تبیان، دستیار زندگی

با سلام به همه دوستان در مورد سوالات کاربر محترم آخوند عرض کنم در مورد اینکه بحث برون یا درون دینی است خودتان بطور مفصل شرح دهید بهتره !چون من نوعی شاید با این موضوعات آشنایی کامل نداشته باشم فقط میخواهیم بصورت ساده خدا رو اثبات کنیم ولی برای اشنایی کاربران بطور مختصر اشاره ای به تعاریف شما میشه:

مسائل درون دینی مسائلی است كه به كتاب های مقدس ادیان مستندند.البته فیلسوف دین از میان این مسائل به عناصر مشترك بین ادیان می پردازد. برخی از مسائل درون دینی عبارتند از: اعتقاد به موجودی فراتر از ماده و مادیات، براهین اثبات خدا، جاودانگی روح، ماهیت روح و مسئله شر.

مسائل برون دینی: اموری است كه در كتاب ها و متون مقدس دینی چیزی درباره آنها یافت نمی شود و باید در خارج از دین در مورد آن اندیشید. مباحث برون دینی مثل: تعریف دین، منشأ و گوهر دین، كثرت گرایی دینی، رابطه علم و دین و زبان دین.

در مورد تعریف دین هم فکر کنم نیاز به مبحث جداگانه ای داره.اما در مورد یگانگی خداوند باز به نظر من نیاز به بحث جدیدی داره اول بایستی خدا رو اثبات کنیم بعد در مورد صفاتش بحث کنیم(توحید ذاتی و ...)

.و اما در مورد سوال کاربر محترم اقای پارسا زاهد بازم نظر بنده اینه که در مورد صفات خداوند مبحث جدیدی ایجاد بشه بهتره ولی بصورت خیلی مختصر جمله ای از کتاب توحید شهید مطهری ذکر میکنم و اون اینکه: معلول همان طوری كه از اصل وجود علت حكایت می كند یعنی حكایت می كند كه من علتی دارم ، از صفات و خصوصیات علت هم تا حدودی حكایت می كند ،یعنی این جور نیست كه معلول فقط حكایت كند كه من علتی دارم ، نه ، تا حدودی صفات علت خودش را هم نشان می دهد . مثلا معلول ، عظمت علت را نشان می دهد ، عظمت معلول دلیل بر عظمت علت است . معلوم است علت كوچك و حقیر و ناتوان و ضعیف نمی تواند معلول عظیم به وجود آورد . یكی از شؤون علت كه معلول آیت و جلوه او می شود علم علت است . خود معلول می تواند این صفت را كه صفت علم علت است از آیینه خودش منعكس كند ، نشان بدهد ، یعنی علم علت در آیینه وجود معلول منعكس می شود .

در مورد سوال(: وجود و حضور سازنده(خالق) برای ادامه وجود مخلوق لازمه ؟)من فکر کنم جوابتان را از برهان هدایت که شهید مطهری باز در کتابت توحید بدان اشاره نموده اند دریافت کنید. ادرس اینترنتی این کتاب:

http://www.tebyan.net/index.aspx?PID=19667&BOOKID=1060&PageSize=1&LANGUAGE=1&PageIndex=30

در ثانی بنظرم میتوان جواب شما رو در هدف از آفرینش مخلوقات یافت.

بسم رب الحیدر و با عرض تسلیت به مناسبت شهادت امیرالمونین (ع)

دوستان خیلی ممنون از همتون که این قدر دقیق و موشکافانه به مبحث مهم و مفیدی پیرامون خالقیت پرداختید . خدا رو شکر که دوستان با سواد در بینمون زیاد هستند

اما دوستان  همان طور که جناب آخوند اشاره ای داشتند باید عرض کنم مبحث ما در حال حاضر به نظر من اگر در جهت شناخت و اثبات خالقیت به معنای عام باشه در هر سطحی برای افراد مهم و مفید هست

چرا که  میدونیم وقتی خالقیت اثبات بشه ، معنای "الله" به هر زبان و قومیتی باشه ثابت میشه ! یعنی در اصل تفاوتی بین خالقی که باید وجود داشته باشد در بین مسلمان و غیر مسلمان و مذاهب دیگر نیست .البته این نظر شخصی من هست و دوست دارم جوری پیش بره که ابتدا قابل هضم برای همه اقشار باشه و همان طور که همتون هم اشاره داشتید دوست داریم به صفات خدا از جمله  وحدانیت و یگانگی ذات باری تعالی هم پرداخته بشه

تنها دوستان عرض کنم جناب صدرا مبحثی پیرامون وحدانیت ایجاد کرده اند که اگر این تاپیک به جای قابل قبولی رسید و طبق فرمایش پرواز آخر عزیز به نتیجه ای رسیدیم ؛ وحدانیت و صفات الهی رو در مبحثی دیگر اغاز میکنیم .

بنام خدا
عرض سلام وارادت خدمت شما دوستان عزیز که این بحث ها را دنبال می کنید .

پیرو فرمایشات دوست گرامی: پروازآخر عرض کنم که مراد از درون دینی در اینجا همانطور که شما هم فرمودید یعنی اینکه ازدرون یک دین به دنبال ادله اثبات می گردیم مانند روایات پیشوایان و کتاب مقدس آن دین و...وبرون دینی یعنی خارج ازدینی خاص به دنبال ادله می گردیم .از فکر واندیشه بشری استفاده نموده وحتی محتملا ازخود موضوع ، دراین مرحله بحث می شود که آیا قابل اثبات است یا خیر؟مسأله اثبات خداوند باید برون دینی باشد والا دچار دور باطل خواهیم شد به عبارتی باید ابتدا با خرد واندیشه بشری اصل وجود خدا اثبات شود تا بعدا بتوانیم الهی بودن دین الهی را تأیید نماییم ...
نکته دیگری که قابل ذکراست این است که بازدید کنندگان سایت چون از طیف های مختلف واقشار گوناگون هستند ، باید باواژه نامه های مخصوص خودشان باآنها سخن گفت واین کار را دشوار می سازد زیرا با سبک وسیاق واحد بیان نمی توان همه را قانع ساخت ...پس فعلا بنا را براین می گذاریم که ادله خدا شناسی را برای عموم مردم بیان کنیم تا بتوانیم تاحدودی اکثریتی را قانع نموده باشیم...
پیرو فرمایشات دوستمان (hayat_e_tayebe)هم باید بگویم : به نظر می رسد که مراد اثبات خداوندی خداست  نه خالقیت او زیرا در صورت اثبات موجودی که تمام وجودها ی دیگر وابسته به اوهستند واو واجب الوجود وبی نیاز ازغیر است ، بعدا سخن از خالقیت او به میان می آید. البته ممکن است از طریق خالقیت هم وجود او به اثبات برسد اما لزوما چنین نیست...


با آرزوی قبولی طاعات وعبادات شما در این ایام ولیالی پر برکت

التماس دعا

با سلام

در ادامه بحث ها و جمع بندی تمام آنها باید در مورد اثبات وجود خداوند به گونه ای اقامه برهان کرد که اولا وجود او اثبات شود بعد اینکه او واجد تمام صفات کمالی می باشد در ضمن از همه شما که تا حلا این بحث را ادامه دادید جناب پرواز آخر  koshikolaii  پارسا زاهد - صالحی- آخوند  - حیان طیبه تشکر میکنم.

اما برهان بر اثبات خداوند از راه وجوب وجود پیش می رود به این شکل که یا وجود واجب است و یا اینکه مستلزم واجب است و این هم حصر عقلی می باشد که صورت سومی را نمی توان به آن افزود مثلاً نمی توان گفت که وجود معدوم است .

در صورت اول که حق تعالی به عنوان موجودی که وجودش واجب است اثبات می شود اما در صورت دوم که گفته شد مستلزم وجوب است با که وجود ممکن باشد که وجود ممکن هم برای اینکه از حالت امکان بیرون بیاید نیازمند موجود دیگر می باشد که آن موجود هم یا خود واجب است و یا به موجوی که وجودش واجب است منتهی می شود. به خاطر باطل بودن دور و تسلسل .

پس وجود حق تعالی اثبات می شود .

قسمت دوم بحث که باید به آن پرداخت همان واجد بودن همه کمالت است که این برهان از پس آن بر می آید زیرا اگر ما موجودی را که به عنوان واجب الوجود فرض کردیم اگر در ذات خودش فاقد یک کمال باشد پس نسبت به اتصاف به آن صفت حالت امكان دارد در حال كه ما فرض كردیم آن موجود واجب است 0

 بسم رب المهدی

سلام و عرض ادب خدمت دوستان خوبم

خب دوستان ، تا اینجا صحبت بر بطلان علل و تسلسل شد و جناب صدرا هم فرمودند که هر موجودی از دو حال خارج نیست . یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود . اگر ممکن باشد که به علتی نیازمند است و آن علت به وجود آوردنده آن معلول و آن ممکن است . اگر واجب الوجود باشد هم در مقابل این قضیه به علتی نیاز است که آن علت را به علتی دیگر نیاز نیست و در صورت حکم بر بطلان تسلسل علل به ذات خداوندی پی میبریم که واجب باشد و بدون علت  .

با توجه به این استدلال که وجود خدا رو ثابت میکنه ، صحبت دقیقی رو جناب اخوند فرمودند که سوالی شد واسه من . جناب آخوند شما فرمودید از وجودیت خدا پی به خالقیت خدا میبریم ! در صورتی که به نظر من از خالقیت خدا پی به وجود او برده میشه ! شما چطور وجود خدا رو بدون در نظر گرفتن مخلوق میخوایید ثابت کنید ؟

این که فرمودید ""مراد اثبات خداوندی خداست  نه خالقیت او زیرا در صورت اثبات موجودی که تمام وجودها ی دیگر وابسته به اوهستند واو واجب الوجود وبی نیاز ازغیر است ، بعدا سخن از خالقیت او به میان می آید. البته ممکن است از طریق خالقیت هم وجود او به اثبات برسد اما لزوما چنین نیست

میشه خواهش کنم بیشتر توضیح بدید. یعنی خداوندی خدا بدون ایجاد مخلوق چطور اثبات میشه ؟
در صورتی میتوان به وجود های دیگر اشاره کرد که خلقتی صورت گرفته باشد ! پس تضاد میشه بین حرفتون در جمله قبل !!

با سلام

چند نکته لازم است که در خصوص دلیلی که در خصوص وجود خداوند اقامه نمودم گفته شود و آن این است که این برهان هم وجود خداوند را اثبات می کند و هم دلیلی بر اثبات تمامی صفات کمالی که خداوند به عنوان برترین موجود میتواند داشته باشد . این نکته ای است که این برهان به خوبی از پس آن بر می آید و یک برهان عام است که شامل تمامی وجوهات ذکر شده توسط جناب - آخوند - هم می شود.

اما در مورد سوال جناب -حیات طییه- باید گفت که براهینی که بر وجود خداوند اقامه می شوند چند دسته هستند یک دسته از راه امکان ماهوی و یک دسته هم از را وجود و بهتری برهانی هم که افامه شده است بر اثبات خداوند هم برهانی است که از خود خداوند آن را بشناسیم که اصطلاحاً به آن برهان صدیقین گفته می شود که این برهان صدیقین هم ده ها تقریر دارد . ویژگی اینگونه برهان ها در این است که برای اثبات وجود خداوند به غیر از وجود به چیزی دیگر تکیه ندارند.

و اثبات خداوند از را خالقیت ، نظم، حرکت ، نفس و ... همگی براهینی غیر از برهان صدیقین هستند که برخی از آنها هم اشکال دارد مانند همان برهان نظمی که وجه اشکال او قبلاً گفته شد

با سلام

در مطالب قبل گفته شد كه بهترین براهین بر اثبات ذات خداوند براهین صدیقین می باشند كه از وجود بر وجود او اقامه برهان می كنند .

در ادامه بحث بهتر دیدم كه از كلام ائمه اطهار علیهم السلام هم نمونه هایی از این موضوع را نقل كنم .

به نام خدا - سلام .

واژه خدا یا خدای از واژه اوستایی خوذاته xvaďâta که در اوستا صفت است گرفته شده‌است. معنای این واژه برابر است با پاینده به داد خود یا خودِ قانون.این واژه در پارسی میانه به ریخت خوتای(مانند خوتای‌نامَک) و به معنای آفریدگار یاد شده و به این ترتیب به فارسی امروز نیز رسیده‌است .

معمولاً نظر متکلمین اسلامی این بوده‌است که وجود خدا بدیهی است، از نظر بسیاری از فلاسفه خداباور همچون آکوئیناس و کانت وجود خدا بدیهی نیست و مسلماً از نظر فلاسفه ندانمگرا و بیخدا وجود خدا بدیهی نیست. برخی از فلاسفه بیخدا معتقدند عدم وجود خدا بدیهی است.

وجود چیزی بدیهی است که وجود آن نیازمند اثبات نباشد. مثلاً اینکه همه اسبهای ترکمن اسب هستند امری بدیهی است. برخی از فلاسفه خداباور مانند ملاصدرا، انسلم و دکارت با دفاع از براهین وجودی اثبات وجود خدا تلاش کردند نشان دهند که وجود خدا بدیهی است.

هر چند خداباوران معتقدند وجود خدا را می‌توان اثبات کرد و برای اثبات وجود خدا براهینی اقامه می‌کنند، اما ندانمگرایان و بیخدایان منتقد این برهان‌ها بوده و با دلایلی سعی در غیر موجه نشان دادن وجود خدا را دارند. از طرف دیگر، ندانمگرایان و خداباوران منتقد براهین اثبات عدم وجود خدا بوده، و معتقدند این برهانها دارای اشکال هستند و نمی‌توانند عدم وجود خدا را اثبات کنند.

کانت فیلسوف بزرگ از طرفداران سرسخت وجود خدا بود. بر عکس، کارل مارکس، ژان پل سارتر، و فریدریش انگلس به وجود خدا اعتقادی نداشتند.

برخی بیخدایان معتقدند که عدم وجود خدا را نمی‌توان اثبات کرد، اما از طرف دیگر، زحمت اثبات وجود خدا بر دوش مدعی وجود خداست. این دسته معقدند که برای باور نداشتن به چیزی لازم نیست که عدم وجود آن ثابت شود. به نظر آنان، بی شمار چیز موهومی را می‌توان نام برد، اما نمی‌توان وجودشان را اثبات کرد. مثلاً اسب تک شاخ، هیولای اسپاگتی پرنده و غیره .

برگفته از ویکی پدیا .

در این تایپیک دلایل اثبات وجود خدا را می خوانید . 

إلهی!همه گویند:"خدا کو؟ " من می گویم:"جز خدا کو؟! "