• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 5141)
دوشنبه 7/5/1392 - 14:13 -0 تشکر 627005
وظیفه و نقش پدر د‌ر تربیت فرزند‌ان

این پدرهای امروزی
● بررسی الگوی روانشناختی پدران مدرن
محبوب اربابی؛ پدرهای آخر شب ها، پدرهای آخر هفته ها، پدرهای تمام وقت، پدرهای نیمه وقت، پدرهای غایب و... خوشبختانه همه آنها زیر چتر روز پدر گرد هم آمدند و از آنها تجلیل شد. اما به راستی چه دورنمایی می توان از پدرهای امروزی ارائه داد؟ آیا واقعاً سهم هر فرزند ایرانی از پدر خود فقط بیست دقیقه است؟
شرایط پدر بودن چیست؟ یک پدر خوب کیست؟ برای پدر خوبی بودن چه رفتارها و چه عادت هایی را باید کسب کرد؟
در دنیای پیشرفته امروز ما به شدت با کمبود الگوی نمونه مواجهیم. ولی پدرهای امروزی این وظیفه شماست که این الگوها را برای فرزندان خود خلق کنید، برای کسانی که فردا از شما پیروی خواهند کرد.
یک پدر«مد روز بودن»، ابتدا و قبل از هر چیز، یعنی آشنا بودن به روش زندگی با نزدیکان، با کسانی که مهم ترین افراد برای شما هستند.
تنها هدف این نوشتار مطرح کردن موضوع برای برانگیختن بعضی سوالات در ذهن شما و یافتن ابزاری برای پدری خوب بودن است، همچنین ایجاد انگیزه تلاش برای تبدیل شدن به پدری نمونه.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:43 - 0 تشکر 627031

▪ پدر سختگیر نباشد:
جمله «در خانه ما قانون پدر، قانون خانواده است»، مشخصه این نوع پدران است. در این موارد پدر تجلی نظم و قانون است و پسر باید تبعیت کند. در چنین شرایطی، اگر پسر یاد نگیرد که قانون پدر تبعیت کند، در آینده قانون اجتماع را هم پاس نمی دارد و در نتیجه متمدن و نظام مند نمی شود، این در حالی است که این پدیده مرز و حدود مشخصی دارد و یک فرایند بهنجار از تبعیت صد در صد آغاز می شود، اما به تبعیت صد در صد ختم نمی شود. یعنی در فرآیند رشد، کودک و نوجوان باید به تدریج «نه گفتن» را یاد بگیرد و بیاموزد که می توان قانون پدر را تغییر داد و قانون جدیدی جایگزین آن کرد، اما این جمله شناختی، باید در ذهن نوجوان به وجود آید که در این نوع رابطه، پدر به پسر قانونمند بودن را می آموزد. اما اگر پسر یاد بگیرد که قانون تنها قانون «پدر» است، هرگز فرایند مرد شدن را طی نمی کند و کودک باقی می ماند. پس دستور مداری پدر، باید به پسر منتقل شود و دستور مداری پسر زمانی شکل می گیرد که قانون پسر در مواردی جایگزین قانون پدر شود. یعنی پسر این پیغام را از پدر دریافت کند که «تو می توانی در مواردی قانونی متفاوت از قانون من داشته باشی و باز رابطه صمیمانه ما ادامه داشته باشد.»
اگر پسر از مجازات پدر بترسد، چه قانون را رعایت کند، چه نکند، از نظر رشد روانی کودک باقی خواهد ماند و شکل گیری اخلاق در او، در ابتدایی ترین نوع خود، یعنی رعایت قانون از ترس مجازات باقی خواهد ماند.
در صورت رعایت نکات مثبت ذکر شده توسط پدر، پسر در آینده مردی با ویژگیهای مردانه و موفق به لحاظ عاطفی و اجتماعی بار خواهد آمد، چرا که جوان امروزی باید بتواند در زندگی اجتماعی، قوانین خود را به جای قوانین کهنه بنشاند. پس باید جسارت تجربه کردن، آزمودن، اشتباه کردن و تصحیح آن را داشته باشد و تنها در این صورت است که خلاقیت و رشد شکل می گیرد، نابسامانی ها سامان می پذیرد و کودکی ها به بلوغ ایده آل بشر تبدیل می شود.  

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:45 - 0 تشکر 627032

زیباترین لحظات یک پدر
محبتی كه خداوند در قلب پدر و مادر نسبت به فرزندشان قرار داده، عطیه ای است الهی كه هیچ حب و مهری را یارای برابری با آن نیست. از این روست كه خداوند بارها در كلام خود صحبت از شان و مقام پدری ومادری می كند، آنان را به جایگاهی منصوب می كند كه هیچ كس دیگری بر آن ننشسته است.
در این بین، میان مهر مادری و خردپدری، تفاوتهایی وجود دارد كه خود در تكامل با هم موجب رشد و تربیت بهتر فرزند خواهد شد. مهر مادری را خردمندی و محبت با تدبیر پدر كامل می كند و از آن روست كه جایگاه رفیع پدر غیرقابل رقابت و جای گزینی می شود.
در سایه خرد مدیریت پدر است كه مهر مادری به بار می نشیند و عطر خوش خوشبختی در خانواده می پیچد.
امروزه با ماشینی شدن زندگی، فشارهای اجتماعی و اقتصادی چنان بر خانواده سنگین شده است كه روال طبیعی و كامل زندگی خانوادگی را برهم زده است و بسیاری از ارزشهای گذشته كم رنگ شده اند. غالباً مسائل و مشكلات بیرونی خانواده چنان ذهن و قلب والدین را مشغول می دارد كه گاه از وظیفه خویش در قبال فرزند و حل مسائل درونی خانواده بازمی مانند.
بدین صورت است كه گاه نقش پدر به عنوان سكان دار و مدیر خانواده به نقش مردی خسته و نان آور تبدیل می شود كه تنها ثمر حضورش تامین نیازهای اقتصادی نهاد خانواده است و از نقش خویش به عنوان مدیر خانواده و نیز پدری بازمانده است.
من دانشجوی سال اول دانشگاه بودم كه خبری ناگهانی از سوی مادرم، ذهن و فكرم را سخت به خود مشغول كرد. به هیچ عنوان آمادگی این خبر عجیب را نداشتم و به شدت شوكه شده بودم.
مادرم در تماس با من پس از قدری طفره رفتن و حاشیه گوئی، نفس عمیقی كشید و خبر را به من داد: «من باردار هستم.» فكر بچه دار شدن پدر و مادرم در این سن و سال و این كه من به زودی صاحب خواهر یا برادری خردسال خواهم شد به قدری ذهنم را مشغول كرد كه حتی فراموش كردم به مادرم تبریك بگویم.
در این فكر بودم كه زندگی كوچولوی تازه رسیده چطور خواهد بود؟ آیا كودكی او شبیه كودكی خود من است؟ آیا پدر و مادرم با وی نیز همان رفتاری را خواهند داشت كه با من داشتند؟ فكر نمی كنم. پدر چطور؟ آیا اكنون به پدری شباهت دارد كه من می شناختم؟ پدری كه همیشه غایب بوده و یا بسیار خسته از فشار كار. پدری كه هرگز فرصت نكرده همدم بازیهای كودكی من باشد.  www.migna.ir

از خود می پرسیدم: این بار چطور؟ او چگونه پدری خواهد بود؟ ۹ ماه بعد پدرم نوزاد پسر نورسیده را در آغوش گرفت و به نرمی پوست لطیف او را نوازش كرد. گوئی او می دانست این آخرین فرصت وی برای پدربودن و لذت بردن از این نقش خواهد بود. در زمان تولد من او مردی بسیار پرمشغله بود؛ كه مردكار بود تا مرد-پدر.
و حال كه آخرین فرزندش را در آغوش داشت تصمیم گرفته بود لذت دوباره پدرشدن را با پركردن جایگاه رفیع خود در زندگی فرزندش بچشد. او می خواست این بار پدری جذابتر، خوش اخلاق تر، خردمندتر و صبورتر از زمان كودكی من باشد تا كودكش هرگز جای خالی پدر را حس نكند. به عبارت دیگر او تصمیم داشت تجارب خود را تحلیل كند و از هر آن چه او را از محیط خانواده و فرزندش دور می سازد رها شود. با تولد فرزند جدید، پدر من به دیدگاهی رسید كه به قول روانشناسان دوباره پدر شدن را تجربه كند واین بار با اجتناب از خطاهای گذشته - كه بر من اعمال شده بودند - پدر بهتری باشد.
این ماجرا نه تنها در مورد پدر من بلكه در مورد تمام آقایانی صادق است كه متاركه و ازدواج مجدد داشته اند و یا در سنین بالا صاحب فرزند شده اند. همه آنها حس واحدی را تجربه می كنند كه به آنان می گوید: این آخرین فرصت توست. پدر بهتری باش.
مردان و پدرانی این چنین فرصتی ناب به دست می آورند تا بتوانند با اصلاح خود و روابط والد و فرزندی خود، آینده بهتری را برای فرزندشان رقم بزنند و تقدیر چنین شانسی را به ایشان می دهد كه در قالب نقش پدری خوش بدرخشند.
سؤال این جاست كه یك چنین پدری برای فرزندان آخر خود چه كارهایی انجام می دهند كه در زمان تولد فرزند اول از آن غفلت كرده اند؟ چه تغییری در مشی و رفتار خود می دهند؟ بهتر است با مثال هایی از زندگی واقعی افراد این مسئله را بشكافیم.
این پدر اولین فرزندان خود را در حالی بزرگ كرد كه به عنوان یك پدر، مشغله كاری زیادی داشت و موفق نمی شد به حد لازم برای فرزندان خود وقت بگذارد.
در سن ۵۰ سالگی او دو فرزند داشت. او مدیر بخشی از یك شركت كوچك بود و به گفته خودش مسئولیت تامین معاش خانواده را به عهده گرفته و بچه ها را كاملاً به مادرشان واگذار كرده بود و چنین می پنداشت كه دیدن بچه ها در تعطیلات آخر هفته برای آنها كافیست. حاصل این تفكر آن بود كه وی در زندگی عاطفی فرزندانش غایب محسوب می شد و تكیه آنان بیشتر به مادرشان بود تا مردی كه همیشه مشغول و پراخم دیده بودند.
یك روز كاری او از ساعت ۷ صبح تا ۸ بعدازظهر طول می كشید و بنابراین وقتی برای گذراندن با خانواده نمی ماند. برای او بسیار مشكل بود كه بر روی شكاف عظیمی كه بین او و فرزندانش بود پل بزند و به آنان نزدیك شود.
او در دوران بازنشستگی اش بارها سعی كرده بود از فرزند ارشد خود دلجویی كند و محبت خود را به او نشان دهد اما بسیار دیر بود. هر بار كه پدر جویای احوال فرزندش می شد و یا از او می خواست نیازهای خود را بیان كند، او تنها می گفت: نه پدر همه چیز مرتب است برای او پدر یك سایه بود.
رابطه پدر با فرزندان كوچك ترش نیز به همین ترتیب در جریان بود و بیم آن می رفت كه به زودی پدر برای او نیز بیگانه ای شود كه نمی توان به او اعتماد كرد. اوضاع به همین منوال پیش می رفت كه حادثه ای زندگی آنها را دچار تغییر كرد و او همسر خود را از دست داد. این نخستین باری بود كه بدون همسر مسئول نگهداری از فرزندانی شد كه با وی بیگانه بودند. او برعكس گذشته تمام ساعات روز را در كنار فرزندانش می گذراند و اینگونه بود كه طعم واقعی خانواده را چشید. او شروع به شناختن فرزندانش كرد با ترسها و خصوصیات اخلاقیشان آشنا شد و سرانجام شبیه همان پدری شد كه روزی خود آرزوی داشتنش را داشت. خود او درباره تجربه اش می گوید: بزرگ كردن بچه ها، لذتی دارد كه پدران شاغل اغلب از آن بی بهره اند و غالباً نمی دانند چه چیز فوق العاده ای را از دست می دهند.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:47 - 0 تشکر 627033

این پدرهای امروزی
● بررسی الگوی روانشناختی پدران مدرن
محبوب اربابی؛ پدرهای آخر شب ها، پدرهای آخر هفته ها، پدرهای تمام وقت، پدرهای نیمه وقت، پدرهای غایب و... خوشبختانه همه آنها زیر چتر روز پدر گرد هم آمدند و از آنها تجلیل شد. اما به راستی چه دورنمایی می توان از پدرهای امروزی ارائه داد؟ آیا واقعاً سهم هر فرزند ایرانی از پدر خود فقط بیست دقیقه است؟
شرایط پدر بودن چیست؟ یک پدر خوب کیست؟ برای پدر خوبی بودن چه رفتارها و چه عادت هایی را باید کسب کرد؟
در دنیای پیشرفته امروز ما به شدت با کمبود الگوی نمونه مواجهیم. ولی پدرهای امروزی این وظیفه شماست که این الگوها را برای فرزندان خود خلق کنید، برای کسانی که فردا از شما پیروی خواهند کرد.
یک پدر«مد روز بودن»، ابتدا و قبل از هر چیز، یعنی آشنا بودن به روش زندگی با نزدیکان، با کسانی که مهم ترین افراد برای شما هستند.
تنها هدف این نوشتار مطرح کردن موضوع برای برانگیختن بعضی سوالات در ذهن شما و یافتن ابزاری برای پدری خوب بودن است، همچنین ایجاد انگیزه تلاش برای تبدیل شدن به پدری نمونه.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:47 - 0 تشکر 627034

● پدر بودن یا نبودن
بابا بودن یا نبودن... یک سوال ساده کودکانه ولی ملموس و واقعی، پدر چه کسی است؟ شاید اگر این سوال را از پدربزرگ ها بپرسید چنین پاسخ دهند؛ تامین کننده تمام مخارج خانواده، سمبل اقتدار، حامی و پشتیبان. اما آیا نقش های معمول مردانه کم کم فراموش می شوند؟
کمی فکر کنید، اگر فرزندتان از شما بپرسد «آدم چطوری بابا می شود؟» چه جوابی به او می دهید؟ توجه کنید، نباید از جواب دادن شانه خالی کرد؛ داستان های قدیمی لک لک ها، کلم پیچ و دانه های گل را هم پیش نکشید. سوال واقعی این است؛ در زندگی واقعی برای بابا شدن، چه کار می کنند؟
کودک به مادر نیازمند است؛ با این نظر همه موافقند. ولی پدر چه؟ آیا کودک به پدر هم به همان اندازه احتیاج دارد؟ جواب ساده است؛ بله. فرزند به اندازه مادر به پدر نیاز دارد؛ برای برخورداری از عاطفه و محبت، داشتن الگویی برای زندگی، برای اثبات هویت خویش و...
کافی است به فرزند خود نگاه کنید؛ همه این نیازها را در چشمان او خواهید دید. پژوهشگران و متخصصانی که به دقت این مساله را از تمام زوایا بررسی کرده اند نیز با این نظر موافقند. از نظر آنان حضور پدر از بدو تولد نقش اصلی و اساسی دارد. کودکان به شدت با بزرگسالانی که با آنها زندگی می کنند، یکی می شوند. حضور پدر همان اندازه اساسی است که حضور مادر.
روانشناسی مدرن نیز این نکته را تایید می کند؛ یک رابطه صمیمانه و تاثیرگذار با پدر از سنین بسیار پایین، به پسر کوچک کمک می کند هویت قوی و متعادلی را توسعه دهد. همین امر برای دختران هم صدق می کند. دخترانی که در طول کودکی و نوجوانی شان یک حمایت موثر از طرف پدرشان دریافت می کنند، در آینده اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت. همچنین آنها قوی تر و مقاوم ترند. ظاهراً آنها به طور ناخوداگاه در آینده روابط بهتری با همسرانشان خواهند داشت.
همچنین بنا بر پژوهش های انجام شده کودکانی که توجه بیشتری از جانب پدرانشان دریافت کرده اند، ابتکار عمل بیشتری دارند و در امور تحصیلی خود موفق ترند.
برخلاف آنچه بسیاری فکر می کنند شایستگی مراقبت از کودکان ژنتیکی نیست و بیشتر یک امر نگرشی و انتخابی است. همچنین این نگرش قدیمی را باید فراموش کرد که ارتباط میان پدر و فرزند باید از طریق مادر صورت گیرد. پدر برای فرزند - دقیقاً به اندازه مادر- یک مرجع پراحساس و عاطفی است.
اگر شما خود را از برخی سنت های قدیمی خلاص کنید؛ به راحتی می توانید پدر کاملی را در وجود خود بیدار کنید. نترسید. شما همه آنچه را که لازم است پیش رو دارید، به دنیای کوچک ترها وارد شوید، فقط برای دیدن... ولی فقط از یک فکر خود را رها سازید؛ اتهام زن ذلیلی و پذیرفتن نقش زنانه، آیا شما هم فکر می کنید مردی که به امور فرزندانش رسیدگی می کند، زن ذلیل بوده و مردانه رفتار نکرده است؟
پدر بودن، بیش از هر چیز یعنی مرد بودن، مردانه رفتار کردن. واقعیت این است که همیشه تعریف دقیقی از نقش پدر نداریم مثلاً به همان انسانی که می گوییم او «مادری» می کند، نمی توانیم بگوییم او «پدری» می کند با این حال یک چیز بدیهی است وقتی مردی فرزندش را از عشق و محبت لبریز می سازد با روش خود این کار را می کند؛ با مردانگی، اما آیا از نظر کودک عشق پدر همان ارزش عشق مادر را دارد؟ مسلماً چنین است. پدران نیز موجوداتی احساساتی هستند. آنها قادرند درست به اندازه مادران با فرزندانشان ارتباط عاطفی برقرار کنند. کافی است از این توانایی به نفع خود استفاده کنند.
پس پدران عزیز پیش بروید. شهامت داشته باشید، ژست پدری بگیرید، هر روز این کارها را تکرار کنید، مراقب و گوش به زنگ باشید. همه درها را برای وارد شدن به دنیای فرزندتان باز بگذارید. آنجا گنج هایی وجود دارد که فقط در انتظار شماست.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:48 - 0 تشکر 627036

● پدرم اسطوره من
فرزندان چه توقعی از پدران خود دارند؟ به چند تای آنها گوش کنید؛ «من می خواهم پدرم یک دوست باشد، و سعی کند من را درک کند.»
«می خواهم به من نشان دهد چگونه کارم را انجام دهم بدون اینکه همیشه با من بحث کند.»
«از نصیحت بیزارم. وقتی با پدرم به تنهایی به گردش یا جای دیگر می روم از ابتدا تا انتهای مسیر فقط مرا نصیحت می کند.» «دوست دارم که بازی کردن من را نگاه کند، وقتی به تماشای مسابقه من می آید من را تشویق کند.» «فقط دلم می خواست پدرم کمتر کار می کرد، همیشه می ترسم به او نزدیک شوم زیرا نمی خواهم مزاحم او شوم.» «من اگر در آینده بچه دار شوم فرزندم را از همه دنیا بیشتر دوست خواهم داشت.»
«دوست دارم در جریان کارهای مدرسه ام باشد. در جلسات و نمایشگاه های مدرسه شرکت کند.»
«دوست دارم پدرم زود به خانه بیاید وقتی هنوز سرحالم و خوابم نبرده.»
«دوست دارم پدرم تندتند به ما زنگ بزند و حالمان را بپرسد» و...
کودکان بیش از هر چیز نیاز به حضور فعال پدر دارند، حضور روانی و موثر. برای اینکه حرف های آنها را بشنود. برای کمک کردن به فرزندان، برای راهنمایی، حتی گاهی برای سرزنش کردن آنان، البته با صرف نظر از کلماتی که کودک را از پا درمی آورند (تو چقدر گیجی، تو خیلی نفهمی و...) فرزندان دوست دارند پدر را در کنار خود داشته باشند برای یاد گرفتن بعضی قوانین زندگی و برخی مسوولیت ها و در یک کلمه «برای دوست داشتن آنها،»
ولی شاید شما نیز مانند بسیاری از پدرها حضور در فعالیت های خانوادگی را موکول به داشتن وقت کافی می کنید. اغلب پدرها فقط در زمان های خاص که با اوقات آزادشان هماهنگ است به فرزندان خود می پردازند؛ پدر شبانگاهی، پدر آخر هفته، پدر تعطیلات و مسافرت ها و...
درحالی که «پدری» نقشی نیست که بتوان با انتخاب بعضی فعالیت ها، آن را به لحظاتی کاهش داد که مناسب حال ما باشد. پدر بودن یک تعهد دائمی است که باید مجموعه ای از فعالیت ها و مسوولیت های خانوادگی را دربرگیرد. وقتی پدر بودن را انتخاب می کنیم یعنی تمام وقت بودن را انتخاب کرده ایم.
مطمئناً شاید شما هم مانند بسیاری از مردان تلاش کرده اید میان کار و زندگی تعادلی برقرار کنید زیرا «پدری» ابتدا تعهدی فردی است. بی شک مردان زیادی هستند که به عنوان پدر و همسر، خوشبختی را تجربه می کنند. آنها کمک و همراه همسر خود هستند و براین باورند که می توانند با کمک فرزندان خود جهان را دوباره بسازند. این مردان یاد گرفته اند که به آرمان های خود تحقق ببخشند.
آنها به عنوان مردان واقعی عمل می کنند و همواره راه هایی را برای یکی شدن با همسر و فرزندان می یابند. این مردان استثنا نیستند، دور از ما نیستند، متعهدند و از پدر بودن خود لذت می برند.
پدرانی که از ابتدای دوران بارداری همسرشان همیشه برای حمایت از مادر فرزندشان حاضر هستند. می دانند چگونه به همسرشان اطمینان و اعتماد دهند.
احساسات و امیدهایشان را با همسر خود تقسیم می کنند تا در زمره بهترین پدران باشند. پدرانی که در اضطراب و انتظار طولانی ولادت فرزند سهیم اند و با عشق پذیرای کودکی می شوند که به آنها هدیه داده می شود. لحظه به لحظه، قدم به قدم، شانه به شانه، همراه با همسرشان در همه مراحل زندگی مراقب فرزند یا فرزندانشان هستند. همیشه برای«تک تک» فرزندان حاضرند. قولی نمی دهند که نتوانند به آن عمل کنند. به حرف فرزندان چه در کودکی و چه در بزرگی گوش می دهند. وقتی فرزندانشان به سن مدرسه می رسند از سمت خود کناره گیری نمی کنند.
قله هایی را که فرزندان باید به آنجا برسند به آنان نشان می دهند و ترس های آنها را برطرف می کنند.پدرانی که گره ها را برای فرزندان باز و خرابکاری های آنان را جبران می کنند.
پدرانی که نقش پدری خود را با عشق آمیخته می کنند. پدرانی که پسران و دختران خود را به سمت آینده ای روشن سوق می دهند و آنان را برای زمان خود تربیت می کنند. پدرانی که با تمام وجود فرزندان خود را پرورش می دهند تا از آنها مردان و زنانی بسازند که احساس کنند بهترینند و به آینده شان افتخار کنند. و سرانجام یک روز نگاه پرفروغ و پرغرور آنها فرزندانشان را تحسین می کند.
پدرانی که منبع بی پایان دانایی، فانوسی همیشه روشن و دوستی برای تمام زندگی اند.پدرانی که فرزندانشان آنها را می ستایند و بی اندازه دوستشان دارند.
پدرانی که فرزندانشان عشق بی پایان پدر را گاهی در خنده های بی اختیار و گاهی در اشک های خوشحالی او می بینند و کلماتشان برای بیان عشقی که نسبت به پدر خود دارند کافی نیست.

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:49 - 0 تشکر 627037

● پدر خوب چه کسی است
اگر یک سوال ساده در اینترنت مطرح کنید، پاسخ های فراوانی خواهید شنید. «پدر خوب چه کسی است؟» نمونه ای از این پاسخ ها را مشاهده کنید؛
به حرف هایم گوش کند و وقتی مشکلی دارم مرا تنها نگذارد.
یک پدر خوب کسی است که خوب گوش کند حتی اگر ظاهراً به کار دیگری مشغول باشد.
پدر خوب با ما توپ بازی می کند و ما را به خرید می برد. او با ما از کودکی اش صحبت می کند، از پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش. او به ما یاد می دهد چگونه ببخشیم، چگونه بخندیم، چطور آواز بخوانیم، چطور بدون پول خرج کردن اسباب بازی بسازیم و چگونه حرف هایمان را مطرح کنیم.
پدرم وقتی ما کار بدی می کنیم خشمگین نمی شود و ما را تنبیه نمی کند. او جنبه منفی قضیه را به ما نشان می دهد.
پدرم همانطور که در کودکی با او رفتار می شد با ما رفتار نمی کند بلکه سعی می کند برای ما پدر بهتری باشد. یک بابای خوب یعنی عشق...
یک بابای خوب یعنی کسی که بیشتر از هرچیز به تو فکر می کند.
پدر خوب کسی است که مادر را کامل می کند... پدر من بلد نیست ظرف بشوید و شام بپزد ولی از آن باباهایی است که برای بازی کردن با ما وقت می گذارد. او همیشه برای وقت گذراندن با ما آماده است و ما را همه جا می برد. با اینکه پدرم ۵ فرزند دارد ولی با همه بازی می کند، کاردستی می سازد و گردش می برد. از پدرم متشکرم.
از نظر من پدر خوب کسی است که نگران فرزندش است. نه کسی برای دعوا کردن آنها بلکه برای تشویق آنها. پدر خوب کسی است که با نوه هایش بازی می کند. پدر خوب کسی است که فرزندانش را دوست داشته باشد بدون قید و شرط. آنها را تشویق کند، بخنداند، از اشتباهات آنها و مادرشان چشم بپوشد.
پدر خوب کسی است که حاضر باشد نه فقط در ظاهر بلکه با قلبش. پدر خوب با بچه ها مشورت می کند، نظر آنها را می شنود و آنها را راهنمایی می کند. به یاد می آورد زمانی که به سن بچه هایش بود چگونه فکر می کرد. پدر خوب می داند بچه هایش موجودات کاملی نیستند و نقطه ضعف هایشان را با ملایمت برطرف می کند...
پدر خوب به مادر کمک می کند و کارها را با او تقسیم می کند. او نمی گذارد مامان احساس تنهایی کند. او را همراهی می کند و به او پر و بال می دهد.
پدر خوب پیش از آنکه احتیاجات مادی فرزندان را برطرف کند کسی است که بگذارد ما استقلال داشته باشیم. پدر خوب به بچه هایش بیشتر رسیدگی می کند و هنگامی که وقتش را با بچه ها می گذراند به مادر نمی گوید من «بچه های تو» را نگه داشتم. به درس های آنها کمک می کند، با بچه ها دوچرخه سواری می کند. پدر خوب با قلبش هدایت می کند نه با زبانش.
پدر خوب در لحظات تلخ و شیرین در کنار فرزندش است. وقتی او با مادرم زندگی می کرد همه جا در کنار ما بود ولی وقتی مادر را ترک کرد دیگر او را نمی بینیم و هرگز به دیدن ما نمی آید.
پدر خوب به درس های بچه ها رسیدگی می کند و به مدرسه او سر می زند و می داند بچه ها نیز مانند بزرگ ها دچار اشتباه می شوند و بچه ها را از اشتباه کردن نمی ترساند. پدر خوب به همه احترام می گذارد، بخصوص به فرزندش. او باید نمونه باشد. پدر خوب کسی است که وقتی بچه ها توی ماشین هستند درست رانندگی کند.
پدر خوب کسی است که فرزندش را دوست دارد و برای او حاضر است. هر چه فرزندش برای موفقیت لازم دارد در اختیارش می گذارد، او را از عشق لبریز می کند و به او اعتماد به نفس می دهد. پدر خوب یعنی زندگی،
پدر خوب زن و فرزندش را دوست دارد و این دوست داشتن را مخفی نمی کند بلکه آن را ابراز می کند. پدرم برای ما همه کار می کرد. ما ۴ فرزند بودیم. او همیشه برای کمک به ما حاضر بود. از ما مراقبت می کرد و لباس هایمان را می شست. به ما درس می داد. با ما دوست بود و برایمان آشپزی می کرد، مکانیکی می کرد، روانشناسی می کرد... هرگز کارهای او را فراموش نمی کنم.  www.migna.ir

پدر خوب پدری است که حاضر باشد، به بچه هایش فکر کند بدون اینکه به او یادآوری کنند، حرف های آنها را بشنود و او نیز احترام فرزندان و همسرش را حفظ کند تا همه بتوانند به او اعتماد کنند. پدر خوب فحش نمی دهد و روز تولد بچه اش با او دعوا نمی کند. پدر خوب کسی است که بتوانم رازهایم را با او بگویم. پدر خوب مصلحت فرزندش را فدای خواسته های خود نمی کند. پدر خوب سمبل صبر و شکیبایی است.
پدر خوب کسی است که مدام مراقب توست حتی اگر از تو دور باشد. پدر خوب همیشه موبایلش در دسترس است و جواب تلفن های تو را می دهد. پدر خوب کسی است که قادر است دوست داشتنش را به بچه ها نشان دهد. پدر خوب یعنی کسی که مثل مادر باشد. پدر خوب بلد است علاوه بر گفتن «نه» به ما بگوید؛ دوستت دارم، چقدر باهوشی، چقدر قوی هستی، چقدر زرنگی، چقدر زیبایی و... پدر خوب برای اینکه کاری کند که فرزندانش «بچه های خوبی» باشند اول کاری می کند که «بابای خوبی» باشد. پدر خوب کسی است که مامان را دوست داشته باشد و کاری کند که او همیشه در کنار ما بماند.
من دوست دارم پدرم آشپزی کند. غذاهای او همیشه خوشمزه تر از غذاهای مادرم است، پدر خوب وقتی مادر مریض است به او کمک می کند و او را تنها نمی گذارد.
پدر خوب خودخواه نیست و همیشه در کنار فرزندان حاضر است. به جای اینکه به سراغ کارهایی برود که در جوانی آرزویش را داشته، آرزوی بچه هایش را برآورده می کند. پدر یعنی صلابت کوه، گرمای خورشید تابستان، آرامش دریای آرام و تسلای شب.
وقتی من کوچک بودم پدرم همیشه بیرون از خانه بود و آخر شب به خانه می آمد. مادرم از صبح تا شب در خانه کار می کرد برای همین من هیچ وقت پدرم را در کنار خود احساس نکردم. اما حالا که پدرم خود پدربزرگ شده خیلی فرق کرده است. مدام با دختر من بازی می کند. دختر ۱۳ ساله من او را تا حد پرستش دوست دارد و در همه کار با او مشورت می کند و از تجربیاتش بهره می گیرد؛ درحالی که من هیچ وقت پدرم را نشناختم و او را در کنار خود ندیدم. هنوز هم وقتی می بینم پدری شانه به شانه فرزندش و دست به دست او حرکت می کند، حسرت می خورم و می گویم بالاخره پدری پیدا شد که نقش خود را بشناسد و بداند حضور او در کنار فرزند به اندازه حضور مادر ضروری است.
موارد ذکر شده خلاصه ای بود از نظرات بی شمار در مورد خصوصیات پدر خوب و جالب اینکه بیشترین مورد فراوانی «حضور پدر در کنار فرزندان» بود و در هیچ کدام از موارد، انتظارات مالی از پدر به چشم نمی خورد. 

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:49 - 0 تشکر 627038

قابل توجه پدران مهربان
به طور طبیعی آرزوی هر پدری است که بتواند با صبر، شکیبایی، مهربانی، دوستی، وقت گذاری و احترام بتواند به وظایف خود در قبال فرزندانش عمل کند. در این راستا; ابراز محبت را به فرزندان به طور مستمر ادامه دهید، زیرا رفتار مردانه بدون مهربانی، الگوی جنسیتی پدر را بی تاثیر می کند. و اگر خواهان آن هستید که پدر فوق العاده ای برای فرزندانتان باشید، فراموش نکنید که باید بیشتر بدانید و بیشتر عمل کنید. دانستن نکات زیر که برگزفته از سایت تبیان می باشد، در رسیدن به خواسته شما می تواند مفید واقع شود: 

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:50 - 0 تشکر 627039

1) حتی قبل از تولد می توانیم به روش های گوناگون با فرزند ارتباط برقرار کنیم: نشان دادن دلبستگی خود به همسر با دادن هدیه(یک شاخه گل، یک لبخند و یا کمک در کار منزل) و به وجود آوردن آرامش لازم در این دوران برای او.
۲) با فرزندانمان با لحن خوب و مودبانه سخن بگوییم.
۳) ابراز محبت را به فرزندان به طور مستمر ادامه دهیم، زیرا رفتار مردانه بدون مهربانی، الگوی جنسیتی پدر را بی تاثیر می کند.
۴) به فرزندمان احترام بگذاریم و از تحقیر شخصیت و انتقاد نابجا بپرهیزیم.
۵) با ایجاد رابطه ای دوستانه زمینه انس با فرزند را هموار سازیم تا بتواند به راحتی حرف دلش را به ما بگوید.
۶) وقتی با فرزندمان تنها هستیم با او همبازی شویم و یا ورزش کنیم.
۷) شرایطی را به وجود بیاوریم تا فرزندمان بتواند نقاط قوت خود را نشان دهد.
۸) برای شناخت بهتر فرزندمان، به ویژه در هفت سال دوم، سعی کنیم نقش مربی ورزش او را داشته باشیم و رشته ورزشی اش را طبق خواست و توانمندی های خودش انتخاب کند.
۹) گاهی فرزندانمان به تایید رفتارهای خود از طرف پدر سخت نیازمندند.
۱۰) برای فرزندمان وقت بگذاریم تا تکریم و احساس با ارزش بودن را در او تقویت کنیم. 

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:50 - 0 تشکر 627040

۱۱) از رفتارهای نادرست او چشم پوشی نکنیم و با توجه به شرایط روحی و روانی، زمانی و مکانی، او را از کار نادرستش آگاه کنیم.
۱۲) در هنگام تصمیم گیری در امور مربوط به فرزندان با آنان مشورت کنیم.
۱۳) با تشکیل جلسات خانوادگی و شرکت دادن همه اعضا» خانواده درتصمیم گیری های زندگی به رشد اعتماد به نفس فرزندان کمک کنیم.
۱۴) سعی کنیم از ویژگی های فرزندمان اطلاعات و آگاهی های لازم را داشته باشیم.
۱۵) به استعداد و سلیقه های آنان احترام بگذاریم.
۱۶) اوقات بیشتری را در جمع خانواده و فرزندان سپری کنیم.
۱۷) فرزندمان را با مهارت های ارتباطی و اجتماعی و دوست یابی آشنا کنیم.
۱۸) به تحصیل و درس فرزندان اهمیت داده و با شرکت در جلساتی که مدارس تشکیل می دهند به آنها ارزش و اعتبار دهیم.
۱۹) رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم تا الگوی مناسبی برای فرزندان باشیم، پدرانی که بین عمل و گفتار شان تفاوت وجود دارد هرگز الگوی خوبی برای آنها نخواهند بود.
۲۰) سعی کنیم گاهی آنها را به مسافرت های خارج از شهر ببریم و از تجارب خود در سفر با فرزندان گفتگو کنیم. 

به امید ظهوراقا

دوشنبه 7/5/1392 - 14:51 - 0 تشکر 627041

۲۱) در میان اعضای خانواده تبعیض قائل نشویم و گاهی با آنان درد دل کنیم.
۲۲) در انجام بعضی از امور و یا کارهای منزل(نظافت، تعمیرات، ساخت وسایل و...) از فرزندان نیز کمک بگیریم تا احساس مفید و بزرگ بودن در آنها تقویت شود.
۲۳) آنان را با دوران کودکی و نوجوانی خود و سایر افراد مقایسه نکنیم.
۲۴) به موفقیت هایشان احترام بگذاریم و هرچند وقت یک بار آنها را یاد آوری کنیم.
۲۵) در هنگام رفتن به سفرهای طولانی بهتر است از خود نشانه هایی بر جای بگذاریم(عکس، کاست صوتی و یا تصویری و...) در طول سفر از طریق تلفن با فرزندمان صحبت کنیم، در صورت امکان فرزند بزرگ تر را با خود ببریم و در بازگشت از مسافرت سوغات آن ها را فراموش نکنیم.
۲۶) سعی کنیم نقش تربیتی خود را برای فرزندان نوجوان، از یک «مصلح و هدایت کننده» به یک «مشاور» تبدیل کنیم.
۲۷) تلاش کنیم در سنین نوجوانی با فرزندمان همسو شده و همواره در کنار او باشیم.
۲۸) در هنگام نصیحت کردن فرزند نوجوان، ضمن توجه به سخنان او، افکار و احساسات خود را برای او تشریح نماییم.
۲۹) وقتی فرزندمان کار خوبی انجام می دهد احساس خوشحالی خود را به او نشان دهیم و سپس او را در آغوش گرفته و بگوییم که چقدر دوستش داریم.
۳۰) لازم است فرزندان احساس کنند که پدر برای مادرشان احترام زیادی قائل است. 

به امید ظهوراقا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.