• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خراسان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خراسان (بازدید: 29704)
دوشنبه 1/7/1387 - 16:0 -0 تشکر 59714
!دو كَلوم مِشَدی!

به نام خدا

ســـلام

 

نمی دونم چرا هر جا تا میاییم مشدی حرف بزنیم همه خندشون میگیره!!!(قابل توجه مركز نشینهای عزیز)

من فكر می كنم همین عنوان بحث هم كافیه تا یه نیش خندی بزنید!!!

اگه شما بدونید اصل فارسی دری چیزی نیست جز همین لهجه و گویش مشدی دیگه اینجوری نمی خندین.!!!

 

گویش مشهدی یكی از گویش های واقعا زیباست كه دیگه كمتر كسی رو توی این شهر با گویش اصیل مشهدی پیدا میكنید و هر چی كه می بینید چیزی نیست جز مختصری مشهدی و باقیش هم زبان كوچه خیابونی كه مشهدی حرف زدن توش گم میشه.

مطالبی كه می خوام توی این بحث بذارم حاصل یه جستجوی كوچیكه توی وبلاگ و سایتهای مختلف كه اینجا بصورت یك تیكه میذارم،و متشكل شده از كلمات و اصطلاحات مشهدی، متن و داستانهای زیبای مشهدی، شعر و خلاصه هر چی گیرم بیاد.

امیدوارم براتون خسته كننده نباشه.

 

از دوستانی كه نظری در این باره دارند و مخصوصا مخصوصا مشهدیای عزیز كه یدی توی مشدی حرف زدن دارند دعوت میكنم تا با حضورشون و با كمك هم دیگه این مبحث رو به شكل زیبایی در بیاریم..

 

.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
شنبه 24/12/1387 - 23:51 - 0 تشکر 98805

سلام
خیلی ایول... بقولی دادا دمت گرم ؛) ...
فقط این وسط من گاها پارازیت میدم؛ البته بااجازتون...
نوشته بودین "غر و دبّه؛ یک چیزی که صدمه دیده و تو رفته"...
"غر" یعنی فرو رفتگی و" دبّه" یعنی برآمدگی. فقط برای چیزایی که صدمه دیدن نیست، گاها برای چیزایی مثل جاده های ناهموار و امثالهم هم استفاده میشه.
"لاخ (مو)؛ تار مو"... علاوه بر این "لاخ" به معنی سنگ تیز هم هست. و "سنگ لاخ" منظور جایی از یه کوه یا تپه که سنگهای خیلی بزرگ و لایه ای (تیز) داره...
"سوسه لنگ؛ دم جنبانک" ایول بابا، حال کردم... ولی این لفظ بیشتر جنوب خراسان و تربت و گناباد و اونجاها استفاده میشه؛ خالصه مشدیش "کَل پِسه" میشه... که البته آقا حامد و بعدشم خودت بهش اشاره کردی...
"کغ؛ کال" و گاها
"کک" هم تلفظ میشه...
واااااای کشته مرده این "نارنجک"ام من... اگه بدونی... از وقتی رفتم تهران هربار بحث شیرینی میشه با بچه ها سر این موضوع بحثها داریم... فکر کنم تنها لغتیه که تقریبا هیچوقت متروک نمیشه... واقعا پرکاربرده... البته لغت "کخ" هم کم نمیاره. من که زیاد استفادش میکنم البته با تغییر جزیی...
"چمبه" یه وسیله هم هست... توی روستاها زیاد استفاده میشه...
"پاچال" یه جورایی میشه همون صندوق دار هم ترجمش کرد. به اون صندوق دار هم میگن "پاچالدار"... تجربش رو داشتم برای چند سال ...
توشله بازی... وااااااای خدایا... یادش بخیر... قربونت برم؛ عجیب گذشته هام رو زنده میکنی...
با اجازه..."فکله" و خسر" اشتباه ثبت شدن؛ درستش "فلکه" و "خُسور"...

و... به نوشابه زرد نمیدونم چی میگن (چیزی توی ذهنم نیست) اما به نوشابه مشکی (هر چی که میخواد اسمش باشه) میگن "کوکا"...
عروس شی الهی سعیدان (!!!)... واقعا سر ذوق و حال اومدم... اَی بُقربانت بِرُم مشد...
اینم یه چند دونه لغت که یهویی زد به کلم...
زنگیچه؛ آرنج

خسته : هسته (مثل هسته زردآلوو...)
لَخه؛
لنگه کفش (گاها مجازا، کفش پاره و کهنه)
خیَتَر
: خربزه
گنبز: گنبد
جُربُزه
: جرات
مورِشک
؛ مورچه
راستی! میدونین "شیرازی" چیه؟؟؟... یه پیشنهاد؛ غذاهای خاص خراسون رو هم آموزش بدین...
و یه چیز کوچولوی دیگه...
"شلغم" که همه میدونین چیه... من متوجه شدم وقتی میخوان بگن یکی بی رگه، بی غیرته، بی خیاله بهش میگن
"شلغم" (معمول جاهای دیگه "سیب زمینی" میگن)...
حقیقت اینه که من تقریبا هیچ لهجه ای ندارم. با اینکه توی خفن ترین (!) محله های مشد بزرگ شدم و تا همین ابتدای امسال جز دوشهر توی همین خراسانه خودمون هیچ جای دیگه رو ندیده بودم اما هرجا میرم زود میتونم لهجشون رو بگیرم... لهجه ندارم اما وقتی حرف میزنن حدود 95-96 حرفها میفهمم و اونایی که نمیفهمم یه سری لغات خاصه که یا کم کاربرده یا متروک و مطرود... فرهنگ لغتم بدک نبود اما این نظام حافظم رو ریست کرده و کلی از برگه های لغتنامم رو گم و گور کرده... البته گاها لغتهای مشدی تو صحبتام ناخودآگاه میاد... البته شکر خدا مونا خانومو داریم؛ مام فیض میبریم...
راستی! آقای خسروجردی، رو نکرده بودین که شمام اینوریین؟!... البته یه فرقایی بینه سبزواری و مشهدی هست و اونم توی تلفظه. لهجه سبزواریها با حرف –ِ بیشتر سروکار داره و میشه گفت توی صحبتاشون ترقیق خیلی استفاده داره اما مشهدی توی صحبتاش تفخیم داره و بقولی گنده بر میداره و با –ُ سروکار داره...
یه نکته دیگه... مکس2000 گرام، لغت "تخس" رو نوشته بودن و ترجمه کردن "شر" اما کاملا این نیست. گاها بجای این لغت از "قلب" هم استفاده میشه و گفته میشه که فلانی بچه قلبیه؛ معنی همونه و تقریبا یکی که کار به اختلافشون ندارم؛ میخوام بگم که شر بودن "تخس" نوعی شر بودن شیرینه و یه حالت کودکانه داره و اکثرا هم در این معنی بکار میره... مگر وقتی که واقعا بخوان به کسی توهین کنن که تُن صدا هوار میزنه...
...
بازم مزاحم مشم...
یه دنیا شادی برای شادیه دنیاتون، برای شما...
علی علی
مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
يکشنبه 25/12/1387 - 4:26 - 0 تشکر 98830

جناب  mjtrhzاین لغات

خسته: هسته

مورشک: مورچه

خیتر: خربزه

را از کجای مشهد شنیده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر بازهم دارید رو کنید.

کمربسته‌ی فرهنگ ایران و خراسان

 

 

دوشنبه 26/12/1387 - 14:30 - 0 تشکر 99256

به نام خدا

دوستان سلام

ایولا مشدی. كجا بودی حاج مجتبی. این تایپیك تو رو كم داشته.

خوب شد كه از انجمن ادبیات منتقلش كردیما. خوب پیشرفت كرده.

نمیدونی مجتبی من با چه ترفندایی این مشدیارو جمع كردم. به هر انجمنی سر زدم.

اما نگفتی این خفن ترین محله های مشد كجاس؟ این بغل یا این بغل؟

ها این شیرازی رو نگفتی چیه! شیرازی چیه؟

غذاهارو هم باید ریحانه های مشدی زحمتشو بكشن  و اینارو آموزش بدن. به ما باشه كه همش املتو اموزش میدیم!

اما در مورد تخس هم درسته. یكی رو كه دوستش داشته باشی و از شرارتاش خوشت بیاد بهش میگی تخس.

اما این كلماتی كه دوستمون رها فرمودند هم به نظر من خیلی كلمات از شهرستانهای دیگه وارد لفظ و لهجه مشدی شده و قاطی رفته. بعضیا معنیشو میدونن و بعضیا نه

مثلا خودم مورشك روشنیدم ولی تا مدتی پیش معنیشو نمیدونستم.همینطور زنگیجه.

خودت عروس شی

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
دوشنبه 26/12/1387 - 15:24 - 0 تشکر 99274

selam dadash

mo ke khoda vekily ta khastom be ee bahs jevab bodom roonda vo moonda shodom

tikkeye pasokh be bahsesh bere mo loud nemeshod

dashtom divana meraftom ke didom amadesh.

ee bahsetan kheili jaleba ..... ham khode nazare beche hama khodesh dayeratolm@refia bokhoda

sale noshoma mobarak beshad bece ha

................

سلام داداش

مو كه خداوكيلي تا خواستوم به اي بحث جواب بدوم رونده و مونده شودوم

تيكه ي پاسخ به بحث بره مو لود نمشود

داشتوم ديوونه مرفتم كه ديدوم آمدش

اي بحثتان خيلي جالبه... هم خود نظره بچه ها همه خودش دايره المعارفيه  بخدا

سال نو شما مبارك باشه بچه ها

............

لطفا پاسخهايتان را به فارسي نگارش كنيد.

دوشنبه 26/12/1387 - 16:5 - 0 تشکر 99288

سلام

توی اون لغتهایی که م.رهای گرامی نوشته بودن، فقط "خیتر" رو مطمئن نیستم مشهدی باشه، باقی رو اینور و اونور شنیدم (ازجمله همون کوچه خفنه قدیممنون...)

خدمت داش سعید گل خودمم بعرضونم که شیازی یه نوع غذاست؛ که البته از اونجایی که دست من به خوراک پزی (حتی املت و مشتقات تخم مرغ) نمیره، اینم یاد ندارم؛ اما یه غذای ساده مشتیه که از قضا (اشتباه نشه، ازغذا نیست) راسته کار داشجو جماعتم میشه... خیلی سادست و البت خوشمزه (قابل توجه آقایون تب)...

ناراحتیم؟؟؟ خوب اگه مردین عروس نشین!... من که میدونم تهش شمام میری قاطی مرغها و دستت میره تو پوست گردو...

شاد باشید و خرم...

یاحق

مجتبی 

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
سه شنبه 27/12/1387 - 3:46 - 0 تشکر 99500

سلام،

بازم منم...

همین الان دارم از حرم میام (دوشنبه شبهای هر هفته، پاتوقم حرمه... البته اگه مشهد باشم)

توی مسیر با رفقا که نه با رفیقم که می حرفیدم چندتا کلمه جدید یادم اومد که همچینی هوس کردم بذارمشون (با اجازه بزرگون، لغات رو با حروف انگلیسی هم مینویسم تا تلفظش راحتتر درک بشه)...

طُغار toghar (البته املاش رو نمیدونم؛ شاید تغار یا تقار یا طقار... باشه؛ هر کی میدونه رو کنه)؛ یه معنیش به معنی ظرفهای خیلی بزرگ قد دیگ؛ البته به جاهایی که توی نانوایی ها کنار دست شاطر که خمیر توش میذارن هم میگن؛ معنی دیگش رو دقیقا نمیدونم چی بگم اما احتمال زیاد اینجا به معنیه "زاقارته" (البته توی املای اینم شک دارم)

حالا...

شاطر shater؛ همون نانوا (کسی که خمیر رو روی پارو پهن میکنه و میذاره داخل تنور تا بشه اون نونی که میخوریم)

زاقارت zaghart؛بد شکل، بد قواره، نافرم، تو دل نرو، نچسب... بگیرین دیگه، دهنم کف کرد...

یه لغت که زیاد استفادش میکنم  و کردم (حتی توی همین انجمن ها)...

تُقُل پُقُل toghol poghol؛ آشوب، به هم ریخته، نامساعد، همون قاراش میش خودمون...

و یه سوال؛ من یه لفظ هست که فکر میکردم که مال جنوب خراسانه (اطراف گناباد) اما توی یه کلیپ که داشت مشهدی صحبت میکرد اینو شنیدم؛ میخوام ببینم مشهدهام استفادش میکنن یا نه... اون اینه؛

به یَک دُو be yak dow؛ یک دفعه، به یک باره، ناگهان، ناگهانی... 

جِغِل jeghel؛ خُردو khordoo(مثل  همون شرکته، ایران خُردو)، کوچولو (با لحنی تمسخر آمیز)...

نسناس nasnas؛ نوعی موجود افسانه ای (خیالی) در کوههای هیمالیا که بسیار زشت و زاقارته قیافش؛ اینجا در معنی مجاز بکار میره و به کسی میگن که ازش خوششون نمیاد و همچینی چیندیششون میشه... (البته این لغت مختص خراسان نیست؛ میدونم... همینجورکی نوشتم، نمیدونم چرا)...

خودم میدونم، رفتم...

یاحق

مجتبی 

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
جمعه 14/1/1388 - 10:6 - 0 تشکر 103023

مشهدی حرف زدن فقط یكم خنده داره همین ه ه هه هه هه

چهارشنبه 19/1/1388 - 20:12 - 0 تشکر 104391

به نام خدا

سلام

وااااو... آقا خیلی سخته....!

من فکر میکردم راحته...

بابا شما چرا اینجوری آموزش میدید؟

چرا یهو شروع کردید به کلمه درس دادن؟

از جملات ساده شروع کنید تا جمله گفتن ادم یاد بگیره....

جملات کاربردی که موراد استفادش زیاده... به خصوص تو تبیان...

جدی میگما...

دیکشنری که حفظ نمیکنیم هی لغت میگید....

بعدشم همونطوری که ما زبانیون میگیم: لغت رو باید تو جمله یاد گرفت....

بله...

موید باشید

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 20/1/1388 - 12:43 - 0 تشکر 104519

یَره مُو نُمودُونُم چی بَُگم از لهجه مِشدی نیس هَمش قِشنگه
ایره مُو به بِرارای مِشدیم مُگم
مُو یِه بار دیگم ایره گُفتم به یکی ، ایکه تَوجه کِردن ما ها مِشدیا از لهجمان فِقَط بِریِه خودامان و کوچه بازار استفاده مُکُنِم و هیچ وخ تو اداره ها وجاهای عمومی با ای لَهجِه غِلیظ صحبت نُمُکُنِم و هَمَش مِخِم یِکَم یا دُوکم تِهرانی بِشکِنِم ولی باز خِراب مِره ضایِه مِرِم.
بِرِچی ما نِمِتِنِم تُو مَراکِز عُمُومی و اداره ها مِشَدی صُحبت کُنِم مَگِه لهجمان چِشه؟ زشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مُو با خیلی از بِچِه های شَهر هایِ دیگه بُودُم که بعضی هاشان لهجه های غِلیظی هَم دِرَن مِثِه(مازندرانی یا-اصفهانی یا-یزدی یا و.......)ولی خداییش اونا با همون لهجه شَهرِشان هَمِه جا صُحبَت مُکُنَن.
واقعا از دوستانی غیر مشهدی مون که نتونستند متن بالا را بخونند یا به سختی خوندند معذرت می خواهم.البته برای راحتی شما دوستان اعراب گذاری هم کردم که بتونید بخونید(البته تلفظ درستشه)


پنج شنبه 20/1/1388 - 12:53 - 0 تشکر 104522

به نام خدا

دوستان سلام

خانم آنشرلی

دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید 

این تاپیك رو از ابتدا برای آموزش ایجاد نكردیم

برای همین به این شكل درومده و فقط قصد داشتیم یه تاپیك خودمونی باشه كه دوستان بیشتر با لهجه مشهدی آشنا بشند 

من خودم تاحالا با كلی  كلمات جدید اشنا شدم

جالب بودن 

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.