سلامی بر رخ شاه دو عالم / رخ پنهان شده از دیدگانم
کل آیتم ها 64
دیدار یار غایب دانی چه لطف دارد؟
ابری که در بیابان برتشنه ای ببارد . . .
تعجیل در فرج آقا صلوات
فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز!
در زندان غیبت کی شود باز ؟
بدون تو چگونه پرگشاییم؟
برای هر عمل هستی سر آغاز . . .
یا مهدی ادرکنی
کوه باید تو را رکوع کند
ماه باید تو را خضوع کند
«سرافرازی» به احترام حضور
پیش پای شما خشوع کند . . .
برای من بیا امشب دعا کن
مرا از بند این دنیا رها کن
بیا و یک نظر بر من بیافکن
سپس من را به دردت مبتلا کن . . .
ورق های توسل گشته دسته
و انگشتانمان هم پینه بسته
فقط از تو سرودیم و نگفتیم
که از اعمالمان هستی تو خسته . . .
کدام نقطه ی این خاک زیر پا ی تو نیست
کدام پاره ی خورشید آشنا ی تو نیست ؟
بگو کدام نسیم شکفته در واد ی است
که ذهنش آینه بندانی از صفا ی تو نیست ؟
این جمعه جان حضرت زهرا ظهور کن
قلب غمین منتظران پر سرور کن
با یک توسلی به در خانه ی خدا
از جاده ی ظهور بیا و عبور کن . . .
خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد
هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد
خداکند که گزارت فِتد به منظر چشمم
که سجده گاه نمازم به جای پای تو باشد . . .
بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفترعمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد . . .
این جشنها برای من ” آقا ” نمیشود!
شب بـا چـراغ عاریـه، فردا نمیشود
خورشیدی و نگـاه مـرا میکنی سفید
میخـواستـم ببینـمت؛ امـّا نمیشود!