4ـ4ـ نگرش های زبانی
چنانکه اشاره شد انتخاب و کاربرد زبان از سوی یک فرد تحت تاثیر نگرشهای زبانی فرد است که مجموعه ای از شناخت ها ، احساسات و در نهایت عملکرد فرد نسبت به زبان را شامل می شود . این نگرش ها در موقعیت هایی که افراد در انتخاب زبان آزادی دارند ، مانند آنچه در حوزه ی مذهب و هنر آمد ، بیشتر نقش خود را نشان می دهند . اصولاً تصمیم هایی که افراد در مورد کاربرد زبان می گیرند ، نشان دهنده ی دیدگاههای آنان در مورد نقش ، اهمیت و جایگاه زبان است .
بنابراین می توان گفت تمامی مواردی که از کاربرد دو زبان در حوزه ها و موقعیتهای مختلف ملاحظه شد از ایده ها و باورهای افراد در مورد کارآیی و میزان رسمیت زبان مازندرانی ناشی می شود . با وجود آنکه اکثر گویشوران دیگر زبان های محلی ایران ، مانند ترکی و کردی زبانشان را به عنوان زبان ارتباطی در مدرسه و حتی در کلاس درس باور کرده اند ، اما 100% معلمان و 5/76% دانش آموزان گفته اند مایل نیستند مازندرانی زبان ارتباطی میان معلم و دانش آموزان در کلاس درس باشد .
عده ای از افراد نه تنها تکلم به زبان مازندرانی که داشتن لهجه ی مازندرانی را به هنگام صحبت کردن به زبان فارسی عیب می دانند . به نظر 53% از معلمان و 31% از دانش آموزان داشتن لهجه ی مازندرانی مناسب نیست ، در عین حال 63% از معلمان اذعان کرده اند که به هنگام تدریس در کلاس ، لهجه ی مازندرانی دارند و 70% از دانش آموزان نیز فکر می کنند معلمانشان در کلاس فارسی را با لهجه ی مازندرانی صحبت می کنند .
همانطور که نگرش های موجود نسبت به زبان بر کاربرد آن تأثیر می گذارند ، به همان نسبت کاربرد و جایگاه زبان در جامعه نیز نگرش های افراد نسبت به زبان را شکل می دهد . گویشوران مازندرانی به قابلیت ، ظرفیت و اهمیت این زبان اعتقاد چندانی ندارند ، اما در شکل گیری این نگرش منفی جامعه و مهم تر از همه نظام آموزشی نقش ایفا می کند . دانش آموزان احساس می کنند زبانی که کاربرد آن در مدرسه ممنوع است و استفاده از آن در برخی موارد ( مانند گفتگو با معلم در کلاس درس ) به مانند کاربرد یک لفظ حرام ، توهین تلقی می شود ، ارزش یادگیری و کاربرد در دیگر حوز ه ها را ندارد .
به یقین در چنین شرایط نمی توان از بسیاری گویشوران انتظار داشت که به زبان مادری خود تعصب و پای بندی نشان دهند . جالب این است که بسیاری از گویشوران مازندرانی به عنوان یکی از لهجه های فارسی یاد می کنند . جالب تر اینکه عده ی زیادی از آنها حتی نام زبان خود را به درستی نمی دانند و آن را « گیلکی » می خوانند و این در حالی است که خود در برقراری ارتباط با گویشوران گیلکی از زبان فارسی استفاده می کنند . شاید این تصورها ، ایده ها ، برداشت ها و نگرشهای متفاوت میان یک گویشور مازندرانی را با گویشوران دیگر زبانهای محلی ایران بهتر آشکار سازد .
نگرشهای موجود نسبت به دو زبان ممکن است بر رفتار افراد نسبت به گویشوران هر زبان تاثیر بگذارد و از این رو این تصور پیش می آید که شاید علاقه مندی به زبان فارسی در میان عده ی زیادی از گویشوران مازندرانی موجب می شود که آنها با افراد بیگانه و فارس زبان برخورد بهتری نسبت به همشهریان و هم زبانان خود داشته باشد . 50% از معلمان و 28% از دانش آموزان چنین عقیده ای دارند و 33% از معلمان و 54% از دانش آموزان نیز برخلاف این عده فکر می کنند ، 17% از معلمان و 18% از دانش آموزان معتقدند که اصلاً رابطه ای میان زبان افراد ونوع برخورد آنها وجود ندارد .
حال اگر این عقیده به طور نسبی درست باشد که مردم به طور معمول با افراد غریبه و فارس زبان برخورد شایسته ای دارند ، آنگاه این موضوع می تواند استفاده از زبان فارسی را در شهر در میان برخی بومیان تشویق کند و عده ای فقط به همین دلیل در بسیاری از موقعیت ها از زبان فارسی استفاده کنند .
نگرش افراد نسبت به زبان در هر زمان تحت تاثیر درک و شناخت آنها از زبان است . ممکن است با گذشت زمان نگرش افراد و در نتیجه در میزان علاقمندی آنها نسبت به یک زبان تغییراتی ایجاد شود . 60% از معلمان گفته اند که الان علاقه بیشتری به زبان مازندرانی دارند ، تا دوران کودکی ، 10% هم گفته اند تغییری در میزان علاقمندی آنها به این زبان ایجاد نشده است و 30% بقیه هم گفته اند در کودکی بیشتر به زبان مازندرانی علاقه داشتند . از طرف دیگر 50% دانش آموزان گفته اند بیشتر از کودکی به مازندرانی علاقه دارند ، 33% هم گفته اند در کودکی به مازندرانی علاقه بیشتر داشته اند و 8% نیز در میزان علاقمندی شان تغییری ایجاد نشده است .
9% که بیشتر آنها دختر بوده اند گفته اند که هیچگاه به زبان مازندرانی علاقه نداشته و ندارند . آمار نشان می دهد که در مجموع میزان علاقمندی به زبان مازندرانی در میان افراد دو گروه در زمان حاضر بیش از این میزان در کودکی است . این نکته بیانگر آن است که با گذشت زمان و افزوده شدن سن ، نگرش ها نسبت به زبان مادری واقعی تر می شود .
با آن که میزان علاقه مندی به امور هنری و سرگرمی ها نشان از آن دارد که جوانان و زنان نیز به اندازه ی بزرگسالان و مردان به زبان مازندرانی علاقه مندند ، اما در عمل در کاربرد زبان در حوزه های مختلف به طور کلی زبان فارسی مورد استفاده جوانان و دختران بوده است و خود پرسش شوندگان بدون دسترسی به هیچ آماری همین عقیده را دارند .
94% از معلمان و 89% از دانش آموزان بر این باورند که جوانان بیش از بزرگسالان به فارسی علاقه دارند و 83% از معلمان و 5/78% از دانش آموزان معتقدند که دختران بیش از پسران به زبان فارسی علاقه دارند . چنانکه می دانیم نگرش های زبانی افراد در تصمیماتی که آنها برای آینده اتخاذ می کنند موثر است . برای آنکه بدانیم وضعیت آموزش زبان فارسی به فرزندان در خانواده در آینده چگونه خواهد بود از افراد دو گروه پرسیده شد که کدام زبان را برای آموزش به فرزندان و یا نوه هایشان در آینده مناسب تر می دانند .
80% معلمان گفته اند که مایلند نوه هایشان در آینده به زبان فارسی صحبت می کنند و 20% هم تمایل داشتند در کنار زبان فارسی ، مازندرانی را نیز بیاموزند . 75% از دانش آموزان گفته اند دوست دارند همسر آینده شان فارسی زبان باشد . بنابراین یک اقبال همگانی برای آموزش و کاربرد زبان در آینده در میان افراد دو گروه ملاحظه می شود .
به عنوان نمونه درصد دانش آموزانی که قصد دارند در آینده به فرزندان خود فارسی بیاموزند ( 75 ) نسبت به درصد والدینی که در حال حاضر با دانش آموزان در منزل فارسی صحبت می کنند ( 37 ) یک روند افزایش چشمگیر را در میزان کاربرد فارسی در حوزه خانواده نشان می دهد و با ادامه این روند با اطمینان روز به روز از تعداد گویشوران مازندرانی در این شهر کاسته شده ، در مقابل بر تعداد افراد فارسی زبان افزوده می شود ، چنانکه 100% معلمان و 94% از دانش آموزان چنین نظری دارند . طبیعی است که این روند زوال تدریجی در نهایت به از میان رفتن زبان مازندرانی برای همیشه و یه به عبارتی مرگ این زبان منجر می شود .
پرسش شوندگانی که شاهد این رخداد در طول زندگی خود نبودند و به احتمال زیاد اطلاعاتی در مورد مرگ زبان ها ندارند ، نمی توانند این حقیقت را باور کنند که ممکن است روزی این زبان به کلی و برای همیشه از بین برود . 33% معلمان و 5/51% از دانش آموزان معتقدند که با ادامه روند موجود روزی این زبان به کلی از میان خواهد رفت ، اما بقیه گفته اند که تغییراتی در ساختار و واژگان زبان و کاهش در تعداد گویشوران آن روی خواهد داد ، اما این زبان به کلی از میان نخواهد رفت . جای بسی شگفتی است که دانش آموزان واقع بینانه تر از معلمان به روند زوال و در نهایت نابودی زبان نگاه می کنند ، شاید بدین خاطر که خودشان در این فرآیند نقش اصلی را بازی می کنند .