور طاقت‏فرسا به زن است و در یك كلمه فرهنگ ظلم و زورگوئى مجوز تعدد زوجات است.
4- وحدت زوجه‏
این طرز ازدواج چه به صورت مشروع و منطقى‏اش، چه به صورت دیگر در میان همه ملل و اقوام رایج بوده و هست و امتیاز اسلام در این نوع ازدواج كه برابر فرهنگ اسلام و قانون قرآن انجام مى‏گیرد این است كه براى زن و شوهر شرایطى و حقوقى قرار داده كه هر دو طرف ملزم به رعایت آن هستند تا نظام خانواده بر اساس تعاون و همكارى و محبت و علاقه بر پا بماند و اگر یكى از دو طرف حق دیگرى را گرچه اندك باشد رعایت نكند مرتكب معصیت شده و در صورت توبه نكردن و جلب رضایت طرفش مستحق كیفر خداى قهار خواهد بود.
5- تعدد شوهران!!
در پیدایش و شیوع این طرز زناشوئى عجیب و خلاف طبیعت دو عامل مؤثر همیشه دخالت داشته است:
یكى كم بودن تعداد زنان نسبت به تعداد مردان، دیگر پستى سطح افكار و احساسات و تنزل و انحطاط فوق‏العاده اخلاق انسانى آن چنان مردم!
این دو عامل با یكدیگر بستگى و ارتباط كامل دارند، زیرا طبعاً تعداد زنان هر ملت كمتر از مردان نیست بلكه در اغلب اقوام و به احتمال قوى بنابر حكمت حق در همه اقوام آمار دقیق یا تقریبى فزونى یا سر به سر بودن تعداد زن بر مرد را نشان مى‏دهد.
بر این اساس كمیاب شدن زن چنان كه در عربستان جاهلى و دیگر اقوام بود، معلول نادانى و بى‏تربیتى و بى‏رحمى مردان مى‏باشد، این كمیاب بودن از طریق كشتن دختران، و از راه سقط جنین و از مسیر فحشاء و اختلاط زن و مرد كه خود موجب عقیم شدن زنان و قطع نسل است به وجود آمد.
با این ازدواج پلیدو ارتباط كثیف مردان با یك زن به عنوان تعدد شوهران تشخیص پدران اطفال مشكل و تنها هویت مادران مشخص است.
در قبیله آندامانیت كنار خلیج بنگال در جنوب بیرمانى زن متعلق به همه افراد خانواده است، و مقاومت زن در برابر هر یك از مردان بزرگ خانواده گناه بزرگ محسوب شده، گناهكار را به كیفر مى‏رسانند!
در قوم نائیر در مالابار زن‏ها معمولا پنج الى شش شوهر دارند و مى‏توانند تا دوازده شوهر داشته باشند!!
هر ده روزى با یك شوهر زندگى مى‏كنند و هر یك از شوهران هم ممكن است نسبت به چندین زن نسبت شوهرى داشته و هر چند روزى یا یكى از آنان باشند.
در این قبیل مردم و مخصوصاً ساكنین نواحى هیمالیا تعدد ازدواج براى زن مطلقاً شرم‏آور نیست و به هیچ وجه به حیثیت اجتماعى او لطمه‏اى نمى‏رساند، مثلًا در نزد نپول‏ها دروغ و لو دروغ كوچك و بى‏اهمیت فوق‏العاده مذموم است لكن تعدد شوهران اخلاقاً مانعى ندارد.
در زندگى چنین مردمى راجع به شناسائى و تقسیم اولادى كه از این طرز زناشوئى به دست مى‏آید هیچ گونه اختلافى بین پدران روى نمى‏دهد، ارشد اطفال متعلق به ارشد پدران است و بقیه به همین ترتیب به نسبت سن تقسیم مى‏شوند، در عربستان جاهلى زن بایستى بین شوهران خود شبیه‏ترین آنها را به طفل، نامزد پدرى مى‏كرد.
گاه مى‏شد كه همگى از قبول این سمت استنكاف مى‏ورزیدند در این صورت فرزند به نام مادر خوانده مى‏شد.
6- ازدواج ابتیاعى‏
در اغلب ملل متمدن دنیا از ایام قدیم تا چندى پیش و در بیشتر قبائل دور از مدنیت هم اكنون دختر حكم كالائى را داشته و دارد كه پدر او را مى‏فروشد.
در آفریقا قبیله هوتانتوها دختر را در قبال چند رأس گاو نر و ماده مى‏فروشند، دختر هر چه جوان‏تر باشد قیمتش بیشتر است، زیرا در نتیجه هواى گرم دختران زود بالغ و زود پیر مى‏شوند، چون ازدواج امرى تجارى است، با رضایت طرفین هم قابل فسخ است.
در قومى معروف به قوم كافر اگر تمام قیمت دختر را بپردازند پدر دختر دیگر حق مالكیت نسبت به نواده‏هاى خود را ندارد، وگرنه نسبت به آن مبلغ از قیمت كه نگرفته مالك آنان است و مى‏تواند دختران دختر خود را بفروشد.
در طایفه سولیما زن مى‏تواند هر وقت خواست پولى كه گرفته پس داده به دیگرى شوهر كند.
در گینه آفریقا علاوه بر این باید به نسبت تعداد اولادى هم كه مرد زحمت تولید آن را كشیده، زن به شوهر مبلغى بابت قیمت آنان بپردازد!!
در قبائل آفریقائى كه زن را مى‏خرند، چون خرید به مفهوم واقعى خود عمل مى‏شود، زن باید تا حدى كه مى‏تواند كار كند و چون هیچ موجب و داعى اخلاقى براى كمك مرد به زن وجود ندارد، این تعاون جز در جاهائى كه دیگر زن قدرت كار نداشته باشد مورد پیدا نمى‏كند.
یكى از سیاهان آن منطقه به سیاح اروپائى گفته: چون زنم را خریده‏ام باید مانند گاو براى من كار كند.
در بعضى قبائل صحرا دختر باید با ارتكاب فحشاء قیمت خود را تحصیل و به خانواده خود بپردازد و بعداً در فروختن خودش به مردى كه براى او عنوان شوهر دارد آزاد و قیمتى را هم كه از مرد مى‏گیرد خودش مالك مى‏شود.
در پولینزى موقع شوهر كردن دختر، پدر یا پرادرش به داماد مى‏گوید: این ملك توست و تو ارباب و مالك او هستى، اگر از او ناراضى شدى مى‏توانى او را بفروشى، بكشى، و حتى بخورى، در مواردى كه پدر خود را در معامله مغبون فرض كند تا مدت معینى مى‏تواند دختر را پس گرفته به دیگرى گران‏تر بفروشد.
در قبیله آشانتى‏هاى آفریقا اگر زن راز شوهر را فاش كند لب بالاى او را مى‏برند، اگر به مذاكرات شوهر با دیگران محرمانه گوش فرا دهد گوش او را قطع مى‏كنند، اگر شوهر سه سال غایب شد زن مى‏تواند شوهر كند ولى در صورت مراجعت شوهر، غایب، زن و بچه‏هائى كه از زناشوئى دوم تولید شده‏اند متعلق به شوهر اول است!
در مذهب برهما پادشاه باید زن زانیه و همدست مجرم او را در میدان عمومى در نظر تماشاچیان به خورد سگ‏ها بدهد، این در صورتى است كه مرد خطاكار برهمن باشد وگرنه بایستى او را برهنه كرده روى تخته آهنى كه با آتش سرخ شده بخوابانند!!
7- ازدواج میراثى‏
این قسم زناشوئى هم از جمله آثار حقوق مالكانه مرد بر زن بوده است، در گابون آفریقا پس از مرگ شوهر، زن یا زنانش به وارث یا ورثه قانونى مى‏رسیدند، وارث اختیار داشته خودش از زن استفاده كند و مى‏توانسته به اقوام دورتر متوفى انتقال دهد.
در قبیله یاریباى آفریقا نیز پسر، بیوه پدر را به ارث مى‏برده، اگر مادر خودش بود فقط استفاده باركشى و كار كردن از او مى‏نمود، و اگر مادرش نبود مى‏توانست از او به عنوان همسر بهره‏بردارى كند.
در عربستان جاهلى وارث متوفى جامه خود را به روى زن متوفى مى‏انداخت و با این عمل زن را مثل تركه متوفى به ارث مى‏برد، وارث همه گونه اختیارى نسبت به این زن داشت، اگر مادر خودش نبود مى‏توانست او را بدون مهریه عیال خود نماید، و مى‏توانست به دیگرى شوهر دهد و از مهریه‏اش استفاده كند، هم چنین اختیار داشت او را از شوهر كردن ممانعت نماید.
اسلام این میراث ناروا و زناشوئى باطل و ظالمانه را لغو نمود.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً: «1»
8- ازدواج قهرى و اجبارى‏
این گونه زناشوئى هم به طورى كه از تعریف آن برمى‏آید از آثار ضعف و زبونى زن نسبت به مرد نشأت مى‏گرفت، این ازدواج اعم از این بود كه به صورت فروش یا اسارت دختر یا صورت‏هاى دیگر باشد.
بى‏نوائى و ناچیزى دختران و نادیده‏گرفتن حقوق انسانى آنان در قرون متمادى تا كنون آنان را مجبور مى‏كرد در انتخاب شوهر از رأى پدر یا ولى خود متابعت‏ كرده و حتى بر خلاف میل و نظر خودش تسلیم شود، مظاهر مختلفه این اجبار و اضطرار در همه اعصار و عصر كنونى دیده مى‏شود.
اغلب اتفاق مى‏افتادكه ارباب ازدواج با شوهرى را كه خود دختر و خانواده او در نظر گرفته بودند تصویب نمى‏نمود و زن را مجبور مى‏كرد به مرد به خصوصى كه مورد نظر ارباب بود شوهر كند، و این تحمیل ظالمانه را بپذیرد.
در مذهب تحریف شده یهود و اغلب قبائل آفریقا و آمریكا و آسیا و اقیانوسیه یك نوع ازدواج اجبارى به نام لویرا وجود داشته و دارد، به این ترتیب كه مرد به ناچار باید بیوه برادر متوفاى خود را به زنى بگیرد، چه متاهل باشد چه مجرد، تناسب سن در این زناشوئى نباید به عنوان هیچ رعایت شود، تمایل زن و مرد هم در این گونه ازدواج نباید مداخله داشته باشد!
یكى از جهانگردان فرانسوى مى‏نویسد، بر اثر مطالعه‏ام در وضع زنان چین به این نتیجه رسیدم كه دختران چینى در مسئله ازدواج حتى فرض هم نمى‏توانند بكنند كه در این معامله نظرشان پرسیده شود، و رأیشان مورد توجه قرار گیرد.
9- ازدواج رسمى‏
در اعصار گذشته به صورتى اندك و ناچیز و در این عصر تقریباً در میان همه ملل چون امر ازدواج اساس و پایه تشكیل خانواده‏ها و ریشه سازمان اجتماعى هر كشورى است، موضوع زناشوئى و ازدواج مسئله‏اى رسمى تلقى شده و كیفیت آن تحت نظارت و مراقبت قانون قرار گرفته است، ولى با كمال تأسف در برخى از كشورها به صورت افراط قانون را در جهت حفظ حقوق زن قرار داده‏اند و همین افراط در حمایت سبب شده كه بنیاد ازدواج متزلزل شود و در پاره‏اى از كشورها و در همه غرب اكثر جوانان تمایل به ازدواج نداشته باشند و براى ارضاء غرائز خود بدون عقد رسمى با زنى به عنوان همسر خویش زندگى‏ كنند و هر وقت از او سیر شدند او را كه نمى‏تواند به خاطر سند رسمى ازدواج، و ثبت نبودن مسئله در هیچ دفتر رسمى مورد حمایت قانون قرار بگیرد رها كند!
10- ازدواج خصوصى‏
در بیشتر نقاط جهان به خصوص طوایف و قبائلى كه آزاد از قانون یا فرارى از مقررات زندگى مى‏كنند زناشوئى امرى خصوصى و فردى است كه دولت یا جامعه به آن نظرى و حساسیتى ندارند، اگر هم داشته باشند رسوم و عادات مانع از آن است لذا به طور اغلب در این نوع ازدواج قوانین خاصى و كنترلى وجود ندارد، و براى كیفیت آن مقررات خاصى وضع نشده است.
هر كس بر طبق مشتهیات و تمكن خود به شكل خاصى زن مى‏گیرد، و طرز رفتار با زن بسته به حیثیت و تربیت خانوادگى طرفین و عواطف و احساسات مرد است. ولى انواع ناروائى‏ها مبتذل و بى‏آبروئى كه در منطقه آفریقا و اقیانوسیه در امر ازدواج خصوصى رایج بوده، مثل قرض و اجاره دادن زن و غیر آن نتیجه بى‏توجهى كامل دولت و جامعه و آزادى در هوس‏رانى است.
11- ازدواج تولیدى‏
در این شكل ازدواج آنچه فقط مورد نظر شوهر است، صرفاً تولید نسل و ایجاد اولاد است، و زن منحصراً در این جهت مورد توجه قرار مى‏گیرد!
در بیشتر قبائل و نقاط كه در زناشوئى متوجه این منظورند مصداق واقعى فرزند فقط اولاد ذكور مى‏باشد، زنى كه پسر نیاورد عقیم تلقى مى‏شود.
در اغلب تمدن‏هاى قدیم براى بقاى خانواده‏ها كه جز با وجود فرزندان ذكور صورت‏پذیر نبوده تدابیر عجیبى اتخاذ مى‏نمودند.
در روم و یونان و هند قدیم موضوع بقاء خانواده رنگ مذهبى به خود داشت، و وجود پسر براى این كه اسلاف به سمت خدائى باقى بمانند لزوم داشته است.
در مذهب برهما در صورتى كه فرزند نیاوردن زن نتیجه عقیم بودن شوهر باشد اجازه داده مى‏شد مرد زن عقیم را به وسیله برادر خود آبستن كند، و در ایران قدیم هم این برنامه به صورت دیگر به عنوان زواج ابدال صورت مى‏گرفته است!!
12- ازدواج موقت‏
به طورى كه از كلمه موقت برمى‏آید، برخى از قوانین براى جلوگیرى از فحشا به خصوص در مناطقى كه تعداد زنان به عللى بیش از مردان است یا موجبات دیگرى وجود دارد تمایل طبیعى زن و مرد را به هر صورت مشروع و قانونى در آورده، وصلت‏هاى موقتى را اجازه داده‏اند.
بدیهى است تنها منظور از این قسم ازدواج ارضاء شهوت بوده، و به هیچ وجه نظرى به تولید مثل ندارد، حتى مى‏توان گفت مفهوم این قسم زناشوئى تا حدى با ایجاد نسل منافات دارد.
اسلام در این زمینه براى این كه حقى از زن یا مرد پایمال نشود و ظلمى انجام نگیرد این زناشوئى را علاوه بر این كه بنام متعه پذیرفته ولى مانند ازدواج دائم براى زن و مرد تكالیفى قرار داده و پس از انقضاء مدت براى جلوگیرى از اختلاط انساب عدّه قائل شده است.
13- ازدواج دائم‏
در برخى از شرایع و مكاتیب و قوانین زناشوئى را به عنوان عقد دائم پذیرفته و انحلال ناپذیر تلقى نموده‏اند و نه فقط از حیث مدت محدود نیست بلكه امكان تفریق و جدائى هم در آن پیش‏بینى نشده است.
اساس این نظر بر تعظیم و تكریم موقعیت این عقد، كه پایه تشكیل خانواده است قرار دارد، و چون حق طلاقى در آن نیست هر پیش‏آمد سوئى را زن باید اجباراً از جانب شوهر تحمل كند و بسازد و بسوزد!
باید بدانیم كه انحصار ازدواج به این صورت از دو نظر عملى نیست و با طبیعت زندگى و حقوق حقه طرفین بخصوص زن مطابقت ندارد، یكى از نظر عدم امكان طلاق و دیگر از نظر دوام مدت.
1- از لحاظ عدم امكان طلاق: چون براى زن و شوهرى كه اختلافات اخلاقى و هم كفو نبودن ادامه زندگى را بین آنان عذاب طاقت‏فرسا و روح‏گدازى مى‏كرد باید چاره‏اى اندیشه مى‏شد تا مرد و زن و بخصوص زن از چنین محدودیت غیر انسانى آزاد شود، پس لازم آمد كه در هر قانون موارد خاصى براى طلاق پیش‏بینى شود، لذا در آئین مسیحیت البته تحریف شده آن كه فعلًا به عنوان دین مسیحیان تلقى مى‏شود، با این كه ابداً طلاق وجود نداشته تدریجاً ناچار شدند برخلاف رأى صریح كلیسا طلاق را در موارد خاصى تجویز كنند.
2- از نظر دوام مدت: گرچه حیثیت اجتماعى زن مقتضى است كه عقد او عقد دائم باشد و زن صرفاً وسیله التذاذ تلقى نگردد، لكن با توجه به تمایلات طبیعى زن و مرد و موجباتى كه ارتباط موقت بعضى از زنان و مردان را ایجاب مى‏كند، در صورتى كه زناشوئى مشروع موقت وجود نداشته باشد، قهراً فحشا و روابط نامشروع شیوع پیدا خواهد كرد، و شخصیت زن لگدكوب خواهد شد، و هویتش مورد تجاوز قرار خواهد گرفت، و مرد هم به گناه بسیار زشت و كبیره زنا مبتلا و خلاصه آنچه واقعا نباید اتفاق بیفتد اتفاق خواهد افتاد.
این مطلب بدیهى است كه رابطه نامشروع زن و مرد كه در عین حال موقت و هدفى جز ارضاء شهوت ندارد چند برابر به موقعیت اخلاقى و اجتماعى و هویت و شخصیت زن ضربه وارد مى‏كند، تا ازدواج مشروعى كه همان تمایل و ارتباط موقت را صورت شرعى و قانونى داده است، و از لحاظ حقوق و وظایف طرفین و جلوگیرى از اختلاط انساب تحت نظم و انضباط در آورده است.
پس عدم امكان طلاق كه قرن‏ها بر بعضى از ملت‏ها بخصوص مسیحیت حاكم بوده، و اجبار بر دوام مدت در حالى كه موجب عذاب طاقت‏فرساست ظلمى بوده كه قرن‏ها به زن مظلوم تحمیل شده است و آئین اسلام به بهترین صورت این دو مشكل را حل و زمینه آزادى زن را از آن همه رنج و عذاب فراهم آورد، ولى افسوس كه اكثر مردم كه قدر اسلام را نمى‏شناسند و در برابر این نعمت عظیم دچار كفران شدید هستند.
14- ازدواج آزمایشى!!
این گونه زناشوئى كه فوق‏العاده به نظر عجیب مى‏آید و متأسفانه اموز در غرب یعنى ممالك اروپائى و آمریكائى شیوع دارد و دامنه‏ى كثیف آن به برخى نقاط شرق هم كشیده شده، مانند سایر اقسام پست و مبتذل ازدواج از آثار دنائت و انحطاط تمدن و اخلاق جامعه و حقیر و ناچیز شمردن زن و بى‏توجهى دولت‏ها و ملت‏ها به مسئله‏ى بسیار مهم ازدواج حقیقى و واقعى است.
نمونه شاخص این طرز زناشوئى خائنانه و ظالمانه تا چندى پیش در سیلان جنوب هندوستان دیده مى‏شد، مردم این سامان به عنوان آزمایش زن مى‏گرفتند و بعد از آن بى‏بند و بارى غرب و آزادى بى‏قید و شرط شهوت‏رانان اروپا و آمریكا آن را به صورت یك فرهنگ پذیرفت، در سیلان در این زناشوئى پس از پانزده روز اگر زن مورد پسند مرد مى‏شد ازدواج تثبیت، وگرنه مهر باطل بر آن مى‏زدند.
با در نظر گرفتن این كه در این اقوام مصداق خارجى زناشوئى جز خرید و فروش دختران چیزى نبوده، زن بایستى متاع وجود خود را با نهایت آسانى و ارزانى در دسترس خریدار مى‏گذاشت تا او پس از مدتى آزمایش اگر پسند كرد ابتیاع وگرنه زن باید خریدار دیگرى براى خود پیدا نماید.
همانطور كه تذكر دادم متأسفانه در نقاط به اصطلاح بسیار متمدن دنیا از قبیل فرانسه و اتازونى و هم‏مسلكان آنان در فرهنگ و آداب، سوء استفاده از آزادى معاشرت زن و مرد، و سوء تعبیر در معناى واقعى تمدن و مدنیت موجب این شده كه معاشرت‏هاى آزمایشى بین دختر و پسر رواج گیرد، گرچه این معاشرت صورت زناشوئى ندارد، مع الوصف عملًا همان روابطى كه بین زن و شوهر باید وجود داشته باشد بین دختران و پسران یافت مى‏شود، درست مانند زناشوئى آزمایشى سیلان، پسران به نام این كه براى پیوند ازدواج و علقه‏ى دائمى لازم است از خصوصیات و خلقیات زوجه آینده آگاه شوند، مدتى با دختران معاشرت و از آنان بهره‏ى جنسى برده و چه بسا حملى هم در رحم او بگذارند و پس از ارضاء مشتهیات نفسانى و حیوانى از ازدواج سر باز زده و روابط خود را قطع كرده براى آزمایش سراغ دختر دیگر مى‏روند!!
این است مقدار ارزش زن، در جوامعى كه از فرهنگ حق دوراند، و پاى‏بند به اخلاق انسانى و كرامت و شرف نیستند، و در عین حال در همه رسانه‏هاى خود عربده مى‏كشند زن در غرب آزاد شده و از محدودیت ضد تمدن در آمده، و دیگر امل و مرتجع و قدیمى نیست!!
از آنان بدتر و بدبخت‏تر مشتى دختران و پسران جوان ممالك شرقى و بعضاً ممالك اسلامى هستند كه واقعاً كوركورانه و جاهلانه در حالى كه اسلام و آداب انسانى آن را رها كرده دنباله‏رو آن حیوانات وحشى و ظالم به حقوق زن هستند.
15- ازدواج اشتراكى و خانوادگى‏
در برخى از طوائف همه عومل تنزل اخلاقى و سقوط ارزش‏هاى انسانى وجود داشت، در این طوایف منظور از زن گرفتن صرفاً التذاذ حیوانى و شهوت‏رانى مطرح بود.
گاهى فقر، تن‏پرورى، عدم كفایت مخارج معیشت مردان را وادار مى‏كرد از زن گرفتن امساك نمایند، در این گونه اجتماعات انواع فساد اخلاقى بنام زناشوئى رائج بود.
تا پنجاه سال پیش سرخ‏پوستانى كه در نواحى كالیفرنیا سكونت داشتند، زنى كه هر یك از افراد خانواده مى‏گرفت مورد استفاده كلیه مردان آن خانواده بود، حتى ارتباط او با مردان قبیله هم مانعى نداشت و حسد شوهر وقتى تحریك مى‏شد كه زن خود را در قبیله دیگر ببیند.
در قبیله سینگاله ساكن سیلان نیز زن متعلق به همه برادران و حتى پدر خانواده است، اساساً شخص ازدواج نمى‏كند، بلكه خانوداه زن مى‏گیرد، در تبت ازدواج امرى است مشكل و شرم‏آور، افراد خانوده در این زمینه با یكدیگر شریك سعى مى‏كنند كه از سنگینى این بار بگاهند!!
ارشد برادران یك زن براى همه برادران مى‏گیرد، اولاد این ازدواج متعلق به ارشد برادرهاست.
در نپال از نواحى هیمالیائى هند نیز برادران یك خانواده یك زن اشتراكى به قیمت 15 یا 12 روپیه مى‏خریدند و گاه گاهى او را اجاره مى‏دادند، اولاد این زناشوئى به ترتیب سن و ارشدیت میان پدران تقسیم مى‏شد!!
16- ازدواج جمعى‏
این نوع زناشوئى هم از مظاهر پستى و تنزل اخلاقى و تربیتى، و ناشى از ناچیز بودن زن در نظر مرد است.
در این نوع ازدواج استمتاع چند مرد غریبه از یك زن ناشى از این اندیشه باطل و فكر سخیف است كه زن باید مانند كالاى خرید و فروش به حساب آید، بنابراین اشتراك چند مرد در این امر مانند اشتراك آنان در استفاده از یك خانه است!
در ازدواج جمعى عامل اساسى، بى‏نظمى جامعه و لجام گسیختگى افراد در هوس‏رانى و ارضا مشتهیات حیوانى است.
در جزائر هاوائى تا همین نزدیكى‏ها چند برادر همه نسبت به زن‏هاى یكدیگر شوهر بوده‏اند، زن‏ها هم به همین ترتیب هر یك عیال یكایك برادران مى‏شدند!
17- ازدواج اختلاطى‏
گرچه اطلاق نام زناشوئى بر این هرج و مرج و شهوت‏رانى نفرت‏آور، از لحاظ حقوقى صحیح نیست، لكن چون در مقام شمردن انواع و اقسام مختلفه ازدواج و بلكه صورت‏هاى گوناگون تجمع زن و مرد هستیم باید از این نوع ازدواج كه مدت‏ها در بعضى طوائف شایع بوده و متاسفانه هنوز هم در برخى نقاط به اصطلاح متمدن و پیشرو وجود دارد اسمى برده شود.
تا چندى قبل و بلكه هنوز در سكنه قدیمى هندوستان از آن جمله در قبیله سونتال تمام دختران و پسران جوان موقع معینى از سال در یك مجلس همه با هم عروسى مى‏كنند، به این ترتیب كه شش شبانه‏روز اختلاط مطلق میان زن و مرد حكم‏فرماست، بعداً هر زن و مردى كه خواستند خود را به یكدیگر اختصاص مى‏دهند، این نوع زناشوئى و تشكیل خانواده در محل‏هاى معینى از اروپا و امریكا در بزم‏هاى شبانه هم اكنون جریان دارد و با همه قوا شخصیت زن سركوب و لگدمال مى‏شود!
18- ازدواج اقتراضى و معاوضه‏اى‏
این طرز زناشوئى هم از مظاهر بى‏عفتى و افراط در شهوترانى و ناشى از بندگى هوا و هوس است. قرض و معاوضه زن نه فقط سابقاً شیوع داشته بلكه هنوز هم در برخى نقاط به ظاهر متمدن وجود دارد.
در قبائلى از جنوب آمریكا مثل بلاك‏فیت‏ها دو نفر دوست در یك شب زن‏هاى خود را معاوضه مى‏كنند، در گروئلند اشخاص براى چند ماه زن خود را به دوستانشان وام مى‏دهند، این عمل نشانه‏ى فتوت و گذشت اخلاقى شمرده مى‏شود، و نهایت محبت و صمیمیت وامدهنده را نسبت به وام گیرنده نشان مى‏دهد!
راستى سقوط و پستى و بى‏غیرتى و بى‏شرفى و زندگى بدتر از حیوانات بیابانى تا كجا!
در مهد فلسفه و حكمت یعنى یونان قدیم نیز این موضوع بى‏سابقه نبوده، چنان كه در كتاب‏ها نوشته‏اند مادر دموستن خطیب معروف یونانى به همین صورت مورد معامله واقع شد، در روم قدیم هم كاتون زن خود مرسیا را به دوستش هورتن سیوس قرض داد و پس از مرگ دوستش او را پس گرفت!
19- ازدواج اسمى و تصنعى‏
در این نوع ازدواج شوهر فقط به اسم و عنوان زوجیت اكتفا مى‏كند یعنى براى زن اسماً شوهر است نه رسماً. به همین خاطر هیچ‏گونه علقه واقعى زن و شوهرى وجود ندارد، در جزیره‏ى هاوائى چون فرزندان موظف‏اند به حساب و نفع پدر كار كنند، اشخاصى یافت مى‏شوند كه فقط به صورت ظاهرى و اسمى سمت شوهرى دارند ولى زنى كه تحت زوجیت اسمى آنان است به میل خود جفت انتخاب مى‏كند اما فرزندانى كه از این زن و از شوهر دلخواهش متولد مى‏شوند به پدر اسمى خود تعلق مى‏گیرند!!
20- ازدواج سه ربعى‏
در برخى طوائف افریقا خصوصا در صحرا، پیمان ازدواج میان زن و شوهر این بوده كه یك چهارم از عمر زناشوئى را زن آزاد و در اختیار خویش باشد و سه چهارم دیگر اختصاص به شوهر داشته باشد، معمولًا این تقسیم روى مأخذ روز بوده، به این ترتیب كه هر چهار روز، روز چهارم را زن مى‏توانسته با هر كسى كه میل دارد به سر ببرد، البته موالید این معاشرت‏هاى آزاد نیز متعلق به بستر زناشوئى بوده است.
22- ازدواج ثیبه‏
در این قسم ازدواج باید زن پیش از شوهر كردن بكارتش ازاله شده باشد.
در صحراى آفریقا به طورى كه در ازدواج ابتیاعى ذكر شد دختران باید پیش از عروسى قیمت خود را به وسیله فحشا تحصیل و به خانواده خود بپردازند.
در بعضى جزائر اقیانوسیه و قبایل اصیل هند دختران بایستى براى این كه بتوانند شوهر كنند در معبد براى ازاله بكارت مرتكب فحشاء شوند! آرى در معبد!!
در گوآ و پوندیچرى دختران به معبد ژاگرنو مى‏رفتند، در طایفه ساكالاو ساكن ماداگاسكار معمولًا والدین در صورت مسامحه از ازاله بكارت دختران، خود دختران قبل از عروسى بوسیله‏ى مقتضى بكارت خود را زایل مى‏كردند.
از همه شگفت‏آورتر این كه در كامبوج هند و چین رسم خاصى متداول كه تا سال‏هاى پیش نیز معمول بوده است به نام چین تان، و آن رسم این بود در هر شهرى در این كشور روز معینى در هر سال، والدین دختران خود را كه به سن مقتضى براى زناشوئى رسیده بودند در محل عمومى جمع مى‏كردند، پس از آن رئیس معنوى بودائیان قبول مى‏كرد كه این دختران را مجاناً خریدارى كند، سپس آنان را با تشریفات مذهبى و ملى به خانه‏ى خود مى‏برد و به وسیله هم‏بسترى‏ بكارت آنان را ازاله و روز بعد به خاطر زحمتى كه در بیصورت كردن ناموس مردم كشیده بود با گرفتن تحف و هدایاى مورد توجه باز آنان را به والدینشان مى‏فروخت، از این به بعد دختران مى‏توانستند شوهر كنند!! شما را به خدا ببینید بى‏شرمى تا كجا و سقوط دادن جنس زن تا چه اندازه؟!
و افتضاح‏تر از آنچه این كه در مالابار هندوستان در عروسى رؤسا و ثروتمندان سه شب اول عروسى اگر عروس باكره بود به روحانى بزرگ بودائى شهر اختصاص داشت و پس از ازاله بكارت و انقضاء سه شب، روحانى مزبور در برابر زحمت و خدمتى كه انجام داده بود و عروس تازه را متبرك نموده پنجاه قطعه پول طلا انعام مى‏گرفت سپس عروس را به شوهر جوانش مسترد مى‏كرد!!
23- ازدواج تصرفى‏
در برخى از طوایف محلى و آمریكائیان اصیل خرید یك زن براى مالكیت او امرى تمام نبود، بلكه شوهر مى‏بایستى همیشه براى دفاع از زوجه خود مجهز و آماده باشد تا بتواند او را در ملكیت و تصرف خود نگاه دارد، اگر مردى قوى‏تر اراده مى‏كرد زن كسى را از تصرف او خارج و زوجه خود سازد شوهر ضعیف اجباراً تمكین مى‏كرد! عموماً مردانى كه در تیراندازى مهارت نداشتند از داشتن زن زیبا و مورد پسند عاجز و عملًا محروم بودند.
در اعراب جاهلیت نیز نظیر این هجوم و دفاع براى اسیر كردن و ربودن زنان مردان ضعیف وجود داشته است.
24- ازدواج تطلیقى‏
در برخى قبائل افریقا به قدرى طلاق رائج و پسندیده است كه قیمت و ارزش زن بسته به تعداد شوهرانى است كه داشته و دفعاتى كه طلاق گرفته است!
آنجا وضع به گونه‏اى است كه مى‏توان گفت: طلاق در نفس زناشوئى منظور شده و زن بایستى به فاصله خیلى زود تا چند هفته طلاق گرفته به دیگرى شوهر كند.
زن بیوه به نسبتى كه بیشتر طلاق گرفته باشد زودتر و آسان‏تر شوهر پیدا مى‏كند، در صحراى آفریقا به زنى كه تغییر شوهر نداده است زنان دیگر مى‏گویند تو زن ناچیزى هستى زیرا بیش از یك مرد به تو میل نكرده و تو را نخواسته است! در ماداگاسكار عدّه زن مطلقه دوازده روز است، در حبشه نیز به حدى طلاق شایع است كه یكى از جهانگردان زنى را دیده كه هفت نفر از شوهران سابقش نزد او نشسته بودند.
از مجموع آنچه راجع به انواع مختلفه ازدواج و رسوم و آداب عجیب اقوام و وضع زن امروز در غرب و در بعضى از طوایف شرق گفته شد حقارت زن و ناچیز شمردن او به وسیله فرهنگ‏هاى مختلف بشرى و مادى روشن شد، جنایات طوایف مختلف انسانى و جهل آنان به این موجود ظریف به حدى بوده و هست كه این موجود انسانى و عنصر قابل تربیت را در قانون مذهبى بودا جنس شریر معرفى مى‏كند كه در درون او براى فاسد ساختن مرد حس به خصوصى تعبیه شده است.
مذهب مزبور به مردان سفارش اكید كرده كه در خانه با خواهر یا مادر یا دختر خود تنها نمانند، در شریعت برهما دختر و زن باید در حیات و ممات چون سایه تابع مرد باشد.
در هندوها مردى كه همسرش مرده باید به زودى زن بگیرد ولى زن بیوه اگر شوهر كند این عمل احساسات عمومى را جریحه‏دار مى‏سازد!
در گذشته چین اگر در ایام نامزدى داماد مى‏مرد، عفت و آبرومندى اقتضا داشت كه دخترى كه نامزد عروسى بوده دیگر شوهر نكند، هم چنین زن عفیف‏زنى بوده كه پس از مرگ شوهر خودكشى كند، و بهتر این بوده كه زن بیوه در میدان عمومى شهر در محضر هزاران تماشاچى انتحار نماید، نام چنین زنى را در تابلو افتخارات قید مى‏كردند.
در هندوستان زنان بایستى خود را با جسد مرده شوهر مى‏سوختند، این عادت بدواً در بنگاله میان طبقه‏ى اشراف رایج و بعداً در عموم طبقات فرهنگ شد، كه از فسخ این قضیه بیش از نیم قرن نمى‏گذرد!!
در ایالت ماراتا دو نفر از امراى هند موقع مرگ یكى هفده و دیگرى سیزده زن داشت، بیست و نه نفر از این زنان بى‏نوا خود را تسلیم شعله آتش كردند، یك زن دیگر كه حامله بود پس از وضع حمل خود را به دوستانش با سوختن در آتش ملحق كرد، به راستى چه فرهنگ جاهلانه و ظالمانه‏اى را به زن تحمیل و به او باورنده بودند كه سعادتت در این است كه كنار مرده‏ى شوهرت بسوزى!!
در قبایل و طوایف سِلْت در اروپاى مركزى وقتى مرد مى‏خواست از مشروع بودن ولادت نوزاد خود اطمینان پیدا كند، كودك را در سبدى گذاشته روى آب رها مى‏كرد، اگر سبد روى آب مى‏ماند بچه مشروع و مادر محفوظ بود، و اگر سبد در آب فرو مى‏ریخت بچه زیر آب خفه و مادر خیانت‏كار طفل كشته مى‏شد!!
در كلده و آشور، پس از قانون حمورابى اگر زن در خانه شوهر رعایت صرفه‏جوئى و اقتصاد را نمى‏كرد و موجب خانه خرابى شوهر مى‏شد، یا بدون اجازه شوهر مى‏خواست به خانه‏ى پدرى خود برگردد یا فتنه برپا مى‏كرد، مرد مى‏توانست او را بدون پرداخت مهریه از خانه اخراج یا او را مانند كنیزى نگاه داشته زن دیگرى اختیار كند، در ضمن شوهر مى‏توانست زن خود را در مقابل جرم اسراف و تبذیر، پس از اثبات در دادگاه در آب غرق كند!!
این بود گوشه‏اى از مظالم جنایات مردان نسبت به زنان از قدیمى‏ترین روزگاران تا به امروز.
در بخش بعد تا جائى كه لازم باشد به نگاه آسمانى اسلام و قوانین و مقررات نورانى‏اش، نسبت به زن و حقوقى كه در همه زمینه‏ها براى او مقرر كرده اشاره مى‏كنم تا قدر و منزلت این فرهنگ كه سبب شد زن را به كرامت و شرافت و اصالت و عزت وجودى‏اش برگرداند، و او را به عنوان انسانى والا و داراى قابلیت ایمانى و اخلاقى و تربیتى قلمداد كند روشن شود.

سه شنبه 15/5/1392 - 16:21 - 0 تشکر 629348

قبلا هم همچین مطلبی تو انجمن زنده بودن ازدواج هاشون خیلی مسخرست واقعا خیلی عجیبه بعضی هاش آخه این چه رسم و رسوماتیه که دارن؟!!!

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.