• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1486)
جمعه 22/10/1391 - 22:5 -0 تشکر 583716
اویس! من از تو غریب ترم!

بسم الله الرحمن الرحیم.

سالروز رحلت پیامبراکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) رو تسلیت میگم.



خدا توفیق بده، از امروز تا هفدهم ربیع الاول که ولادت حضرت محمد(ص) هست، میخوام قسمتی که از کتاب "خدا خانه دارد" خانم فاطمه شهیدی رو بذارم. قسمتی که با قلم نویسنده، هم اویس قرنی رو مخاطب قرار میدیم و باهاش میگیم دردهامون رو از فراق پیامبر.

مطمئنم که به دلتون خواهد نشست.

پس مهمون باشید.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 3/11/1391 - 3:13 - 0 تشکر 585172

به نام خدا
سلام

********************************

اویس! من این پاره ها را هیچ نمی فهمم. هیچ. در تصویر من، همیشه باید شرفیاب حضور شد. کسی تا در خانه ام، دنبالم، در گوشم... نه. چه می گویم؟ زبان نسل مرا حتی نمی دانند.

و آن دره و انزوای آن دره! شعب. شیون کودکان گرسنه، رنج پیرمردان خسته و چشمان بیمار ابوطالب. رد می شود. زنان پوست شتری را لای دو سنگ آرد می کنند. برای خوردن. سر فرو می اندازد!

سیزده سال رنج. زجر! زجر، بی نفرین. عذاب این قوم پشت زمزمه ی یک دعا محبوس مانده است و برنمی آید. آن دعا که باید، برنمی آید. این پیامبر آیا نفرین کردن نمی داند؟

عتاب! آن عجیب ترین عتاب که خدا بر هیچ پیامبری نکرد. در هیچ کتاب آسمانی نیامده است: «غم ایمان این مردم، نزدیک است تو را بکشد. فلعلک باخ نفسک!»(سوره کهف آیه6 : ) گویی حتی او که می داند آن چه نمی دانند در شگفت مانده است.

و باز هم عتاب! «ما این آیات را فرو نفرستادیم که تو این همه خود را در رنج بیفکنی، لتشقی!»(سوره طه آیه 2: )

از تحمل گرده های مخلوقی، خدا در شگفت مانده است!


 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 3/11/1391 - 3:23 - 0 تشکر 585173



تنها نشسته است. زیر سایه ی تاکی. خون. خون از پاهایش شره می کند روی خاک. کبودی ضربه ی سنگی. ورمی روی پیشانی. خاکروبه ها، لای موهایند. خاکروبه هایی که از بامی فرو ریخته اند.



خنده ها و ناسزاها در گوش، عربده ی دیوانگانی که دنبالش می دویدند. صدای درها که یکی یکی بسته می شدند. درز پنجره ها. زنانی که از لای درزها می خندیدند. هلهله ی شادمان کودکان که کمان های تازه شان را امتحان می کردند. طائف، سرزمین غربت او شده بود. هیچ نشنیدند، حتی یک آیه. هیچ کس. حتی کودکی. چه باید بکند؟ به مکه بازگردد؟ ابوطالب نیست. خدیجه نیست. و شمشیرها به وسوسه ی خون محمدی دچارند.

بماند. کجا؟ زیر سایه ی نگاه هایی که از دور هم دارند به او می خندند. آی نفرین! چرا بر نمی آیی؟

دست هایش بلند می شوند. ملایک عذاب صف می بندند. نفس آسمان حبس می شود. طوفان، تب دار در گرفتن. دریا منتظر طغیان. کوه آماده ی ذره ذره شدن.

و دست ها بلند می شوند. زمین گوش تیز می کند و دعا، نفرین نیست. نه! باز هم نیست.

دعا، اولین شکایت او است. اولین شکایت او بعد از 13 سال:
«اللهم الیک اشکوا: خدایا به تو گله دارم!» از این مردم؟ از این ها که نمی فهمند؟ نه!

«خدایا گله ارم از بی رمقی زانوانم: ضعفی قوتی!» از این که دیگر در من توان برخاستن و در خانه ها را یکی یکی زدن و آیه خواند نیست.

« و قلة حیلتی: چرا دیگر راهی به فکرم نمی رسد؟»
و «هوانی الی الناس: از خواریم پیش مردم» زیر سایه تاک دست ها بلند بود:

«الی من تکلنی: مرا به که وا می گذاری در حالی که تو پروردگار مستضعفینی. و انت رب المستضعفین!»(طبقات ابن سعد، ج1، ص210)
پیامبر من؟ مستضعف؟ این عجیب ترین «قال رسول اللهی» است که می دانم.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 5/11/1391 - 3:28 - 0 تشکر 585410


قبول! تو از من خیلی عاشق تری. پاک تر.
اصلاً همه ی «خیلی ها» مال تو است.
من فقط از تو خیلی غریب ترم. من!

جوان قرن های دور از او! نه رویش را دارم، نه بویش را. نه حتی تصویر کامل او را!

انگار کن که من بی راهه ای را رفته ام. حتی تا انتها!

کجایند آن رسولانی که نه سیزده سال، فقط چند سال، برای بازگشتنم صبوری کنند؟

کجایند مردانی که پی ام بیایند؟ کجایند آن ها که برای باز آمدنم بگریند؟ نفس بزنند، چنان دنبالم بدوند که رمق از زانوانشان تمامی بگیرد، نفس گفت و گویشان ببرد و باز برای آمدنم دعا کنند؟

اویس! من خیلی دورم. کسی از نسل غریب. نسل گریز پا! کجا است زمزمه ی محبتی که مرا به «مکتب» باز آورد؟ کی می رسد آن جمعه که زمزمه ی محبتی...

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله غیبه ولینا
(مفاتیح الجنان، دعای افتتاح)


پـایـان

امیدوارم شما هم مثل من لذت برده باشید

انشاءالله که حضرت محمد(ص) ما رو مورد عنایت خود قرار بدند

برای تعجیل در ظهور امام عصر صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.