[quote=medman;497712;590054]
آیا نگرش امروز من و شما با جهان بینی اسلام محمدی اصیل، مطابقت داره یا نه؟
آیا به اون اندازه که باید اعتقادات اولیه این ایدئولوژی رو یعنی (توحید و نبوت و معاد) در وجود ما محکم و استوار شده؟ عبارت بهتر آیا رفتارهامون به خوبی نشون میده که منبعث از این نوع جهان بینی هست؟
سلام.
این صحبتهایی که تا الان من عرض کردم صرفا نظرات شخصی بوده و حاصل بافته های ذهن محدود خودم.
راجع به این دو مطلبی که بیان کردید هم نظراتم رو میگم با اجازه
مثالی میزنم باهاش منظورم رو براتون نقاشی میکنم:)
فرض کنید به دخترکوچولوی خودتون یه درخت رو نشون بدید و ازش بخاید که براتون یه درخت بکشه؛ اون برای شما یه درخت میکشه
ولی درختی که دختر شما برای شما کشیده اصلا با یه درخت واقعی مطابقت نداره، ولی شما با دیدن اون درخت متوجه میشید که «این یک درخت است» در اینجا دختر شما از تواناییهاش استفاده کرده و شما رو اطاعت کرده و خواسته ی شما رو براورده کرده، و اون چیزی که خودش تونسته از درخت درک کنه رو کشیده.
و اگر 20 درخت بکشه مطمئنا درختای بهتری می کشه، چرا؟
چون با هر بار که میخاد یه درخت جدیدتر بکشه بیشتر تصویر درخت رو درک میکنه.
خداوند ما رو خلق کرد، الگوهای زندگی رو برای ما کشید، در کمال دقت و ظرافت، مثلا زندگی پیامبر رحمت و خاندان پاکش رو.
و از ما خواسته که یه زندگی مثه زندگی اونها بکشیم، هرکس به قدر توانایی هاش، که این تواناییها قابلیت رشد و تکامل دارن.
پاسخ شماره ی یک رو فکر کنم براتون کشیدم نقاشیش رو دیگه.
انسانی که در دوره ی من و شما زندگی میکنه بهتر می تونه نقاشی بکشه، چون درک ما در خیلی چیزها افزایش پیدا کرده، در واقع انسانی که در این دوره بخاد به توحید فکر کنه، به اندازه ی مجموع عمر همه ی انسانهای ماقبلش، عمر کرده، و می تونه درکش رو بالاتر ببره.
مثلا اگر انچیزی که ابن سینا فهمیده رو بفهمه، اندازه ی ابن سینا عمرش افزایش پیدا میکنه،
نه عمر فیزیکی، عمر ادراکاتش، خب کسی که عمر خودش با عمر یه انسان بزرگی مثه ابن سینا جمع بشه، حتما نقاشی ذهنی خودش راجع به معاد و توحید و ... رو با جزییات و درک بیشتری میکشه.
و همه ی اینهایی که بالا نوشتم یعنی با از بین رفتن جهل ما به اون مفاهیم، کم کم وارد رفتار و کردار ما می شن و می تونیم زندگیمون رو مطابق اون الگو بکشیم، البته با تمرین و مواظبتی که قبلا عرض کردم.