• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 4544)
جمعه 11/12/1391 - 14:37 -0 تشکر 592366
پنجمین همایش کاربران اصفهانی تبیان 1391

سلام به چشم های منتظر پنجمین همایش کاربران اصفهانی تبیان
اما در کل از چشم به راهی دراومدین.

همایش تبیان با همه خوبی ها و بدی ها (البته بدی که ندیدییم ) تمام شد .


يکشنبه 13/12/1391 - 18:52 - 0 تشکر 592764

عکسا همایشو دوستان ببینید

يکشنبه 13/12/1391 - 18:53 - 0 تشکر 592765

بسم الله

خب بریم که داشته باشیم گزارشی از حیات طیبه نیوز :)

تا روز قبل از همایش هنوز بر قول خود پابرجا بودم که فردا همایش بی همایش!
اصلا کی حوصله همایش رفتن داره ؟!
تا اینکه خانم مدیر انجمن تماس گرفتند و فرمودند میاین یا نه ؟ گفتم با عرض شرمندگی بعید میدونم تشریف بیارم :d
بعد ادامه دادند که مدیر سیستم و مسئولان تبیان نیز تشریف میارند.
 گفتم عه جدی؟ خب اگر میان که باید در تصمیم تجدید نظر کرد
(آخه قبلا گفته بودم اگه ایشان نیان منم نمیام)

به علت نزدیکی منزل تا سالن همایش عجله ای نداشتم برای رفتن
خلاصه صبح جمعه ساعتای ده و نیم بود تقریبا رسیدم به سالن همایش
در بدو ورود دوست گرام amibest داشت اسم و فامیل و شماره مینوشت که با خودم گفتم یا پیغمبر بازی شروع شد دوباره
آنطرف تر مدیر انجمن و خانم صاحبدل رو دیدم که رفتم به سمتشون و سلام و خسته نباشیدی عرض شد.
همینطور برای ورود خانمها نیز خانم ziba67 (اگر اشتبا نگفته باشم) داشتن اسم و فامیل مینوشتن که متوجه حضور ما نشدند و بنده نیز بیخیال شدم و رفتم داخل.

یه جایی اون گوشه ها تنهایی و خلوت پیدا کردم نشستم به نگاه کردن مراسم....
واقعیتش خسته کننده هم بود.
اقای خدابنده اومدن و سلام علیکی کردیم و گفتن عه چرا اینجا تنهایی نشستین؟دوستانتون اون پائین تر نشستند. گفتم ممنون و تشکر و از این حرفا :)

سبجان جان اس ام اس داد که کوجای دادا؟ گفتم شش ردیف پشت سرت و شش ردیف سمت چپ
مثل اینکه ملتفت نشده بود و هی داشت این ور اون ور رو نگاه میکرد
در این حین حامد عشقی زنگ زد گفت کوجای اومدی همایش؟ گفتم از ردیف آخر که میای داخل چهارتا صندلی بیا جلو بعد چهار تا بیا دست چپ
حامد عشقی اومد و من رو پیدا کرد و نشست...
اولین کاری که کرد این بود که برگه نظر سنجی رو برداشت و همه ی گزینه های "بد" و "ضعیف" رو زد!
اسم و فامیلشم روش نوشت و بعد شرو کرد به خوردن نارنگی و آب میوه و کیک!
وقتی تموم شد گفت خب بیا تا بریم !
گفتم ای بابا تو تازه اومدی که ! دو دقیقه هم بشین بابا !

در این حرفها یهو سر و کله ی سبحان هم پیدا شد و اومد کنار ما و گفت حیات قراره بهت جایزه بدند !
منم گفتم به تو بدند به ما نمیدند...بالاخره جانشینی گفتن و زحمت کشی گفتند
بعد یادم افتاد به حاج قدرت الله نیز یه تماسی بگیرم که پاشو بیا اگر میتونی؛
که خوشبختانه ایشان خواب تشریف داشتند و گفتن: عامو من خواببببببببببببم :d

یکی یکی برنامه های مراسم پشت سر گذاشته میشد و هی صلوات پشت صلوات میگفتند بفرستید !!
از بین اون جمع هم فکر کنم فقط من راغب بودم به صلوات! اکثرا هی نگا میکردند فقط!
حتی موقع دست زدن هم همه خواب بودند انگار !
حامد عشقی نیز موبابل من رو گرفته بود داشت بازی موتور سواری میکرد!

اقای حکمت و قائم مقام تبیان حرفاشون تموم شده بود
آقای شکوری هم داشتن حرف میزدند که یهو دیدم همه دارن میرن بیرون !
ما نیز خواستیم بریم اما دیدار با مدیر سیستم و وعده ی جایزه ای که سبحان گفته بود مجبورمون کرد بشینیم تا آخر جلسه

آقای شکوری داشتن از اهداف شبکه ها میگفتن که من رو کردم به سبحان و گفتم آخه اینا رو که همه بهتر از اسم و فامیلشون بلدند!
حتی این بچه های اینجا خودشون ختم اینترنت هستن برای چی اینها رو میگند دوباره؟!
داش رسول هم تصدیق کرد و گفت آره بابا ما خودمون همه جا رو میشناسیم حتی فیسبوک رو :d

جناب مجری هم یه خورده تقلید صدا اجرا کرد و یه لبخندی به روی لبهامون آورد و تموم شد.
همین موقع ها بود که آقای کامران بلند شدند و رفتن در گوش مجری یه نکته ای رو گفتند که مجری خودش گفت بله جناب آقای دکتر میگند نماز جمعه داره شروع میشه دیرمون نشه برای رفتن!

اینجا بود که از آقای کامران (نماینده مجلس) ، جناب اقا میری (قائم مقام) ، مدیر سیستم و جناب شکوری و جناب حکمت خواست که بر روی سن برن تا جوایز داده بشه.
یهو گفت آقای رسول رضایی منتخب شبکه ی اجتماعی؛ کلی خندمون گرفت گفتم دیدییییییییی بدو برو جایزتو بگیر که بیخود به ما وعده وعید دادی.. شرو کردیم به دست زدن و تشویق آقا رسول که در این بین یه اسم آشنای دیگه هم صدا زد
گفتم چی ؟ کی؟ کجا؟ یه بار دیگه بگو ؟ عه انگار اسم من رو گفت؟
حامد عشقی زد زیر خنده ! کلی تمسخر کرد و گفت حالا تو برو
بعد از دریافت اون جایزه یا هدیه یا هر چی اسمشه ، با تک تک عزیزان روی سن سلام علیک کردیم و در راه برگشت دیدم عه خانم صاحبدل نیز دارن میان بالا
خوشحال شدم پس ایشون نیز هدیه ای دریافت میکنند.



در نهابت سوت پایان بازی ، نه ببخشید یعنی ختم جلسه اعلام شد و با داش رسول و حامد عشقی رفتیم زیارت خانم پایدار مدیر سیستم انجمنها و کلی گپ و گفتگو و شرح ماوقع انجمنها.

خانم زبیده نیز اومدند و متاسفانه بنده ناخواسته موجب ایجاد یک ناراحتی برای ایشان شدم. که والا به حضرت عباس من بی تقصیرم :(


خیلی طول کشید :|
بای :)

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
يکشنبه 13/12/1391 - 18:54 - 0 تشکر 592766

سلام

يکشنبه 13/12/1391 - 18:56 - 0 تشکر 592768

sobhan127 گفته است :

سلام
همون برگزاری همایش بود دیگه! که کاربران انجمن زودتر از بقیه فهمیدن.
راستی شما هم تشریف آوردین؟!

irana22 گفته است :
[quote=sobhan127;657359;592414][quote=irana22;488467;592393]

سلام


بله همایش خوب بود ،یه سوال این خبری مهم و محرمانه که اعضای انجمن زودتر از همه

کاربران اصفهانی مطلع می شوند چی بود؟؟؟؟!!

سلام

وا من فکر کردم تبیان ایده جدید داره

بله من به همایش اومدم، همردیف شما نشسته بودم البته در قسمت خانمها

از شما و دوستان عزیر و فعال انجمن و شبکه هم که تقدیر شد،به شما و همه ی دوستان تبریک می گم


مبارکشون باشه


به ما که ندادند

يکشنبه 13/12/1391 - 19:1 - 0 تشکر 592770

 سلام

ببخشینا از دوستانی که هدیه گرفتن بفرماین چی بود در این بسته ها؟؟؟؟؟؟؟

چی بهتون هدیه دادن حالا؟؟؟؟؟

آه ،ما هم هدیه می خاستیم

يکشنبه 13/12/1391 - 19:59 - 0 تشکر 592780

hayat_e_tayebe گفته است :
[quote=hayat_e_tayebe;336051;592765]بسم الله

خب بریم که داشته باشیم گزارشی از حیات طیبه نیوز :)

تا روز قبل از همایش هنوز بر قول خود پابرجا بودم که فردا همایش بی همایش!
اصلا کی حوصله همایش رفتن داره ؟!
تا اینکه خانم مدیر انجمن تماس گرفتند و فرمودند میاین یا نه ؟ گفتم با عرض شرمندگی بعید میدونم تشریف بیارم :d
بعد ادامه دادند که مدیر سیستم و مسئولان تبیان نیز تشریف میارند.
 گفتم عه جدی؟ خب اگر میان که باید در تصمیم تجدید نظر کرد
(آخه قبلا گفته بودم اگه ایشان نیان منم نمیام)

به علت نزدیکی منزل تا سالن همایش عجله ای نداشتم برای رفتن
خلاصه صبح جمعه ساعتای ده و نیم بود تقریبا رسیدم به سالن همایش
در بدو ورود دوست گرام amibest داشت اسم و فامیل و شماره مینوشت که با خودم گفتم یا پیغمبر بازی شروع شد دوباره
آنطرف تر مدیر انجمن و خانم صاحبدل رو دیدم که رفتم به سمتشون و سلام و خسته نباشیدی عرض شد.
همینطور برای ورود خانمها نیز خانم ziba67 (اگر اشتبا نگفته باشم) داشتن اسم و فامیل مینوشتن که متوجه حضور ما نشدند و بنده نیز بیخیال شدم و رفتم داخل.

یه جایی اون گوشه ها تنهایی و خلوت پیدا کردم نشستم به نگاه کردن مراسم....
واقعیتش خسته کننده هم بود.
اقای خدابنده اومدن و سلام علیکی کردیم و گفتن عه چرا اینجا تنهایی نشستین؟دوستانتون اون پائین تر نشستند. گفتم ممنون و تشکر و از این حرفا :)

سبجان جان اس ام اس داد که کوجای دادا؟ گفتم شش ردیف پشت سرت و شش ردیف سمت چپ
مثل اینکه ملتفت نشده بود و هی داشت این ور اون ور رو نگاه میکرد
در این حین حامد عشقی زنگ زد گفت کوجای اومدی همایش؟ گفتم از ردیف آخر که میای داخل چهارتا صندلی بیا جلو بعد چهار تا بیا دست چپ
حامد عشقی اومد و من رو پیدا کرد و نشست...
اولین کاری که کرد این بود که برگه نظر سنجی رو برداشت و همه ی گزینه های "بد" و "ضعیف" رو زد!
اسم و فامیلشم روش نوشت و بعد شرو کرد به خوردن نارنگی و آب میوه و کیک!
وقتی تموم شد گفت خب بیا تا بریم !
گفتم ای بابا تو تازه اومدی که ! دو دقیقه هم بشین بابا !

در این حرفها یهو سر و کله ی سبحان هم پیدا شد و اومد کنار ما و گفت حیات قراره بهت جایزه بدند !
منم گفتم به تو بدند به ما نمیدند...بالاخره جانشینی گفتن و زحمت کشی گفتند
بعد یادم افتاد به حاج قدرت الله نیز یه تماسی بگیرم که پاشو بیا اگر میتونی؛
که خوشبختانه ایشان خواب تشریف داشتند و گفتن: عامو من خواببببببببببببم :d

یکی یکی برنامه های مراسم پشت سر گذاشته میشد و هی صلوات پشت صلوات میگفتند بفرستید !!
از بین اون جمع هم فکر کنم فقط من راغب بودم به صلوات! اکثرا هی نگا میکردند فقط!
حتی موقع دست زدن هم همه خواب بودند انگار !
حامد عشقی نیز موبابل من رو گرفته بود داشت بازی موتور سواری میکرد!

اقای حکمت و قائم مقام تبیان حرفاشون تموم شده بود
آقای شکوری هم داشتن حرف میزدند که یهو دیدم همه دارن میرن بیرون !
ما نیز خواستیم بریم اما دیدار با مدیر سیستم و وعده ی جایزه ای که سبحان گفته بود مجبورمون کرد بشینیم تا آخر جلسه

آقای شکوری داشتن از اهداف شبکه ها میگفتن که من رو کردم به سبحان و گفتم آخه اینا رو که همه بهتر از اسم و فامیلشون بلدند!
حتی این بچه های اینجا خودشون ختم اینترنت هستن برای چی اینها رو میگند دوباره؟!
داش رسول هم تصدیق کرد و گفت آره بابا ما خودمون همه جا رو میشناسیم حتی فیسبوک رو :d

جناب مجری هم یه خورده تقلید صدا اجرا کرد و یه لبخندی به روی لبهامون آورد و تموم شد.
همین موقع ها بود که آقای کامران بلند شدند و رفتن در گوش مجری یه نکته ای رو گفتند که مجری خودش گفت بله جناب آقای دکتر میگند نماز جمعه داره شروع میشه دیرمون نشه برای رفتن!

اینجا بود که از آقای کامران (نماینده مجلس) ، جناب اقا میری (قائم مقام) ، مدیر سیستم و جناب شکوری و جناب حکمت خواست که بر روی سن برن تا جوایز داده بشه.
یهو گفت آقای رسول رضایی منتخب شبکه ی اجتماعی؛ کلی خندمون گرفت گفتم دیدییییییییی بدو برو جایزتو بگیر که بیخود به ما وعده وعید دادی.. شرو کردیم به دست زدن و تشویق آقا رسول که در این بین یه اسم آشنای دیگه هم صدا زد
گفتم چی ؟ کی؟ کجا؟ یه بار دیگه بگو ؟ عه انگار اسم من رو گفت؟
حامد عشقی زد زیر خنده ! کلی تمسخر کرد و گفت حالا تو برو
بعد از دریافت اون جایزه یا هدیه یا هر چی اسمشه ، با تک تک عزیزان روی سن سلام علیک کردیم و در راه برگشت دیدم عه خانم صاحبدل نیز دارن میان بالا
خوشحال شدم پس ایشون نیز هدیه ای دریافت میکنند.



در نهابت سوت پایان بازی ، نه ببخشید یعنی ختم جلسه اعلام شد و با داش رسول و حامد عشقی رفتیم زیارت خانم پایدار مدیر سیستم انجمنها و کلی گپ و گفتگو و شرح ماوقع انجمنها.

خانم زبیده نیز اومدند و متاسفانه بنده ناخواسته موجب ایجاد یک ناراحتی برای ایشان شدم. که والا به حضرت عباس من بی تقصیرم :(


خیلی طول کشید :|
بای :)

اولین گزارشی ک واقعا واقعی بود :(
خصوصا محتوای سخنرانیو اینا
:d

يکشنبه 13/12/1391 - 23:14 - 0 تشکر 592813

on_line گفته است :

دوست عزیز جاتون خیلی خالی بود.
yasekaboud63 گفته است :
[quote=on_line;395476;592709][quote=yasekaboud63;498511;592382]سلام
amibestگرامی گزارش خیلی خوبی بود منم خیلی دلم میخواست اونجا میبودم ولی متاسفانه اصفهان نبودم و همش دلم توی همایش بود.http://img.tebyan.net/TS/Persian/Forum/Emotics/gerye3.gif
از مدیر دفتر اصفهان جناب مهندس حکمت هم به خاطر لطفی که در حقم داشتن تشکر میکنم .


سلام عزیزم منم خیلی دلم میخواست بیام ببینمتون ایشالله حمام علی قلی آقا میام.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

يکشنبه 13/12/1391 - 23:47 - 0 تشکر 592820

kousar_764 گفته است :
[quote=kousar_764;331203;592696]

نفرات برگزیده انجمن:

- صاحبدل (بیشترین بحث و پاسخ)
-yasekaboud63(بیشترین بحث و پاسخ)
-hayat_e_tayebe(منتخب رقابت تاپیکهای برتر)


سلام
ممنون از لطفی که در حق بنده داشتین.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

دوشنبه 14/12/1391 - 9:14 - 0 تشکر 592864

جناب آقای حیات طیبه چقدر کامل و با جزئیات نوشتید ولی در کل خوب نوشتید. و بابات هدیه ای که بهتون دادند تبریک میگم.

دوشنبه 14/12/1391 - 12:26 - 0 تشکر 592916

marjan_karate گفته است :
[quote=marjan_karate;247837;592380]همایش خوبی بود، ولی ای کاش بیشتر کاربرای قدیمی رو میدیدم...


بله دقیقا
البته غیر از شما خانم بی بی جون هم اومده بودند. موقع خارج شدن از همایش ایشان رو دیدم
دیگه کی بود؟
هیشکی :|


آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.