تعبیر «حرمت نفس» در قرآن كریم و عنوان «نفس محترمه»، در فقه اسلامی ناظر به همه انسان هاست. منظور این است كه نفس هر انسانی از آن جهت كه انسان است، از احترام و حرمت برخوردار است؛ مگر كسی كه آگاهانه در اثر ارتكاب جرم، این حرمت را مخدوش نماید. مهم ترین احكام مترتب بر عناوین مزبور، عبارت اند از:
1ـ 2 حرمت قتل نفس
احترام خون انسان و حرمت قتل نفس از مسائل مورد وفاق است. نظام های حقوقی (الهی و بشری) قتل را از جرایم بزرگ می شمارند. در آموزه های پیامبر اعظم (ص)عنایت بیشتری به این موضوع شده است؛ تاآنجا كه كشتن یك انسان برابر با قتل همه انسان ها و نجات یك انسان از هلاكت به منزله نجات همه انسان ها تلقی شده است: «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فكانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فكانما احی الناس جمیع» (مائده، (5): 32)؛ «هر كس كه نفسی را بدون عنوان قصاص یا فساد در روی زمین بكشد، مانند این است كه همه انسان ها را كشته است و هركس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است كه گویی همه مردم را از مرگ رهانیده است.»
آیه شریفه، یك حقیقت اجتماعی و تربیتی را بازگو می كند؛ زیرا اولاً: كسی كه انسان بی گناهی را به قتل می رساند، از نظر روحی این آمادگی را دارد كه دستش را به خون بی گناهان دیگری نیز بیالاید. و كسی كه به دلیل نوع دوستی، انسانی را ازمرگ نجات بخشد، این روحیه را دارد كه چنین رفتار عاطفی را در مورد كسان دیگر نیز انجام بدهد. ثانیاً: سرنوشت جامعه انسانی به هم گره خورده است. هر فردی به تناسب شعاع وجودی خود در ساختار جامعه انسانی ورفع نیازمندی های آن تاءثیرگذار است. همانگونه كه زنده كردن یك فرد در زندگی سایر اعضای جامعه نقش دارد، طبیعی است كه فقدان یك فرد هم، لطمه به كل جامعه وارد می كند. به همین دلیل،
خداوند از كشتن انسان ـ بدون مجوز شرعی و قانونی ـ به طور جدی نهی كرده است: «و لاتقتلوا النفس التی حرّم الله الابالحق» (انعام، (6)، 151؛ اسراء (17)، 33)؛ «و نفسی را كه خداوند، محترم شمرده است، جز به حق نكشید.»
قرآن كریم از یك سو، بندگان واقعی خداوند را چنین توصیف می كند: «والذین لا یدعون مع الله الهاً آخر ولایقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق» (فرقان، (25)، 68)؛ «(موءمنان) كسانی هستند كه معبود دیگری را با خداوند نمی خوانند و انسانی را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق نمی كشند.»
در دورانی كه فرزند كشی ـ به دلایلی ـ امری پذیرفته تلقی می شد، قرآن كریم این كار جاهلانه را ممنوع اعلام كرد: «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفهاً بغیر علم» (انعام، (6): 140)؛ «آنان كه فرزندانشان را نابخردانه كشتند، زیان كردند». «لا تقتلوا اولادكم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاكم انّ قتلهم كان خطأً كبیر» (اسراء، (17): 21)؛ «فرزندان خود را از بیم تنگدستی نكشید، ما هم آن ها و هم شما را روزی می بخشیم؛ مسلّماً قتل آن ها گناه بزرگی است».
ممنوعیت قتل فرزند یكی از پیش شرطهای بیعت زنان با پیامبر خدا(ص) شمرده شده است؛
«لا یقتلنّ أولادهن» (ممتحنه، (60): 12)؛ «كه فرزندان خود را نكش یعنی كسی كه می خواهد با پیامبر در جامعه نبوی زندگی كند، باید حرمت قتل نفس را پاس بدارد و از ریختن خون ناحق اجتناب ورزد. در وسائل الشیعه، حدود چهارده حدیث، ناظر به حرمت و ممنوعیت قتل نفس است. در آموزه های پیامبر(ص)نه فقط ارتكاب قتل نفس، بلكه معاونت بر آن، حتی بی تفاوتی در این خصوص یا پناه دادن به قاتل فرد بیگناه، جرم تلقی شده وحرام است (حر عاملی، 1412 ق، ج 19: 483).