سلامی بر رخ شاه دو عالم / رخ پنهان شده از دیدگانم
کل آیتم ها 64
من از حق بهر دیدارت نگارم
همیشه قابلیت خواستارم
زهی اقبال سعدم گر بدانم
که از لطفش قبولم کرده یارم
نمی داند کسی اوصاف یارم
همه عالم بود اضیاف یارم
چه سان شکر خدا باید ، که باشد
همیشه شاملم الطاف یارم
چو مهر تو ریشه کرده در جان ودلم
شد رشک ریاض جنت ، این آب و گلم
تو گر چه خطاهای مرا می پوشی
اما به خدا ز روی ماهت خجلم
ببالین می نهم سر بلکه در رویا ترا بینم
نبینم روی مردم را فقط تنها ترا بینم
اگر از بهر دیدارت تو از من رو نما خواهی
بیفشاندم سر و جان را به پایت تا تو را بینم
صد شکر که در پناه مهدی (عج) هستیم
از باده ناب عشق آنشه مستیم
هرکس به کسی سپرده دل اما ما
از روز ازل بحضرتش دل بستیم
ایراد بدیگری نباید بگیریم
از زشتی فعل خویش مهجور شدیم
ای منجی توده بشر مهدی (عج) جان
افتاده بشر بدام شر مهدی (عج) جان
تا کی سفرت بطول می انجامد ؟
برگرد دگر از این سفر مهدی (عج) جان
از آتش ستیزه و از جور بی امان
شد تنگ زندگانی دنیا به انس و جان
ذرات کن فکان همه با هم ندادهند
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج)
یارب نظر عنایتی بر ما کن
حکم فرج امام ما امضا کن
ما را به ارادت شهیدان حسین (ع)
در زمره یاوران او احصا کن
ترسم بمیرم از غم هجران تو یابن الحسن (عج)
در آرزوی دیدن دوران تو یابن الحسن (عج)
روزی اگر چشمان من افتد بروی ماه تو
این نیمه جان را می کنم قربان تو یابن الحسن (عج)