سلام.بچه ها بیاین اینجا وخودتون اعتراف کنید...از بچه گی تون بگید از کارای که کردین و نگذاشتین کسی متوجه بشه ،شما بودین...یا فهمیدن و شما رو تنبیه کردن...اگه پدر ویا مادر شدین از زبون بچه هاتون هم اعتراف کنید...یا...کلا بیاین اعتراف کنید...کسایی که خودشون بیان و اعتراف کنند مورد بخشش قرار می گیرنقبلا از همکاریتون متشکرم!!!
دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را
برداربردعشق تو آخر سر مارا
عمريست به دام سر زلف تو اسيرم
ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم
خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم
یکبار تو را بينم و صد بار بميرم
کل آیتم ها 83
هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك
حافظ عليه الرحمه
امضا: نيري
میترسم اعتراف کنم دیگه جواب سلامم رو هم ندین
یادمه داداشم یه مجسمه گوزن مشکی رنگ خریده بود من خیلی ازش خوشم میومد هر بار میومدم دستش بزنم مامانم داد میزدن که بچه دست نزن میشکنیشیه بار که مامان رفته بود خرید و منم تو خونه تنها بودم مجسمه رو برش داشتمو شروع کردم به بازی باش که یهو به به پهلو افتاد و شاخ گوزن شکستداشتم سکته میزدم که حالا چه خاکی توسرم بکنم یادم فاتاد برا کار دستیام یه چسب مایع خریده بودم بدو رفتم برش داشتمو شاخشو چسب زدمو چسبوندمش به محل شکستگی محکم نگهش داشتم وقتی چسبا زد بیرون بخاطر مواد شیمیایی درون چسب اطراف شکستگی شروع کرد رنگاش رفتن و سفید شدن وقتی اون سفید میشد رنگ منم بیشتر سفید میشد و میترسیدمخلاصه به هر بدبختی بود شاخ رو چسبوندم اما باید رنگی که رفته بود رو درست میکردم قبلا با قلم و دوات خیلی کار میکردم رفتم دواتمو برداشتم انگشتمو جوهری کردمو زدم به جایی که سفید شده بودسیاه شد اما میل به سرخی میزد از کمد خواهرم یه ماژیک مشی برداشتمو شروع کردم دورش رو کشیدن که خداروشکر بهتر شد و نه مامان فهمیدن و نه داداشهنوزم اثار جرمم هستش البته اون یه شاخ گوزن هم به دست خود مامان موقع تمیز کردن گوزن شکست حالا گوزن قصه من فقط یه شاخ داره اونم همونیه که من توی بچگیم شکستمش :دی