کارکردهای فرازیستی(مانند کارکردهای آموزشی و تربیتی، اقتصادی، روانی و عاطفی). مطرح ترین اشکال خانواده در دوران پیش از انقلاب صنعتی، که عناصر و مؤلفههای یاد شده، در آنها به چشم میخورد، به شرح ذیل است:
1. خانواده هستهای و گسترده , ویلیام جی گود خانواده هستهای را به «واحدی بنیادی که از یک زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده است»، معنا کرده است. ویلیام جی گود، خانواده و جامعه، ترجمه ویدا ناصحی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352.(گفتنی است که بروس کوئن در کتاب درآمدی به جامعه شناسی و استفان مور در دیباچهای بر جامعه شناسی تعریفی مشابه ارائه داده اند) گرهارد لنسکی در کتاب جامعههای انسانی، پا را اندکی فراتر گذاشته و در تعریف خانواده هستهای میگوید: «معمولاً تشکیل شده است از یک مرد، زن یا زنان او و فرزندان مجرد آنان». پاتریک نولان، گرهاردلنسکی، جامعههای انسانی، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، 1380 اما در این میان، شاید کامل ترین تعریف را آنتونی گیدنز ارائه داده باشد. در تعریف او، خانواده هستهای، «خانوادهای است که در آن، یک زوج متأهل(یا یکی از والدین) با فرزندان خود یا کودکانی که به فرزندی پذیرفته، زندگی میکنند». آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1376 جامعه شناسان، خانواده هستهای را کهن ترین و در عین حال، شایع ترین نوع خانواده میدانند. از همین جا میتوان تعریف خانواده گسترده را حدس زد: «خانوادهای که در خود، سه نسل یا بیش تر را، که با یکدیگر رابطه نسبی دارند، جای میدهد». بر این اساس، یک خانواده گسترده میتواند شامل جد، جده، زن و شوهر و احتمالاً فرزندان مزدوج آنان باشد. دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ص 274 «گود» از زاویهای دیگر(پایین به بالا) خانواده گسترده را به نظامی تعریف کرده است که مانند خانواده چینی، از یک زن و شوهر با خانوادهها و پسران متأهل و پسران و دختران مجرد و سرانجام نوهها و نتیجهها تشکیل شده است. خانواده و جامعه، ص 131 این نوع خانواده، که بیش تر در جوامع غربی و آفریقایی به چشم میخورد، در مقایسه با خانواده هستهای، از امتیازاتی چند سود میبرد: الف) در خانواده گسترده، اعضای خانواده میتوانند در مواقع نیاز، از اشخاص متعددی کمک بگیرند؛ مثلاً سالخوردگان، بیماران، معلولان و بیپناهان، در خانواده گسترده، کمتر از خانواده زن و شوهری سر بارند؛ زیرا هزینه آنان بر دوش یک یا دو نفر نیست. در نتیجه، هر فرد، زیر بار زحمت و مسؤولیت کم تری قرار میگیرد. ب) خانواده گسترده، در مجموع، پایدارتر از خانواده زن و شوهری است. اعضا در این نوع خانواده، میآیند و میروند؛ ولی واحد اصلی، مسؤولیت جمعی خود را حفظ میکند، در حالی که مرگ مادر یا پدر(زن و شوهر) دریک خانواده هستهای، باعث جدایی و یا از هم پاشیدگی خانواده میشود. ج) خانواده گسترده، بیش از خانواده کوچک زن و شوهری، قدرت سیاسی دارد. رئیس خانوادهای که بتواند عده بسیاری را به دور خود گرد آورد، بیش از رئیس یک واحد کوچک، احترام و قدرت دارد. خانواده و جامعه، ص 145 د) کارکردهای عاطفی و روانی خانواده گسترده، به ویژه در بحرانها و لحظات سخت زندگی، به مراتب بیش تر از خانواده هستهای است. اعضای خانواده گسترده، در شادیهای هم شریکند و احساس همراهی، از شدت غم و اندوههای آنان میکاهد.