• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 3723)
شنبه 11/6/1391 - 1:3 -0 تشکر 537465
بیاین اینجا اعتراف کنید...

سلام
.
بچه ها بیاین اینجا وخودتون اعتراف کنید...
از بچه گی تون بگید

از کارای که کردین و نگذاشتین کسی متوجه بشه ،شما بودین...

یا فهمیدن و شما رو تنبیه کردن...

اگه پدر ویا مادر شدین  از زبون بچه هاتون هم اعتراف کنید...

یا...

کلا بیاین اعتراف کنید...

کسایی که خودشون بیان و اعتراف کنند مورد بخشش قرار می گیرن

قبلا از همکاریتون متشکرم!!!

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

چهارشنبه 15/6/1391 - 10:43 - 0 تشکر 544045

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;543853]سلام
یا خدا اینجا چخبره
جناب حیات! آذر!یاسی؟

جناب نیری شما خودتون یه ذره اعتراف کنید شاید ایشونم نظر شمارو داشته باشنداااا


سلام
طیبه جان شما هم اعتراف كن همه خودی هستیم

گاهي به آسمان خيالم عبور کن

شعر مرا نيم نگاهي مرور کن

دل مرده ام،قبول . . .!

تو اما مسيحا باش،

يک جمعه هم زيارت اهل قبور کن.

چهارشنبه 15/6/1391 - 12:38 - 0 تشکر 544136

nayyeri1982 گفته است :


اینا کوچیکاش بود؟
پس چرا تاحال بهم نگفته بودین؟
پس چرا روز خواستگاری اعتراف نکردین. ای داد ، ای بیدار، منو اغفال کرده بیدن خودم خبر نداشتم ..
mohassane گفته است :


نه وقتی شیطنت هات رو خوندم دیدم اونی که باعث انحراف من میشه توئی



یادمه روز اول دبستان هی به مامانم گفتیم نمیخواد شما بیاین. خودم و خاله ام رفتیم. اسم همه رو خوندن ولی من چون توجیه شده بودم اسم و فامیلم رو با هم و کامل باید بگن تا برم توی کلاس هر چی وایسادم کسی اسمم رو نخوند!

خوب تقصیر من چیه خووووب؟

منم برگشتم خونه. تازه مامانم خونه نبودن رفتم خونه مامان بزرگم! یعنی اول مهر یه خاطره خنده داره برای من.

کلاس چهارم دبستان حس کرده بودم لابد خیلی بزرگ شدم! و حتما باید با خودکار بنویسیم. موقع خرید مدرسه بابام رو مجبور!!! کردم فقط خودکار بخرن و یه دونه مداد نخریدیم.

میتونین فکر کنین نتیجه چی بود؟ اصلا نیازی به خودکار نبود. فقط با مداد باید می نوشتیم.

اینا کوچیکاش بود!!!
hallajzade گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;543782][quote=mohassane;636435;543088][quote=hallajzade;347367;539140]سلام
مرسی...
گفتم از بچه گی هاتون
اونم باعث انحراف من می شه؟؟؟؟؟؟/


ئه پس چرا خودتون نگفتین که با داداشی چه بلائی سر لب بیچاره آبجی کوچیکه آوردین؟!!!

من اونجا بودم شما منو ندیدین


هنوز آثارش هست بعد از بیست و اندی سال!!!

آثار کارهای ما همون موقع پاک شده الا اون نوشته پشت یخچال اتاق انباری.

خاطرتون که هست؟! 

در ضمن من یه اصفهانی هستم. و یه اصفهانی هیچ وقت سرش کلاه نمیره. علی الخصوص توی ازدواج!

چهارشنبه 15/6/1391 - 12:44 - 0 تشکر 544140

azar13 گفته است :


سلام
طیبه جان شما هم اعتراف كن همه خودی هستیم

jtayebe گفته است :
[quote=azar13;555839;544045][quote=jtayebe;393644;543853]سلام
یا خدا اینجا چخبره
جناب حیات! آذر!یاسی؟

جناب نیری شما خودتون یه ذره اعتراف کنید شاید ایشونم نظر شمارو داشته باشنداااا


سلام
آذر جان راستیتش اصن یادم نمیاد ازین موردا
همیشه به دختری که کاراش منظمه و تمیزه و رعایت حال میکنه معروف بودم
کلا اگر کار بدی هم صورت میگرفت هیچ وقت کسی به من شک نمیکرد
حالا فرصت بدین بیشتر فکر کنم شاید چیزی یادم اومد

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
چهارشنبه 15/6/1391 - 15:8 - 0 تشکر 544301

nayyeri1982 گفته است :


اینا کوچیکاش بود؟
پس چرا تاحال بهم نگفته بودین؟
پس چرا روز خواستگاری اعتراف نکردین. ای داد ، ای بیدار، منو اغفال کرده بیدن خودم خبر نداشتم ..
mohassane گفته است :


نه وقتی شیطنت هات رو خوندم دیدم اونی که باعث انحراف من میشه توئی



یادمه روز اول دبستان هی به مامانم گفتیم نمیخواد شما بیاین. خودم و خاله ام رفتیم. اسم همه رو خوندن ولی من چون توجیه شده بودم اسم و فامیلم رو با هم و کامل باید بگن تا برم توی کلاس هر چی وایسادم کسی اسمم رو نخوند!

خوب تقصیر من چیه خووووب؟

منم برگشتم خونه. تازه مامانم خونه نبودن رفتم خونه مامان بزرگم! یعنی اول مهر یه خاطره خنده داره برای من.

کلاس چهارم دبستان حس کرده بودم لابد خیلی بزرگ شدم! و حتما باید با خودکار بنویسیم. موقع خرید مدرسه بابام رو مجبور!!! کردم فقط خودکار بخرن و یه دونه مداد نخریدیم.

میتونین فکر کنین نتیجه چی بود؟ اصلا نیازی به خودکار نبود. فقط با مداد باید می نوشتیم.

اینا کوچیکاش بود!!!
hallajzade گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;543782][quote=mohassane;636435;543088][quote=hallajzade;347367;539140]سلام
مرسی...
گفتم از بچه گی هاتون
اونم باعث انحراف من می شه؟؟؟؟؟؟/

شما یکم ازخودتون بفرمایید آقای نیری
 تاماهم بفهمیم چقدر مادر دوقلوهارو اغفال کردین....
 راستی از کارای دوقلوها بگین...

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

چهارشنبه 15/6/1391 - 15:11 - 0 تشکر 544308

مرسی...
منم از آتش خوشم می اومد...
مامانم که نبودن خونه خیلی شیطونی ها می کردم
تمرای تو یخچال همیشه زود زود تموم می شدن...
به من چه ...
تقصیر من چیه؟کم بودن...
بعدشم دل درد...و ...

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

چهارشنبه 15/6/1391 - 15:12 - 0 تشکر 544310

مرسی...
بله آهن ربا همیشه واسه بچه ها جذابه ...

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

چهارشنبه 15/6/1391 - 15:16 - 0 تشکر 544315

مرسی عزیزم

 من  دوران دبستان همیشه بادست از آب خوری ّ می خوردم
لیوان من توی مدرسه همیشه واسه پاشیدن آب به همدیگه بود
بعدشم که احتمالا می تونید حدس بزنید
از دفتر مدرسه صدام می کردن...

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:53 - 0 تشکر 544529

اره واقعا من تازه این کار خوبم بود .
وای توی راه مدرسه دبستان که بودم مسیر خونه تا مدرسه خیلی دور بود توی راه برگشت زنگ خونه مردم و میزدیم و فرار میکردیم یه پیر مرده ای یه سریی مچمون و گرفت اینقدر ترسیده بودیم ولی بهمون عصرونه داد و نصیحتمون کرد از اون روز دیگه بچه های خوبی شدیمhttp://img.tebyan.net/TS/Persian/Forum/Emotics/fereshte.gif

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

چهارشنبه 15/6/1391 - 19:54 - 0 تشکر 544531

hallajzade گفته است :
[quote=hallajzade;347367;544315]مرسی عزیزم

 من  دوران دبستان همیشه بادست از آب خوری ّ می خوردم
لیوان من توی مدرسه همیشه واسه پاشیدن آب به همدیگه بود
بعدشم که احتمالا می تونید حدس بزنید
از دفتر مدرسه صدام می کردن...

وای اره این که خوبه ما راهنمایی لوله آب و میگرفتیم تو خیابون یه سری مغازه بیرون مدرسه رفته بود شکایت کرده بود و مدیر مدرسه سر صف گفت:)

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

پنج شنبه 16/6/1391 - 13:7 - 0 تشکر 545507

yasekaboud63 گفته است :

وای اره این که خوبه ما راهنمایی لوله آب و میگرفتیم تو خیابون یه سری مغازه بیرون مدرسه رفته بود شکایت کرده بود و مدیر مدرسه سر صف گفت:)
hallajzade گفته است :
[quote=yasekaboud63;498511;544531][quote=hallajzade;347367;544315]مرسی عزیزم

 من  دوران دبستان همیشه بادست از آب خوری ّ می خوردم
لیوان من توی مدرسه همیشه واسه پاشیدن آب به همدیگه بود
بعدشم که احتمالا می تونید حدس بزنید
از دفتر مدرسه صدام می کردن...

ماهم دوره پیش دانشگاهی زیاد  زنگ در خونه مردمو می زدیم و در می رفتیم
یادم دیگه اواخرسال تحصیلی خانمای خونه میومدن دم در می ایستادن....
.. یا توی همون کوچه  (این کوچه رکن الدوله رو متصل می کرد به خیابون 22بهمن) دنبال مرغ و خروسایی  که آزاد بودن توی کوچه می کردیم که تا سر خیابون  22بهمن می دویدن...

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

 برداربردعشق تو آخر سر مارا

عمريست به دام سر زلف تو اسيرم

ديوانه شدم هيچ نصيحت نپذيرم

خواهم که سرراه تو اي ماه بميرم

یکبار تو را بينم و صد بار بميرم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.