• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 70602)
دوشنبه 24/4/1392 - 15:52 -0 تشکر 621751
♦ خاطرات عکس دار ♦

سلام به تمام دوستان و همراهای همیشگی
رسالت انجمن صندلی داغ شناخت و معرفت هست
تمام تاپیک هایی مثل جایی برای خاطرات ما و بیا خودتو معرفی کن و ... که گنجینه ای از بیشترین خاطرات هست از بعد نوشتاری بود و ما میخواییم ازین فضای تک بعدی یک قدم فراتر بریم و آشناییمون رو با عکس تکمیل کنیم
در این تاپیک عکس های خودتون رو با ما به اشتراک بزارید تا نظرات دیگران رو بدونید و یا تصاویری بگذارید برای حدس تصویر
تصاویر سفرها ,دوستانتون ,جاهای دیدنی محل زندگیتون و حتی گل روی خودتون رو با ما به اشتراک بگذارید
یعنی ثبت خاطرات و یا حدس تصاویر با عکس الزامیست

در این قسمت هم لینک تمامی خاطرات عکس دار شما را جهت سهولت دسترسی با لینک صفحه قرار میدهیم(مطالب حدس تصویر با ستاره ی قرمز رنگ مشخص میشوند):
 
soltan_azdad: * * * *
haniehz: * * * *
atiyeh74: * *
samare93: *
talaeieh: * * * *

mitra_mvm: *
seyed68:
* 
برزخ: * *
نفس صبحدم: * * * * * * * * *
لیلای او: * * * * * *
modir_e_movafagh: * * * * *
peymanm001: * 
raha0075: * * *
samapharmacist: *

""قـــاف"": *
Histogram: *
kkkkkkl: * * *
JOMANG: *

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

يکشنبه 6/5/1392 - 18:9 - 0 تشکر 626904

اوووووووووووووه

دوسه تان حتا تشکر هم نمیتونم بزنم کامل...استرس تو وجودم داره کبدی بازی میکنه...من برم یه سر سایت دانشگاه ببینم اون چند تا نمره باقیمونده چی شد بالاخره بالا افتادن یا نه:|

اگه برنگشتم..
اگه برنگشتم...
اگه برنگشتم..

مجلسم گل رز قرمز بیارید
):)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


يکشنبه 6/5/1392 - 18:13 - 0 تشکر 626905

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;626904]اوووووووووووووه

دوسه تان حتا تشکر هم نمیتونم بزنم کامل...استرس تو وجودم داره کبدی بازی میکنه...من برم یه سر سایت دانشگاه ببینم اون چند تا نمره باقیمونده چی شد بالاخره بالا افتادن یا نه:|

اگه برنگشتم..
اگه برنگشتم...
اگه برنگشتم..

مجلسم گل رز قرمز بیارید
):)

پس اگه برگشتین شیزینی فراموش نشه لدفن :))

يکشنبه 6/5/1392 - 18:17 - 0 تشکر 626906

talaeieh گفته است :

باشه بابا نمیگم به قول لیلا متاثر شدنت رو بوس:)))
خیلی بلبل ناری بوده موقع نمار میشسته رو شونه ی بابا بزرگم:)
modir_e_movafagh گفته است :

مرسییییییییییی :))
آره خوزستانیا بهش میگن بلبل خرمایی ولی ما فقط بلبل میگیم .. میگم من اینقد از مرگ اون بلبل متاثر شدم که اصلا طاقت ندارم بقیه داستان و دلیل مرگش رو بگی  . اصلا بقیه شو تعریف نکن . تعریف نکنیااااااااا ... 
talaeieh گفته است :

مدیر تو تونستی :)بیا بغلم
اع بلبل خرماییه؟بابابزرگ منم داشتن اما شب عقد مامانم میزارنش توی یه اتاق بنده خدا میمیره:((((
modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نه من میتونم . من میتونم !!!
این یه خاطره ی شیرین حقیقی مجازی 
اولین سالگرد مدیریتم رو که دیدم و لحظه ای که بُلو ( Boloo ) بلبل محترم خونگی طبق معمول همراه من تبیان رو نگاه میکرد :)) یعنی خاطره هایی میسازه این بلو حالا فرصت شد میگم . راستی حالا که گفتم میشه اینجا فیلم هم گذاشت با خاطره؟ از بلبلم میخوام بذارم البته فقط اگه میشه :)
لیلای او گفته است :
[quote=talaeieh;773433;626852][quote=modir_e_movafagh;723339;626848][quote=talaeieh;773433;626832][quote=modir_e_movafagh;723339;626828][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))


آره اینم همش رو سرو کول ماست 
یعنی عاشق اینه بیاد تو اتاقم مخصوصا موقع نماز یا همش رو سرو کولمه یا با تسبیح و دعا ور میره . یه بارم عصانی شده بود چرا بهش محل نمیذارم هی میومد نوک میزد به چشم و صورتم مردم تا نمازم تموم شد :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

يکشنبه 6/5/1392 - 18:25 - 0 تشکر 626908

راضیه بیا تو یاهوووو...بدووو دختر:)

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

يکشنبه 6/5/1392 - 21:15 - 0 تشکر 626946

peymanm001 گفته است :

اینو میذارم بلکه ذره ای از حال شما رو به نمایش بکشه:

raha0075 گفته است :
[quote=peymanm001;661717;626903][quote=raha0075;557377;626897]ینی هرچی گشتم هیچ شکلکی نبود که حال الان منو وصف کنه!!!
آقا!
من برم افقی شم تا دو روز دیگه!
فک کنم فشارم به 4 ( که همون مرگه!)رسید!
بعدا نظراتم رو به طور کلی میام و میگم!
---------
لیلا!!!
من فالمو میخوام:(


ینی اپسیلونی نمایش گذاشته ...
ولی بازم همینم خوبه!
ممنون

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
يکشنبه 6/5/1392 - 21:24 - 0 تشکر 626947

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;626904]اوووووووووووووه

دوسه تان حتا تشکر هم نمیتونم بزنم کامل...استرس تو وجودم داره کبدی بازی میکنه...من برم یه سر سایت دانشگاه ببینم اون چند تا نمره باقیمونده چی شد بالاخره بالا افتادن یا نه:|

اگه برنگشتم..
اگه برنگشتم...
اگه برنگشتم..

مجلسم گل رز قرمز بیارید
):)


الهی من تورا قربان ...
رز قرمز یا بنفشه؟!!:دییی
برگرد لیلا...
برگرد...
برگرد...

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
يکشنبه 6/5/1392 - 21:26 - 0 تشکر 626948

modir_e_movafagh گفته است :

آره اینم همش رو سرو کول ماست 
یعنی عاشق اینه بیاد تو اتاقم مخصوصا موقع نماز یا همش رو سرو کولمه یا با تسبیح و دعا ور میره . یه بارم عصانی شده بود چرا بهش محل نمیذارم هی میومد نوک میزد به چشم و صورتم مردم تا نمازم تموم شد :))
talaeieh گفته است :

باشه بابا نمیگم به قول لیلا متاثر شدنت رو بوس:)))
خیلی بلبل ناری بوده موقع نمار میشسته رو شونه ی بابا بزرگم:)
modir_e_movafagh گفته است :

مرسییییییییییی :))
آره خوزستانیا بهش میگن بلبل خرمایی ولی ما فقط بلبل میگیم .. میگم من اینقد از مرگ اون بلبل متاثر شدم که اصلا طاقت ندارم بقیه داستان و دلیل مرگش رو بگی  . اصلا بقیه شو تعریف نکن . تعریف نکنیااااااااا ... 
talaeieh گفته است :

مدیر تو تونستی :)بیا بغلم
اع بلبل خرماییه؟بابابزرگ منم داشتن اما شب عقد مامانم میزارنش توی یه اتاق بنده خدا میمیره:((((
modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نه من میتونم . من میتونم !!!
این یه خاطره ی شیرین حقیقی مجازی 
اولین سالگرد مدیریتم رو که دیدم و لحظه ای که بُلو ( Boloo ) بلبل محترم خونگی طبق معمول همراه من تبیان رو نگاه میکرد :)) یعنی خاطره هایی میسازه این بلو حالا فرصت شد میگم . راستی حالا که گفتم میشه اینجا فیلم هم گذاشت با خاطره؟ از بلبلم میخوام بذارم البته فقط اگه میشه :)
لیلای او گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;626906][quote=talaeieh;773433;626852][quote=modir_e_movafagh;723339;626848][quote=talaeieh;773433;626832][quote=modir_e_movafagh;723339;626828][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))


چه شیرینه این بلبلت مدیری
خعلی باحاله

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
يکشنبه 6/5/1392 - 22:12 - 0 تشکر 626949

نفس صبحدم گفته است :
[quote=نفس صبحدم;705102;626600]سلام.
تو یه روز سرد زمستونی من و دوستام رفتیم پارک برای برگزاری یک جشن
چه جشنی!!!
کیک و پشمک و پاستیل و چیپس و پفک و میوه و چایی و...هدیه های نیاورده و :))
اونروز روز تولد منه...منیکه همه باهام هم صدا بودن:دی
اگه بگم دمای هوا -7درجه بود دروغ نگفتم...
تازه اولش که ظهر بود...یخ قالبی شده بودیم.
اولش رفتیم تو سایه نشستیم...بعد دیدیم همه جامون تبدیل به یخ غیر متحرک شد
رفتیم وسط افتاب نشستیم...همون افتابش هم سوز داشت...اما خوب گرمتر بود
چقدر مزه داد...خیلی مزه داد...:))
چه کارایی که نکردیم..یک کیلو پشمک رو خالی کردیم رو سر همدیگه...تمام صورت مژه ابرو لباسامون همه پشمک خالص بود...
هممون عین خاتونا شده بودیم...ابروهامون مژه هامون موهامون همش سفید شده بود:))))
تا سه روز هرروز میرفتم دوش بگیرم کلی پشمک از موهام و ابروهام درمیومد:))
9نفر بودیم و یک کیلو پشمک...:))))))))
عکس کیک تولدم رو تازه بهم دادن...از8دی ماه سال گذشته گفتم...تو این هفته تگ کردن من رو که عکس روبردارم:دییی
چقدر زود واقعن
دیگه هوا که غروب کرد کیک و چایی و میوه رو خوردیم چیزی به نام خون در ما جریان نداشت
یخ در بهشت شده بود...
من تا فردای اونروز لای روتختی دونفره پیچیدم کنار بخاری
باز احساس میکردم که هنوز منجمدم:))))
همه مریض شدیم.ولی خیلی شیرین بود
این هم کیک تولد منه:)

یک کیک کاکاوویی خوشمزه:)



سلام. من این خاطره رو نظریدم؟  ن ننظریدم؟ ن؟
چقدر خوش گذشته...خوشی بحالت نفس...خصوصا با قسمت پشمک خیلی حس گرفتم...پشمک برام فقط پشمک نیست...رمز لذته:) ابر آسمون آرزوهام پشمکیه:)
تو سرما خاطرات یه هوای دیگه داره. ن؟
وای کیک کاکائویی...بازم نقطه ضعف:( خداااااا من چرا انقدر "."ضعف دارم.......:((((
تولدتو دوس بوس

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


يکشنبه 6/5/1392 - 22:15 - 0 تشکر 626952

modir_e_movafagh گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;626794]آقا بچسبون ستاره چهارمووووو :))
این اون شبیه که تیم ملی فوتبال برد و ما رفتیم خیابون بوق بوق بازی و اون خاطره ای که از ماشین خارجیه گفتم که دیگه جاش نیست اینجا بگم آخه مکالماتشون مورد دار بود از نوع آبکی! گرفتین دیگه درباره  چی حرف میزدن؟ نگم بقیه شو دیگه :))

اینقد تو خیابون گشتیم بچه خواهرم خسته شد بردیمش پارک کنار دریا یه عکس هنری هم خلق نمودم .



قربونش برم یکمی هم ترسیده بود رنگ به روش نبود
و یه نکته ی دیگه که در این خاطره خیلی پررنگه آقای مسنی بود که صاحب این بازیه
اول که بچه رو گذاشتم بالا انتظار داشتم خودش این کارو بکنه
بعدش که گفت فلان طور زنجیر صندلی رو بنداز تو دلم گفتم اینو که دیگه میتونست خودش انجام بده
بعد که نزدیک اومد تا مطمئن بشه همه چی درسته و بچه جاش محکمه
فهمیدم هی شونه هاشو میندازه بالا
فکر کردم تیک داشته باشه
بعد دیدم هردوتا دستاش مصنوعیه !
فکر کنم از شونه دست نداشت و پروتزی که گذاشته بود به شونه هاش وصل بود
از قضاوت زود خودم خیلی بدم اومد
خیلی درس داشت برام ...

سلام
به به
به به
خاطره ی درس دار...تابستونه و دلمون برا درس سخت تنگ..اینه به وجد اومدم!
خواهرزادتم خدا حفظش کنه...من دیروقتی ست که دلدادش شدم!
چه خوب انقدر دست به عکست ملسه:))
خاطره تو ایول:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


يکشنبه 6/5/1392 - 22:19 - 0 تشکر 626953

modir_e_movafagh گفته است :

سلام
نه من میتونم . من میتونم !!!
این یه خاطره ی شیرین حقیقی مجازی 
اولین سالگرد مدیریتم رو که دیدم و لحظه ای که بُلو ( Boloo ) بلبل محترم خونگی طبق معمول همراه من تبیان رو نگاه میکرد :)) یعنی خاطره هایی میسازه این بلو حالا فرصت شد میگم . راستی حالا که گفتم میشه اینجا فیلم هم گذاشت با خاطره؟ از بلبلم میخوام بذارم البته فقط اگه میشه :)
لیلای او گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;626828][quote=لیلای او;399461;626805]سلام
خخخخ مدیر تو هنو به من نرسیدی؟! نجنب دیگه دیر شده هتل اسپیناس رو زدن به نام من:))


بلللللبلللللللل داری؟! ووووااااااووووووووو
میگم چطور این مدیرجون عین بلبل حرف میزنه!پس بگووووو...بلو هی بهت بل میده:) دمش آنتی بولو(یعنی ضد آبی-که میشه قرمز-که میشه گرم!)
خعلی عکست جالبه. خوشم اومد از کارت.

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.