• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 521)
دوشنبه 17/4/1392 - 9:53 -0 تشکر 618685
بررسی روند نگارش تاریخ محلی در مازندران

http://anthropology.ir/node/6207  معصومه‌یدالله‌پور

 
2709591320_6272974e85.jpg


تاریخ‌ محلی، اوضاع  سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و فرهنگی یک منطقه را مورد بررسی قرار می‌دهد و همواره جایگاه بلندی در بررسی حوادث تاریخی یک منطقه داشته‌است. ازین روی در این مقاله سعی بر آن است تا با مطالعة تاریخ محلی مازندران، نقش آن را در تبیین جامع تاریخ مازندران بیان کرد.

دوشنبه 17/4/1392 - 9:55 - 0 تشکر 618686

پیشگفتار
 مازندران از نظر تاریخی دارای اهمیت بسیار است و به دلیل موقعیت خاص طبیعی، سرچشمة حوادث مهم بود به‌گونه‌ای‌که یک قسمت از وقایع تاریخ ایران در آن‌جا روی داد. یکی از انواع تاریخ‌نگاری، تاریخ‌های محلی است که مورخان همواره نگارش تاریخ‌های محلی را مهم دانسته و در دوره‌های مختلف بدان پرداخته‌اند و ازآن‌جهت که به جزئیات امور پرداخته و حاوی اطلاعات دقیق، جزیی و گاه تفصیلی از یک رویداد یا واقعه تاریخی در یک شهر(دیار) یا منطقه است و در فهم تاریخ و فرهنگ کشوری مانند ایران به ویژه تاریخ ایران از ورود اسلام تا استقرار صفویان با بررسی و مطالعه تاریخ‌های محلی میسر است. به‌طور مشخص تاریخ‌نگاری محلی به ثبت و ضبط وقایع تاریخی در محدوده یک محل(شهر- ایالت-ناحیه)اطلاق می‌گردد آن‌چنانکه ذیل تاریخ ملی(کشور)قرار می‌گیرد. بدون شک وجه اصلی و مشخصه تاریخ محلی پیوند آن با یک عرصه جغرافیایی محدود و مشخص است.(خیر‌اندیش،3:1380)


حوادث منطقه‌ای گاهی قدرت‌های مرکزی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دادند بنابراین بررسی و تبیین چگونگی نگارش تاریخ‌های محلی یک دوره امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.اهمیت تاریخ محلی مازندران تنها از‌جهت تحقیق و بررسی سلسله‌های محلی بازمانده از سلاطین پیش از اسلام یا تحولات و مسایل اقتصادی این منطقه نیست بلکه حکومت‌های شیعه علویان و مرعشیان از این دیار سر بر‌ آورده‌بودند و برخی از مهمترین وقایع مرتبط با سلسله‌های ایرانی مانند آل‌بویه ، آل‌زیار و حتی صفویان در این منطقه رخ داده‌است.
مازندران همواره به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی بستر مناسبی برای رویش حوادث سیاسی و حرکت‌های دینی بوده‌است بنابراین در دوره‌های مختلف توجه دولت‌های مرکزی را به خود جلب کرده‌است. مورخان نیز به اهمیت تاریخی منطقه پی برده‌بودند ازین روی در‌صدد نگارش تاریخ محلی آن برآمدند. ابن‌اسفندیار، اولیاالله آملی و ظهیر‌الدین مرعشی از‌ مشهورترین تاریخ‌نگارانی هستند که تاریخ محلی این منطقه را به رشته تحریر در‌آوردند. در این مقاله سعی بر ان است تا علت اهمیت تاریخ‌ محلی مازندران و جایگاه آن در پیوند این منطقه با دولت‌های مرکزی بیان شود سپس بازتاب اوضاع سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی در تواریخ محلی مازندران  مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا  نقش تاریخ‌نگاری محلی در تدوین تاریخ جامع مازندران تبیین گردد.



دوشنبه 17/4/1392 - 9:56 - 0 تشکر 618687

تاریخ‌نگاری در شمال ایران
تاریخ‌های محلی به‌منزله خانه‌های جدولی است که تاریخ ایران را می‌سازد بنابراین محقق تاریخ به مطالعه این تواریخ بسیار نیازمند است. شرایط ویژه مازندران و گیلان به جهت قرار گرفتن در موقعیتی طبیعی(بین کوه و دریا) قلمرو تاریخ محلی این دو استان را تقریباً مشخص‌تر نموده‌است. از این‌رو مورخانی که تاریخ محلی این مناطق را نوشتند علی‌رغم پیچیدگی‌های تاریخ‌نویسی محلی از امتیاز طبیعی این دو استان در گزارش‌های تاریخی خود بهره‌مند شدند.
تواریخ محلی سواحل جنوبی دریای مازندران و نواحی کوهستانی آن از قرن سوم با تشیع گره خورد همین مسأله بیش‌از پیش باعث بدبینی خلفا نسبت به این مناطق ‌شد. تشیع زیدی و سپس امامیه در این مناطق پایگاه مستحکمی به دست آورد و سپس از قرن پنجم اسماعیلیان نیز در کوهستان‌های آن سخت رودرروی خلفا و متابعانشان شدند این‌همه موجب شد تا جغرافیای مشخص شمال ایران اکنون وقایع‌نگاری خاص خویش را نیز بیابد با‌این‌حال در تمامی قرون نخستین اسلامی برای تاریخ گیلان و مازندران باید به تواریخ عمومی اسلام و ایران متکی بود یا از تواریخ محلی نواحی مجاور مانند تاریخ جرجان نوشته سهی کمک گرفت حتی تاریخ نقطه دوردستی مانند تاریخ سیستان نیز برای قرن سوم تاریخ گیلان و مازندران مطلب دارد.(خیراندیش،26:1380).
تألیف تاریخ طبرستان  به سال  613 قمری  شروعی پربرکتی برای تاریخ‌نگاری شمال ایران است. ابن‌اسفندیار در بیان تاریخچه کامل برای طبرستان از عهد قدیم موفق بود. دستیابی مردم این روزگار به متن نامه تنسر نیز مرهون همین شخص است. پس از ابن‌اسفندیار برای دنبال کردن تاریخ مناطق جنوبی دریای مازندران باید از یک‌سو اخبار اسماعیلیان در اواسط قرن هفتم و نیز اخبار دوره الجایتو را مدنظر قرار داد تا آن که به کتاب تاریخ رویان نوشتة اولیا‌الله آملی در سال 763  قمری برسیم. این زمان که قرن هشتم است گیلان از ‌نظر تأثیرگذاری بر تاریخ ایران به دلیل برخاستن چند صوفی بزرگ یعنی شیخ زاهد، خلیفه و شیخ صفی قابل توجه است اما متأسفانه چندان مورد توجة محققان قرار نگرفته‌است. سراسر نیمه شمال ایران نیز از خراسان تا آذربایجان در دست فرمانروایان محلی بود. خاندان مرعشی و حکومتشان در این نواحی قبل از هر چیز گویای تحول از خاندان‌های مبتنی بر تبار ایرانی به اسلامی بود و این حکایت از تأثیر عمیق تشیع در مناطق شمال ایران دارد. در قرن نهم هجری از خاندان مرعشی، سید ظهیر‌الدین مرعشی کتاب تاریخ طبرستان، رویان و مازندران را نوشت. سلسله حوادث تاریخی آن نواحی بدین ترتیب تا نیمة دوم قرن نهم کامل شد که دنبالة آن در قرن یازدهم به وسیله میر‌تیمور مرعشی تحت‌عنوان تاریخ خاندان مرعشی پدید آمد. سرانجام رشته حوادث تاریخ مناطق شمال ایران را در قرن 13ه با تألیفاتی چون التدوین‌فی‌احوال‌جبال‌شروین نوشته اعتماد‌السلطنه و مجمل‌رشوند نوشته محمد علی‌خان رشوند دنبال شد که هردو اثر اخیر بیشتر متمرکز بر نواحی کوهستانی گیلان است.(همان، 26).



دوشنبه 17/4/1392 - 9:57 - 0 تشکر 618688

ابن اسفندیار
پیرامون شرح حال اسفندیار اطلاعات مبسوطی در دست نیست وی یکی از دبیران و ادیبان برجستة اردشیر و پسرش رستم از ملوک آل باوند بود.(ابن‌اسفندیار،4:1366)پدر او حسن‌بن‌اسفندیار یکی از معمرین بوده و بیش از صد سال زندگی کرده‌است(مرعشی،53:1345).
وی در سال606 هجری به بغداد - مرکز خلافت عباسی و کانون علم‌ و دانش -  سفر کرد. او در بازگشت از این سفر در میان راه از حمله سلطان محمد خوارزمشاه به طبرستان و همچنین قتل رستم‌ بن اردشیر باوندی باخبر گردید با‌توجه به این‌که طبرستان دستخوش ناآرامی و جنگ شده‌بود و باوندیان از اریکه قدرت سقوط کرده‌بودند به ری عزیمت کرد و در‌طی این مدت ضمن مطالعاتی که در کتابخانه مدرسه شهنشاه غازی رستم بن علی بن شهریار داشت جزوه‌ای راجع به حکام قدیم طبرستان(گاوباره) از نویسنده‌ای به نام ابوالحسن علی بن محمد یزدادی به زبان عربی یافت و درصدد برآمد تا آن را ترجمه کرده و ذیلی پیرامون صفای نیکوی حسام‌الدوله اردشیر بر آن بیفزاید. درباره سرانجام زندگی ابن‌اسفندیار هیچ‌گونه اطلاعی نداریم احتمال دارد که در قتل‌عام مغولان در نواحی ماوراءالنهر و خراسان و خوارزم نظیر بسیاری از مردم از تیغ آنان جان سالم به در نبرده باشد یا این‌که او برای حفظ جان خود و همچنین در امان نگاه داشتن کتابش تاریخ طبرستان از برابر مغولان به طبرستان گریخته باشد در این صورت می‌توان علت محفوظ ماندن کتاب تاریخ طبرستان را در‌برابر  قوم مغول در همین اقدام وی دانست(پرگاری،37:1380).
ابن‌اسفندیار این کتاب را در 4 بخش تدوین کرده‌است: بخش اول کتاب با شرح چگونگی بنیاد طبرستان شروع می‌شود. مطالب این بخش نیز در چهار قسمت طرح شده‌است. قسمت اول در ترجمة سخن ابن‌مقفع قسمت دوم در ابتدای بنیاد طبرستان و بنیاد عمارت شهرها قسمت سوم در خصایص و عجایب طبرستان قسمت چهارم در بیان پادشاهان ، بزرگان ، عالمان ، زاهدان ، کاتبان ، طبیبان ، اهل نجوم ، حکیمان و شاعران. بخش دوم در ابتدای دولت آل‌وشمگیر ، آل‌بویه و مدت استیلای ایشان بر طبرستان بخش سوم در بیان پادشاهان طبرستان از آل‌وشمگیر که آخر ایشان انوشیروان‌بن‌منوچهر‌بن قابوس بود با پادشاهان محمودیان و سلجوقیان بخش چهارزم از ابتدای آل‌باوند دوم تا آخر دولت ایشان(ابن‌اسفندیار،8:1366).
ابن‌اسفندیار هم‌چنین اخباری را در ‌مورد تاریخ سیاسی ساسانیان و حاکمان محلی مازندران - در این دوره را- نیز ثبت کرده‌است چنان‌که در ذکر حکمای طبرستان از بزرجمهر وزیر انوشیروان یاد کرده و حکایاتی پیرامون وی نقل می‌کند.(همان، 135 ) پس از آن از آل‌کیوس که از عهد قباد پسر پیروز ساسانی در طبرستان حکومت می‌کردند سخن می‌راند.(همان، 147). در ادامه، او حکومت محلی دیگری را با عنوان «ملوک گاوباره» مورد بحث قرار می‌دهد.
سلسله دابویهیان با مرکزیت آمل و سلسله پادوسبانیان در رویان به وسیله فرزندان «گاوباره» تشکیل شدند ابن‌اسفندیار تاریخچة این سلسله‌های محلی را به‌طور‌مختصر بیان کرده‌است(همان، 154-153) هم‌چنین اطلاعات منسجمی دربارة تاریخ سیاسی آل ‌قارن و ارتباط این سلسه با آل‌ باوند که در شرق قلمرو قارنیان می‌زیستند در کتاب تاریخ طبرستان ثبت شده‌است. علاوه‌ بر این روایت‌هایی که در شرح حال مازیار آخرین حکمران آل‌قارن ثبت کرده بسیار باارزش است زیرا از طریق بررسی این روایت‌ها می‌توان به چگونگی روابط مازیار با طاهریان، افشین و خلافت عباسی دست یافت(همان،220- 205).
یکی از بخش‌های مهم کتاب تاریخ طبرستان مباحثی است که او درباره چگونگی شروع نهضت علویان در طبرستان و هم‌چنین فراز‌و فرود حکومت‌ آن‌ها و منازعت ایشان با حکومت‌های محلی هم‌زمان خویش و روابط آن‌ها با حکومت‌های هم‌عصر خویش در خارج از طبرستان و طاهریان، صفاریان، سامانیان، خلافت عباسی و...) بیان کرده‌است(همان، 224).
در این کتاب دربارة زیاریان و دولت آل‌وشمگیر هم‌چنین آل‌بویه اطلاعات پراکنده‌ای وجود دارد. قسمت‌هایی از کتاب که به این موضوع‌ها پرداخته، مفقود گردیده‌است. آن‌چه در بخش دوم کتاب پیرامون موضوع‌های یاد شده آمده‌است الحاق‌هایی است که به‌وسیلة دیگران به تاریخ طبرستان افزوده‌گردیده‌است(پرگاری،39:1380). به‌هر‌صورت آن‌چه در متن کتاب تاریخ طبرستان جلد اول دربارة زیاریان آمده‌است بیشتر مطالبی است که از‌گفتة علی‌بن‌محمد یزدادی بیان شده‌است(ابن‌اسفندیار142:1366).
در بررسی سبک نگارش کتاب تاریخ طبرستان باید گفت که نثر این کتاب تقریباً به نثر مصنوع نزدیک است. تسلط مؤلف به اشعار عربی ، فارسی و لغات دشوار فهم متن کتاب را اندکی دشوار کرده‌است. بااین‌حال استناد مؤلف به اشعار شاعران بزرگی چون فردوسی، سنایی و مؤیدی به ارزش کتاب افزوده‌است. استناد ابن‌اسفندیار به اشعار طبری در ذکر حوادث تاریخی نه تنها به ارزش کتاب افزوده بلکه کمک شایانی به حفظ زبان طبری نموده‌است. گذشته از ارزش ادبی کتاب تاریخ طبرستان مهم‌ترین علت اهمیت این اثر که آن را  از سایر کتاب‌های محلی متمایز می‌سازد وجود متن نامه تنسر در این کتاب است. از‌آنجا که که متن پهلوی و عربی نامه تنسر از‌بین رفته ثبت ترجمه ترجمه نامه تنسر در تاریخ طبرستان کمک بزرگی به شناخت محتوای نامه تنسر می‌نماید. اگرچه ابن‌اسفندیار در هنگام بیان ترجمه نامه تنسر الحاقاتی به آن افزوده است شعرهای فارسی ، عربی و بعضی از آیات قرآنی مندرج در این نامه را باید از الحاقات ابن‌مقفع و اسفندیار دانست. به‌نظر می‌رسد ابن‌اسفندیار به منظور شرح مطالب و زیباتر کردن جمله‌های خود کلمه‌هایی به نامه تنسر افزوده‌است و به این طریق به این نامه شاخ‌وبرگ داده‌است(مینوی،99:1311) پیگولوسکایا - محقق روسی- همین نظر را تأیید می‌کند. او می‌گوید اگرچه نامة تنسر مندرج در تاریخ طبرستان اصالت دارد ولی روایت‌های این نامه در‌ مورد قرآن و کلیله‌و دمنه را باید با تردید به آن نگریست چراکه این بخش شاید به وسیلة ابن‌مقفع به نامه افزوده‌شده‌است(پیگولوسکایا،166:1367).
استناد ابن‌اسفندیار به منابع مختلف در هنگام نگارش کتاب ارزش ویژه‌ای به این اثر می‌بخشد. او در‌هنگام شرح حوادث به منابعی که از آن بهره برده اشاره می‌کند. از کتاب‌های مشهوری که ابن‌اسفندیار از آن بهره‌ها جسته است می‌توان تاریخ یمینی عتبی، تاریخ طبری، سیر‌الملوک خواجه نظام‌الملک و یتیمه‌الدهر ثعالبی یاد کرد. دقت‌نظر و حساسیت او در جمع‌آوری اطلاعات و تألیف کتابی جامع دربار، تاریخ طبرستان به گونه‌ای است که می‌نویسد: «در این تاریخ اندک و بسیار هرچه حکم و مواعظ و اشعار و امثال و نکت و احوال خلفا و علما و حکایات ملوک و امرا و سیر و شیم و مکاتبات ایشان است جمله این ضعیف از کتاب متفرق است و افواه علما نقل کرده‌است»(ابن‌اسفندیار،8:1366).
صالح پرگاری معتقد است که ابن‌اسفندیار به برخی از کتاب‌ها دسترسی داشته و از آن بهره جسته است ولی از آن یاد نکرده‌‌است از آنجا که بسیاری از این منابع از بین رفته یا بخشی از آن به جا مانده روایت این کتاب‌ها در کتاب اسفندیار حفظ شده‌است. همین مسأله به اعتبار کتاب تاریخ طبرستان افزوده است که از جمله این منابع می‌توان از التاجی‌فی‌اخبار‌الدوله‌الدیلمیه نوشته ابو‌اسحاق ابراهیم‌بن‌هلال‌الصابی و الافاده از ابوالحسن المؤید‌بالله و جلاء الابصار حاکم جشمی و نزهه‌العقول ابوالفرج علی‌بن‌حسین‌بن‌هندو و ملح‌الملح نام برد(پرگاری،40:1380).



دوشنبه 17/4/1392 - 9:57 - 0 تشکر 618689

اولیاالله آملی
پیرامون شرح حال مولانا اولیاالله آملی اطلاعاتی در دست نیست. نمی‌دانیم استادانش که بودند و دقت و ژرف‌نگری او تحت تأثیر کدام استاد بوده‌است. چنان‌که از مطالب رویان بر ‌می‌آید او مردی کنجکاو و علاقه‌مند به تاریخ بوده است. وی در سال 750 از آمل به‌ رویان(= شهر کجور) عزیمت کرد و در رویان گاه‌گاهی به دیدار ابوالمعالی فخر‌الدوله شاه غازی ‌بن ‌زیار بن ‌کیخسرو استندار می‌رفت. نتیجة این دیدار نوشتن تاریخ رویان بود که مولانا آن را به درخواست شاه‌غازی نوشت( آملی،1348: 22 – 23).                                            
کتاب تاریخ رویان مولانا اولیاالله آملی پس از تاریخ طبرستان ابن‌اسفندیار مهم‌ترین کتاب تاریخ این سرزمین است(همان، 5).
این کتاب با مقدمه‌‌ای آغاز می‌شود و محتوای کتاب 8 باب می‌باشد که باب اول در چگونگی بنای رویان است. باب دوم در شرح پادشاهان محلی رویان و زوال حکومت آنان  باب سوم در چگونگی چیرگی حاکمان بیگانه در رویان که شامل نمایندگان خلیفه و سادات علوی و داعیان اسماعیلی است. باب چهارم در شناسایی نسب ملوک استندار، باب پنجم در بیان ملوک گذشته و بررسی سرگذشت آنان به ‌طور جداگانه، باب ششم در ذکر احوال ملوکی که صد سال اخیر بوده‌اند، باب هفتم در شرح احوال ملوک دیگر و بررسی حوادث زمان ایشان است.
 مولانا اولیاالله کتاب تاریخ طبرستان بهاءالدین‌محمد‌بن‌حسن‌بن‌اسفندیار کاتب آملی را در اختیار داشته و مقداری از مطالب کتاب خود را از آن رونویسی کرده است. مطالبی از مجلد دوم تاریخ طبرستان که به‌طور یقین الحاقی است و از مؤلف اصلی تاریخ طبرستان نیست با مطالب تاریخ رویان سازش دارد. تاریخ طبرستان،رویان و مازندران سید‌ظهیرالدین رونویسی از تاریخ مولانا اولیاالله آملی است( همان، 19).
مولانا آملی با این‌که مقداری از کتاب خود را از تاریخ طبرستان ابن اسفندیار نقل کرده است، مطالب آن کتاب را به‌دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و حتی در بسیاری از موارد از ابن اسفندیار انتقاد می‌کند مانند رد نمودن ادعای ابن‌اسفندیار در مورد آمدن نماینده خلفای راشدین به طبرستان: «در عهد خلفای اصحاب از قبل خلفای راشدین هیچکس به تخصیص به طبرستان نیامد و آنچه در تاریخ طبرستان مسطور است که در ایام خلافت عمر‌بن‌الخطاب امام ابو‌محمدالحسن‌بن‌علی علیهما السلام و عبدالله‌بن‌عمر و مالک‌بن‌حارث الاشتر و... به طبرستان آمده‌اند، به حقیقت اصلی ندارد.»( همان، 45).     
مؤلف این کتاب با قلمی توانا و نثری محکم و فصیح و عباراتی شیرین و دلچسب وقایع ناحیه رویان را از قدیمی‌ترین ایام تا سال 764 قمری نوشته است. تاریخ رویان مقداری از لغات قدیمی فارسی را زنده نگاه داشته است. این لغات که تعداد آنها در این کتاب زیاد نیست، پاره‌ای وضع و ترکیبی قدیمی دارند و پاره‌ای یادآور آداب و سنن گذشته هستند از آن‌هاست: 1- ککیج 20/ 4  2- دهره 66/14 3- اسفارش 71/11  4- رزمه‌های ابریشم 134/15  5- پشتواره 134/15  6- همسرایگی 141/5  7- همسرایه 142/18  8- بایی145/13  9- خانه‌داری 147/18 10- شیو 164/2 و 194/3  11- برزیدن 182/9  12- شهربند 166/ 13 و 186/15  13- اسفاهی 187/10، 202/20 ، 203/19، 194/17، 203/22 و 129/4  14- اخی‌گری 194/17  15- برناپیشگی 194/18  16- گوی 204/17  17- دشخوار 96/16.
منابع و مآخذی که اولیاالله آملی در نوشتن تاریخ رویان از آن نام می‌برد عبارتند از: 1- تاریخ طبرستان بهاءالدین محمد ‌کاتب 2- شاهنامه فردوسی 3- شاهنامه مؤیدی 4- تاریخ محمد‌بن‌جریر طبری 5- سیرالملوک خواجه نظام‌الملک 6- کتاب ابن‌اعثم کوفی 7- رساله ابوبکر خوارزمی 8- مقتال‌الطالبین ابو‌الفرج اموی اصفهانی 9- از دیوان‌های شاعران فارسی‌زبان نظیر انوری و چند تن از شاعران عرب نظیر ابوالعتاهیه و ابوفراس و ابوالمقاتل ضریر و اخطل استفاده برده و اشعاری از ایشان را نقل کرده است ( همان، 18).   



دوشنبه 17/4/1392 - 9:58 - 0 تشکر 618690

ظهیرالدین مرعشی
سید ظهیر‌الدین مانند یزدادی و ابن ‌اسفندیار تاریخ زندگانی و شرح حالش مدون نیست و در کتابی ذکر نشده‌است. دو فقره تألیف مهم به نام تاریخ طبرستان،رویان‌ و مازندران و تاریخ گیلان از خود به یادگار گذاشته‌است. سید ظهیر‌الدین مرعشی در سال 815 قمری در شهر آمل متولد شد و در‌حدود سال 892 قمری رخت از جهان بربست. او پسر سید نصیر‌الدین بود و سید نصیر‌الدین پسر کمال‌الدین و سید کما‌ل‌الدین پسر سید قوام‌الدین مرعشی معروف به میر بزرگ، مؤسس سلسله مرعشیان مازندران - و یا به دیگر سخن سربدارن مازندران - و از‌ طرف مادری نسبت به کیاجلالیان می‌رساند(مرعشی،15:1363). از ویژگی مهم تاریخ سید‌ظهیر‌الدین بایستی از روانی و سلاست نثر آن صحبت کرد. سید‌ظهیر‌الدین در نگارش آثارش سعی کرده از تکلف و پیچیده‌گویی دوری جوید و وقایع را با زبان ساده بازگو نماید سادگی زبان وی گاهی او را به طرف استفاده از زبان مردمی سوق داده و ویژگی دیگری بر ویژگی‌های اثر او افزوده‌است. در جای‌جای اثر او عبارات، مطالب و جمله‌هایی می‌یابیم که ریشه محلی دارند بسیاری از اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها را که امروزه متروک گشته در اثر او می‌توان یافت.
 یکی دیگر از خصوصیات اثر تاریخی وی داشتن رنگ‌و‌بوی شیعی می‌باشد بسیاری از آیات، احادیث و اشعاری که آورده به‌ویژه در بخش حکومت مرعشیان به بعد همه‌ ریشه در سنت تاریخی تشیع دارد او برای توضیح بسیاری از مطالب و توجیه وقایع تاریخی از آیات قرآنی سود می‌جوید و احادیثی برای تأیید کلامش ضمیمه گفتارش می‌سازد. از دیگر ویژگی‌های اثر سید ظهیر‌الدین صراحت گفتار و صداقت نوشتار اوست. این مسأله به‌ویژه در بخش دوم اثرش که خود بر بسیاری از وقایع اشراف داشته چهره می‌نماید. مؤلف مدتی در کارهای دیوانی و دولتی به خدمت مشغول بوده لذا در نگارش کتابش به اسناد و مدارک دولتی دسترسی داشته و از آن‌ها استفاده‌کرده‌است.. مورخان بعدی از آثار او استفاده زیادی کرده‌اند چنان‌که خواند‌میر در حبیب‌‌السیر در صحبت از خاندان مرعشیان و قاضی نورالله شوشتری در مجالس‌المؤمنین، حسن روملو در احسن‌التواریخ، اعتماد‌السلطنه در التدوین فی جبال‌الشروین و غیره به او استناد کرده‌اند(همان، 20-19).
تاریخ طبرستان  پیرامون پنج موضوع نگارش یافته است:1- بخش اول انبیا و اولیا 2- بخش دوم خلفا و سلاطین 3- بخش سوم زهاد و عباد 4- بخش چهارم امور لشکری و کشوری 5- بخش پنجم اهل صنعت و پیشه و کشاورزان(ساسان‌پور،41:1380) قسمت اول کتاب سید‌ظهیر‌الدین که تا ذکر حکمرانی ملک کیومرث رستمداری و سید قوام طول کشیده با تغییراتی در جمله‌ها و عبارت‌ها که خود سید‌ظهیر نیز بدان اشاره کرده اقتباس از کتاب «تاریخ رویان» مولانا اولیا‌الله آملی است. مولانا اولیاالله آملی در کتاب خود با حذف و تغییراتی از کتاب«تاریخ طبرستان»ابن‌اسفندیار استفاده کرده و در اصل اثرش را بر مبنای آن پی‌ریزی نموده‌است. زمانی که سید‌ظهیرالدین می‌خواسته تاریخ کهن مازندران را تا عصر مرعشیان بنویسد تاریخ طبرستان در اختیارش نبوده بلکه تاریخ رویان اولیالله آملی را داشته بنابراین از آن برای تألیف تاریخ متقدم مازندران استفاده کرده که خود نیز بدان تصریح نموده‌است(مرعشی،19:1363) واما قسمت دوم اثر سید‌ظهیرالدین که به روی کار آمدن مرعشیان و نیز ملوک رستمدار را توضیح می‌دهد نوشتة خود ظهیر‌الدین است. وقایع تاریخ طبرستان وی تا سال  892 قمری را شامل می شود و بعدها میرتیمور در کتاب«تاریخ خاندان مرعشی» دنبالة کار او را گرفته و بقیة تاریخ این خاندان را تألیف نموده‌است(همان، 20).
سید ظهیرالدین مرعشی این اثر خود را که مهم‌ترین منبع راجع به حکومت سادات مرعشی است در سال 881 قمری شروع کرد و در سال 892 قمری به پایان برده‌است. او این کتاب را به اسم کارکیا میرزا علی لاهیجانی از پادشاهان آل‌کیای گیلان نوشته‌است(همان، 15).  
بازتاب وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مازندران در تاریخ‌نگاری محلی آن



دوشنبه 17/4/1392 - 9:58 - 0 تشکر 618691

وضعیت سیاسی
مورخان تاریخ محلی مازندران در خلال بررسی حوادث سیاسی مازندران به اوضاع اداری، مالی آن نیز توجه داشته‌اند. بنابراین از طریق این کتاب‌ها می‌توان از نحوة ادارة مازندران و اصطلاحات خاص دیوانی و اوضاع مالی این منطقه آگاهی حاصل کرد. با توجه به نوشته‌های مرعشی می‌توان استنباط کرد که سازمان حکومتی مازندران در‌واقع تیول و اقطاع‌های مختلفی بود که به‌طور موروثی در اختیار حاکمان این منطقه قرار می‌گرفت. این حاکمان از استقلال برخوردار بودند و فقط در مقابل حکومت مرکزی ناچار به پرداخت مالیات و گرد‌آوری سپاه در هنگام جنگ بودند(مرعشی،18:1345).
 ابن‌اسفندیار هم‌چنین به پراکندگی قدرت سیاسی در مازندران اشاره دارد. او می‌گوید در کنار حاکمان محلی افرادی چون وزیر، سپهسالار، دبیر، فرمانده نظامی و مأمورین مالیاتی قرار داشتند که حاکمان را در امر  ادارة مازندران یاری می‌دادند(ابن اسفندیار،74:1366) حاکمان محلی با ‌اقتدار حکومت می‌کردند نه ‌تنها روستاییان کاملاً مطیع آنان بودند بلکه برای این‌که استقلال تیول یا منطقه حکومتی خود را حفظ کنند گاهی حتی برادران خود را که رقیبان حکومتی آنان محسوب می‌شدند از قدرت سیاسی حذف می‌کردند(مرعشی، 1345: 18 -19) مرعشی که مفصل‌تر از سایر مورخان تاریخ محلی مازندران به معرفی تاریخ سیاسی مازندران پرداخته‌است. سلسله‌های حاکم بر این منطقه را از زمان انوشیروان تا شاه عباس صفوی این‌گونه تقسیم‌بندی کرده‌است که عبارتند از: 1- قارنیان که از زمان قارن‌بن‌سوخرا، اسپهبد زمان ناصر‌خسرو انوشیروان شروع می‌شود و با مرگ مازیار‌بن‌قارن(224ه.ق) خاتمه می‌یابد 2- باوندیان که مدت 705 سال از 45هجری تا 750 هجری حکومت کردند 3- دابویهیان «گاوبارگان» این‌ها آل‌دابویه یا آل گاوبارگان خوانده می‌شدند که مدت 104 سال در طبرستان حکومت کردند4- پادوسابانیان از سال 405 تا 1006 هجری در رستمدار و رویان یعنی نواحی بین گیلان و آمل حکومت کردند(همان، 24-20).



دوشنبه 17/4/1392 - 9:59 - 0 تشکر 618692

وضعیت اجتماعی و فرهنگی
تاریخ‌های محلی مازندران صرفاً تاریخ سیاسی محض نیستند ازین‌روی از میان روایت‌های ثبت شده در این کتاب‌ها ‌می‌توان به وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن عصر نیز دست یافت. اولیاالله آملی از‌جمله مورخان همه‌جانبه‌نگر است که به وضعیت اجتماعی زمان خود توجه داشته‌است. همو در نوشتة خود وضعیت پوشاک و نوع آرایش ظاهری مردم مازندران را شرح داده‌است. همة قشرهای مختلف مازندران چون حاکمان، عالمان، زاهدان و... کلالک بر سر می‌گذاشتند و موی خود را از زیر کلالک بیرون می‌گذاشتند. بعضی نیز موی خود را می‌بافتند. و گروهی لامک و کله‌بند بر سر می‌گذاشتند گروهی نیز دستارچه به‌طول یک‌گز یا یک‌گزو‌نیم بر سر خود می‌بستند(آملی، 20:1348).
توجه به اوضاع فرهنگی مازندران نیز از ویژگی‌های دیگر کتاب‌های محلی مازندران می‌باشد بنابراین از میان نوشته‌های این مورخان می‌توان آگاهی اندکی از سنت‌های رایج در این منطقه را به دست آورد. اشاره ابن‌اسفندیار به سنت زیبای سیزده‌تیرماشو، اشاره به تیرانداختن آرش در مازندران که اکنون نیز در برخی از روستاهای مازندران برپا می‌شود می‌تواند بیانگر فرهنگ مردم مازندران در زمان‌های قدیم باشد (ابن‌اسفندیار،61:1366). اولیالله آملی نیز در نوشته‌های خود به فرهنگ عار دانستن فروش زمین در مازندران اشاره کرده که امروزه این سنت به‌طور‌کلی از‌بین رفته‌است(آملی، 1348 :70 ).
بازتاب وضعیت مذهبی و اقتصادی مازندران در تاریخ‌نگاری محلی آن



دوشنبه 17/4/1392 - 9:59 - 0 تشکر 618693

وضعیت مذهبی
مورخان محلی در هنگام ثبت شرح حال حاکمان محلی، گرایش‌های مذهبی آنان را نیز مد‌نظر قرار داده‌اند بنابراین از‌ طریق این روایت‌ها می‌توان به گرایش‌های مذهبی منطقه حکومتی آنان نیز پی برد. به دنبال ورود اسلام به منطقة  طبرستان در قرن دوم، حاکمان سنی‌مذهب از‌ سوی خلیفه به‌منزله حاکمان محلی، مروج اسلام در این منطقه شدند. به دنبال نفوذ علویان در این منطقه و تشکیل حکومت محلی زیدیه، نهضت شیعه در طبرستان جان تازه گرفت. توجه مورخان محلی مازندران به‌ویژه مرعشی به شرح تاریخ سیاسی زیدیه وفعالیت اسماعیلیه و طرفداران حسن صباح در مازندران منابع ارزشمندی در‌مورد چگونگی گسترش آیین شیعه در مازندران است از‌آنجا که مورخان تاریخ محلی مازندران به شرح تاریخ زیدیه، فعالیت اسماعیلیان و طرفداران حسن صباح در مازندران پرداخته‌اند از چگونگی روند گسترش شیعه در این منطقه اخبار با‌ارزشی را ثبت کردند(مرعشی،20:1345).
 از بررسی این روایت‌ها می‌توان چگونگی گرایش مذهبی این منطقه به تشیع را به‌خوبی به تصویر کشید. گزارش مرعشی از دولت شیعی مرعشیان و رسمی شدن مذهب شیعه در مازندران در زمان این حکومت محلی نیز بسیار با‌ارزش است. علویان مرعشی که خود متأثر از سربداران خراسان بودند در به اوج رساندن نهضت شیعه در مازندران نقش مهمی ایفا کردند. مرعشی هم‌چنین اطلاعات با ارزشی در‌مورد نهضت شیعة سربدارن و چگونگی ایجاد اختلاف بین رهبران نهضت ثبت کرده‌است که به ارزش کتاب او افزوده‌است(همان، 44).



دوشنبه 17/4/1392 - 10:0 - 0 تشکر 618694

وضعیت اقتصادی
 از برجسته‌های دیگر کتاب‌های محلی مازندران شرح اوضاع اقتصادی این منطقه می‌باشد. اشارة مورخان به نوع محصولات کشاورزی و توانمندی اقتصادی این منطقه، صنایع دستی و میزان مالیات مازندران کمک بزرگی به روشن شدن وضعیت اقتصادی مازندران در دوره‌های مختلف تاریخ می‌نماید چنان‌که ابن‌اسفندیار این منطقه را بی‌نیاز از سایر مناطق ایران دانسته و وجود آب فراوان، گندم، برنج، انواع گوشت و طیور را از نعمت‌های این منطقه ذکر کرده‌است(ابن‌اسفندیار،76:1366).
مرعشی نیز به نقل از جغرافی‌دانان بزرگی چون مقدسی و قزوینی وضعیت اقتصادی مازندران و صنایع‌دستی این منطقه را شرح داده‌است. او سیر، برنج، پرندگان دریایی، تربیت کرم ابریشم، پارچه‌های پشمی، انواع پوشاک، دستار را از دستاورد‌های اقتصادی این منطقه ثبت کرده‌است. و می‌گوید: مردم این منطقه پارچه‌های ابریشمی صادر می‌کردند و ظروف چوبی مانند کاسه و اشیای دیگر از چوب شمشاد می‌ساختند. جالب این است که ابن‌اسفندیار روابط بازرگانی این منطقه با سایر نقاط را نیز مورد بررسی قرار داده‌ و حتی صنایع دستی و معادن موجود در مازندران را ثبت کرده‌است. همو می‌گوید: معادن چون گوگرد، زاج، سنگ‌سرمه، معادن زر و سیم در این منطقه بسیار است. انواع پارچه‌‌های ظریف کتانی، پنبه، صوف و  پارچه‌های زرین و پشمین اطلس، برد در این منطقه بافته‌ می‌شود که به نقاط مختلف صادر می‌گردد. همین منسوجات مختلف مازندران باعث می‌شد تا بازرگانان شام، عراق و خراسان برای تجارت به منطقه آمل رفت‌و‌آمد نمایند. جالب این است که ابن اسفندیار حتی به وضعیت اقتصادی زنان نیز اشاره دارد. وی می‌گوید زنان مازندران به وسیله صنایع دستی که خودشان درست می‌کردند روزانه پنجاه درهم درآمد داشتند(همان، 81-80).



دوشنبه 17/4/1392 - 10:0 - 0 تشکر 618695

نتیجه گیری
در خاتمه باید گفت که تاریخ‌نگاری محلی مازندران مانند سایر تاریخ‌های محلی محدود به موضوع مشخصی نیست. همه‌جانبه‌نگریستن مورخان تاریخ محلی مازندران به ثبت تاریخ این منطقه سبب شده تا محتوای تاریخ‌های محلی مازندران از تکاپو و تنوع خاصی برخوردار گردد. همین همه‌جانبه‌نگری مورخان سبب شده تا اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی مازندران در حوزه‌های مختلف به‌خوبی در کتاب‌های تاریخی به‌تصویر کشیده‌شود به‌طوری که اثر این سه کتاب تاریخ مازندران را در کنار هم قرار دهیم می‌توان تاریخ جامع و منسجم خطه مازندران را تدوین کرد. توجه به سلسله‌های حاکمان باستانی در منطقه مازندران و شرح آن به‌طوری که می‌توان با توجه به نوشته‌های ابن‌اسفندیار و مرعشی تاریخ سیاسی این منطقه را به‌طور جامع نگاشت. روایت‌های این مورخان در مورد تاریخ باستانی مازندران و سلسله‌های محلی این منطقه، روابط حاکمان این منطقه با خلفای عباسی و سلسله‌های مستقلی چون طاهریان ، صفاریان و آل‌زیار منابع مناسبی برای تدوین تاریخ سیاسی مازندران محسوب می‌گردند. علاوه‌براین گزارش کامل و جامع ابن‌اسفندیار و مرعشی از وضعیت اقتصادی مازندران کمک شایانی به درک موقعیت اقتصادی و روابط اقتصادی این منطقه، صنایع دستی، توانمندی اقتصادی و میزان مالیات و خراج، صادرات این منطقه و تجارت این خطه با سایر نقاط و حتی نقش اقتصادی زنان نیز کرده‌است. در زمینة تاریخ اجتماعی و فرهنگی باید تیزنگری اولیاالله آملی و ابن‌اسفندیار را مد نظر قرار دهیم  چراکه او با دقت، روایت‌های پراکنده در‌مورد وضعیت پوشاک ، فرهنگ و سنت‌های مردم شمال ایران را شرح داده‌است. گزارش مستند مرعشی از وضعیت حکومت‌های شیعی در مازندران به‌ویژه مرعشیان و سربدارن به تبیین و شرح وضعیت مذهبی و گرایش‌های دینی منطقه شمال ایران کمک بسزایی می‌نماید.


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.