• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4562)
دوشنبه 25/10/1391 - 11:27 -0 تشکر 584106
یادگاریهایی از پیاده روی نجف تا کربلا

سلام بر همه شما دوستان گرامی انجمنی 
امیدوارم هر جا که هستید شاد و سلامت باشید 


به توفیق الهی و عنایت امام حسین علیه السلام، بنده نیز امسال به عنوان قطره ای از دریای ارادتمندان به امام حسین علیه السلام توفیق حضور در پیاده روی عظیم نجف تا کربلا نصیبم شد و واقعا نمیدانم که باید چطور شکرگزار این توفیق باشم. 
از آن سه روز پیاده روی یادگاریهای زیادی در ذهنم باقی مانده که دوست داشتم با شما بزرگواران مطرح اش کنم. 



مطمئنا شما هم از طریق صدا و سیما گوشه هایی از این راهپیمایی را مشاهده کرده اید و  در جریان کم و کیف آن قرار دارید. 
با این حال امیدوارم که نوشته های من نیزبتواند گوشه ای از آن همه زیبایی و عظمت را تصویر کند. 
پس انشالله این گزارش را شروع می کنم و با عکسهایی که گرفته شده و عکسهای خبرگزاریها توضیحات را تکمیل خواهم کرد.






خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 26/10/1391 - 14:21 - 0 تشکر 584281

صاحبدل گفته است :
[quote=صاحبدل;78644;584265]
سلام

زیارتتون قبول



صاحبدل عزیز ممنون از شما
انشالله که خدا برای همه آرزومندان قسمت کنه تا برن یا اگه رفتن دوباره تشریف ببرن


خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 26/10/1391 - 14:36 - 0 تشکر 584285

heaven_h گفته است :



صاحبدل عزیز ممنون از شما
انشالله که خدا برای همه آرزومندان قسمت کنه تا برن یا اگه رفتن دوباره تشریف ببرن


صاحبدل گفته است :
[quote=heaven_h;612899;584281][quote=صاحبدل;78644;584265]
سلام

زیارتتون قبول

ممنونم
بله الحمدللـه چندی باری رفتم ، ایام مختلف ؛ ان شاء اللـه از دعای شما خوبان .

اللهم عجل لولیک الفرج
سه شنبه 26/10/1391 - 14:36 - 0 تشکر 584286



در روز اول بعد از طی هر 80 تا 100 تیرک چند دقیقه ای برای استراحت می ایستادیم تا قوت دوباره بگیریم. همین استراحتهای کوتاه بر روی صندلی هایی که تعبیه شده بود یا در درون موکبها، انرژی خوبی برای ادامه مسیر به ما میداد.


به دلیل اینکه این راهپیمایی عظیم در فصل زمستان انجام می شد، هوا معتدل و مناسب بود. از حدود ساعت 3 و نیم بعدازظهر به بعد به وقت عراق کم کم بادهای خنکی می وزید.
پس از شنیدن اذان مغرب نزدیک موکبی ایستادیم تا نماز بخوانیم.در وضوخانه خواهران موکب خیلی از خانمها مشغول شستن لباسهایشان و جورابهایشان بودند ولذا وضوگرفتن در آن شلوغی سخت بود. تصمیم گرفتم که به کمک یک بطری آب که همراهم بود وضو بگیرم. همراه داشتن یک بطری آب برای گرفتن وضو در این سفر به نظر بنده لازم و ضروری بود و خیلی به کار می آمد. با اینکه در همه مسیر به دفعات دستشویی و وضوخانه وجود داشت ولی به دلیل حجم وسیع زائران بعضی از این سرویسهای بهداشتی تمیز نبود ولذا گرفتن وضو در آن ها خوشایند نبود.







خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 26/10/1391 - 14:58 - 0 تشکر 584287



پس از خواندن نماز، متوجه شدیم که استاد پناهیان قرار است در موکبی که مقابل تیرک 365 وجود داشت برای گروه ما سخنرانی داشته باشند لذا کمی سرعت حرکت را بالاتر بردیم تا به سخنرانی برسیم. وقتی به تیرک 365 رسیدیم که کمی از سخنرانی حاج آقا گذشته بود. صحبتهای زیبای استاد پناهیان حال و هوای خاصی به همه داده بود.
پس از پایان سخنرانی، متوجه شدیم که شب را باید در همین موکب به سر ببریم.
این موکب به شکل حسینیه بود که از دو ساختمان مربوط به خواهران و برادران تشکیل شده بود و آشپزخانه آن مابین این دوبخش بود.
برای هر نفر تشکی برای استراحت به همراه بالش و لحاف اختصاص داده شده و پهن شده بود. درواقع با وجود این امکانات نیازی به استفاده از کیسه خواب احساس نمی شد. پس از اینکه در جای خود مستقر شدیم،  از کرمها و روغنهایی که برای ماساژ پاها و عضلاتی که گرفته شده بود و همراه خود آورده بودیم استفاده نمودیم تا از تاول پاها جلوگیری کرده و برای ادامه مسیر مهیا شویم. انجام این امر و استفاده از این روغنها و کرمها برای آماده سازی مجدد بسیار مهم بود.


صاحبان این موکب با شور و شوق خاصی از زائران پذیرایی می کردند و از این که تعداد فراوانی زائر به موکبشان آمده بودند بسیار خوشحال و راضی به نظر می رسیدند.


شامی که از طرف این عزیزان به خواهران داده شد، مقداری برنج به همراه کمی خورشت و بادمجان بود که در ظروف یک بار مصرف ریخته شده بود.


نوع برخورد صاحبان موکبها و خدمت گذاران به زائران در طول مسیر بسیار مناسب و عالی بود و به شخصه هیچ برخورد بدی از کسی در طول مسیر مشاهده نکردم. خدمت گزاران به زوار درواقع برای خدمت به زوار منت ایشان را می کشیدند و با اخلاص و شوق خاصی این کار را انجام میدادند.

انشالله که زحمات ایشان به صورت کامل مقبول درگاه الهی قرار گیرد.





خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 27/10/1391 - 0:1 - 0 تشکر 584339

پذیرایی افراد محلی در موکبها از زائران حسینی ریشه و قدمت بسیار زیادی در عراق مخصوصا در مناطق اطراف کربلا دارد... این افراد با نیتهایی خالص و سرشار از صداقت اقدام به برپایی چادر و اقامتگاهها و موکبهای محتلف می کنند، نذری می دهند،خیلی هاشان  مراد گرفته اند از این کارها ،
با خونگرمی دعوتت می کنند به شربت و آب خنک، یا اگر وقت ناهار و شام باشد به سر سفره می خوانندت.... حتی در تلویزیون خودمان تصاویری دیدم که پای عابران را در تشت آب می شویند.

ما که قسمتمان نشده ، ولی دوستانی که رفته اند و تعریف می کنند اینطور استنباط می شود ...
خدا قسمت همه بکنه

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

چهارشنبه 27/10/1391 - 6:34 - 0 تشکر 584364

بنام خدا
سلام
زیارتتون قبول ...برای نرفته ها هم دعا کنید قسمتشون بشه برن کربلا...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 30/10/1391 - 20:59 - 0 تشکر 584828

سلام بر جناب نیری گرامی و نکای عزیز 

ممنون از توضیحات شما جناب نیری انشالله خدا قسمت همه آرزومندان کنه که حتما در این راهپیمایی پرشور شرکت کنند 

نکای عزیز حتما در زمان مناسب آقا می طلبه شما رو 

اگه قابل باشم حتما دعا می کنم 

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 30/10/1391 - 21:19 - 0 تشکر 584830

به مدد الهی ادامه میدیم 



-----------------------

روز دوم



صبح روز دوم، بعضی از هم گروهیها زودتر شروع به حرکت کردند، بعضی ساعت 3 و بعضی کمی دیرتر و بعضی هم بعد از نماز 

اذان حدودا ساعت 5 و چهل دقیقه بود 

ما نیز پس از اقامه نماز در موکب، ساعت 6 راه افتادیم. هوا در آن ساعات سوز داشت ولذا نیاز بود که حتما با  کلاه و شال سر وصورت پوشانده شود. 

قرار بعدی اعضای هیئت، ساعت 11 صبح در نزدیکی تیرک 721 (اگر اشتباه نکنم) بود.موکبها در آن ساعات مشغول پذیرایی از زائران با صبحانه بودند. 

در طول مسیر، هر کس به شیوه ای به زائران حضرت خدمت می کرد. هر کس بنا به وسع مالی و جسمی خود می خواست سهمی در این خدمت خالصانه داشته باشد. نوجوانی ایستاده بود و دستمال بین زائران پخش می کرد. کسی دیگر به زائران عطر تعارف می کرد. 

فردی دیگر گِل آماده کرده بود تا زائران به نشانه عزا بر سر و لباس خود بمالند. 

موکبهایی میوه هایی مثل موز و سیب و پرتقال و نارنگی بین عزاداران پخش می کردند. گروهی دیگر 

زائران خسته را ماساژ میدادند و به پاهایشان کرم می زدند. 

در چادرهای هلال احمر تاول های پای زائران مداوا می شد و نیازهای پزشکی زائران به ایشان اعطا میشد و راهنمایی های لازم صورت می گرفت. 

حتی شارژهایی برای شارژ کردن موبایلها توسط بعضی موکبها فراهم شده بود.




خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 1/11/1391 - 7:53 - 0 تشکر 584857

heaven_h گفته است :
[quote=heaven_h;612899;584830]
به مدد الهی ادامه میدیم 



-----------------------

روز دوم



صبح روز دوم، بعضی از هم گروهیها زودتر شروع به حرکت کردند، بعضی ساعت 3 و بعضی کمی دیرتر و بعضی هم بعد از نماز 

اذان حدودا ساعت 5 و چهل دقیقه بود 

ما نیز پس از اقامه نماز در موکب، ساعت 6 راه افتادیم. هوا در آن ساعات سوز داشت ولذا نیاز بود که حتما با  کلاه و شال سر وصورت پوشانده شود. 

قرار بعدی اعضای هیئت، ساعت 11 صبح در نزدیکی تیرک 721 (اگر اشتباه نکنم) بود.موکبها در آن ساعات مشغول پذیرایی از زائران با صبحانه بودند. 

در طول مسیر، هر کس به شیوه ای به زائران حضرت خدمت می کرد. هر کس بنا به وسع مالی و جسمی خود می خواست سهمی در این خدمت خالصانه داشته باشد. نوجوانی ایستاده بود و دستمال بین زائران پخش می کرد. کسی دیگر به زائران عطر تعارف می کرد. 

فردی دیگر گِل آماده کرده بود تا زائران به نشانه عزا بر سر و لباس خود بمالند. 

موکبهایی میوه هایی مثل موز و سیب و پرتقال و نارنگی بین عزاداران پخش می کردند. گروهی دیگر 

زائران خسته را ماساژ میدادند و به پاهایشان کرم می زدند. 

در چادرهای هلال احمر تاول های پای زائران مداوا می شد و نیازهای پزشکی زائران به ایشان اعطا میشد و راهنمایی های لازم صورت می گرفت. 

حتی شارژهایی برای شارژ کردن موبایلها توسط بعضی موکبها فراهم شده بود.







این شارژ موبایل فروختن از همه اش جالبتر بود

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

يکشنبه 1/11/1391 - 13:4 - 0 تشکر 584890




ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا




در طول این پیاده روی، هر زائری مشغول کاری بود. کسی ذکر می گفت. کسی با هدفونش سخنرانی و مداحی گوش می داد. عده ای در طول راه با هم صحبت می کردند. بعضی  نیز با نوحه های که پخش می شد همراهی می کردند. عده ای از زائران نیز گوشه ای می ایستادند و مشغول سینه زنی و نوحه سرایی می شدند. 



مشغول پیاده روی هستیم که صداهای آشنایی به گوشمان می خورد. مداحان هیئت ما که مشغول نوحه سرایی هستند دارند از کنارمان می گذرند. زائران ایرانی و عرب هم به دنبال ماشینی که این بزرگواران بر روی آن مشغول مداحی هستند حرکت می کنند و هم نوا با ایشان، بر سر و سینه می زنند. این مداحی فضای بسیار خوبی ایجاد کرده است. 







خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.