چرا ز کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی * چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمی کنی
مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای * دگر برای خدمتت مرا خبر نمی کنی
خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا * ز قهر با غلام خود چرا حذر نمی کنی
نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو * ز پیش چشم خسته ام چرا گذر نمی کنی
تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه ات * چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی کنی؟
سلام
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
استغفرالله الذی لااله الا هو...الحی القیوم...ذوالجلال والاكرام و اتوب الیه...من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه
18 روز و شب از ماه مبارك گذشت...به دههی سرنوشت رسیدیم...شب ها و روز هایی كه ارزش آن را فقط خدا میداند
از بین این شب ها یه شب ، شب قدره...شبی كه هممون از بر هستیم كه برتر از هزار ماه هست
شب بازگشت به خویشتن
شب آمرزیده شدن
شب اتصال به معشوق
شب لذت بردن مناجات با خدا
اگه مفاتیح رو باز كنیم همون اول بسم الله اولین عمل وارد تو این شب اومده: غسل
خوب صد در صد حكمتی هست كه اول كاری باید جسممون پاكیزه بشه...میدونید چیه؟...تو این شب ملائكه رو زمین فرود میاند...طبق آیات قرآن در سوره قدر، ملكی به نام روح هم با این ملائك هست...خوب پس زمینی ها میزبان هستند و باید حداقل ظاهرشون پاك باشه...اصلن اگه چشم دلمون باز بود ...نزدیكی این ملائك را با خودمون حس میكردیم.
بعد از اینكه غسل ظاهری كردیم نوبت به غسل باطنی میرسه...یعنی شستشوی روحمون از بدی ها...شستشوی قلبمون از كینه ، حسد ، بخل ، ریا ، عجب ، تكبر ، غرور ، خود برتر بینی ، خود را عاقلتر از دیگران فرض كردن ، بد دیدن دیگران ، بد گمانی ، خودمحوری و هزار تا بدبختی دیگه كه بهش دچار شدیم.
در این تاپیک منتظر دست نوشته هاتون...پند ها و اندرز های اخلاقی از جنس شب قدر هستیم...دوست دارم ترجیحا دوستانه بین خودمون حرف بزنیم و کپی صرف نباشه.