• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 2081)
جمعه 22/6/1387 - 11:39 -0 تشکر 57187
جواب این بنده خدا رو بدید!

*به نام مهربان پروردگارم*

سلام

از روزی که این شعر رو شنیدم ذهنم درگیر جواب دادن به سوالاتش بود...

و هر چی بیشتر فکر کردم کمتر به نتیجه رسیدم...

واقعا چجوری ؟چرا؟

 

نمی دونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو

1- نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیمو(چرا قسمت میکنیم؟)

چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن

وسط قصه میشه سر بسر من میذارن

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میذارن

(واقعا چرا؟)

می تونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم

می تونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یک نیش زبون بترکه و خراب بشه

تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم

ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونا

یه دروغگو میشمو همیشه ورد زبونا

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم؟

2- با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم ؟

3-من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره ؟(واقعا میشه فهمید؟)

4- توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره ..؟

پیشاپیش از جوابهاتون متشکرم

موید باشید

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 23/6/1387 - 18:9 - 0 تشکر 57522

*به نام مهربان پروردگارم*

سلام

 آقای jafar عزیز
یعنی چییییی؟یعنی هر کی ساده بود بقیه مثل گرگ باید بیفتن به جونش و تا تیکه تیکه نکننش
ولش نکنن؟این درسته که کسی چوب سادگیشو بخوره؟یا بیایم ما هم گرگ بشیم
که خورده نشیم

بعدشم گفتم که حالا عشق هست یا نیست..یه دوست داشتن ساده هم نیست
بعدشم باز عاشق کسی بشیم که لیاقت داشته باشه؟
متوجه ربط بین نوع عشق و لیاقت و اینا نشدم


حس غریب عزیز
خیلییییییییی ازت ممنونم که از همه لحاظ جواب دادی
جدا لذت بردم
خوشحالم که اینقدر بهم نزدیکیم
گفتی نباید ناله کنیم
وجدانا وقتی میبینی یکی که تو خوبیش واقعا شکی نیست عوض میشه
بد میشه...نباید ناله کرد؟ناراحت شد؟
خب این بنده خدا هم اینقدر ضربه خورده که دیگه تحملش تموم شده

ببین خواهرم خب دلایلت برای قسمت کردن روزهای خوب زندگی درست
اما این ذهن من درگیره اینجاشه که چرااا وقتی این آدم یا خیلی های دیگه شاید خود من
روزای خوب زندگیمونو قسمت کردیم و مثله این آدم نامردی دیدیم بازم قسمت میکنیم
یعنی چرا اینقدر این نیازه زیاده که حاضریم هزارجور سختی رو تحمل کنیم
اما قشنگی هامونو با هم تقسیم کنیم


اما در مورد اینکه دوستمون دارن ولی ما نمیبینیم...اینو تجربه کردم
قبول دارم...ولی چرا ادم باید تلخ بره؟
چرا باید خاطره های خوبو خراب کنه و بره؟با خودخواهی
با سنگدلی
قبول نداری؟
اصلا همین اتفاق اخری که بین من و تو افتاد
دیگه هیچ وقت بهم میل نمیزدیم...خب ما هنوز همدیگرو دوست داشتیم اما همه خاطرات قشنگمون
داشت تموم میشد...تلخ میشد...ولی نذاشتیم...
چراااا بعضی ها میذارن...براشون اهمیت نداره...حتی خودشونو میکشن که پاک کنن
اون خاطرات رو...

گیجم کردی حس جان
ببین یکی عاشق یکی میشه...خخخخب؟ به هزااار دلیل جرات ابرازشو نداره
ببین من اصلا نمیخوام در مورد عشق حرف بزنم...یکی یکی رو دوست داره
به هزار دلیل نمیتونه بهش بگه...اقا اصلا ممکنه گفتن مستقیم دوست داشتن
همه چیو خراب کنه(مثلا اگه یکی منو دوست داشته باشه بهم بگه ولی من دوستش نداشته باشم
ازش بدم میاد!...و به احتمال خیلی زیاددیگه حاضر نیستم باهاش حرف بزنم)
خب اینجوری اون طرف چجوری بره بگه؟
یا نه یه مثال دیگه....(ببینید برای بار هزارم میگم...من منظورم عشق و فقط ازدواج صرفا نیست)
کلی میگم...
ببین من تو رو دوست دارم خب...ولی تو منو دوست نداری
گناه که نکردی خب دوستم نداری...اخلاقمو نمیپسندیی...یا اصلا نه ...هیچ حس خاصی بهم نداری
بود و نبودم تفاوتی نمیکنه...دیگه نمیتونی به زور خودتو وادار کنی منو دوست داشته باشی که
حالا هر چقدر که من صادق باشم
نمیتونم روت تاثیر بذارم...اون وقت تکلیف من و دلم چیه؟

خیلی ممنونم ازت خواهر خوبم

ادامه دارد...

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 23/6/1387 - 18:31 - 0 تشکر 57531

*به نام مهربان پرودگارم*

سلام

جناب حیات طیبه گرامی

اینکه حالا بیهوده یا نبوده
من میخواستم جواب خودمو پیدا کنم
سوالایی که تو این شعر بود من رو مشغول کرده بود
درسته که مسائل مهم تری هم هستن
اما من معتقدم از کوچک ترین مسائل میشه درس گرفت
و پیش پا افتاده ترین مسائل هم مهمن


جناب mamal92
کاش ویرایش نمیکردید حرفاتون رو
خیلی دوست داشتم بخونم
جواب این بنده خدا نمیدونم داده شد یا نه
ولی من هنوز جوابمو نگرفتم
هوم


جهان آرامش عزیز خیلی ممنونم
میدونم که منو از خودمم بهتر میشناسید
یادتونه من یه کاری کردم گفتید ...اووم...منظورتون این بود که یه اشتباه رو دو بار انجام نمیدن
من گفتم نه فلانه و فلانه
خب اونم یه جوری تقسیم کردن خوشی ها بود
شاهد بودین که اون روزا شد سخت ترین روزای زندگی من
چرا من باید خوشی هامو تقسیم کنم؟
یعنی با دستای خودم خوشی هامو خراب کنم
(البته این منظورش عاشقی و...بود نمیدونم در مورد مسئله منم صدق میکنه یا نه)

واقعن چرا؟ چون اینطوری می خواید. که البته می تونه دلایل زیادی داشته باشه

اهااااان...مچتونو گرفتم!!ببینید من همش با این قضیه مشکل دارم
مگه میشه خب آدم چیزی رو که تجربه نکرده باشه رو ازش بترسه ...از وقوعش
همون دفعه اولی که تجربه نکردیمش هم ممکنه این اتفاق بیفته
پس ما نخواستیم...هزار سال فکرشم نمیکردیم

در مورد اون تیر و اینا هم حرفی که به حس غریب زدم رو بخونید
خیلییییییییییی با  این نکته من درگیرم
اگه جواب اون مثال و سوالام رو بگیرم دیگه هیچی برام نمیمونه

هستم جواب آخرین سوالو حسابی
متشکرم
بهترین جواب همینه

باز هم متشکرم از همه دوستام

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 23/6/1387 - 21:48 - 0 تشکر 57583

سلام انشرلی عزیزم...

ببین...

کسی که عاشق میشه، باید مخاطب شناسی کنه...

یعنی همه ی ما باید مخاطبمون رو بشناسیم...

باید به این برسه که معشوقش عشق رو در چی میبینه...

مثلا سر همون قضیه، من یکی دوبار بهت ایمیل فرستادم...به بهانه های ابتدایی...منتظر بودم ببینم ایا برداشتم درسته یا نه..خب من رفتار شما رو دیدم و با توجه به شناختم به این رسیدم که احتمال نود درصد همین جوریه...

و دیدم بهتره قضیه خیلی واضح مطرح بشه...

ممکن همین مشکل رو من با یکی دیگه پیدا کنم....اما نرم به طرف مستقیم بگم...چون ظرفیتش،افکارش، باروهاش ایجاب میکنه که از راه دیگه ای برخورد کرد،

هر ادمی برخورد خاص خودشو میطلبه، اونجوری که من با شما برخورد میکنم،نوع رابطه ی من و شما...با رابطه من با دیگران فرق داره...

ادم ها با هم متفاوتند...باید سعی کنیم، قبل از اقدام یک مرحله عملیات شناسایی پیاده کنیم و اول مخاطب رو بشناسیم...

درباره ی سوال اول، این که با این که نامردی میبینیم بازم قسمت میکنیم...اول این که معمولا همه این امید رو دارن که تجربه ی تلخ گذشته بهشون درس بزرگی داده و با دانسته های جدید مانع تکرارش میشن....و وارد مرحله ی عمل میشن چون انسان فطرتا نیاز داره.

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

دوشنبه 25/6/1387 - 10:7 - 0 تشکر 57882

به نام خدا

ســـلام

متن جالبی بود چرا كه همین موارد سوال من هم هست.

بعضی دوستان جوابای خوبی دادند و بعضی هم كمی بی راهه رفتند.

عشق رو معانی متعددی آوردند و من فكر می كنم منظور این شعر بیشتر دوستی بوده تا عشق و اون هم دوستی بین همه آدمها و نه تنها دوستی و عشقی كه بین دو جنس مخالف بوجود میاد.

جواب سوال هم اینه كه باید جامعه درست بشه. یعنی جامعه ای عاری از دروغ و دورویی دودوزه بازی. در غیر این صورت تا دنیا هست ازینجور آدمای به ظاهر دوست هم فراوان هست. و كارشون هم معلومه چیه.كه متاسفانه همینجا هم نمونه هاشو دیدم.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
دوشنبه 25/6/1387 - 11:47 - 0 تشکر 57904

هو العزیز

جناب Aansherly سلام

به نظر من عشق های دنیوی همش بیهودس ، البته اشتباه نشه برای ازدواج وجود علاقه بین دو نفر نیاز واقعی زندگی مشترکه.

ولی اینکه کسی عاشق یعنی اینکه حاضر باشه از خودش عبور کنه و برای کس دیگه ای فدا بشه ، که به نظر من این عشق خیلی کم در آمدم ها پیدا می شه ، نمونه بارز عاشق را می تونیم امام حسین (ع) معرفی کنیم که به خاطر عشق به خدا از همه زندگی و جان و فرزندان خود گذشت .

حالا توی زندگی های امروزی دو نفری که واقعا به هم علاقه داشته باشند و نتونند اصلا بدون هم سر کنند فکر می کنید چند سال این آتش عشق را دارند ؟!!

به یقین و با اطمینان بهتون می گم که 99% این افراد بعد از ازدواج حداکثر دو یا سه سال این عشق کاذب را دارند و بعد از آن دیگر اینطور نخواهد بود . می کید نه برید از کسانی که عاشق دلباخته هم بودند و الان چند سالی از زندگی آنها می گذره بپرسید.

حالا چه کسی عاشق واقعی آدمه :

مطمئنا کسی که به اصول (دینی ) پایبند تر باشه به عشقش و زندگی اش پایبند تره ، از روی خصوصیات افراد می شه کاملا (یا نسبتا ) متوجه این موضوع شد.

««« تبیان »»»

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.