یعنی در اندیشه فلاسفه مثل ارسطو و افلاطون زن به مانند جنس دومی بحساب می آید. حتی نگرشهای بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی افرادی مثل ژاک ژان روسو و مونتسکیو که از بنیانگذاران بنام مکاتب غربی اند به زن که می رسد می لنگند و بعد هم زاییده این اندیشه چه می شود؟فمنیست.
عده ای هم بحث تساوی را مطرح می کنند و با این اندیشه ها برای ما کنوانسیون می نویسند و به ما می دهند و الان جز ابزاری شدن زن چیز دیگری نیست.
پس الان باید اندیشه های نا ب قرآنی و حضرت امیر علیه السلام را بیرون کشید و ارائه داد.
در هیچ زمانی خرید و فروش زن، قاچاق زن، ایدز و ابزاری بودن زن چون امروز نیست و در اسلام فقط این نیست که زن مایه لذت بردن باشد و بس این اندیشه انحارفی است و این راه سومی است که به بشر پیچ خورده و سرگشته باید ارائه داد و وقتی در اندیشه جامع اسلامی قرار بگیریم اصولاً دغدغه ای برایمان ایجاد نمی کند زیرا در برابر هزاران روایاتی که قرار می گیریم که نشانگر باروری اندیشه است مثل زن فرعون که طالب آزادی اندیشه بود در برابر کسی که گفت انا ربکم الاعلی لذا یک زن می تواند به رغم همه محدودیتهای سیاسی، اجتماعی و ...یک تنه بایستد و از اندیشه سالم توحیدی دفاع کند.