سوال : اینجانب روز یکشنبه همین هفته، شاهد مجروح شدن یک روحانى توسط یک نفر در خیابان کارگر بودم. به نظر شما، علّت کاهش محبوبیت روحانیون بعد از انقلاب چیست؟
پاسخ رهبر : ایشان شاهد مجروح شدن یک روحانى بودند؛ اما من تقریباً شاهد شهید شدن چندین روحانى بودم. امر چندان عجیبى نیست. بالاخره هر آدمى
ممکن است دشمنى داشته باشد. یک روحانى در خیابان مجروح شده؛ در همان ساعت، دهها نفر غیر روحانى هم این طرف و آن طرف مجروح مىشوند؛ این دلیل کمبودِ محبوبیت نیست. نمىشود هم به طور کلى گفت که بعد از انقلاب، محبوبیت روحانیون بالا رفته، یا پایین آمده است. بعضیها محبوبیتشان زیاد شده، بعضیها هم کم شده است. بعد از انقلاب، در بُرههاى خیلى بالا رفته، در برههاى هم یک خرده تنزّل کرده است. بسته به شرایط و بعضى از پدیدارهاى زمانى است. بر این قضیه، عوامل گوناگونى اثر مىگذارد. اینها یک امر معمولى است.
البته من نباید این را نگفته بگذارم، که ممکن است یک انسان قدسى، اگر در هیچ کارى دخالت نکند و کنار بایستد، مقام قداست و آن حالت جنّتمکانیش محفوظ باشد؛ اما به مجرّد اینکه وارد میدانى شد، بالاخره یک عدّه مخالف و یک عدّه موافق پیدا مىکند. اگر روحانیون در کارهاى گوناگون – مثل اوّل انقلاب که در کمیتهها و یا نهادهاى دیگر حضور داشتند – دخالت نمىکردند؛ یک گوشه در همان مسجد مىماندند و یک وقت هم مثلاً ریشى مىجنباندند و انتقادى هم از اوضاع مىکردند، یقیناً عدّهاى به اینها علاقهمند مىشدند؛ ولى بدانید عزیزان من! وقتى انسان وارد این میدان شد، همیشه اینگونه است که یک عدّه را با خود موافق مىکند، یک عدّه را مخالف.
البته سلیقهها دوگونه است: بعضى مىگویند خوب است ما جنّتمکان بمانیم؛ کنارى بایستیم و در هیچ کارى دخالت نکنیم. یک سلیقه هم مىگوید نه، من جنّتمکانى را رها مىکنم و وارد میدان مىشوم؛ کارى که تکلیف خودم مىدانم، انجام مىدهم. یک عدّه خوششان مىآید، یک عدّه هم بدشان مىآید؛ باید خدا خوشش بیاید. این هم یک سلیقه دیگر است. این سلیقه، متعلّق به آنهایى است که خوب عمل مىکنند؛ اما همه یکطور نیستند. «اى بسا خرقه که مستوجب آتش باشد». در اینجا هیچ دعوى کلّى نمىکنیم که هر کس این لباس را دارد، عالىمقام و عالىجاه است؛ نخیر، خیلى افراد هستند که در این لباس یا در هر لباس زیبا و پاک و مقدّسى، ممکن است باطن نامقدّسى داشته باشند.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ۱۳۷۷/۰۲/۲۲