• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 211)
يکشنبه 5/3/1392 - 15:30 -0 تشکر 606279
نقدی برپلورالیسم دینی

 واژه پلورالیسم

واژه پلورالیسم از «پلورال » گرفته شده و به معنی تجمع و کثرت است. پلورالیسم در لغت به معنای کثرت گرایی است; و از نظر اصطلاح فرهنگی، «پلورالیست » به کسی می گویند که در عرصه های فکری، اعتقادی، سیاسی،مذهبی، هنری، اجتماعی و فرهنگی به تعدد و کثرت قایل است و با پرهیز از اعتقاد به انحصارگرایی، همه روش های موجود را در عرصه های مختلف، صحیح می داند.

در فرهنگ آکسفورد، پلورالیزم (Pluralism) چنین تفسیر شده است:

1) زندگی در جامعه ای که از گروه های نژادی مختلف تشکیل یافته; یا گروه هایی که دارای زندگی سیاسی یادینی مختلف می باشند. (1)

2) پذیرش این اصل که گروه های مختلف می توانند در یک جامعه با مسالمت زندگی کنند. (2)

واژه پلورالیزم در معادلات فارسی، گاهی به معنای «تکثر و چندگانگی (3) » می آید که باتفسیر نخست هماهنگ هست و حاکی از پدیداری اجتماعی است و گاهی به معنای «آیین کثرت و کثرت گرایی » می آید که بیانگر تفسیردوم است.

امروزه پلورالیسم دینی که در مقاله هایی مانند «صراطهای مستقیم » (4) مطرح می شود، معنایی دارد که حتی بامعنای دوم، تفاوت دارد و آن این که حقیقت مطلق، نجات، فلاح و رستگاری را به یک دین و مذهب و شریعت منحصر نکنیم و معتقد شویم حق و حقیقت، مشترک میان تمامی ادیان است و عقاید و معارف در ادیان،مذاهب و آیین های گوناگون، در واقع، جلوه های مختلف «حق » مطلق اند و پیروان همه ادیان و مذاهب به هدایت و نجات ابدی و سرمدی و سعادت دست می یابند.

مقاله «صراطهای مستقیم » اثر آقای «عبدالکریم سروش » تلاش می کند تا با استفاده از تجربیات قبلی افرادی مثل «محمد آرکون » و «فضل الرحمان » نظریه پلورالیزم دینی آقای «جان هیک » را بومی، و تاکید بر «عقاید حقه »که مستلزم ابطال دیگران است را نفی کند.

جان هیک (1992 م) متکلم مسیحی معاصر می نویسد:

ادیان مختلف، جریان های متفاوت تجربه دینی هستند، که هر یک دوره ای از تاریخ بشر آغاز شده و خودآگاهی عقلی خود را در یک فضای فرهنگی متفاوت بازیافته است. (5) لازمه کثرت گرایی دینی عبارت است از:

الف) ادیان گوناگون متضاد، همگی می توانند مایه رستگاری یا کمال نفس پیروان و سالکان خود شوندچنانکه در هندوئیسم برای نیل به رهایی یا رستگاری، راه های بسیاری وجود دارد. (6)

ب) همه عقاید و ادیان، یکسان، به رسمیت شناخته می شوند و نباید به عقاید حقه ای که موجب ابطال دیگر ادیان و عقاید است، اصرار کرد.

اصول عقاید اسلامی و معارف قرآن نیز مبهماتی است که به یقین نمی دانیم رای درست، کدام است;لذا باید به همه ادیان ارج نهیم و هیچ کدام را از میدان خارج نکنیم. (7)

ج) هر چه مانع پلورالیزم است، از شاخص های اصلی دینداری محسوب نمی شود و از این رو احکام فقهی که آرای فقها و اسلام شناسان درباره اعمال و رفتار مسلمانان است، بیانگر وظایف عملی، مناسک و آداب عبادی و غیر عبادی انسان ها است.

د) نسبیت اخلاقی و انکار حسن و قبح عقلی از پیامدهای دیگر پلورالیزم دینی است; زیرا اخلاق نیزمانند عقاید و احکام معیارهای متفاوت و گوناگون دارد و در جاهای بسیاری، نمی توان صحت و سقم روش های اخلاقی را مشخص کرد، اینجا است که از پیروان صراطهای مستقیم و پلورالیزم دینی سؤال می شود:

پس دین چیست؟ معیار حقانیت آن کدام است و در چه بخشی از آموزه های دین بایداهل معرفت، یقین، ایمان و استحکام بود و اساسا وجوه تمایز اسلام از کفر چیست؟ آیااسلام نسبت به ادیان و مکاتب توجیهی دارد یا نه؟!

آیا در «ایمان داشتن » موضوع ایمان، روش زندگی، عمل و «جدال ارزشی انسان »اهمیتی دارد یا نه؟

آقای سروش با استفاده از دیدگاه جان هیک و آوردن شاهد مثال هایی از شعر، قرآن و عرفان معتقداست، آنچه برای انسان اهمیت دارد، ایمان داشتن است که در همه ادیان، آرا و پیروان، به یکسان موجوداست. اما ایمان به چه و با کدام روش و منش در زندگی و رفتار و با کدام جدال ارزشی; شرک یا توحید; بااستفاده از کدام مبانی و با چه شرایط و لوازمی; اصلا مهم نیست، باید همه ادیان همزیستی مسالمت آمیزپیشه کنند و هیچ دینی، دیگران را باطل نمی کند.

وی با استفاده از تجربیات آقایان محمد آرکون و فضل الرحمان معتقد است که نباید در صدد داوری وارزش گذاری میان عقاید دینی و مذهبی برآمد و باید از منظر دیگری به دین نگریست و به جای انحصارگرایی و صراط مستقیم، به صراطهای مستقیم معتقد بود.

در مقاله «صراطهای مستقیم »آورده شده که یک تباین خودناکاستنی و غیر قابل داوری میان عقاید،ادیان و فرهنگ ها وجود دارد به طوری که امکان ندارد درباره حقانیت یا بطلان آن ها قضاوت کرد و به همین جهت نباید مکاتب و ادیان گوناگون را به درست یا غلط تقسیم کرد بلکه کلیه فرهنگ ها و عقاید راباید به رسمیت شناخت; زیرا اساسا اختلافات قابل رفع نیستند و لازم هم نیست چنین رفع اختلافی انجام شود.

وی معتقد است که مفاد پلورالیزم دینی از کشفیات و آثار عصر جدید می باشد و می کوشد دلایلی به نفع نسبیت دین دست و پا کند. ایشان با عدم تصریح به مقتضای معرفتی این رویکرد غربی و سر درآوردن از وعی «لاادری گری » و قول به تساوی کلیه آرا و عقاید با یکدیگر، این مطالب را با اشاره و کنایه می فهماند و بر مدعای خویش ده دلیل اقامه می کند.

تعبیر «کتاب الهی و سخن پیامبرصلی الله علیه وآله همواره تفسیرهای متعدد بومی دارد.» (8) به صورت قاعده ای کلی و عام، تمام نیست; زیرا بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر از محکماتند و دارای ظاهری روشن و قابل فهم عمومی اند; به همین جهت از آغاز ظهور اسلام تاکنون همه علمای مذاهب فهم یکسانی از آن ها دارند.

خداوند می فرماید:

«هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات (9) »

آیات محکمات که در این آیه به عنوان ام الکتاب مطرح شده، همان آیاتی است که معنایی روشن دارد و آیات متشابه آیاتی است که احتمال وجود معانی متعدد در آن راه دارد و ظهوری روشن ندارد و به آیات محکم برگشت می کند. مفسران بر این باورند که آیات متشابه در مقایسه بامحکمات، اندک است و کسی که به دنبال کشف حقیقت است، می تواند با مراجعه به محکمات،مراد واقعی از متشابهات را دریابد.

تفاسیر متعدد از آیات قرآن، ربطی به کثرت گرایی و پلورالیزم دینی ندارد و به معنای برابرشمردن همه آرا و صحیح دانستن همه مکاتب و فرهنگ ها نیست. در آیاتی از قرآن به روشنی،از«الصراط المستقیم » سخن می گوید و صراطها و روش های دیگر را باطل می شمرد و می فرماید:

«و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه » (10) ;

بنابراین، ادعای پلورالیزم دینی با تفسیری که در مقاله صراطهای مستقیم آمده، اجتهادی است در برابر نص صریح قرآن و روایات. و عرفان، برهان و قرآن در بطلان آن هماهنگ اند. از این رو، این ادعا که:

قرآن پیامبران را بر صراطی مستقیم یعنی یکی از راه های راست می داند و نه تنها راه مستقیم; و این به معنای پلورالیزم و تعدد صراطهای مستقیم است، (11) باطل است.

آقای دکتر سروش در مقاله صراطهای مستقیم مدعی می شود آن چه در کتاب قبض و بسطتئوریک شریعت آورده شده، اساسابرای اثبات کثرت گرایی در فهم دین است.

وی بر این باور است:

فهم های ما از کتاب و سنت، متعدد است و کتاب (قرآن) خودش این تعددرا می پذیرد و سر اصلی اختلاف مفسران و تفاسیر این است که هیچ فهم و هیچ تفسیری از متن کتاب و سنت، بدون پیش فرض های فهمنده یا مفسر، قابل تصور نیست. هر مفسری با یک سری سؤال ها و پیش فرض ها و انتظارات خاص از بیرون دین و از طریق علوم تجربی و غیره می آید که نزد همه یکسان نیست;بنابراین فهم دین، یک تکثر طبیعی پیدا می کند. در مکتوبات برخی از فیلسوفان هرمنوتیک، این معنا به فهم هر متنی از متون مقدس و غیر آن توسعه داده شده است. (12)

 

يکشنبه 5/3/1392 - 15:31 - 0 تشکر 606280


در پاسخ به این ادعا نکاتی را یادآور می شویم:


1) اینکه فهم انسان از کتاب و سنت، تا اندازه ای اختلاف می پذیرد را محققان کتاب و سنت قبول دارند; لکن تمام نزاع در معرفت دینی، اثبات کلیت و عمومیت این ادعا است. سؤال این است که چه دلیلی بر این مدعا که فهم کتاب و سنت همواره و در همه جا در تحول است و هیچ فهم ثابت و پایداری از کتاب و سنت نداریم، وجود دارد؟


2) در «قبض و بسط » ادعا شده:


کتاب و سنت صامت است. شما هستید که فهمی را عرضه می کنید بر کتاب و سنت، شما هستید که به کتاب و سنت معنا می بخشید.


سؤال اینجاست که چه دلیلی بر این ادعا دارید؟ به علاوه در جای خود ثابت شده است که «دلخواهی کردن تفسیر متون، هم خلاف روش های دقیق فلسفه تحلیلی و زبانی است و هم خلاف مسلم کتاب و سنت. همچنین در قرآن، شواهدی فراوان بر «بیانگر»، «ناطق »، «بیان کننده »،«بصائرللناس »، «آیات مبینات »، «هذا بیان للناس » و روشنگر بودن قرآن وارد شده است. مگرممکن است آیات بینات و روشنگر قرآن، صامت و ساکت باشد؟ روشنگری و بیانگری در جهت مقابل صامت بودن است.


3) حق بودن همه ادیان به لحاظ عقلانی ممکن نیست; زیرا دعاوی ادیان و مکاتب، متعارض است و گاهی در حد تناقض با یکدیگر اختلاف دارند. به عنوان مثال، اسلام، نبی اکرم صلی الله علیه وآله را خاتم انبیای الهی می داند و دین مسیح قایل به خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیست و پیامبر اسلام را نفی می کنند، در حالی که حق، یکی بیش نیست. چگونه می شود هر دو طرف دعوا، حقانیت داشته باشند؟


4) ایشان می گویند: ما نباید این سؤال را طرح کنیم که آیا ما حقیم یا دیگران؟ با آیات فراوانی که حقانیت را مطرح می کند چه می کنید؟ قرآن همواره به حق دعوت می کند و از باطل و جلوه های آن بر حذر می دارد. عقل انسان هم به صورت فطری، حق و باطل را تا اندازه ای درک می کند. درقرآن آیاتی مانند:


«قال فالحق و الحق اقول لاملئن جهنم منک و ممن تبعک منهم اجمعین (13) »فراوان است.


5) یکی از نگرانی های نویسنده مقاله این است که اکثر آدمیان بر روی زمین بر ضلالت باشند.در حالی که قرآن خود می فرماید:


«و ما یؤمن اکثرهم بالله والا و هم یشرکون »


«لا ملئن جهنم منکم اجمعین » (14)


شیطان هم ادعا کرد «لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین.»


بعد از آن که حجت تمام شد و نسخه شفا بخش هدایت برای بشر آورده شد، آنان که گوش نکردند و اهل هوا و دنیا شدند و عصیان حق کردند به گمراهی می افتند. این ناشی از سوء اختیار واعمال ناصالح است و ربطی به اراده الهی ندارد.


6) از نویسنده مقاله انتظار می رفت لااقل اصول و مبانی پلورالیزم را در مباحث خویش رعایت و با سعه صدر و ظرفیتی بالا از مخالفان دیدگاه خویش استقبال می کرد. بدون شک، توهین، تحقیرو دشنام گویی با کثرت گرایی ادعایی جمع نمی شود.


طرفدار کثرت گرایی باید به وحدت گرایان هم اجازه دهد تا نقد منطقی خویش را بر کثرت گرایی ارایه دهند.


تعجب این است که نویسنده مقاله، مخالفان نظریه صراطهای مستقیم و مدعیان وحدت گرایی را «تحمل ناپذیرترین جانوران روی زمین » قلمداد می کند و تیرهای خویش را به سوی آنان نشانه می رود و باز از تفاهم، تسالم و اشتراک میان عقاید، فرهنگ ها مکاتب و دیدگاه ها سخن می راند؟ (15)



يکشنبه 5/3/1392 - 15:31 - 0 تشکر 606281


سکولاریسم مولود پلورالیسم


یکی از دستاوردهای پلورالیسم، ادعای جدایی دین و علم و همچنین سکولاریسم و جدایی دین از سیاست و حکومت است. نمونه هایی از این دیدگاه را در ادامه آورده و آن را بررسی می کنیم: 


يکشنبه 5/3/1392 - 15:31 - 0 تشکر 606282


 نسبیت فهم دین


تفکیک بین دین و فهم دین (16) ، نکته ای است که مروجان نظریه نسبت فهم دین از آن استفاده فراوانی می کنند و چنین وانمود می کنند که این مطلب بر پایه براهین فلسفی بنا شده است; زیراذهن و واقعیت فاصله ای پر ناشدنی دارد; اگر چه این مطلب فلسفی در جای خود صحیح است،اما استفاده ای که برخی از روشنفکران معاصر برای اثبات نظریه نسبیت فهم دینی از آن می کنندناتمام است. آنان از تفکیک ذهن و عین نتیجه می گیرند که هر فهمی که ما به آن می رسیم یقینی نیست و دلیلی بر مطابقت آن با عالم واقع نداریم; در حالی که فهم ما گرچه ذهنی است امامی تواند مطابق با عالم عین و واقعیت باشد.


اگر کسی به طور کلی منکر مطابقت «عالم عین » با فهم های ذهنی باشد، از یک شکالیک تمام عیار سر در می آورد و خواه ناخواه به وادی جدایی علم و دین می افتد. 


يکشنبه 5/3/1392 - 15:31 - 0 تشکر 606283


بی ایمانی دستاورد نسبیت


یکی از مهم ترین نتایج عدم مطابقت ذهن و عین، بی معنا بودن ایمان انسان به مبدا و معاداست.


اگر همه فهم ها نسبی باشد و هیچ فهمی مطابق با واقع نباشد، دیگر ایمان به مبدا و معاد معنایی ندارد.


در حالی که وقتی معتقد شدیم، خدا هست و یکتاست و پیامبران را فرستاده است، چگونه ممکن است بگوییم ایمان به الوهیت، وحدانیت و... غیر از علم است؟ کسی که می گوید همه فهم ها از متون دینی و معرفت دینی، قابل تشکیک است و دین هر کس فهم او است و معارف دین و فهم بشر هم، چون رودی در سیلان و جریان است، از نسبیت به نفی ایمان می رسد، آنگاه چگونه ممکن است، وحدت علم و دین و هماهنگی آن دو را بپذیرد؟


عجیب اینکه برای گریز از این مساله که پذیرش نسبیت مساوی نفی ایمان است، ایمان را به گونه ای معنا می کنند که دچار مشکل عظیم تری می شوند. آنان می گویند ایمان این نیست که چیزی باور داشته باشید، بلکه ایمان دغدغه نهایی درباره حقیقت عالم است. 


يکشنبه 5/3/1392 - 15:32 - 0 تشکر 606284


 تبلیغ سکولاریسم


روشنفکرانی چون دکتر سروش می گویند: وقتی تفاسیر نسبی شد، شما حق ندارید که یک تفسیر را بر تفسیر دیگری حاکم کنید; و چون همه فهم ها نمی تواند حاکم باشد، طبیعتا دست دین از دخالت در شؤون اجتماعی، سیاسی، و اداره جامعه کوتاه می شود; چون معنای دخالت دادن دین، سلطه یک تفسیر بر تفاسیر دیگر است که این عده، منکر آنند.


روشنفکران معاصر برای القای جدایی علم و دین به طور مستقیم به آن حمله نمی کنند; زیرا دریک جامعه دینی -مثل ایران- هر انسان ساده ای بی درنگ به غرض و مرض آنان پی می برد; از این رو می گویند دین از امور شخصی و اعتقادات فردی است و برای هر انسانی محترم و ارزشمندمی باشد، اما در امور اجتماعی، سیاسی، اجرایی و مدیریت باید از علم استمداد کرد و دین در اداره جامعه و آبادکردن دنیای مردم جایگاهی ندارد و تنها متکفل امور اخروی مردم است و ما هم نباید دین را در حیات و معیشت دنیایی مردم دخالت دهیم. 


يکشنبه 5/3/1392 - 15:32 - 0 تشکر 606285


 تبلیغ فقدان توانایی دین


عده ای دیگر چنین القا می کنند که دین توان اداره جامعه و حل معضلات و مشکلات پیچیده اقتصادی،سیاسی، حقوقی و اجتماعی را در جوامع بشری ندارد و با احکام دینی نمی توان کشور را اداره کرد. باید با استفاده از دستاوردهای علم و تکنولوژی برای رشد و توسعه، دور دین را خط کشید. طرح مدیریت علمی در مقابل مدیریت فقهی و تاختن به ولایت فقیه و حکومت دینی از این نمونه است. (17) 



يکشنبه 5/3/1392 - 15:32 - 0 تشکر 606286


 غرض ورزی درباره روحانیت


برخی از روشنفکران دینی معاصر با سوء استفاده از آزادی با شگردهای ویژه ای با تخریب مبانی اعتقادی و فرهنگ ملی و زیر سؤال بردن مقدسات دینی و مذهبی و القای شبهات دینی درمیان جوانان و دانشجویان، به تضعیف روحانیت می پردازند و می گویند:


روحانیت چنانکه امروز زیست می کند و شناخته می شود، نه مجموعه فقیهان است، نه مجموعه مفسران، نه مجموعه فیلسوفان و دین شناسان، نه مجموعه پارسایان و نه مجموعه ملبسان به کسوت روحانی... علم، تقوا، تقدس، تفقه ولباس روحانی، هیچ کدام ملاک روحانی بودن نیست. ملاک، شیوه ارتزاق است وبس. (18)


آیا این تعریف از روحانیت صحیح، منطقی و معقول است؟ آیا این تعریف جامع افراد و مانع اغیار است؟ یاتحریفی است که ریشه آن غرض و بیماری است؟!


آیا کیفیت ارتزاق، به روحانیت هویت صنفی می بخشد و آنان را دور یک محور جمع می کند،اما شیوه تحصیلات، تبلیغات، درس، بحث، زندگی، تعلیم و تعلم و سلوک و رفتار، هویت سازنیست؟!


ملاک دانشجو بودن، تحصیلات دانشگاهی است، ولی معیار روحانی بودن، ارتزاق از راه دین است و بس؟! دریغ از این داوری!


حوزه های علمیه در گذشته و حال فقیهان بزرگی چون شیخ انصاری، مقدس اردبیلی، علامه حلی، محقق کرکی و ده ها فقیه و فیلسوف شهیر و نام آور پرورش داده است که امام خمینی قدس سره یادگاری از روش و منش و تهجد و تعبد آنان است.


آیا مطالعه کتاب «شهیدان راه فضیلت » و سیری از زندگی بزرگانی چون شهید اول و ثانی،مرحوم سیدمحمدتقی خوانساری، مرحوم کاشانی، حاجی سبزواری، صدرالدین شیرازی، علامه طبرسی، مجلسی و عارفانی چون ملکی تبریزی، ملاحسینقلی همدانی، حکیم شهید مطهری،شهید فرزانه بهشتی، قدوسی، باهنر، مفتح، مدنی، ربانی، دستغیب و پاکبازانی که امروزه در میان روحانیت کم نیستند، برای حکایت از هویت روحانیت کافی نیست؟


آیا مطالعه تاریخ معاصر، ما را به این نتیجه نمی رساند که:


روحانیت مجموعه ای از فقیهان، حکیمان، محدثان و مفسران قرآن هستندکه حوزه های علمیه به صورت شبانه روزی به تعلیم و تعلم علوم اسلامی و یامدیریت و اجرای قوانین الهی اشتغال دارند و هدفشان تبلیغ و تبیین مبانی اسلامی و هدایت و ارشاد مردم و اجرای احکام اسلامی در جامعه است. (19)


این ادعای واهی که در دانشگاه هیچ علمی غیر قابل نقد نیست و هیچ مبنایی وجود ندارد که همیشه مقدس ونقدناپذیر تلقی شود بر خلاف حوزه که در آن بحث و نقد فقط تا مرزی جایز است و در مبانی، چون و چرا وجودندارد و خط قرمزی وجود دارد که استاد و شاگرد هر دو ملتزم شده اند که در ورای آن مناقشه ای نیست، جز برای ایجاد تردید و بدبینی چه هدفی می تواند، داشته باشد و با اینکه هر کس با شیوه حوزوی آشنا باشد می داند که این ادعا نادرست و خلاف واقع است. 



يکشنبه 5/3/1392 - 15:33 - 0 تشکر 606287


پی نوشتها:

1.The existnce in one society of anuber of group that delony to different races or have different poligous beliefs.


2. The principle that these differnt yroups can live to gether in pracr in one society


3) فرهنگ معاصر، انگلیسی به فارسی، محمدرضا باطنی.


4) کیان، 36، صراطهای مستقیم، فروردین و اردیبهشت 6، صص 2-16 .


5) جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص 238.


6) کیان، 36، ص 15.


7) همان.


8) صراطهای مستقیم، کیان، 36.


9) آل عمران (3): 7 .


10) آل عمران (3): 85.


11) کیان، 36، مقاله صراطهای مستقیم.


12) صراطهای مستقیم، کیان شماره 36. و نقد آن از فاضل محترم جناب حجة الاسلام صادق لاریجانی، در مجله صبح، ش 78،بهمن 76، صص 32-37 .


13) ص (38): 85 و 84 .


14) اعراف (7): 18 .


15) صراطهای مستقیم، کیان شماره 36. و نقدآن از افاضل محترم جناب حجة الاسلام صادق لاریجانی در مجله صبح، ش 78،بهمن 79، صص 32-37 .


16) قبض و بسطتئوریک شریعت، اثر دکتر سروش; مجله کیان، ش 36. مقاله صراطهای مستقیم.


17) برای آشنایی بیشتر مراجعه کنید به کتاب حکمت و حکومت اثر دکتر مهدی حائری و مقاله مدیریت علمی... اثر آقای سروش ومقاله حکومت دمکراتیک دینی اثر آقای سروش .


18) مجله کیان، شماره 24، سال 74، مقاله آقای دکتر سروش.


19) سخنرانی آقای دکتر سروش در دانشگاه اصفهان و نقد و بررسی آن توسط آقای صادق لاریجانی، در کتاب قبض و بسط در قبض وبسطی دیگر، صص 75-102 .

www.hawzah.net

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.