• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 70617)
دوشنبه 24/4/1392 - 15:52 -0 تشکر 621751
♦ خاطرات عکس دار ♦

سلام به تمام دوستان و همراهای همیشگی
رسالت انجمن صندلی داغ شناخت و معرفت هست
تمام تاپیک هایی مثل جایی برای خاطرات ما و بیا خودتو معرفی کن و ... که گنجینه ای از بیشترین خاطرات هست از بعد نوشتاری بود و ما میخواییم ازین فضای تک بعدی یک قدم فراتر بریم و آشناییمون رو با عکس تکمیل کنیم
در این تاپیک عکس های خودتون رو با ما به اشتراک بزارید تا نظرات دیگران رو بدونید و یا تصاویری بگذارید برای حدس تصویر
تصاویر سفرها ,دوستانتون ,جاهای دیدنی محل زندگیتون و حتی گل روی خودتون رو با ما به اشتراک بگذارید
یعنی ثبت خاطرات و یا حدس تصاویر با عکس الزامیست

در این قسمت هم لینک تمامی خاطرات عکس دار شما را جهت سهولت دسترسی با لینک صفحه قرار میدهیم(مطالب حدس تصویر با ستاره ی قرمز رنگ مشخص میشوند):
 
soltan_azdad: * * * *
haniehz: * * * *
atiyeh74: * *
samare93: *
talaeieh: * * * *

mitra_mvm: *
seyed68:
* 
برزخ: * *
نفس صبحدم: * * * * * * * * *
لیلای او: * * * * * *
modir_e_movafagh: * * * * *
peymanm001: * 
raha0075: * * *
samapharmacist: *

""قـــاف"": *
Histogram: *
kkkkkkl: * * *
JOMANG: *

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 12/5/1392 - 23:48 - 0 تشکر 628532

modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نو سیگنال؟
خخخخخخخخخخ :))
بذارید یه اعترافی کنم
ما اینجا جون لب دریاییم و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس خیلی نزدییییییک ! تا قبل از اینکه دستگاه دیجیتال بذاریم یــــــــــک مکافاتی داشتیم مخصوصا تابستون . آقا خط رو خط میشد مثلا داشتیم جمعه فیلم سینمایی نگاه میکردیم میفتاد رو خط بحرین فیلم هندی پخش میکرد :)) جمعه ها عربا تمام شبکه هاشون فیلم هندی داره ( برا بالا رفتن اطلاعات عمومیتون گفتم عاقا ) بعد دیگه هیچی داداش منم که جوک :)) یه جوری خودشو مینداخت رو کنترل که مثلا شبکه عوض کنه انگار رو نارنجک !! بعد کلی ادای کاماندو هارو درمیاورد که مثلا نذاره ما صحنه محنه ببینیم خلاصه اینقد لفتش میداد میرسید به عروسیشون :))))) شوخی میکنم البته خیلی زود شبکه عوض میکردیم ولی کلا نمیدونم چرا همیشه جاهای خفنش میفتاد رو آنتن :)) مخصوصا موقع اخبار شبکه 1 یک چیزایی میفتاد رو آنتن =)) 
soltan_azdad گفته است :

سلام
یحتمل صدای برفکه
فقط الان خیلی وقته که برفک نداریم بیشتر no signal میبینیم:))
نفس صبحدم گفته است :

سلام
میشه سه خط خیش شیخ خیشیشی رو بترجمی؟؟؟لفطن:):دی
mitra_mvm گفته است :
با سلام
خیشششششششششششششششششششششششش
شیخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خییییییییییییسسسییششششششششخخخخخخخسشششششییییی

تصویر ندااااااااریم!!!!
لیلای او گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;628275][quote=soltan_azdad;507077;627467][quote=نفس صبحدم;705102;627465][quote=mitra_mvm;699606;627080][quote=لیلای او;399461;625869]سلام. قابل توجه عزیزان: میترا،  طلائیه،  راضیه، ثمره

تا اینجا...این کارت ها هنوز بی صاحب مونده...

زودتر حدس بزنید لدفن...که به خاطرات دیگه بیشتر برسیم.

من جای شما بودم تا فالم دستم نمیومد خوابم نمیبرد بااااااااااابا

یعنی خونسردید در حد کروکودیل:دیییی










سلام
اقا منو با داداشت اشنا کن
آقا عندشه
آقا خونه مجردی بخواییم بگیریم تو بوشهر چطوریاس؟اجارش سنگینه؟داداشت پایه هست با ما زندگی کنه؟اقا من میرم روزا رستوران کار میکنم شبا فقط بیاد با هم تلویزیون حاشیه خلیج فارس رو ببینیم
لامصب اسمشو نیگا...حاشیه!!!

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 12/5/1392 - 23:52 - 0 تشکر 628535

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;628277]

السلام یا اهل المبحث!




سرورنا..سلطان اضداد!




واااااای میدونستم با دیدن میشکوفی شما هم میشکوفییییی!




من گرم و نرم رو دوست تر دارم!




اونطور که شما پرسیدید "اون وقت خودتون درست کردید؟؟؟؟؟؟؟؟" باید بگم که همانا یکتا خالق آن منم!.




و لیلا میشکافی را آفرید




و در آن رودهای کاکائو جاری کرد




و تپه هایی گردویی قرار داد




و بر سر هر تپه بوته ای




و گلهایی از گردو رویاند




که برای اهل دل!




خواص و لذت فراوانی در آن است!




و در این نشانه هاییست




برای آنها که ادعا میکنند




آیا نمی اندیشند




که چطور هنر آشپزی را




به رخ کشیدیم




و به رقابت کشیدیم؟




نه!




هرگز نتوانند مانند آن بیاورند!




بلکه آنها در گمراهی آشکار خود سرگردانند




:))



سلام
آقا شکفتیم!!
این شعر شما رو هم شنفتیم!!
اینطوری که شما شعر گفتی و این همه معنی و مفهومی که از اون در اومد باید با وضو خورد این:))

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

يکشنبه 13/5/1392 - 0:17 - 0 تشکر 628536

modir_e_movafagh گفته است :

بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله!!مگه جن دیدی؟
چی؟
جن!جن!جن دیدی؟(به سبک ارسطو بخونید)
جن دیدم که بسم الله میگم؟ خدا مرگم بده این چه فکریه که میکنید؟
بسم الله رو از چند جهت نوشتم 
اول اینکه کار خیلی خوبیه 
بعدش اینکه خواستم با این کار خدا کمکم کنه با نظر دادن به این پست ملت برام حرف درنیارن :))
جلوت که حرفی نمیزنیم.همه چیز پشت سرته.عرفش اینه دیگه:))
عاقا من شب اولی خواستم جواب بدم بعد به خودم گفتم یعنی چی الان پست بذاری ملت نمیگن اینهمه پست رو جواب نداده هنوز ، بعد هول بود اومد عکسای سلطان رو جواب داد؟ خبریه؟ خجالت نمیکشه؟ نکنه یادش رفته دوبرابر سن سلطان رو داره ؟ دختره ایکبیری عقده ای الی آخر ... :))
دختره ی جن گیر:))
بعدش ما نظر ندادیم گفتم ادای دخترای سنگین رنگین رو دربیاریم ملت باز حرف دراوردن که : فهمیدین مدیر چرا به پست سلطان جواب نداده؟ یکی گفت آره بابا من میدونم دستشو بریده !! دختره ایکبیری عقده ای الی آخر ...
بعدی گفت نه بابا من خبر دارم .. مدیر حسودیش شده گفته اگه الان به پست سلطان نظر بدم فکر میکنه خبریه و خوشگله و بادی به غبغب میندازه !!! اییییشششششششششششش دختره فلان فلان ( این دیگه باید سانسور میشد :)) )
و الی ماشالله ...
حالا ما نفهمیدیم نظر بدیم یا ندیم گفتیم اولش یه بسم الله بنویسیم به خیر و خوشی نظر بدیم تموم بشه بره :))
آقا چقد درباره ی آب و هوا و آلودگی تهران حرف بزنیم خب بریم سر اصل مطلب که از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است !! ( میگم این جمله رو تو یه جاهایی میگنا .. کدوم جاها؟ :)) )
اول از همه بگید از اینکه دوبار و خورده ای اسم منو اوردین چه منظوری داشتین؟ هان؟ یعنی میخواید باز منو جوگیر کنید؟ میخواید باز منو تحریک کنید ؟ نکنه میخواید عکسای مستحرک! از خودم بذارم کل تبیان رو تعطیل کنم؟ دیگه هرکی ندونه همه خوب میدونن از بچگی عادت نداشتم اگه کسی گفت میترسی که از این بلندی نمیپری جوگیر بشم و بپرم ولی اگه .. ولی اگه کل کل سر عکس و اینا باشه همه میدونن اصلا آدم محکمی نیستم :)) تازه اینجا انجمنم هست سه سوته اعمال استعفا یا اگه مقاومت کنم اعمال اخراج میشم :))
نههههه اصلا فقط خواستیم بگیم یه کارایی هست هرکسی جیگر نداره!!(این جمله رو به امریکا میگفتید خدایی همین الان حملیه میکرد)
...
عکس اول : عاقا اون موقع من اییییییینقد تحت تاثیر این عکس قرار گرفته بودم :)) آخه نیست تازه وارد بودم و شما هم کلی تو چشم و تو اوج بودین نسبت به بقیه کلا با خودم میگفتم بابا عجب آدمیه .. یادمه نزدیکای تاپیک نفوذ در افکار بود . دیگه اصن یه وضی :)) ولی همیشه میگفتم چرا اندازه عکس رو جوری نمیکنه که اینقد پهن نیفته !! دیگه شرمنده با صداقت تمام افکارم رو لو دادم :))
بله الان دیگه پیر شدیم.الان دیگه یکی اومده اسمش مدیره فامیلیش موفق.آقا یک جوری رفته رو مخ همه که نگو.یه مدیر میگن صدتا رئیس از پشتش میزنه بیرون.والا!!
این چیه...لیلای او اومده...اصن یه جمله میگه یه تفسیر جیلی لازمه حرفاشو بخونی.یه رها ثمره پیمان هانیه عطیه و میترای ورزشکار و خیلیای دیگه که دیگه مارو کمرنگ کردن.هی خودمونو نشون دادیم یه وام بگیریم اخرش نشد!!!الانم به عنوان ضامن حاضرم در وام شما شریک باشم:))
..
دوم : از همه عکسا خوشگتر افتاده البته فقط بخاطر اینه که کنار دریا هستین :))
ممنون از اعتماد به نفسی که دادید:))به خاطر دریا بود پس:)) اینطوری شاید از ناراحتی رگم رو نزنم ولی معتاد نشدن رو قول نمیدم:))
..
سوم : من دوبار کلا تمام انجمنها و تاپیکهارو زیر رو کردم . یه بار اوایل عضویت یه بار اوایل مدیریت که انجمن مربوطه رو زیر و رو کردم و بسی مشعوف گشتم از اینکه یه تاپیک پر از عکس پیدا کردم :))
چی شد؟چی میگه؟بچه کی هستی؟خونتون کجاست؟(دقیقا سوالایی که تو مسجد وقتی کنار پیرزنا یا پیرمردای محل میشینی ازت میپرسن)
..
چهارم : جای حامدخان خالیه ...
و اینکه هانیه زحمت کشید و کمی تا قسمتی تعریف کرد حس حضور بهم دست داد .. راستی یه بار زنگ زدم بهش همون موقع . بعد کلی سرو صدا بود گفتم چه خبره گفت بچه ها دارن راجع به انجمن حرف میزنن و نظر میدن . گفتم بگو کیا هستن؟ گفت نمیشه میفهمم زشته :)) بعد من هی میگفتم اسمارو، اون آره نه میگفت :)) 
یا ابولفضل!! چه گانگستری هستییییین!!این جانشین چقدر مظلوم بود بنده خدا.میگم چقدر میخندید.یبار که تلفن زنگ زد خواهرش بود ولی اینو لو نداد.عجب زرنگیههههه...اهههههه.مواد مرغوب کی دارههه؟؟:))
...
پنجم : اول بگم جدی جدی من شبای قدر تا میخواستم شمارو ( مثل بقیه بچه هایی که دعا کردم ) دعا کنم همش این عکس میومد تو ذهنم !!! یعنی واقعا جلو چشمم محو نمیشد . حالا نمیدونم چرا این عکس !! 
به هرحال هم عکس قشنگیه هم شرمنده ها ، یکم نکته داره !! اونم نکات مورد دار !!! که کباب رو نخواستین نشون بیدن بخاطر همین عکس رو نصف کردین آره؟ حالا اون شلوارایی که اونجا رو درخت دارن خشک میشن چیه؟ هان؟ یعنی از کمر عکس رو سانسور کردین فقط بخاطر کباب؟ بابا این تاپیک پر از عکس غذا شده !!! خب اینم روش ... دیگه شرمنده تا براتون داستان درست نکردم قشنگ قضیه ی عکس کمر به بالا و اون شلوار رو تعریف کنید که همه چی آبرومندانه تموم شه :))
جدا؟خیلی ممنونم.آقا میخوای تلافی قضیه سلمان خان رو در بیاری دیگه؟
ما که گردنمون از مو باریکتر و صدامون از مورچه ضعیفتره!!
اما خب!!بیشتر به خاطر حجم عکس بود ضمن اینکه من کلا شلوار لی نمیپوشم!!بپوشم هم فقط مشکی!!
حالا از روی مشکی حرف در بیارید.کم که نمیارید.رنگ عشقه لابد:))
..
ششم : در مورد این عکس با سبحان موافقم . و اینکه با لیلی هم موافقم البته اگه بقیه عکسارو هم ببینه یه کتاب مینویسه :))
کسی که با سبحان موافقه باید ترسید:))هر لحظه زمان اخراج شدنم میرسه:))
..
هفتم : عاقا این دیگه نامردیه . من عاشق این عکس شما شدم ... بابا همه میدونن من عاشق دریام دیگه چیه ؟ بابا بیخیال این فکرا چیه؟ منظورم فقط دریا بود بابا ... هرکی ندونه خودم که دیگه میدونم دوبرابر سن شمارو دارم متاسفانه :))
همون مواد عکس دوم رو برم ادامه بدم:))
..
هشتم : میگم اینو خودتون نگرفتین؟ پس دستتون نزدیک دوربین چکار میکنه؟ نکنه دستتونو انداختین دور گردن عکاس ؟ :)) ولی خدایی خیلی مردی کردی اون عکس رو نذاشتی . حداقل روح اون بنده خدا تو قبر نمیره رو ویبره . قضیه چشماو اینا :))
 این عکس هم خیلی بزرگ بود با این دوربینای حرفه ای گرفت کوچیکش کردم.با دستم هم ادای V در اورده بودم.همینطوریش شده 1مگ که بابا.اون قضیه رو هم نگرفتم.کلا عین عدس دیر پز دیر گیر هستم:))
..
نهم : کلا نظری ندارم نسبت به این عکس . . چون کلا با بچه های درسخون حرفی ندارم . مخصوصا که یه پسر درسخون باشه ... اونم درحدی که رنگ به روش نمونه تا این حد !!! :))
ببخشید ولی شما سربازی نداری خاطرجمعی.ما باید بریم زمین جارو بزنیم.کفش واکس بزنیم.یه عمر یک دو سه بگیم.معلومه باید خر بزنیم درسارو پاس کنیم:( خوش به حالتون.بی معرفتا.. سنگ دلا:( نازیستا:(
با آروزی زیبایی و جذابیت روز افزون برای شما :))
تبلیغات کرم حلزونه؟
soltan_azdad گفته است :

بهانه؟
بابا من خودم اولین نفری بودم که تو شبکه عکس گذاشتما
اوکی منو جوگیر نکنید که به مدیر موفق میگم زکی:))
اصلا چه معنی داره عکسای من تو شبکه باشه تو انجمن نباشه؟تو دیار غربت باشه تو خونه نباشه؟
به ترتیب سن میزارم!!(ببینم مدیر موفق میتونه اینقدر مثل من جوگیر باشه؟اصلا هیچ بنی بشری میتونه سر کل کل همچین خود زنی ای بکنه؟:))

این اولین عکس من تو شبکه بود که واسه سن اب نبات خوریمه:))
در این عکس که از زاویه بالا گرفته شده تنها به این جهت بوده ببینم کلاغ ها مارو از بالا چطوری میبینن:))

اینم واسه یکم بعده(حدودا یک سال)...دریاییم!!مشکلیه؟دریا.میترسیدم بچه ها راضی نباشن عکس خودمو گذاشتم فقط.مشکلیه؟!!!

عکس زیر هم واسه یک سال بعده حدودی!!تبیان.طبقه پنجم.خب چیکار کنم من زیاد از خودم عکس نمیگیرم راستش


اینم عکس مشترک من و حامد تو نمایشگاه قرآنه فک کنم سال 90  که اتفاقا این عکس رو هم اتفاقی تو تبیان پیدا کردم.چون دم غرفه تبیان بودیم:)) باز هم عکس تبیانه:))


این هم همون ساله ولی بعد از ماه رمضونش بود جاتون خالی جنگلهای لفور (سمت کوهستان بابل و سد لفور)
البته نمیدونم داشتم چی میگفتم ولی داشتم یه چیزی به عکاس میگفتم که از بس حرفه ای بود عکس رو گرفت و مارو ضایع کرد.اون سمت چپ هم دود جوجه کبابه و به خاطر اینکه در موقعیت بدی هستید عکسای اون جوجه هارو نمیزارم:)) اونی هم که سمت راست منه مرید و جان فشان منه که رو بازوش اسم سلطان اضداد خالکوبی شده:)) شوخی کردم یکی از دوستان خیلی خوب منه.


اینم عکسیه که تو شبکه گذاشتم و چون شبکه از نظر من جای بچه های بده:)) اینجا هم میزارم
فکر کنم تبیان تو سال 91 باشه!



این عکسم هم واسه حدودا مهرماهه که برای کاری جنوب بودم.بندر افتاب.اینو هم یکی از همکاران گرفت:))


اینم حدودا یک ماهه پیشه تو اصفهان که چون دوستم دوربین داشت  بالاخره یه عکس از ما هم گرفت و اینقدر از تبیان و بچه ها و ...گدایی نمیکردیم:)) پدر بی پولی بسوزه یه گوشی خوب هم نداریم عکس بگیریم.چقدر اخه به چراق قوش بنازیم:)) یکی دیگه هم مثل این عکس تو اون روز گرفته بودم که جمع عکسایی که گدایی نکردم به 3 رسید که به خاطر اینکه صفحه سرعت لود شدنش پایین نیاد نذاشتم


امااااااااااااااااااااا
عکسی که اینقدر حاشیه سازی کرد
من هستم
البته واسه خیلی وقته (شاید یک سال و نیم پیش)
در ساعت 3-4 نیمه شب پس از دو شبانه روز بی ترمز درس خواندن.نمرات اون دروس رو هم باید پیدا کنم ضمیمه این عکس کنم:)) از اینکه عکس ناجوره و خونهو زندگیمون زرده اول به خاطر نور کم محیطه و دوم به خاطر دوربین ناجور گوشیه
خانم رها اینه عاقبت درس خوندن
با کاپشن ورزشی باید صبح و روز رو بگذرونی که سرد و گرم شدن صبح و ظهر رو متوجه نشی:))
نخون خواهر من
نخون!!

raha0075 گفته است :


سلاام
تا باشه ازین فتنه ها:دی
این تذکر رو یاد بدین مدنظر داشته باشن؟!:)))
بسه بسه!!! بهانه گیری نکنین دیگه.... قول میدیم اگه دیدیمتون خنده مون رو بخوریم خب!
نه پس!مردیم! و نامردیم دیگه :دیی
soltan_azdad گفته است :

سلام
این زمانی هست که فتنه ریشه میزنه!!!
فقط خواستم به دوستان این تذکر رو یاد بدم مد نظر داشته باشن:))
به زودی عکس بنده هم رو نمایی میشودو و اگر تا الان نشد فقط به این دلیل بود دوستان عکس میزاشتن و اگر من هم عکس میزاشتنم تمرکز بهم میخورد(نمیخورد؟من که میدونم اگر عکسم رو بزارم اونقددددددددددددددرررررر سوژه میکنید منو که دیگه تا سال دیگه هرجا منو ببینید نا خودآگاه میخندین.خیلی نامردید:(  )

raha0075 گفته است :


السلام علیکم ورحمه الله و برکاته :))
خخخ!!! ترس داری از عاق شدنا!! البته منم میترسم همچین یه ذره! تازه این درد ها دارن تسکین می یابند!
دیگه دیگه .... چی حدس میزنی؟!اصلا به نظرت به من چیی میاد؟!
:)) کی میشه این جناب سلطان عکسشون رو بزارن .... خو خسته شدیم بابا!
بیش دوس هانی!
لیلای او گفته است :

سلام
مونیک مرسیک از جوابای قبلیت..دیگه بسطشون نمیدم عاق نشمیک!
دشمنت نباشه شرمونده!
نههههه..شوخییییی...چی هست حالا؟
بذار عکس جناب سلطان رو ببین و یادبگیر! من مطمئنم متاثر و متاثر! میشیک:)
دوس هانیک

raha0075 گفته است :

شرمنده !!
همین دیروز با یکی بحث بود که تازه داره پا به عرصه دانشجویی میزاره ... داش دل منو میسوزوند منم گفتم همش واس خودتون :دییی
راستی بهت نگفتم که اگه بخوام رشته ای که فعلا مدنظرمه رو ادامه بم فقط تهران اونم 2 تا از دانشگاهاش پذیرش دارن...:((
منم که بچه خرخووووووووووووون!!!!در جریانی دیگه!
باید بشینم ور دل خواهر مادر کهنه بچه بشورم :دیییی
لیلای او گفته است :

خو از بس لفتش میدی تو بزرگ شدن..:|...واسه خودم میگم...مردم تا دانشجو بشی...ایششش...ن اصلا ولش کن همیجوری هم کله بزرگی! همه چی دونی!عقل کلی:)) منو میخوری یه آخیش هم روش:)
raha0075 گفته است :

لیلا؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوبی تو؟!!! چی شدی یه دفه؟!
از جونم سیر شدم که سرعت بالا بزنم رو به 30 سالگی!!!
دارم عشق و صفا میکنم بابا:دیی
لیلای او گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;628283][quote=soltan_azdad;507077;627471][quote=raha0075;557377;627278][quote=soltan_azdad;507077;627206][quote=raha0075;557377;626983][quote=لیلای او;399461;626975][quote=raha0075;557377;626969][quote=لیلای او;399461;626959][quote=raha0075;557377;626883][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))

سخنی با رها!
میگم رها تو پس کی بزرگ میشی بااااااااااابا اه حوصلم سر رفت  چه میکنی؟ جای تو بودم الان سی سالم شده بود:|


سلام
همین؟
بای بای؟
همین بود ؟ لاف جنوبی بود؟
عامو پ کو عکساتون؟
:))

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

يکشنبه 13/5/1392 - 0:21 - 0 تشکر 628537

samapharmacist گفته است :
[quote=samapharmacist;645419;628520]اینم یکی از نوستالژی های زندگی خوابگاهی من:)))
مارمولک های خوزستان قدوبالایی بیشتر از یک وجب دارن!!!چیزی که تا پیش از این در زندگیم ندیده بودم




سلام
اوه اوه...
اینارو از دم نگیری دمشون میمونه تو دستت زودی کنده میشه:))
ترس داره ولی نه اینکه باشه  ببینیش ها.اینکه باشه بعد گمش کنی...شب میگه میتونی بخوابی؟؟؟؟؟؟:))
دهنتو با نخ سوزن میدوزی بعد میخوابی:))
باز این عکس ترس نداره حرف میترا ام وی ام ترس داره لامصب:))

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

يکشنبه 13/5/1392 - 0:29 - 0 تشکر 628538

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;628523]سلام
راضیه یا راضیه یا بانوی من!
اوووووووووفففففففف
بسم الله! اون چاقو...اون چاقو چیه تو دستت؟اون چاقوی صراحت رو بذار زمین تا صورت جوون مردم زخم و زیلی نشده! هم کار دست خودت میدی هم جوونای ملت..بیخیال خوااااااااااهر:)))
از دست تو با این زبون رک و پوست کنده،که پوست تک تک مارو کنده!!!
و اضافه کنم که جناب یو مو میبینی و من پیچش مو:)
تو تموم این سری سلطان..من یه نکته رو گرفتم و تا آخرش رفتم..اینکه عکس به عکس و استپ بای استپ چهره خفن تر و کلک تر و جلب تر و مکار تر میشه...تا میرسه به آخری که درس عبرتی برای خودش و همه هست و میگه "و مکروا و مکر الله و والله خیر الماکرین"!:))

زده تمام اعتماد به نفس مارو با تانک از روش رد شده
خودمون به خودمون امیدی نداشتیم ولی هیچکی دیگه تو روی ما نگفته بود برو بابا با اون قیافت!!خوب وقتی میگه دریا قشنتر بود این معنیش چیه؟؟مثل اینکه بعد از سالها یه عکس با اسبت واسه دوستت  بفرستی بعد ازت بپرسه تو کدومشونی!!!!یخ نمیزنی؟نه تو و وجدانت!!تو و انصافت!!
بفرما
اینم از شما
سناریو رو کامل کردید دادید برای تدوین دیگه؟
هر سری عکس کلک تر میشه!!
اینو نمیگید سر یه سال را اینقدر تغییر کردم؟:((
بار سختیهای زندگی زیاد شده و من همه رو به دوش کشیدم؟:((
البته که ما از نظر شما ریز دیده میشیم ولی برای خودمون ارزش داریم:( دو نفر به ما به شوخی هم شده میگن آقای فلانی!!
بله...این درست نبود اینطوری روحیه مارو خراب کنی
حداقل اگر میکنی موادشم جور کن  قشنگ بریم معتاد شیم!غیر منطقیه بگو غیر منطقی بود.ها؟

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

يکشنبه 13/5/1392 - 0:36 - 0 تشکر 628539

samapharmacist گفته است :
[quote=samapharmacist;645419;628520]اینم یکی از نوستالژی های زندگی خوابگاهی من:)))
مارمولک های خوزستان قدوبالایی بیشتر از یک وجب دارن!!!چیزی که تا پیش از این در زندگیم ندیده بودم





اوه اوه
میگم حالا اون توی اتاقه و شما از ترس بیرون اتاق وایسادین تا بیاد بیرون؟ یا شما توی اتاقین و دیگه از ترس جرات ندارید برید بیرون؟ :))
به قول سلطان وقتی ترس داره که گمش کنی :)) تقریبا دوماه پیش یه بچه مارمولک توی اتاقم دیدم تا داداشمو صدا کردم بیاد دیگه گمش کردم :)) الان فکر کنم آقا شده باشه برا خودش یا اصلا شایدم خانوم شده باشه .. کلا میخوام بگم خیلی هم سخت نیست فقط شبای اول نگرانی شبای بعدی اصلا یادت میره هم اتاقی داری :)) به جان خودم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

يکشنبه 13/5/1392 - 0:39 - 0 تشکر 628541

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;628523]سلام
راضیه یا راضیه یا بانوی من!
اوووووووووفففففففف
بسم الله! اون چاقو...اون چاقو چیه تو دستت؟اون چاقوی صراحت رو بذار زمین تا صورت جوون مردم زخم و زیلی نشده! هم کار دست خودت میدی هم جوونای ملت..بیخیال خوااااااااااهر:)))
از دست تو با این زبون رک و پوست کنده،که پوست تک تک مارو کنده!!!
و اضافه کنم که جناب یو مو میبینی و من پیچش مو:)
تو تموم این سری سلطان..من یه نکته رو گرفتم و تا آخرش رفتم..اینکه عکس به عکس و استپ بای استپ چهره خفن تر و کلک تر و جلب تر و مکار تر میشه...تا میرسه به آخری که درس عبرتی برای خودش و همه هست و میگه "و مکروا و مکر الله و والله خیر الماکرین"!:))

لیلی به جان خودم میخواستم بگم چرا قیافه تون هربار یه کم شیطنتش بیشتر میشه؟ 
بعد تو هم که میدونی من اصلا کاری به کار کسی ندارم چه برسه سلطان خان .. دیگه منصرف شدم هیچی ! نگفتم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

يکشنبه 13/5/1392 - 0:43 - 0 تشکر 628542

soltan_azdad گفته است :

سلام
من همون روز چک کردم تو شبکه مثل اینکه نمیشد
حالا تو تبیان اگر میشه خوشحال میشم مدیرای ارشد یا دوستان راهنمایی کنن
من الان از مدیرای ارشد میپرسم اگر شد که بهتر نشد راه زیاده و خدا بزرگه!!
modir_e_movafagh گفته است :

سلام
ممنونم از لطفتون :)
میگم یعنی براتون میل کنم؟ شما آپ میکنید یا منظورتون چیز دیگه ای بود؟
soltan_azdad گفته است :

راستش شبکه یه مدت مشکل داشت البته خیلی فیلم اپ نکردم توش اگر بخوایید تا فردا میشه یه کاری کرد براتون.اگر صبر کنید تا فردا میشه فایل رو ردیف کرد
modir_e_movafagh گفته است :

سلااام
نه بابا جدی .. آقا دست شما درد نکنه واسه صدور مجوز کلا شما باب مجوز دادن و ایناییدا دم شما گرم 
فقط یه چیزی چرا شبکه فیلم آپ نمیشه؟
soltan_azdad گفته است :

سلام
شوخیییییییی میکنیییییییییی
وااااااااااای چقدر باحال
چقدر هم باحال داره نگاه میکنه
آره آره میشه فیلم گذاشت
کنار همون گذاشتن عکسه
آخ جون آخ جون:))
modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نه من میتونم . من میتونم !!!
این یه خاطره ی شیرین حقیقی مجازی 
اولین سالگرد مدیریتم رو که دیدم و لحظه ای که بُلو ( Boloo ) بلبل محترم خونگی طبق معمول همراه من تبیان رو نگاه میکرد :)) یعنی خاطره هایی میسازه این بلو حالا فرصت شد میگم . راستی حالا که گفتم میشه اینجا فیلم هم گذاشت با خاطره؟ از بلبلم میخوام بذارم البته فقط اگه میشه :)
لیلای او گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;628529][quote=modir_e_movafagh;723339;628255][quote=soltan_azdad;507077;626884][quote=modir_e_movafagh;723339;626863][quote=soltan_azdad;507077;626836][quote=modir_e_movafagh;723339;626828][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))


سلام
من دیروزم چک کردم ولی بازم نشد !
البته راضی به زحمت نیستم بذارید میرم رمز اکانت آپاراتم رو پیدا میکنم آپ میکنم :)
شرمنده دیگه تنبلیم اور دوز کرده بود گفتم اول یه رو به شما بزنم بعد خودم یه تکونی بخورم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

يکشنبه 13/5/1392 - 0:54 - 0 تشکر 628543

soltan_azdad گفته است :

سلام
اقا منو با داداشت اشنا کن
آقا عندشه
آقا خونه مجردی بخواییم بگیریم تو بوشهر چطوریاس؟اجارش سنگینه؟داداشت پایه هست با ما زندگی کنه؟اقا من میرم روزا رستوران کار میکنم شبا فقط بیاد با هم تلویزیون حاشیه خلیج فارس رو ببینیم
لامصب اسمشو نیگا...حاشیه!!!
modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نو سیگنال؟
خخخخخخخخخخ :))
بذارید یه اعترافی کنم
ما اینجا جون لب دریاییم و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس خیلی نزدییییییک ! تا قبل از اینکه دستگاه دیجیتال بذاریم یــــــــــک مکافاتی داشتیم مخصوصا تابستون . آقا خط رو خط میشد مثلا داشتیم جمعه فیلم سینمایی نگاه میکردیم میفتاد رو خط بحرین فیلم هندی پخش میکرد :)) جمعه ها عربا تمام شبکه هاشون فیلم هندی داره ( برا بالا رفتن اطلاعات عمومیتون گفتم عاقا ) بعد دیگه هیچی داداش منم که جوک :)) یه جوری خودشو مینداخت رو کنترل که مثلا شبکه عوض کنه انگار رو نارنجک !! بعد کلی ادای کاماندو هارو درمیاورد که مثلا نذاره ما صحنه محنه ببینیم خلاصه اینقد لفتش میداد میرسید به عروسیشون :))))) شوخی میکنم البته خیلی زود شبکه عوض میکردیم ولی کلا نمیدونم چرا همیشه جاهای خفنش میفتاد رو آنتن :)) مخصوصا موقع اخبار شبکه 1 یک چیزایی میفتاد رو آنتن =)) 
soltan_azdad گفته است :

سلام
یحتمل صدای برفکه
فقط الان خیلی وقته که برفک نداریم بیشتر no signal میبینیم:))
نفس صبحدم گفته است :

سلام
میشه سه خط خیش شیخ خیشیشی رو بترجمی؟؟؟لفطن:):دی
mitra_mvm گفته است :
با سلام
خیشششششششششششششششششششششششش
شیخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خییییییییییییسسسییششششششششخخخخخخخسشششششییییی

تصویر ندااااااااریم!!!!
لیلای او گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;628532][quote=modir_e_movafagh;723339;628275][quote=soltan_azdad;507077;627467][quote=نفس صبحدم;705102;627465][quote=mitra_mvm;699606;627080][quote=لیلای او;399461;625869]سلام. قابل توجه عزیزان: میترا،  طلائیه،  راضیه، ثمره

تا اینجا...این کارت ها هنوز بی صاحب مونده...

زودتر حدس بزنید لدفن...که به خاطرات دیگه بیشتر برسیم.

من جای شما بودم تا فالم دستم نمیومد خوابم نمیبرد بااااااااااابا

یعنی خونسردید در حد کروکودیل:دیییی










سلام
چشم 
برا داداش من باعث افتخاره :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

يکشنبه 13/5/1392 - 23:13 - 0 تشکر 628704

سلام
ای شیطونا! راستشو بگید ببینم ص 77 چی گذاشتید و نوشتید که نه اون بالا میاد نه ما میتونیم پایین بریم!اصن یه وضی... انگاری این پیجو انداختن ته چاه بنی اسرائیل! که هر کی میخواد سرک بکشه خودش هم بیفته اون تو! حالا ما که طناب انداختیم ولی هرچی طناب قر خورد و رفتیم و رفتیم به ته چاه نرسیدیم! لود نمیشه خیالی نیس لوده نباشه:)) شایدم رسیدیم ته چاه یهو چشممون به جمال یه یوزارسیف روشن شد:)
من میدونم دیگه میخواید تو خماری با بی تابی تاب بخوریم:|||

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.