• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 43626)
جمعه 20/11/1391 - 10:43 -0 تشکر 587965
♦ صندلی داغ مدیر موفق ♦

سلام
با رصد دایره البروج صندلی داغ و قرار گیری قمر در عقرب بر ان شدیم صندلی داغی ترتیب دهیم تا مهمان را بصورت قربانی جهت رفع بلا تقدیم کنیم!!!!!!!!!!!
این گردش ادامه خواهد داشت و تمامی دوستان چه خواسته و چه ناخواسته ملزم به قرار گیری روی این مرکب اند
خب گذشته از توضیح واضحات بگیم که طی یه برنامه هیجانی:
جمعه(20/11/91) ساعت 2 بعد از ظهر ما در خدمت مدیر موفق بودیم
بله مدیر موفق انجمن ها و مدیر انجمن مدیریت که با انرژی تمام نشدنی همیشه همه جا حاضره
از اینکه بی منت دعوت ما رو قبول کردن بسیار از ایشون متشکریم
امیدواریم گپ و گفت دوستانه ای را در کنار هم داشته باشیم
همراه داشتن هر گونه وسیله الکترونیکی ,اسلحه, بمب و مشتقات آتش بازی الزامی بوده و با خاطی به شدت برخورد خواهد شد.از توضیح بیشتر خود داری میکنیم تا استرس کمتری به ایشون وارد بشه:))
لطفا نیم ساعت قبل از شروع این واقعه هولناک در محل حاضر شوید
با آرزوی شادی و سلامتی
 
لینک سوال و جواب در اولین پست و آخرین پست این تاپیک جهت سهولت دسترسی به سوالات و پاسخ ها ثبت شده 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

جمعه 4/12/1391 - 19:36 - 0 تشکر 591388

samare93 گفته است :

وااااااااااااااااااقعاااااااا!!! از سبحان خان بعید بود این کارا!!وای وای وایی!!!:argue2:
modir_e_movafagh گفته است :
[quote=samare93;707283;591330][quote=modir_e_movafagh;723339;591217]sobhan127


برای همین 5 تا از کابران پسر رو به انتخاب خودتون چهره شون رو طراحی کنین!!!! و برامون بزارین توی سایت!
عهههههههه؟!!! سبحان خان شما که نمیخواید منو به فسق و فجور وادارید ؟ یعنی من بشینم سه ساعت به عکس پــــــــــــــــنج تا آشنای تبیانی زل بزنم که طراحیشون کنم ؟ این به نظرتون کار درستیه؟ به نظر من که این سوال وارد نیست .. بههههههههله :)) =))

با این جو سازیا نمیتونین از زیر سوال در برین. گفته باشم! من خودم پیچونر ماهری هستم. میدونم اینا فیلمه :دی

جمعه 4/12/1391 - 20:40 - 0 تشکر 591402

modir_e_movafagh گفته است :

خب اگه رویا شوهرش رو کشته بود لازم نبود شیشیه ی پنجره شکسته بشه .. پس پسرش از بیرون شلیک کرده بوده
داستان عالی بود .. ممونم .. خوشم میاد از همچین علاقه ی متفاوتی .. موفق باشید شرلوک جان :)
sherlockm1993 گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;590694][quote=sherlockm1993;797031;589945]سلام و درود به شما مدیر موفق عزیز ، این اولین باره که من توی یه صندلی داغ شرکت میکنم نمیدونستم باید چه سوالی بپرسم برای همین تصمیم گرفتم  یه سوال از نوع معمای جنایی از شما بپرسم خیلی خیلی آسونه ، بریم سر اصل مطلب :

سرگرد مشفق قبل از این‌كه به صحنه جرم برسد، تقریبا تمام اطلاعات لازم را به دست آورده بود و داشت در ذهنش تجزیه و تحلیل می‌كرد. زنی چهل و پنج ساله به نام رویا به خاطر اختلافاتی كه با شوهرش داشت او را با شلیك گلوله به قتل رسانده بود و قصد داشت خودش را از شر جنازه خلاص كند؛ اما دستش رو شد. مقتول آن طور كه خبر داده بودند مردی شصت ساله به نام اكبر بود كه در كارهای خلاف دست داشت.

قتل در خانه رویا و اكبر كه طبقه اول ساختمان بود، رخ داده و همسایه‌ها هم صدای شلیك گلوله را شنیده بودند. البته هیچ‌كدام آن زمان احتمال نمی‌دادند جنایتی به‌وقوع پیوسته است تا این‌كه دو ساعت بعد یك راننده وانت همه چیز را فاش كرد. سرگرد وقتی وارد آپارتمان شد، رویا را دید كه دستبند به دست، روی كاناپه نشسته است. سراغش رفت، خودش را معرفی كرد و از او خواست همه چیز را ریز به ریز توضیح بدهد.

رویا در حالی‌كه اشك می‌گریخت به كارآگاه گفت: اكبر شوهر دومم بود. شوهر اولم فوت شد و من چهار سال قبل با اكبر ازدواج كردم. واقعا مرد بدی بود ذله‌ام كرد، كاری كرد كه از تنها بچه‌ام دور باشم. دیگر نمی‌توانستم تحمل كنم برای همین با كلتی كه برای خودش بود او را كشتم. بعد هم تفنگ را دور انداختم.

رویا لحظه‌ای مكث كرد و بعد ادامه داد: جسد را لای پتو پیچیدم و یك وانت كرایه كردم اما راننده متوجه ماجرا شد و داد و فریاد راه انداخت، بعد هم همسایه‌ها سرم ریختند و به پلیس تلفن كردند.

مشفق كه تا این لحظه خونسردانه به حرف‌های زن گوش می‌داد، تكانی به خودش داد و پرسید: ماجرای پسرت چیست چرا از او جداشده‌ای؟

پسر رویا هجده ساله بود، جوانی مغرور و پرشور كه با ناپدری نمی‌ساخت و به همین خاطر هم خانه را ترك كرده بود و با پدربزرگش زندگی می‌كرد. سرگرد به حرف‌های رویا گوش داد بعد سروقت جسد كه در پتویی گل‌دار و قهوه‌ای رنگ پیچیده شده بود، رفت. گلوله درست وسط پیشانی‌اش نشسته و جای آن نشان می‌داد قاتل از فاصله نزدیكی تیراندازی كرده است. سرگرد ته دلش به حال رویا تاسف خورد. او باید محل قتل را هم نگاه می‌كرد. رویا گفته بود شوهرش را در آشپزخانه هدف گلوله قرار داده است. سرگرد وارد آشپزخانه كه شد لكه‌های خون را روی كف پوش و سرامیك‌های زیرپنجره دید. خم شد تا نگاهی دقیق‌تر بیندازد اما یكهو از جا پرید. حواسش نبود و خرده شیشه‌هایی كه كف زمین ریخته، دستش را بریده بود. سربازی جوان دست كارآگاه را پانسمان كرد و بعد از آن كارهای دیگر انجام شد. همان موقع كه جسد را در آمبولانس پزشكی قانونی گذاشتند، مشفق و رویا هم سوار ماشین شدند تا به سمت اداره آگاهی راه بیفتند.

رویا در طول مسیر یك كلام هم حرف نزد. مشفق هم ابتدا سكوت را ترجیح داد، اما وقتی به نزدیكی پارك شهر رسیدند به حرف آمد: به اداره كه رسیدیم به پسرت تلفن بزن و بگو خودش را معرفی كند.

زن جا خورد، اما كارآگاه به او مهلت نداد واكنشی نشان بدهد: شوهرت از پنجره داشت كوچه را می‌دید كه یك نفر از بیرون به او شلیك و فرار كرد اما چون تو حاضر شده‌ای جرم ان یك نفر را گردن بگیری، پس حتما طرف پسرت بوده. به او بگو همه چیز مثل روز روشن است و هرچه زودتر خودش را معرفی كند به نفع خودش است.

خب حالا شما بفرمایین که سرگرد از کجا فهمید که اعترافات رویا دروغه و قاتل پسرشه ؟


آفرین درسته میتونم بگم اگه کارآگاه بشین حتما توی کارتون موفق میشین ، خیلی عالی به سوالا جواب دادین ، شما هم موفق باشید :)))))))

تخیل همه چیز است ، تخیل پیش درآمدی از جاذبه های آینده ی زندگی است

جمعه 4/12/1391 - 22:24 - 0 تشکر 591410

ملك الشعرا گفته است :
[quote=ملك الشعرا;119644;591261]
آقا سر من کلا رفت!!

سوالای من رو جواب ندادی؟

چرا من جوابام رو پیدا نمیکنم؟

عه؟ ملکه جان؟
صفحه 63 یا 62 رو نگاه کن .. البته معنی شعرات یه کوشولو خیلی ملوس بود یعنی هنوز توش موندم :|
خدارحمت کنه ملک الشعرای بهار رو .. خدا شمارو صدو بیست ساله کنه .. یعنی شعر قحطی بوده ؟ اینا چی بود از ایشون گذاشتی آخه ؟123535135
ولی من میتونم .. یعنی هنوز دارم سعی میکنم :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

جمعه 4/12/1391 - 22:48 - 0 تشکر 591413

Histogram گفته است :

کاربر ویژه!؟ ذهن خلاق و متفاوت؟! انسان خیلی موفق!؟
بابا بی خیال مدیر موفق! یهو بگین سوپرمن اومده به انجمن تبیان! :)
ممنونم... بدجوری اول ورود شرمندم کردین. افتخار میکنم اگه بتونم بین این جمع گرم و دوست داشتنی جایی داشته باشم.
کل عکسا همینا بود. اون قسمت عکس نبود ، احتمالا دو سه تا اینتر اضافی خورده.



modir_e_movafagh گفته است :
[quote=Histogram;829323;591274][quote=modir_e_movafagh;723339;591222]Histogram
جمیعا سلام 
علیکم السلام هیستوگرام محترم
دوستان ایشون از کاربر ویژه ی انجمن مدیریت هستن.. دوست دارم باهاشون بیشتر آشنا بشید :)

موقعی که با این تاپیک آشنا شدم که تعداد صفحاتش به 60 رسیده بود. نتونستم همه رو بخونم . خواستم سوال بپرسم گفتم شاید سوالام تکراری باشه، امید وارم اینا تکراری نباشه:
سوالای خاص شما مگه میشه تکراری باشه .. مهندسی که قبلا مدیریت خونده مطمئنا ذهنی خلاق و متفاوت داره ..
بچه ها جناب هیستوگرام یه انسان خیلی موفق هستن که کارشناسی مدیریت صنعتی دارن و الان دانشجوی ارشد مهندسی صنایع هستن .. انشالله اگه فرصت داشته باشن تو همین تاپیک بیشتر باهاشون آشنا خواهیم شد .

سوپر من؟
خیـــــــــــــــــلی فراتر از این حرفاست این جناب هیستوگرام که من میگم :)
دشمنتون شرمنده بابا .. برای همه ی ماهم باعث افتخاره که شمارو در جمع خودمون داریم .

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

جمعه 4/12/1391 - 23:15 - 0 تشکر 591417

ملك الشعرا





سلام سلام سلام
علیک سلااااام

به به 

صندلی به این داغی 



منم برای اینکه دیدم صندلی داغ مدیر خوبمونه

رفتم بهترین سوالایی که ازم پرسیده شده بود

تو صندلی داغم رو گلچین کردم

فعلا چندتاییش رو میذارم زود تند سریع جواب بده ها



یعنی خوشم میاد کمر به نابودیه من بستینااااا


1) معنی این بیت چیه: 

«به نام خداوند جان و خرد 

کزین برتر اندیشه برنگذرد»

به نام خداوند جان و خرد .. که اندیشه ی انسان بیشتر از این نمیتونه تصور کنه 

2) از حدیث «المؤمن مرآة المؤمن» از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چه برداشتی دارید؟

مومن باید عیب مومن رو بهش بگه تا خودش رو اصلاح کنه 

3) مفلس حقیقی کیست؟

کسی که در تمام شرایط اخلاص داشته باشه

4) بندگی چیست؟

قبول کنیم بند احکام خدارو به دست و پامون ببندیم تا از روی نادانی و نا آگاهی در دره ی بلایا نیفتیم 

5) نشان فقر چیست؟

ناشکری .. هر کس شروع کرد به ناشکری حتی در سخت ترین شرایط .. اون موقع فقیر هست .. این فقر میتونه تو تمام عرصه ها باشه

6) نشان توکل چیست؟

شاد زندگی کردن و استرس نداشتن

7) درویشی چیست؟

نوعی ابراز ارادت خیلی زیاد به خدا ضمن سختی دادن به خود


8) غریب کیست؟

نا آشنا .. با خود ، با مکان ، با زمان ، با...


9) چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش؟

آسمان


10) مذهب اگر عاشقی است سنت عشاق چیست؟

دین !


11) دانی کدام دولت در وصف می نیاید؟

نه نمیدونم .. یه چیز تو ذهنم هست در باره ی این جمله ولی یادم نیست



12) گر مخیّر بکنندت به قیامت که: چه خواهی؟

شفاعت اهل بیت علیهم السلام


13) تحقیقات علمی یعنی چه؟

یعنی بری دنبال علمی که مد نظرت هست و کلی زیر و روش کنی تا چیزی که میخوای بدست بیاری


14) فلسفه یعنی چه؟

یعنی لقمه ای که میشه از جلو خورد .. دور سرت بچرخونی


15) ماتریال دیالکتیک یعنی چه؟

نمیدونم .. شما خانم مهندسی .. مدیرو چه به این چیزا !!


16) تنها پستانداری که نمی تونه جست بزنه کدومه؟

همون که ابزی هم هست .. تخم میذاره ولی پستانداره .. اسمش سر زبونمه هاااااا !!


17) مردم چک اسلواکی(سابق) از کجا به گرد بودن زمین پی بردند؟

اونا پی نبردن که


18) چه وقت یه سرباز می تونه بدون اجازه از پادگان خارج بشه؟

وقتی سربازیش تموم شده باشه 


19) موقع صبحانه خوردن بهتره که کره رو به نون بمالیم یا نون رو به کره؟چرا؟

هر کدوم که عشقت میکشه بهتره .. چون کاری نیست که ربطی به عقل داشته باشه .. فقط عشقیه :))


20) موقع صبحانه خوردن بهتره که کره رو به این طرف نون بمالیم یا طرف دیگه ی نون؟چرا؟ 
هر کدوم که عشقت میکشه بهتره .. چون کاری نیست که ربطی به عقل داشته باشه .. فقط عشقیه :))


21) چگونه یک اثر هنری بی نظیر بسازیم؟ 
با عشق و تمرین

22) چطوری می شود که این طوری می شود؟
همونطوری که اونطوری میشود:)


23) چه احساسی به شما دست خواهد داد اگر: به دنبال جواب یک سوال تا بالای کوه اورست صعود کنید و اونجا به جای یک پیر دانا یه دیوونه به نام شاه شوریده سران ببینید؟

خیلی هم خوبه .. کلی با هم میگیم میخندیم .. اصولا دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید :))


24) هواپیمایی در ارتفاع کم رو تصور کنید که روی یک خیابان در حال پروازه. خلبان یکدفعه تصور می کنه که به جای یه خیابون، سه خیابون می بینه و در این لحظه دو خیابون توی هم ادغام و ناپدید میشن. اما در واقع خلبان تنها روی یه خیابون یا پیچ بزرگ پرواز می کرده. با توجه به توضیحات فوق کدام گزینه صحیح است؟


الف- گزینه ی د صحیح است.


ب- گزینه ی الف صحیح است.


ج- گزینه ی الف و ب صحیح هستند.


د- هیچکدام.

همه ی موارد صحیح میباشد:)


25) معنی ابیات زیر که همگی از ملک الشعرا بهار هستند رو بنویسید.(البته ملک الشعراهای دیگه ای هم بوده اند ولی ملک الشعرا بهار هم شناخته شده تر بود و هم در دسترس تر.)


اتفاقا ملک الشعرا بهار رو خودمم بیشتر دوست دارم :) 


× چهره به زر کشیده‌ام، بهر تو زر خریده‌ام


خواجه! به هیچ‌کس مده بنده‌ی زر خریده را


 چهره به زر کشیده ام یعنی به خاطر تو مریض و رنگ پریده شدم تا بتونم برات طلا بخرم !

بنده ی زر خرید ، یعنی بنده ای که مال خودت هست رو به کسی نده .. به صورت اصطلاح هم به کار برده میشه که مگه بنده ی زر خریدته؟ یعنی مالکیت تمام و کمالش رو داری ..


× هرکسی کام دلی آورده در کویت به دست


 ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد


 شنیدین میگن طرف وضعش کیوته؟ قبلنا هرکی میرفته کویت کلی میتونسته پول به جیب بزنه .. اینجا خیلیا هستن که میشناسم و اینجوری پولدار شدن .. ولی الان دیگه قضیه اونجوری نیست .. فقط واسه کسایی که جنسیه ( شناسنامه ) کیویتی دارن اوضاع کویته !

این شعر هم اشاره به همین وضع داره .. و اینکه هرکسی از تو ( معشوقه ) یه دلخوشی بهش رسیده .. منم در فراغ تو آخرش یه خاکی به سرم میکنم دیگه :)


× شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟


 کز پس آن نوبت روز سیاهم می‌رسد


 این داره " پایان شب سیه سپید است " رو نقض میکنه .. و میگه حتی روز هم براش توام با امید نیست .


×گرم زنی چون قلم، بند بند، این سر من


 ز بندگیت جدا یک قلم نخواهد شد


 اگه مثل قلم ( نی ) که سرش رو میتراشن " اشاره به مصیبت ها داره " به من سختی وارد کنی

بازم بنده ی تو خواهم موند و حتی یه ذره از بندگی " یه قلم " کم نخواهد شد



×فریاد که گنجینه ‌طرازان معانی


 گنجینه نهادند به ماران، همه رفتند


 بابا این شعرا کلی معنی سیاسی داره مربوط به زمان بهار هستش .. و دادن یه بیت از این شعر برای معنی کردن سرکاری محسوب میشه !! :)

ولی خب از اونجا که همه سوالامو کامل جواب دادم اینو هم سعی میکنم :)

مثل اینکه یه بلایی سر یکی از شاعران زمان اومده بوده !!

بهار هم داره فریاد میزنه که زینت بخشان گنجینه ی معانی یعنی شعر، فرهنگ و اینا .. دارن این گنجینه رو بین مارها میزارن و میرن ..مثل گنجینه های مصری که وقتی صاحبش ترکش میکرده مارهای زیادی رو اونجا میذاشته تا کس دیگه ای هم نتونه بره طرفش !


×به قابوس و به صابی از رعونت


خط و شعر و ترسل می‌فرستم


 قابوس یعنی مرد خوش چهره .. صابی یعنی کسی که از دین خارج شده باشه و به دین دیگری گرویده باشه .. رعونت یعنی نادانی ، خود آرایی .. ترسل یعنی نامه ..

حالا خداوکیلی شما اینو معنی کنید منم یاد بگیرم 


×دمنده کشتی کلگای زیبا


به دریا چون موتور بر روی هامون


وقتی میگم خدا بیامرز دچار قحطی شعر شده بوده نگید نه .. 
خب این شعر رو راجع به کارون گفتن .. و کشتی کلگا نوعی خاص از کشتی هستش که داره توصیفش میکنه و میگه خیلی سرعت داره و این حرفا



فعلا همینا 
یعنی رفتم همه ی شعرا رو کامل خوندم تا یه چی دستگیرم شده .. خدایی نگید خوب نیست معنی هام :)


میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

جمعه 4/12/1391 - 23:29 - 0 تشکر 591418

ســــکوتــــ گفته است :
[quote=ســــکوتــــ;380031;591340]سلطان پدرمون در اومد دنبال سوال و جوابا گشتیم

صندلی داغ نمیدونم کی بود سوالای که جواب داده بود رو تو صفحه بالا لینک میکردی.....میدونی چقد تازه واردا برات دعا میکردن؟!

جناب سکوت اون صندلی واسه ثمره بود
و میدونید چرا فقط اون صندلی بود که لینک سوالارو داشت ؟
چون فقط اون صندلی بود که هانیه ی عزیز زحمتش رو کشید و تاپیکش رو زد.. به بهتری نحو هم مدیریتش کرد
اونوقت ... اصلا هیچی .. ولش کنید .. همین که سلطان خان وقت میذارن برامون کلی ارزش داره :)
راستی خودم دارم برای اینک سوالا یه فکری میکنم لینکهارو تحویل سلطان خان میدم که کارشون آسون بشه :)

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 5/12/1391 - 0:42 - 0 تشکر 591431

دوستان برای فردام خیلی دعا کنید

دعا کنید میرم دانشگاه کارمو راه بندازن و از یه چاه عمییییق دربیام

راستی امتحان زبانم دارم

کوئیز هستش

ولی چون با تعیین سطح رفتم این لول افتادم هم برام سخته هم ناآشنا

خیلی دعام کنید

فردا شب انشالله ادامه رو میریم :)

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 5/12/1391 - 0:45 - 0 تشکر 591432

modir_e_movafagh گفته است :

جناب سکوت اون صندلی واسه ثمره بود
و میدونید چرا فقط اون صندلی بود که لینک سوالارو داشت ؟
چون فقط اون صندلی بود که هانیه ی عزیز زحمتش رو کشید و تاپیکش رو زد.. به بهتری نحو هم مدیریتش کرد
اونوقت ... اصلا هیچی .. ولش کنید .. همین که سلطان خان وقت میذارن برامون کلی ارزش داره :)
راستی خودم دارم برای اینک سوالا یه فکری میکنم لینکهارو تحویل سلطان خان میدم که کارشون آسون بشه :)
ســــکوتــــ گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;591418][quote=ســــکوتــــ;380031;591340]سلطان پدرمون در اومد دنبال سوال و جوابا گشتیم

صندلی داغ نمیدونم کی بود سوالای که جواب داده بود رو تو صفحه بالا لینک میکردی.....میدونی چقد تازه واردا برات دعا میکردن؟!

سلام
سکوت جان برادر من!
این همه طرفدار دارن ایشون روزی حداقل دویستا پاسخ دلداری میدن سوالا رو بیخیال
لینک گذاشتنا خوبه ولی باید جدا جدا با نام کاربرا باشه که یکم کار وقت گیریه.این نقد رو کاملا قبول دارم و سعی میکنم از همین صندلی داغ درستش کنم
مدیر جان به خاطر اون چند نقطه ای که گذاشتی به باز بودن 3 ماهه صندلی داغ محکومی:)

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 5/12/1391 - 1:9 - 0 تشکر 591433

soltan_azdad گفته است :

سلام
سکوت جان برادر من!
این همه طرفدار دارن ایشون روزی حداقل دویستا پاسخ دلداری میدن سوالا رو بیخیال
لینک گذاشتنا خوبه ولی باید جدا جدا با نام کاربرا باشه که یکم کار وقت گیریه.این نقد رو کاملا قبول دارم و سعی میکنم از همین صندلی داغ درستش کنم
مدیر جان به خاطر اون چند نقطه ای که گذاشتی به باز بودن 3 ماهه صندلی داغ محکومی:)
modir_e_movafagh گفته است :

جناب سکوت اون صندلی واسه ثمره بود
و میدونید چرا فقط اون صندلی بود که لینک سوالارو داشت ؟
چون فقط اون صندلی بود که هانیه ی عزیز زحمتش رو کشید و تاپیکش رو زد.. به بهتری نحو هم مدیریتش کرد
اونوقت ... اصلا هیچی .. ولش کنید .. همین که سلطان خان وقت میذارن برامون کلی ارزش داره :)
راستی خودم دارم برای اینک سوالا یه فکری میکنم لینکهارو تحویل سلطان خان میدم که کارشون آسون بشه :)
ســــکوتــــ گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;591432][quote=modir_e_movafagh;723339;591418][quote=ســــکوتــــ;380031;591340]سلطان پدرمون در اومد دنبال سوال و جوابا گشتیم

صندلی داغ نمیدونم کی بود سوالای که جواب داده بود رو تو صفحه بالا لینک میکردی.....میدونی چقد تازه واردا برات دعا میکردن؟!

بابا سلطان جان حالا من یه چی گفتم .. شمام حسااااااااس .. چند تا نقطه که جای ناراحتی نداره برادر من !
اصلا من خودم لینک صفحه ها با پرسنده !! های سوال رو میدم خدمتتون که زحمتتون نشه .. خوبه ؟ راضی شدین ؟ از دلتون دراومد ؟ یعنی تبرعه شدم؟ :)

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 5/12/1391 - 21:13 - 0 تشکر 591516

نفس صبحدم گفته است :

افـــــــــــــــــــرین...نیرواناست...ولی من اصلا خوشم نمیاد...خیلی خشکه...نه؟ملموس نیست.
به هرحال
اسم انتخابی پریساست دیگه;)چه میشه کرد:))
modir_e_movafagh گفته است :

فهمیدم نفس
نیروانااااااااااااا 
آرههههه:))
نفس صبحدم گفته است :
[quote=نفس صبحدم;705102;591334][quote=modir_e_movafagh;723339;591220][quote=نفس صبحدم;705102;590942]راستی اسم دختره...تو اسم های هفت حرفی بااون مشخصات دخترها بگرد...
مثل ...

آره نفس .. منم خوشم نیومد از این اسم ... هم ملموس نیست هم اصلا خیلی بی روحه .. مخصوصا واسه ماشین استاد .. باید یه اسم گرم و پر نشاط انتخاب بشه 
ولی استادو راضی کنید یه مدت دیگه اسم ماشینش رو یه چیز خوشگل بذاره 
من دلم میخواد سانی باشه اسمش .. آفتابیییییییی .. پر از شور و گرمااااااااا :))

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.