منبع: مجله شهرزاد
بعد از یک روزی کاری خسته کننده، پشت کانتر آشپزخانه، مشغول خرد کردن کاهو بودم که احساس کردم پشت پایم می سوزد. یک لحظه از فکر این که حشره ای چیزی نیشم زده، حسابی وحشت کردم، ولی وقتی سرم رو پایین گرفتم و پسر سه ساله ام را دیدم، بیش تر از دیدن هر حشره یا جانور دیگری، جاخوردم.
اولین بار بود که کسی را گاز می گرفت؛ البته آخرین بار هم نبود. از یک طرف خوشحال بودم که من قربانی این رفتار کم وبیش خصمانه بودم، نه خواهر کوچک تر یا یکی از دوستانش و از طرف دیگر، ذهنم پر از سوال شده بود و دوست داشتم بدانم بهترین برخورد با این اتفاق چیست.