شایعات و حرف و حدیثهای زیادی راه افتاده است. هم در خصوص آمدن
مهدی هاشمی و هم پیرامون بازداشت و انتقال مشارالیه به زندان اوین. ابعاد برخی از مجهولات و ابهامات این ماجرا در آینده روشنتر خواهد شد. اما تا به همین جا یکی، دو نکته مهم درخصوص کل این ماجرا میتوان گفت. نخستین نکتهای که آن را با قوت بیشتری میتوان گفت آن است که برخی از اصولگرایان تندرو علیرغم شعارهایی که علیه
مهدی هاشمی و «خارجنشین» بودن وی میدادند، اما به نظر میرسید خیلی با آمدن وی موافق نبودند و ترجیح میدادند که مهدی در همان لندن بماند و فعلا به ایران نیاید. برخلاف اصولگرایان تندرو، آقای هاشمی رفسنجانی، خانواده
مهدی هاشمی و خود وی مصر بودند که او به ایران بازگردد ولو آنکه احتمال میدادند وی در صورت بازگشت ممکن است بازداشت شود. بخشی از کلید معمای ماجرای
مهدی هاشمی در گرو فهم این نکته ظریف است که چرا مخالفان تندروی آقای هاشمی رفسنجانی نمیخواستند که مهدی بازگردد، اما در مقابل خود آقای هاشمی برعکس اصرار داشتند که مهدی بازگردد؟ خبط و خطاهای مهدی آنقدر سنگین نبوده که نخواسته باشد به ایران بازگردد. به هر حال خود
مهدی هاشمی بیشتر از هر کس دیگری میداند چه کرده و چه نکرده. بنابراین، این که او اصرار داشته که به ایران بازگردد حکایت از آن میکند که آنچه او مرتکب شده خیلی هم سنگین نبوده والا اصراری نمیکرد که به کشور بازگردد. این نتیجهگیری با اصرار اصولگرایان تندرو مبنی بر بازنگشتن
مهدی هاشمی همخوانی پیدا میکند. اگر جرم و آنچه مهدی کرده بود خیلی سنگین میبود، اولا خود وی تمایلی و اصراری به بازگشت نمیداشت. ثانیا، مخالفان آقای هاشمی برعکس اصرار میکردند که مهدی بازگردد تا پرونده سنگین فرزند وی را علیه پدرش علم نمایند. مخالفان تندروی آقای هاشمی رفسنجانی به احتمال خیلی زیاد به اطلاعاتی دسترسی داشتند و آگاهیهایی پیدا کرده بودند که خیلی چیزی علیه مهدی وجود ندارد. بنابراین اصرار نمیکردند که وی به ایران بازگردد. دلیل دیگری که برای عدم تمایل مخالفان تندرو آقای هاشمی در قبال بازگشت
مهدی هاشمی وجود دارد بازمیگردد به اجرای شش ماه حکم حبس فائزه هاشمی. حکم محکومیت شش ماهه فائزه هاشمی ماهها بود که صادر شده بود. اما هیچ اقدام جدیای در قبال اجرای آن به عمل نیامده بود. چرا فائزه با این فاصله از صدور حکم به زندان منتقل شد؟ تنها توجیه منطقی که میتوان تصور نمود آن است که وقتی مخالفان آقای هاشمی متوجه جدی بودن مساله بازگشت مهدی شدند، تبلیغاتی با مضمون نیامدن وی به راه انداختند اما تیرشان به سنگ خورد و همانطور که گفتیم هم آقای هاشمی رفسنجانی و هم خود مهدی اصرار به بازگشت وی داشتند و نهایتا هم وی آمد. مخالفان تندروی آقای هاشمی رفسنجانی، جدای از آنکه تصور داشتند پرونده مهدی خیلی هم سنگین نیست، نمیخواستند بهانه و مستمسک بودن وی در انگلستان را از دست بدهند. بودن مهدی در لندن سبب شد تا مخالفان آقای هاشمی رفسنجانی هیچ بهانه دیگری که برای هجمه و توهین به وی پیدا نمیکردند، سروقت مهدی رفته و با ذکر عناوینی مثل «آقازاده خارجنشین»، «
مهدی هاشمی فراری از سران فتنه است»، و الفاظ و عبارات موهنی از این دست به آقای هاشمی رفسنجانی توهین کنند. یا هرگاه سخنگوی قوه قضائیه یا فرد دیگری از قوه قضائیه مصاحبه مطبوعاتی میداشت مخالفان آقای هاشمی فرصت را مغتنم شمرده و سر وقت پرونده
مهدی هاشمی میرفتند و از مسئول قوه قضائیه میپرسیدند که «آخرین اقداماتی که درخصوص بازگشت
مهدی هاشمی به ایران صورت گرفته کدام بوده است؟». اما بازگشت
مهدی هاشمی به کشور تمام این مستمسکها و بهانهها را از دست تندروها خارج کرد. اگر مهدی تبرئه شود که معلوم میشود همه آن تهمتها چقدر بیاساس، ناجوانمردانه و غیراخلاقی بوده. به نظر میرسد که در هر حال برنده اخلاقی ماجرای بازداشت هاشمیها خود آقای هاشمی رفسنجانی شده است.