حمله بنی صدر
بنی صدر اصلاً چیزی در مورد مسایل جنگی نمیدانست. یك روز این موضوع را در حضور بنی صدر خدمت امام عرض كردم كه یك دفعه بنی صدر آشفته شد و گفت:« من تاریخ 2500 ساله ارتش ایران را بلدم، چطور شما میگویید وارد نیستم». گفتم: وضع كنونی ارتش با آن موقع فرق میكند و حقیقت هم همین بود، ولی او قبول نداشت و هر چه را كه میشنید تعریف میكرد. او حتی نمیدانست تانك چیست.
به طور مثال: در دزفول طی یك عملیات نیروهای ما به ارتش عراق حمله كردند. این عملیات را بنی صدر با تفاخر شروع كرد ولی ناكام ماند. آن روزها ما (اعضای شورای عالی دفاع) در دزفول بودیم. وقتی عملیات شروع شد و ما به مراكز خبری و فرماندهی میرفتیم به ما میگفتند الان نیروهای ما فلان جا را گرفتند و خلاصه دایماً خبر از پیشروی میدادند و ما هم خوشحال بودیم. ظهر كه به محل اقامت خودمان آمدیم به بنده و شهید رجایی خبر دادند كه دو نفر از برادران سپاه با شما كار دارند. گفتیم بگویید بیایند آمدند و با تلخی گفتند كه ما شكست خوردیم. هیچ كدام از ما باور نكردیم و با قاطعیت گفتیم شما بد بین هستید و حاضر نیستید با ارتش كار كنید و حرف فرماندهان ارتش را قبول ندارید. گفتند: خیر! ما الان شكست خوردهایم و نیروهایمان دارند برمی گردند و اضافه كردند كه این مقدار كشته داده و این مقدار تانك دادهایم و اگر به همین ترتیب پیش برود تا عصر منهدم میشویم.
این در حالی بود كه تا ربع پیش از این به ما خبر از پیشروی میدادند. گفتیم برویم و از بنی صدر بپرسیم. آقای هاشمی و یا شاید هم شهید رجایی نزد بنی صدر رفتند. مدتی گذشت و نیامدند. بعداً معلوم شد كه هم زمان با آنان تعدادی از فرماندهان ارتش هم آمده بودند تا خبر شكست را بدهند. هم چنین معلوم شد كه برای انجام این عملیات به هیچ وجه با سپاه هماهنگی نشده و خود سرانه كار را انجام دادهاند و به این مرحله رساندهاند و در دامی كه دشمن برایشان تدارك دیده بود، افتادهاند. آن روز به خطوط اول رفتیم و شاهد تلخ ترین روز جنگ بودیم كه نیروهای مان با سرافكندگی عقبنشینی میكردند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ - صفحه: 9
راوی: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای