بر صندلی نشست که پاسخ دهد مدیر
پاسخ دهد به مرد و زن و نوجوان و پیر
بر صندلی نشست که پاسخ دهد به جمع
اما چکید ... دم به دم ... آرام ... همچو شمع
در ابتدا تمامِ سوالات ساده بود
گویا مدیر رشوه به اضداد داده بود
یا اینکه از بر و بچ بالای انجمن
شخصی نگاهِ لطف به مهمان نهاده بود
کم کم ولی حضور حریفان گرفت رنگ
مجلس به خود گرفت کم و بیش شکل جنگ
هرچند سخت بود سوالات حاضرین
در گفتن جواب کُمیت اش نبود لنگ
هرکس عقیده ای متفاوت ز غیر داشت
برداشتهای خاصّ خودش را ز chair داشت
اما موافقند همه : پرسش از مدیر
از بهر یک به یک جمع خیر داشت
اینک بر این عقایدیم که :
_ تصعید گشته است
_ سرگرم کارهای دمِ عید گشته است
_ از خانه شان به وردنه تهدید گشته است
اما خوشا به لحظۀ نابی که بشنویم
این صندلی دومرتبه تمدید گشته است