• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 70612)
دوشنبه 24/4/1392 - 15:52 -0 تشکر 621751
♦ خاطرات عکس دار ♦

سلام به تمام دوستان و همراهای همیشگی
رسالت انجمن صندلی داغ شناخت و معرفت هست
تمام تاپیک هایی مثل جایی برای خاطرات ما و بیا خودتو معرفی کن و ... که گنجینه ای از بیشترین خاطرات هست از بعد نوشتاری بود و ما میخواییم ازین فضای تک بعدی یک قدم فراتر بریم و آشناییمون رو با عکس تکمیل کنیم
در این تاپیک عکس های خودتون رو با ما به اشتراک بزارید تا نظرات دیگران رو بدونید و یا تصاویری بگذارید برای حدس تصویر
تصاویر سفرها ,دوستانتون ,جاهای دیدنی محل زندگیتون و حتی گل روی خودتون رو با ما به اشتراک بگذارید
یعنی ثبت خاطرات و یا حدس تصاویر با عکس الزامیست

در این قسمت هم لینک تمامی خاطرات عکس دار شما را جهت سهولت دسترسی با لینک صفحه قرار میدهیم(مطالب حدس تصویر با ستاره ی قرمز رنگ مشخص میشوند):
 
soltan_azdad: * * * *
haniehz: * * * *
atiyeh74: * *
samare93: *
talaeieh: * * * *

mitra_mvm: *
seyed68:
* 
برزخ: * *
نفس صبحدم: * * * * * * * * *
لیلای او: * * * * * *
modir_e_movafagh: * * * * *
peymanm001: * 
raha0075: * * *
samapharmacist: *

""قـــاف"": *
Histogram: *
kkkkkkl: * * *
JOMANG: *

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 12/5/1392 - 2:48 - 0 تشکر 628289

samare93 گفته است :

خخخخخخخخخ

آخ اخ اخ اخ! این چه وضعشههه! چرا زرد و زار شدییین! پوست و استخوون! :))

حقتونه! :|

تا شما باشین دیگه درسارو تلنبار نکنین ! لااقل از ما دخترا یاد بگیرین! واقعا که! پسرین دیگه چه میشه کرد!1:| 

ولی حرکت جالبی بودااا کاملا ضربتییی!  منو یاد یه آشنای انجمنی انداخت:)) دست اونم از پشت بستین شماا:)))
soltan_azdad گفته است :

بهانه؟
بابا من خودم اولین نفری بودم که تو شبکه عکس گذاشتما
اوکی منو جوگیر نکنید که به مدیر موفق میگم زکی:))
اصلا چه معنی داره عکسای من تو شبکه باشه تو انجمن نباشه؟تو دیار غربت باشه تو خونه نباشه؟
به ترتیب سن میزارم!!(ببینم مدیر موفق میتونه اینقدر مثل من جوگیر باشه؟اصلا هیچ بنی بشری میتونه سر کل کل همچین خود زنی ای بکنه؟:))

این اولین عکس من تو شبکه بود که واسه سن اب نبات خوریمه:))
در این عکس که از زاویه بالا گرفته شده تنها به این جهت بوده ببینم کلاغ ها مارو از بالا چطوری میبینن:))
ثمره: واااااااااااااااااای:))) 
راستش یکم شبیه  بچه هایی شدین که میرن پیش مامانشون با خودشیرینی ازشون میخوان که براشون آب نبات چوبی بخره:))

_______________________________________________________
امااااااااااااااااااااا
عکسی که اینقدر حاشیه سازی کرد
من هستم
البته واسه خیلی وقته (شاید یک سال و نیم پیش)
در ساعت 3-4 نیمه شب پس از دو شبانه روز بی ترمز درس خواندن.نمرات اون دروس رو هم باید پیدا کنم ضمیمه این عکس کنم:)) از اینکه عکس ناجوره و خونهو زندگیمون زرده اول به خاطر نور کم محیطه و دوم به خاطر دوربین ناجور گوشیه
خانم رها اینه عاقبت درس خوندن
با کاپشن ورزشی باید صبح و روز رو بگذرونی که سرد و گرم شدن صبح و ظهر رو متوجه نشی:))
نخون خواهر من
نخون!!

raha0075 گفته است :


سلاام
تا باشه ازین فتنه ها:دی
این تذکر رو یاد بدین مدنظر داشته باشن؟!:)))
بسه بسه!!! بهانه گیری نکنین دیگه.... قول میدیم اگه دیدیمتون خنده مون رو بخوریم خب!
نه پس!مردیم! و نامردیم دیگه :دیی
soltan_azdad گفته است :

سلام
این زمانی هست که فتنه ریشه میزنه!!!
فقط خواستم به دوستان این تذکر رو یاد بدم مد نظر داشته باشن:))
به زودی عکس بنده هم رو نمایی میشودو و اگر تا الان نشد فقط به این دلیل بود دوستان عکس میزاشتن و اگر من هم عکس میزاشتنم تمرکز بهم میخورد(نمیخورد؟من که میدونم اگر عکسم رو بزارم اونقددددددددددددددرررررر سوژه میکنید منو که دیگه تا سال دیگه هرجا منو ببینید نا خودآگاه میخندین.خیلی نامردید:(  )

raha0075 گفته است :


السلام علیکم ورحمه الله و برکاته :))
خخخ!!! ترس داری از عاق شدنا!! البته منم میترسم همچین یه ذره! تازه این درد ها دارن تسکین می یابند!
دیگه دیگه .... چی حدس میزنی؟!اصلا به نظرت به من چیی میاد؟!
:)) کی میشه این جناب سلطان عکسشون رو بزارن .... خو خسته شدیم بابا!
بیش دوس هانی!
لیلای او گفته است :

سلام
مونیک مرسیک از جوابای قبلیت..دیگه بسطشون نمیدم عاق نشمیک!
دشمنت نباشه شرمونده!
نههههه..شوخییییی...چی هست حالا؟
بذار عکس جناب سلطان رو ببین و یادبگیر! من مطمئنم متاثر و متاثر! میشیک:)
دوس هانیک

raha0075 گفته است :

شرمنده !!
همین دیروز با یکی بحث بود که تازه داره پا به عرصه دانشجویی میزاره ... داش دل منو میسوزوند منم گفتم همش واس خودتون :دییی
راستی بهت نگفتم که اگه بخوام رشته ای که فعلا مدنظرمه رو ادامه بم فقط تهران اونم 2 تا از دانشگاهاش پذیرش دارن...:((
منم که بچه خرخووووووووووووون!!!!در جریانی دیگه!
باید بشینم ور دل خواهر مادر کهنه بچه بشورم :دیییی
لیلای او گفته است :

خو از بس لفتش میدی تو بزرگ شدن..:|...واسه خودم میگم...مردم تا دانشجو بشی...ایششش...ن اصلا ولش کن همیجوری هم کله بزرگی! همه چی دونی!عقل کلی:)) منو میخوری یه آخیش هم روش:)
raha0075 گفته است :

لیلا؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوبی تو؟!!! چی شدی یه دفه؟!
از جونم سیر شدم که سرعت بالا بزنم رو به 30 سالگی!!!
دارم عشق و صفا میکنم بابا:دیی
لیلای او گفته است :
[quote=samare93;707283;627521][quote=soltan_azdad;507077;627471][quote=raha0075;557377;627278][quote=soltan_azdad;507077;627206][quote=raha0075;557377;626983][quote=لیلای او;399461;626975][quote=raha0075;557377;626969][quote=لیلای او;399461;626959][quote=raha0075;557377;626883][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))

سخنی با رها!
میگم رها تو پس کی بزرگ میشی بااااااااااابا اه حوصلم سر رفت  چه میکنی؟ جای تو بودم الان سی سالم شده بود:|

ثمره چرا هی سعی میکنید اسم منو مستقیم و غیر مستقیم بیارید آخه؟ هااااان؟ بابا این انجمنه .. منو باز تحریک میکنید که نذارم کسی رو دستم بلند شه . اونوقت میگم سلطان هشتا عکس گذاشت من باید هشتادتا بذارم تا بدونه بالاتر از من هیچکسی نیست حتی تو جوگیر شدن :))
البته اینجا انجمنه و من شدیدا از مدیر سیستم حساب میبرم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 12/5/1392 - 2:51 - 0 تشکر 628290



میترا بانو!


فرنی خودتی!خخخ اصلا اینو با فرنی روبه رو نکن که فرنی سرخ میشه!


مغسی..و هاو ایز یور حال؟!:))


ترولهاتم با پسرخالم میخوندیم کلی خندیدیم..اوووف


خودتی




سردش خوبه میدونم چی ها!!! همون !!کیف حالک!!

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

شنبه 12/5/1392 - 2:54 - 0 تشکر 628291

soltan_azdad گفته است :

بابا نورپردازی خونه اینطوریه...توی روز هم بیایید میبینی تاریکه...
اصلا این استراتژی ما هست
سه ترم پشت هم هم مشروط بشیم باز هم شب امتحانی هستیم:))
بابا هر ترم یارو نمرش کم میشه میاد پیشم دستشو میزاره رو کمرش گردنشو کج میکنه ابرو میندازه بالا میگه:
داداش این ترم میخوام بترکونم.خدایی اگر معدل الف نشدم تف بنداز تو روم...
آخر ترم دم ظهر که بنی بشری بیرون نمیاد میبینی وسط دانشگاه این طرف و اونطرف میدوعه یهو تورو میبینه:
داداش شماره فلان استاد رو داری؟:))
اون اشنای انجمنی ببینم دیگه روش میشه بگه جوگیره...فقط میخواستم بگم دست بالای دست بسیار است:))
samare93 گفته است :

خخخخخخخخخ

آخ اخ اخ اخ! این چه وضعشههه! چرا زرد و زار شدییین! پوست و استخوون! :))

حقتونه! :|

تا شما باشین دیگه درسارو تلنبار نکنین ! لااقل از ما دخترا یاد بگیرین! واقعا که! پسرین دیگه چه میشه کرد!1:| 

ولی حرکت جالبی بودااا کاملا ضربتییی!  منو یاد یه آشنای انجمنی انداخت:)) دست اونم از پشت بستین شماا:)))
soltan_azdad گفته است :

بهانه؟
بابا من خودم اولین نفری بودم که تو شبکه عکس گذاشتما
اوکی منو جوگیر نکنید که به مدیر موفق میگم زکی:))
اصلا چه معنی داره عکسای من تو شبکه باشه تو انجمن نباشه؟تو دیار غربت باشه تو خونه نباشه؟
به ترتیب سن میزارم!!(ببینم مدیر موفق میتونه اینقدر مثل من جوگیر باشه؟اصلا هیچ بنی بشری میتونه سر کل کل همچین خود زنی ای بکنه؟:))

این اولین عکس من تو شبکه بود که واسه سن اب نبات خوریمه:))
در این عکس که از زاویه بالا گرفته شده تنها به این جهت بوده ببینم کلاغ ها مارو از بالا چطوری میبینن:))
ثمره: واااااااااااااااااای:))) 
راستش یکم شبیه  بچه هایی شدین که میرن پیش مامانشون با خودشیرینی ازشون میخوان که براشون آب نبات چوبی بخره:))

_______________________________________________________
امااااااااااااااااااااا
عکسی که اینقدر حاشیه سازی کرد
من هستم
البته واسه خیلی وقته (شاید یک سال و نیم پیش)
در ساعت 3-4 نیمه شب پس از دو شبانه روز بی ترمز درس خواندن.نمرات اون دروس رو هم باید پیدا کنم ضمیمه این عکس کنم:)) از اینکه عکس ناجوره و خونهو زندگیمون زرده اول به خاطر نور کم محیطه و دوم به خاطر دوربین ناجور گوشیه
خانم رها اینه عاقبت درس خوندن
با کاپشن ورزشی باید صبح و روز رو بگذرونی که سرد و گرم شدن صبح و ظهر رو متوجه نشی:))
نخون خواهر من
نخون!!

raha0075 گفته است :


سلاام
تا باشه ازین فتنه ها:دی
این تذکر رو یاد بدین مدنظر داشته باشن؟!:)))
بسه بسه!!! بهانه گیری نکنین دیگه.... قول میدیم اگه دیدیمتون خنده مون رو بخوریم خب!
نه پس!مردیم! و نامردیم دیگه :دیی
soltan_azdad گفته است :

سلام
این زمانی هست که فتنه ریشه میزنه!!!
فقط خواستم به دوستان این تذکر رو یاد بدم مد نظر داشته باشن:))
به زودی عکس بنده هم رو نمایی میشودو و اگر تا الان نشد فقط به این دلیل بود دوستان عکس میزاشتن و اگر من هم عکس میزاشتنم تمرکز بهم میخورد(نمیخورد؟من که میدونم اگر عکسم رو بزارم اونقددددددددددددددرررررر سوژه میکنید منو که دیگه تا سال دیگه هرجا منو ببینید نا خودآگاه میخندین.خیلی نامردید:(  )

raha0075 گفته است :


السلام علیکم ورحمه الله و برکاته :))
خخخ!!! ترس داری از عاق شدنا!! البته منم میترسم همچین یه ذره! تازه این درد ها دارن تسکین می یابند!
دیگه دیگه .... چی حدس میزنی؟!اصلا به نظرت به من چیی میاد؟!
:)) کی میشه این جناب سلطان عکسشون رو بزارن .... خو خسته شدیم بابا!
بیش دوس هانی!
لیلای او گفته است :

سلام
مونیک مرسیک از جوابای قبلیت..دیگه بسطشون نمیدم عاق نشمیک!
دشمنت نباشه شرمونده!
نههههه..شوخییییی...چی هست حالا؟
بذار عکس جناب سلطان رو ببین و یادبگیر! من مطمئنم متاثر و متاثر! میشیک:)
دوس هانیک

raha0075 گفته است :

شرمنده !!
همین دیروز با یکی بحث بود که تازه داره پا به عرصه دانشجویی میزاره ... داش دل منو میسوزوند منم گفتم همش واس خودتون :دییی
راستی بهت نگفتم که اگه بخوام رشته ای که فعلا مدنظرمه رو ادامه بم فقط تهران اونم 2 تا از دانشگاهاش پذیرش دارن...:((
منم که بچه خرخووووووووووووون!!!!در جریانی دیگه!
باید بشینم ور دل خواهر مادر کهنه بچه بشورم :دیییی
لیلای او گفته است :

خو از بس لفتش میدی تو بزرگ شدن..:|...واسه خودم میگم...مردم تا دانشجو بشی...ایششش...ن اصلا ولش کن همیجوری هم کله بزرگی! همه چی دونی!عقل کلی:)) منو میخوری یه آخیش هم روش:)
raha0075 گفته است :

لیلا؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوبی تو؟!!! چی شدی یه دفه؟!
از جونم سیر شدم که سرعت بالا بزنم رو به 30 سالگی!!!
دارم عشق و صفا میکنم بابا:دیی
لیلای او گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;627552][quote=samare93;707283;627521][quote=soltan_azdad;507077;627471][quote=raha0075;557377;627278][quote=soltan_azdad;507077;627206][quote=raha0075;557377;626983][quote=لیلای او;399461;626975][quote=raha0075;557377;626969][quote=لیلای او;399461;626959][quote=raha0075;557377;626883][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))

سخنی با رها!
میگم رها تو پس کی بزرگ میشی بااااااااااابا اه حوصلم سر رفت  چه میکنی؟ جای تو بودم الان سی سالم شده بود:|

دیگه نمیتونم تحمل کنم
حالا که دیگه اینقد با گوشه کنایه گفتین رو دست من بلند شدین عمرا ساکت بشینم عمرا جلو جو رو بگیرم که منو نگیره :))
عاقا اصلا من حس خودکم بینی بهم دست داد . احساس میکنم اصلا خودم رو ندیدم .. حتی احساس میکنم دیگران کم بینی گرفتم :)) اصلا شده بخاطر اینکه این حس بد ازم دور بشه باید چند تا عکس از خودم بذارم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 12/5/1392 - 2:58 - 0 تشکر 628294

نفس صبحدم گفته است :
[quote=نفس صبحدم;705102;627733]ســـــــلام...
یادش بخیـــــر...تو خرداد ماه بود...رفته بودم فروشگاه بازی های فکری
چشمم خورد به این روبیک فضایی
20تومن از بابت همین یه ذره مکعب فضایی خالی شدم...:|



اومدم...
گفتم دوتا بشکن بزنم حلش کردم

بهمش زدم تا میتونستم
که تبدیل شد به این شکل







الان انقد توهم پیچ خورده و همه چیزش بهم ریخته
که فقط دارم بیشتر بهمش میزنم که یک شکل قشنگی در بیاد بشه برای تزیین ازش استفاده کرد



سلام
نفسسسسسس
بیست تومن دادی واسه یه بازی که اعصابتو بهم بریزه؟ بابا بیخیال همون دکوراسیون گزینه ی خیلی عاقلانه ای محسوب میشه آفرین :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 12/5/1392 - 4:57 - 0 تشکر 628299

هانیه 
قبول باشه انشالله
خیلییییییی ماه شده تزئینش .. دست شما درد نکنه :) میگم حالا چرا به ریحانه میدون نمیدین؟ بابا جونترا رو درک کنید :)) اونا هم میتونن فقط باید بهشون فرصت بدین تا شکوفا بشن :))

عطیه 
خیلی کلکی خانوم .. که خودت میری نذری میدی آره؟ به قول هانیه همه همسایه ها هم میشناسنت دیگه خوش بحالت :))

خانوم دکتر سما
میگما اون نخله یا کاج؟ یه سوال دیگه هم دارم . . سلطان راست میگه؟ بابا این فکر آدما رو میخونه ببین چطوری فکر منو راجع به سلمان خان خوند :))

رها
خوشا به سعادتت .. التماس دعا .. خیلی هم زحمت کشیدینا دستتون درد نکنه .. فقط یه سوال .. مامانت اجازه میده تا صبح اونجا باشید؟ البته میدونم برا حرمه ولی در کل سوال شد برام :))
انشالله اعتکاف برات حسابی پربار باشه و دعاهات در حق ماهم مستجاب بشه :)

لیلی
به به یعنی لذت بردما . احسنت کدبانو :) تزئینش که حسابی عالی بود . میگم ما هم با نشاسته از نوع خارجیش و شیر و گلاب از اینا درست میکنیم ولی اسم برا شما خوشگلتره .. میشکوفی :)) جالبه 

جواب همه رو دادم؟

میترا
اون پست رو قبل از کامل شدن خوندی و شکلک خنده رو گذاشتی . یبار دیگه بخونش :))

پیمان خان
بدو که دیگه نوبت خودت شد ... دیگه ادا اصول نیا که اصلا حوصله ناز خریدن ندارم .. بدو عکستو بذار ببینم .

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 12/5/1392 - 9:46 - 0 تشکر 628336

mitra_mvm گفته است :


خب پس واسه رضای خدا یکی از کیفا رو به ما بده ببینیم کیف چه شکلیه؟!!  :))
نفس صبحدم گفته است :

کیف؟؟؟من هرسری میخام برم کیف پول بخرم یکی برام هدیه میاره
نمیدونم چرا قسمت نشده تا حالا خودم برم برا خودم کیف پول بگیرم.یا میگیرم گم میشه با خدم و حشم توش:))
حیف اون بیست تومن...دلم کباب شد براش.کاش یه چیزی میخریدم حداقل به درد بخوره
چیه این اخه خریدم
دخترخاله هام میگن
از این به بعد پولت زیادی کرد بده به ما ، مابریم برات یه چیز درست حسابی بخریم
mitra_mvm گفته است :


همون جاش که بیست تومن میدن و اینو میخرن!

آخه میدونی ما بچه فقرا تا حالا بیست تومن توی کیفمون نبوده!!
اصلا کیف ندااااااریم!!!!
نفس صبحدم گفته است :

الان کجای این شبیه پولدارا بود؟؟؟
اون حل نشده هه یا اون حالت اولش:دی
mitra_mvm گفته است :


بچه پووولداری و هزار دردسر
نفس صبحدم گفته است :
[quote=mitra_mvm;699606;628185][quote=نفس صبحدم;705102;628081][quote=mitra_mvm;699606;627825][quote=نفس صبحدم;705102;627815][quote=mitra_mvm;699606;627803][quote=نفس صبحدم;705102;627733]ســـــــلام...
یادش بخیـــــر...تو خرداد ماه بود...رفته بودم فروشگاه بازی های فکری
چشمم خورد به این روبیک فضایی
20تومن از بابت همین یه ذره مکعب فضایی خالی شدم...:|



اومدم...
گفتم دوتا بشکن بزنم حلش کردم

بهمش زدم تا میتونستم
که تبدیل شد به این شکل







الان انقد توهم پیچ خورده و همه چیزش بهم ریخته
که فقط دارم بیشتر بهمش میزنم که یک شکل قشنگی در بیاد بشه برای تزیین ازش استفاده کرد



:))

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

شنبه 12/5/1392 - 9:55 - 0 تشکر 628340

mitra_mvm گفته است :


بابا باشگاه تیراندازی!!!!
نفس صبحدم گفته است :

سلام..شکر خدا عالی مثل همیشه ولی با سرماخوردگی شدید:دی
این کجاش عالی بود اونوقت:دیییی
خیلی سخته خداییی
اعصاب ادم هم بهم میریزه...هرچی میچرخونی شکلش پیچیده تر میشه
:)))
اره...یکبار میبرم باشگاه تیراندازی داداشم...
این رو میذارم تو دستگاهشون
بجای بشقاب اینو بشکونیم...یا یه سوزن بهش وصل میکنم...بجای سوزن دارت ازش استفاده میکنم:دیییی
soltan_azdad گفته است :


سلام خوبید خوشید؟
آقا این دیگه چیه
اصلا فکر کنم اگر خراب بشه دیگه درست نمیشه دیگه:))
حالت عادیشو بدن دستمون تا روح فیثاغورث احظار نشه حل نمیشه
البته یه قلق اسونی داره ولی این دیگه اصلا برای این درست شده که درست نشه!!!:))
به نظرم از این تو پارک ها مثل پارک ملت که فضاش بزرگتره برای پرتاب و بازی های توپی و هوایی استفاده کنید:))
یا میشه ازش به عنوان هدف پروازی استفاده کرد.پرتابش کنن شما شلیک کنی:))
نفس صبحدم گفته است :
[quote=mitra_mvm;699606;628186][quote=نفس صبحدم;705102;628084][quote=soltan_azdad;507077;627896][quote=نفس صبحدم;705102;627733]ســـــــلام...
یادش بخیـــــر...تو خرداد ماه بود...رفته بودم فروشگاه بازی های فکری
چشمم خورد به این روبیک فضایی
20تومن از بابت همین یه ذره مکعب فضایی خالی شدم...:|



اومدم...
گفتم دوتا بشکن بزنم حلش کردم

بهمش زدم تا میتونستم
که تبدیل شد به این شکل







الان انقد توهم پیچ خورده و همه چیزش بهم ریخته
که فقط دارم بیشتر بهمش میزنم که یک شکل قشنگی در بیاد بشه برای تزیین ازش استفاده کرد




الان دقیق باید چی گفت به این جمله :؟

طفلی رو انقد چشم کردن الان دیگه نمیره اصلن...

طفلی رو نمیدونم کی چشم کرد...مینیسک و ربات پاش جفتش باهم پاره شد.عمل کرد.الان یکساله سرکار نمیره.مرخصی استعلاجیه:)) دوباره باید بره برا عمل.

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

شنبه 12/5/1392 - 9:56 - 0 تشکر 628342

mitra_mvm گفته است :





نفس صبحدم گفته است :

=))))))))))))))
:)))))))))))))))
واااای خیلی جالب بود میترا...


mitra_mvm گفته است :
[quote=mitra_mvm;699606;628190][quote=نفس صبحدم;705102;628089][quote=mitra_mvm;699606;628010]اینم واسه کنکوریای عزیز
این نه خاطره است نه حدس
صرفا جهت همدردی






از این یکی شکلکت باور کن جدی جدی خوف کردم...صفحه رو اومدم پایین ...یهو یک عدد غول بیابانی اومد تو صورتم چشمک زد...
:)))))))))))))))
=))))))))))

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

شنبه 12/5/1392 - 10:3 - 0 تشکر 628347

modir_e_movafagh گفته است :

اوه اوه
همه رو ول کن فقط همون یه چیز! که روش ضربدر خورده رو بچسب که هرچی نکته بوده تو همون بوده:)) البته بچه ها انواع نظر هارو دادن دیگه جا نداره فکر کنم ولی مثلا قرار بوده با این نکته برداری توی کنکور همه چی یادت بیاد اونوقت داری از ما میپرسی قضیه چی بوده؟ بابا دمت گرم ... :))
نفس صبحدم گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;628273][quote=نفس صبحدم;705102;627456]سلام...خوبین...طاعات و عبادات همگی مقبول درگاه حق باشه


تویکی از کلاس هایی که میرفتم پارسال...سخن از گابریل گارسیا مارکز شد...خیلی حرفش شیرین بود..
توی بحثی که داشتیم به نتیجه خیلی جالبی رسیدم...و من اومدم برای خودم اون نتیجه رو به تصویر کشیدم...
اما الان هرچی فکرمیکنم یادم نمیاد:دییییییییییییییییییییییییییییی

حالا ببینم کی میتونه شرح تصویر بده...:دییی

اقا دیگه اسم چیزای خاک بر سری اومد...دیگه باید برم گوش بدم...الان دارم گوش میدم و حالا ببینم درست میگوشم یانه



 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

شنبه 12/5/1392 - 10:5 - 0 تشکر 628352

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;628277]

السلام یا اهل المبحث!

نفس من!
خاک بر سرم! من و خاک بر سری؟! خدا از دهنت بشنوه فیلترو..کلاسمون میره باااااااااالا باااااااابا!:))

اوهوم از کاکائویی سره. ولی اون بجاش سردش مزه کرم کارامل مییده که دوست دارم. اصلش زعفرونیه اصلا.

دییی 

:))))))))

من خیلی زعفرانیش رو دوست دارم...نه.تنها چیزیه که کاکائوییش رو دوست ندارم:دیییی

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.