اى منتهاى مهربانى !
هر روز جمعه عاشقان منتظر آمدنت هستند و ثانیه ها را به خاطر دیدنت می شمارند ؛ چرا كه همه هفته به امید جمعه می مانیم و هنگامى كه جمعه فرا می رسد زمین و زمان بوى تو را می دهد ؛ امّا غروب جمعه دلم را می شكند و هنگامى كه جمعه می رود دلم می گیرد چرا كه روزى كه وعده داده اى كه خواهم آمد بدون تو سپرى شد !
اى محبوب دلها !
تمام هستی ام را خاك قدمت می كنم تا شاید نظرى به جاده دلم بیندازى ، چرا كه تو آفتاب یقینى ، كه امید فرداها هستى ، تو بهار رؤیایى كه مانند طراوت گل سرخ می مانى و نرم و سبز و لطیفى ، تو معنى كلمات آسمانى هستی كه دستهایش براى آمدنت به زمین دعا می كند.
اى تجسّم مهربانى !
غیرت آفتاب و جلوه زیبایى ماه ، تو را توصیف می كنند و نفس آب ، تو را معنى می كند و نبض خورشید ، تو را وصف می كند . خوب می دانم كه تو می آیى ؛ آرى تو می آیى همانطور كه وعده كرده اى و آنگاه است كه كلمه انتظار را از لغت نامه ها پاك خواهیم كرد .
پس اى تمـام زیبایـى !
بیا تا براى همیشه فریاد رس عاشقان موعود باشى.