به مدد الهی ادامه میدیم
-----------------------
روز دوم
صبح روز دوم، بعضی از هم گروهیها زودتر شروع به حرکت کردند، بعضی ساعت 3 و بعضی کمی دیرتر و بعضی هم بعد از نماز
اذان حدودا ساعت 5 و چهل دقیقه بود
ما نیز پس از اقامه نماز در موکب، ساعت 6 راه افتادیم. هوا در آن ساعات سوز داشت ولذا نیاز بود که حتما با کلاه و شال سر وصورت پوشانده شود.
قرار بعدی اعضای هیئت، ساعت 11 صبح در نزدیکی تیرک 721 (اگر اشتباه نکنم) بود.موکبها در آن ساعات مشغول پذیرایی از زائران با صبحانه بودند.
در طول مسیر، هر کس به شیوه ای به زائران حضرت خدمت می کرد. هر کس بنا به وسع مالی و جسمی خود می خواست سهمی در این خدمت خالصانه داشته باشد. نوجوانی ایستاده بود و دستمال بین زائران پخش می کرد. کسی دیگر به زائران عطر تعارف می کرد.
فردی دیگر گِل آماده کرده بود تا زائران به نشانه عزا بر سر و لباس خود بمالند.
موکبهایی میوه هایی مثل موز و سیب و پرتقال و نارنگی بین عزاداران پخش می کردند. گروهی دیگر
زائران خسته را ماساژ میدادند و به پاهایشان کرم می زدند.
در چادرهای هلال احمر تاول های پای زائران مداوا می شد و نیازهای پزشکی زائران به ایشان اعطا میشد و راهنمایی های لازم صورت می گرفت.
حتی شارژهایی برای شارژ کردن موبایلها توسط بعضی موکبها فراهم شده بود.