سلام دوست عزیز صدرا
اشكالات بر برهان نظم و جواب آن ها
برهان «نظم» در فلسفه غرب، به ويژه از سوي هيوم و كانت، مورد انتقاد قرار گرفت. فرضيه داروين نيز تأييدي بر برخي اشكالات هيوم دانسته شد. در اينجا، خلاصه اي از برخي اشكالات مهم تر و جواب آن ها ذكر مي شوند:
مهم ترين اشكال هيوم اين است كه برهان «نظم» در حقيقت، تمثيل و تشبيه بين مصنوعات منظّم بشري و موجودات طبيعي است، در حالي كه از اين تمثيل نمي توانيم خداگرايي توحيدي را به عنوان يك تبيين معتبر براي نظم طبيعي نتيجه بگيريم; چرا كه اولا، شباهت زيادي بين مصنوعات بشري و آثار طبيعي وجود ندارد; ثانياً، ما با تجربه آموخته ايم كه مصنوعات انسان نتيجه طرح و تدبيرند، اما چنين تجربه اي از مجموعه هاي طبيعي نداريم، و تجربه توان اثبات اين مطلب را ندارد.
در جواب هيوم، بايد گفت: پشتوانه اين برهان همان قاعده «عليّت» و لزوم سنخيّت بين علت و معلول مي باشد كه يك اصل عقلي است و ما از مشاهده مصداق هاي گوناگون، با كمك يك قياس عقلي، اين قاعده كلي را استنباط مي كنيم كه هر نظمي ناظمي مي خواهد.
باز هيوم اشكال مي كند كه بر فرض صحّت اين مطلب و نياز نظم هاي طبيعي به علت، فرضيه هاي بديل و جايگزين مي توانند فرضيه توحيدي را تضعيف كنند. نظم در طبيعت، ممكن است ناشي از زاد و ولد حيواني و گياهي يا نتيجه تصادفي اجزا در حركت مدام و يا كثرت موجودات مافوق طبيعي باشد.
جواب آن است كه اين فرض كه عالم محصول ناظم حكيم و عالم باشد، معقول ترين و قانع كننده ترين فرضيه مي باشد و يك تبيين واضح تر و كامل تر از نظم مجموعه ها مي باشد و فرضيه هاي ذكر شده مي توانند علت قريب نظم را بيان كند، اما علت غايي و نهايي همان ناظم حكيم و باشعور مي باشد.
اشكال ديگر هيوم مسئله «شرور» مي باشد (كه در پايان مقاله به آن پرداخته خواهد شد.)
ايراد ديگر هيوم به اين برهان، ناكارآمدي آن در اثبات برخي از نتايج كلامي مثل مسير آينده و سعادت دنيا و آخرت و زندگي پس از مرگ مي باشد.
نظير اين ايرادهاي عاميانه و جدلي را كانت نيز مطرح مي كند. او مي گويد: اين برهان فقط امكان و حدوث صورت عالم را اثبات مي كند و نه ماده جهان را، و ديگر اينكه اين برهان علم و شعور او را اثبات مي كند، اما اينكه داراي عقل نامتناهي مي باشد يا نه، اين برهان توان اثبات آن را ندارد.
اين گونه اشكالات ناشي از عدم شناخت توانايي و حيطه برهان نظم مي باشند; چرا كه اين برهان عهده دار اثبات اين مسائل نيست. از اين رو، در ارزيابي يك برهان، بايد ميزان دلالت آن برهان مدّنظر باشد و در همان حيطه به ارزيابي آن پرداخت.
پس از مطرح شدن نظريه «انواع» داروين، برخي آن را تأييدي بر اشكال هاي سابق دانستند و گفتند: مصاديق گوناگون نظم را مي توان بر حسب اصول تكامل فهم كرد و نظريه «انتخاب طبيعي» توصيفي گويا از نظم موجود در طبيعت است و نيازي به فرض خدا در عالم نمي باشد.
اين نظريه اشكالات فراواني داشت: اولا، اين اصل نمي توانست نحوه پديد آمدن حيات از مواد بي جان را توصيف كند. ثانياً، بر فرض كه نظم اجزاي گوناگون طبيعي را به علت قريب ارجاع دهيم و اين نظريه را مفسّر نظم بدانيم، اما براي تبيين قوانين كلّ عالم، بخصوص وقتي جهان را به عنوان كل در نظر بگيريم، ناكارآمدي اين نظريه آشكار خواهد شد و تبيين اين قوانين غيرممكن خواهد بود.
منبع این مطلب.http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID=59186&Language=1
برای اطلاع بیشتر میتوانید به آدرسهای زیر مراجعه نمایدد
http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=3894
و یا
http://www.tebyan.net/index.aspx pid=19667&BookID=16314&PageIndex=91&Language=1