ویژگیهای مربی اسلامی
از دید اسلام یک معلم یا مربی چه ویژگیهایی و چه مسؤولیتهایی دارد؟
آیت اللّه فضل اللّه : نخستین چیزی که ضروری است معلم، از جهت فنی دارا باشد، احاطه به علمی است که می خواهد به دیگران بیاموزد زیرا اگر احاطه نداشته باشد، به جای علم، جهل خود را به دیگران منتقل خواهد کرد چرا که چنین شخصی گاه در مقامی قرار می گیرد که فرهنگ و دانش آن را به خوبی کسب نکرده است و در نتیجه به آموزندگانش نگاهی مه آلود و غبارگرفته به موضوع خواهد بخشید. چنین شخصی می کوشد برای ابراز وجود و فضل فروشی بر جهل خویش سرپوش بنهد.
بنابراین او باید در ماده درسی ای که تعلیم می دهد تخصص کافی داشته باشد و آن را امانت علم بداند. این مطلب را شاید بتوانیم از بعضی آیات قرآن که به موضوع تعلیم ربط چندانی ندارد و به موضوع جدال مربوط می شود دریابیم که به ما چنین تفکری می بخشد: «ها انتم هؤلاء حاججتم فیما لکم به علم فلم تحاجّونی فیما لیس لکم به علم» هان، شما [اهل کتاب] همانان هستید که در باره آنچه نسبت به آن دانشی داشتید محاجّه کردید پس چرا در مورد چیزی که بدان دانشی ندارید محاجّه می کنید؟
اسلام حتی نمی پذیرد که انسان با دیگران در باره چیزی که علم به آن ندارد سخن بگوید و به این گونه افراد که وارد عرصه جدل در باره چیزی می شوند که هیچ دانشی از آن ندارند، سخت می تازد. با این حال چگونه ممکن است قبول کند که چنین افرادی به تعلیم آنچه نمی دانند بپردازند؟! بر این اساس معتقدیم که این امر تنها به مسأله تعلیم مربوط نمی شود بلکه با هر مسؤولیتی که انسان نسبت به آن آگاهی و دانش ندارد ارتباط پیدا می کند.
وقتی مسأله «ولایت فقیه» طرح می شود ـ یا عناوین دیگری که به شورا و ... حکم می کند ـ باید توجه کنیم که برای رهبری روا نیست نسبت به امری که در باره آن شناخت کافی ندارد حکمی را صادر کند، چنان که برای فقیه نیز جایز نیست در باره امور اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی و یا نظامی حکمی صادر کند مگر پس از رجوع به اهل خبره و پس از اطلاع و اشراف کافی به عناصر موضوع؛ به گونه ای که توانایی صدور حکمی را در آن زمینه بیابد. این چیزی است که نسبت به معلم نیز باید تحقق پیدا کند.
اما مربی باید در سطح اخلاقی مطلوبی باشد که او را شایسته اندیشه دهی به افراد تحت تربیتش می گرداند، زیرا جنبه الگویی او به کلامش تأثیر و نفوذ فزونتری می بخشد. از این رو است که امام علی(ع) می فرماید: من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتأدیب نفسه قبل تأدیب الناس و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و مؤدّب نفسه احقّ بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم. کسی که خویشتن را در موضع رهبری مردم قرار می دهد می باید که پیش از آموزش دیگران، با آموزش خویش کار را بیاغازد و نیز لازم است پیش از تأدیب با زبان و گفتار، با اعمال و رفتار خویش مردم را ادب آموزد آنکه ادب آموز و آموزگار خویشتن خویش باشد، پیش از آنی که معلم و مربی مردمان است ستایش و احترام را سزاوار است.
موفقیت تربیت بیشتر به الگو مرتبط و از آن متأثر است تا از سخن و شیوه های کلام. زیرا قوت و تپش و تأثیری که سخن بر نفس انسان می گذارد، به مدد الگو است.