آموزش و پرورش را در برابر مواد مخدر تنها نگذاریم
واكسینه كردن دانشآموزان در سنی مناسب و با استفاده از قابلیتهای گروه همسالان، با برنامههای پویا كه مغزهای متفكری در پشت این برنامهها مدام در حال اصلاح، پایش و بازنگریشان هستند و مربیان و متربیان را هر روز با سلاحی مخصوص حملات افیونی همان روز تجهیز میكنند، كاری است كه تنها از عهده آموزش و پرورش برمیآید؛ هر چند همه میدانند كه اولاً در مسیر نزدیك شدن دانشآموزان به افیون، آموزش و پرورش هیچ نقشی ندارد و در ثانی آموزش و پرورش از نظر شیوعشناسی اعتیاد جزو پاكترین دستگاههای كشور است.
تا سال ۲۰۱۵ میلادی انواع موادمخدر جدید بهویژه در حوزه مواد روانگردان افزایش مییابد و این چشمانداز به ما هشدار میدهد كه با توجه به پویایی و تغییر مداوم سیستم اعتیاد، باید خود را برای مقابله جدیتر با آن آماده كنیم.
در حالی كه امروزه روند پیشگیری از اعتیاد به ویژه در گروههای سنی پایینتر در جوامع در حال توسعه، از ضعف تئوریك رنج میبرد. در این رابطه نپذیرفتن وضع موجود به عنوان اولین و مهمترین عامل به شمار میرود. بعد از آن نبودن نقشه راه، كیفی نبودن برنامهها، دنبال نكردن برنامهها به صورت شبكهای، تعریف نشدن وظایف دستگاههای مختلف در مسائل مربوط به اعتیاد و مطالبه نكردن این وظایف در سررسید برنامههای تدوین شده، توجه مفرط به نفی و نادیده گرفتن اثبات، داشتن نگاه سیاسی به موضوع، برداشت تخریبی از انتقادها و ترس از اینكه پرونده اعتیاد در مدارس یا ترس از اینكه كاهش سن اعتیاد به اسم دوران مدیریتی شخص خاص یا جریان حاكم تمام شود، همه و همه دست به دست دادهاند تا اعتیاد چراغ خاموش از میان نوجوانان ما قربانی بگیرد.
بدون در نظر گرفتن اینكه توجه مدیریتی و ردهبندی شده به پیشگیری اعتیاد در میان نوجوانان و در نتیجه ارائه راهكار و افزایش سطح كیفی برنامههای مبارزه با مواد مخدر در مدارس و میان جوامع با میانگین سنی پایینتر از ۱۸ سال، باعث افزایش اعتماد عمومی به مدیران دستگاه تعلیم و تربیت میشود.
برای گام اول، پاسخ به این پرسش كه «چرا پیشگیری از سوء مصرف مواد با محوریت مدرسه اهمیت دارد؟» میتواند در ترسیم نقشه راه به برنامهریزان و مدیران اجرایی كمك كند. دانشمندان برای این پرسش پاسخهایی مثل گستردگی جمعیت تحت پوشش و دسترسی به جمعیت هدف را ارائه میكنند.
به این دلایل میتوان نتایج تحقیقات میدانی انجام شده در كشورمان را نیز اضافه كنیم كه حاكی از آن هستند كه به هر میزان تا پیش از ۱۵سالگی، افراد را در مقابل اعتیاد مصونسازی كنیم، پس از آن، ورود آنها به رفتارهای پرخطر مثل اعتیاد، ایدز و خشونت كاهش مییابد؛ یعنی اگر یك دلار را در این زمان هزینه كنیم نیازمند این نخواهیم بود كه بعدها ۱۰ دلار را برای درمان صرف كنیم.
همچنین چنانچه بخواهیم در رابطه با مصونسازی جمعیت دانشآموزی كشور در مقابل اعتیاد اقدام كنیم، باید این كار را از مهدهای كودك و پیشدبستانیها آغاز كنیم؛ چراكه مطالعات نشان میدهد حدود ۸۵ درصد شخصیت افراد پیش از ۷سالگی و ۱۵درصد باقیمانده، پس از این سن شكل میگیرد، بنابراین باید تلاش شود تا فعالیتهای پیشگیرانه بهویژه در حوزه آموزش مهارتهای زندگی، از این سنین آغاز شده و در دوره ابتدایی تقویت شود.
از طرفی، در نظر گرفتن كلیدیترین نقش برای آموزش و پرورش با داشتن ظرفیتهای گسترده و بزرگ طبیعی به نظر میرسد. بخش قابل توجهی از سن تأثیرپذیری كودكان و نوجوانان در مدارس میگذرد (كودكان و نوجوانان زمانی بالغ بر ۱۵هزار ساعت را طی دوران تحصیلی در مدرسه هستند)؛ اختصاص اعتبارات میلیاردی بهعنوان اعتبار آموزشی و پیشگیری، از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر به وزارت آموزش و پرورش؛ در اختیار داشتن ظرفیتهای قانونی و حمایتهای مادی و معنوی دستگاهها و حتی قوای دیگر؛ در اختیار داشتن تهیه محتوای آموزشی و مدیریت سیاستهای آموزشی و پرورشی؛ حضور معلم در كلاس و برقراری ارتباط عاطفی میان او و متعلمان كه میتواند به عنوان یك فرصت و امكان در اختیار دستگاه تعلیم و تربیت باشد را میتوان بخشی از داشتههای آموزش و پرورش در مقابله با ورود اعتیاد به مدارس و كاهش سن اعتیاد به شمار آورد.
علاوه بر این، از سال ۷۰ تاكنون دو مصوبه و یك تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و ستاد مبارزه با مواد مخدر منعقد شده كه طی آنها باید نسبت به درج متون مناسب مربوط به پیشگیری از اعتیاد در كتابهای درسی اقدام شود؛ كه سالهای سال و با توجیهات مختلف و بیاساسی مثل ایجاد دغدغه كاذب در میان خانوادهها، كاهش اعتماد به مدرسه به عنوان مكانی مقدس برای تعلیم و تربیت به آن بیتوجهی و اتفاقاً انتظار والدین و افكار عمومی جامعه برای ورود مؤثر آموزش و پرورش به مسئله پیشگیری از اعتیاد بیپاسخ گذاشته شد.
مدیریت آموزش و پرورش باید بر این ترس خود با مواجهه با مسائل روز جامعه و دانشآموزان به عنوان بخشی از جامعه فائق بیاید و بداند كه والدین و مخاطبان دستگاه تعلیم و تربیت، وقتی صحبت از اعتیاد دانشآموزان میشود، میدانند كه به این معنا نیست كه این افراد در مدرسه معتاد میشوند؛ بلكه حاكی از آن است كه یك دانشآموز نیز مانند بسیاری از اقشار در سطح جامعه و در معرض موادمخدر قرار دارد و ممكن است آن را مصرف كند. اما واكسینه كردن دانشآموزان در سنی مناسب و با استفاده از قابلیتهای گروه همسالان، با برنامههای پویا كه مغزهای متفكری در پشت این برنامهها مدام در حال اصلاح، پایش و بازنگریشان هستند و مربیان و متربیان را هر روز با سلاحی مخصوص حملات افیونی همان روز تجهیز میكنند، كاری است كه تنها از عهده آموزش و پرورش برمیآید؛ هر چند همه میدانند كه اولاً در مسیر نزدیك شدن دانشآموزان به افیون، آموزش و پرورش هیچ نقشی ندارد و در ثانی آموزش و پرورش از نظر شیوعشناسی اعتیاد جزو پاكترین دستگاههای كشور است.
با این حال، تا زمانی كه عزم ملی به این موضوع تعلق نگیرد و همه برای آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مدارس مروج سلامت در دبیرستانها تحت عنوان نفی رفتارهای پرخطر اعتیاد، خشونت و ایدز به آموزش و پرورش كمك نكنند، نباید منتظر اقدام فوری، مؤثر و ماندگاری بود.
مرجع : روزنامه جوان